دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 9209970213601265 مورخ 26/12/1392 صادره از شعبه 185 دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر بطلان دعوی تجدیدنظرخواه ف. ص. با وکالت د.ب. به خواسته ابطال
سند رسمی انتقال به شماره 24775 مورخ 13/7/1388 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران راجع به پلاک ثبتی 21526 مفروز و مجزی شده از پلاک 262 واقع در بخش 10 تهران فی مابین ف. و د. شهرتین ص. با ش.ح. و م.الف. اشعار دارد مآلا موافق قانون و مقررات موضوعه بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد نبوده و مستوجب نقض آن نمی باشد زیرا که اولا مبنای طرح دعوی معنونه از ناحیه تجدیدنظر تمسک به دو فقره مبایعه نامه عادی به تاریخ 1/9/1379 و 10/5/1377 می باشد که
قرارداد اولیه فی مابین ف.ص. با اختیار حاصله از وکالت نامه تفویضی به شماره 65046 مورخ 29/1/1374 و تفویض وکالت شماره 7471 مورخ 30/8/1379 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران صورت پذیرفته و
قرارداد دوم نیز فی مابین. ف.ص. با اختیار حاصله از وکالت نامه تفویضی به شماره 69388 مورخ 8/5/1377 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران با ف.ص. منعقدشده است این در حالی است که در وکالت نامه اولیه به شماره 65046 مورخ 29/1/1374 مورد وکالت و حدود اختیارات وکیل به طور دقیق تصریح و در وکالت نامه موصوف به هیچ وجه اختیار فروش به شخص وکیل تفویض اختیار نشده است و در وکالت نامه دوم به شماره 7471 مورخ 30/8/1379 نیز که وکیل اول بنام ف.ص. مبادرت به تفویض اختیارات حاصله از وکالت نامه اول به شماره 65046 مورخ 29/1/1374 به ف.ص. در رابطه با سهم ال
ارث ف.ص. نموده است اختیار فروش به خود وکیل قید نشده است فلذا اقدام وکیل (ف.ص.) مبنی بر تنظیم مبایعه نامه عادی مورخ 1/9/1379 راجع به سهم ال
ارث ف.ص. خارج از حدود اذن وکالت بوده است و آنچه را وکیل خارج از حدود وکالت انجام داده است موکل در قبال آن هیچ گونه تعهدی نخواهد داشت مگر اینکه اعمال فضولی وکیل را صراحتا یا ضمنا اجازه نماید که در پرونده مطمع نظر موکل وکالت نامه بنام ف.ص. اقدام صورت گرفته را تنفیذ ننموده است و با عدم تنفیذ عقد واقع شده محکوم به بطلان می باشد ثانیا هرچند مبنای تنظیم مبایعه نامه عادی دوم به تاریخ 10/5/1377 با اختیار حاصله از وکالت نامه رسمی تفویضی از ناحیه د.ص. به شماره 69388 مورخ 8/5/1377 تنظیمی در دفترخانه.. . تهران صورت پذیرفته و به موجب وکالت نامه موصوف اختیار فروش حصه موکل وکالت نامه (د.ص.) به میزان سه دانگ به وکیل واگذارشده است لیکن مبایعه نامه مذکور به تاریخ 10/5/1377 بنا بر اظهارنظر کارشناسان رسمی دادگستری در پرونده مطروحه در شعبه دوم بازپرسی دادسرای ناحیه 18 تهران در تاریخی موخر بر تاریخ مندرج در
قرارداد تنظیم شده است. ثالثا به تصریح ماده 1305 از
قانون مدنی تاریخ مندرج در اسناد عادی صرفا برای متعاملین آن
قرارداد متبع و لازم الرعایه می باشد و صرف نظر از این مطلب مراتب سفید امضاء بودن مستند مدرکیه 10/5/77 از ناحیه شعبه 1164 دادگاه عمومی جزایی تهران احراز و از آن حیث تجدیدنظرخواه محکومیت کیفری (سه ماه و یک روز حبس) تحصیل نموده است. رابعا
سند رسمی مختلف فیه فی مابین مالکین رسمی پلاک با خریداران بنام های ش.ح. و م.الف. برابر مقررات توسط مامورین رسمی تنظیم گردیده و از این حیث خللی به آن وارد نمی باشد و بیع مذکور فاسد نبوده تا تجدیدنظرخواه با تمسک به آن ابطال
سند رسمی تنظیمی دادخواست نماید بنابراین دادنامه تجدیدنظر خواسته که بر همین اساس صادر گردیده خالی از هرگونه ایراد و اشکالی بوده و تجدیدنظرخواه وکیل وی در این مرحله از رسیدگی دلیل و مدرک موجهی که موجبات نقض و بی اعتباری آن را ایجاب نماید به دادگاه ارایه ننموده اند و لایحه اعتراضیه آنان نیز با هیچ یک از شقوق ماده 348 از قانون آیین دادرسی مدنی مطابقت ندارد ازاین رو دادگاه ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی مستندا به قسمت اخیر ماده 358 از قانون مرقوم دادنامه معترض عنه را تایید و استوار می نماید. رای صادره حضوری و قطعی است.
رییس شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
امانی شلمزاری ـ کریمی