آقای الف.ر. به عنوان وکیل آقای الف.ف. طی شکواییه ای اعلام نموده خانم الف.ص. فرزند الف. مطابق
سند رسمی ازدواج در مورخه 9/1/86 با موکلم الف.ف. ازدواج نموده و در مورخه 11/10/89 فرزند پسری به نام الف. از این خانم متولد شده و الف.ف. به گمان این که فرزند خودش می باشد برای او شناسنامه گرفته است با آقای ک.ز. که دارای عیال رسمی می باشد از سال 1387 آشنا و با هم رفت و آمد خانوادگی پیدا و در سال 1390 با این آقا و همسرش مشکوک شده و بعد از به دست آوردن تماس های تلفنی و پیامک های متعدد آنان در مقام اعلام شکایت از دو نفر مزبور به عنوان رابطه نامشروع بر آمده و به شکایت وی در شعبه 108 دادگاه جزایی ت مورد رسیدگی قرار گرفته و طی دادنامه شماره 712 ــ 18/8/90 آنان را تبریه کرده و این رای در شعبه 19 دادگاه تجدیدنظر تایید گردیده و در تاریخ 1/3/91 موکل (الف.ف.) جهت تست ژنتیکی ابوت به وسیله انجام آزمایش DNA به همراه الف. به آزمایشگاه ژنتیک پزشکی مراجعه و آزمایشگاه مذکور به طور قاطع اعلام نموده بین الف. و الف.ف. و رابطه پدر و فرزندی وجود ندارد (برگ 10 پرونده لذا موکل با ظن این که الف. حاصل زنای الف.ص. و ک.ز. می باشد تقاضا نموده الف.ف. و ک.ز. و الف.ف. با هزینه الف.ف. به پزشکی قانونی اعزام و با انجام آزمایش DNAاز آنان رابطه ابوت الف. به ک. روشن و مبرهن گردد و در صورت اثبات به اتهام خانم الف.ص. و آقای ک.ز. دایر بر زنای محصن و محصنه رسیدگی گردد به موجب وکالت نامه های پیوست پرونده آقای الف.ح. به عنوان وکیل خانم الف.ص. و آقای ج.و. به عنوان وکیل آقای ک.ز. تعیین و معرفی شده اند حسب تقاضای وکیل شاکی آزمایش DNA انجام و به شرح برگ 55 پرونده اعلام شده با بررسی 15 منطقه از مولکول DNA نامبردگان هیچ گونه عدم تجانس ژنتیکی بین ک.ز. و الف. یافت نشد و به عبارت دیگر ابوت ک.ز. از الف.ف. مطابقت دارد. از خانم الف.ص. فرزند الف. در جلسه مورخه 21/4/91 دادگاه (شعبه دوم دادگاه کیفری استان الف که حسب الارجاع متکفل رسیدگی پرونده شده است) به شرح برگ 21 پرونده تحقیق گردید نامبرده اظهار داشت: شکایت آقای الف.ف. را قبول ندارم نامبرده چون می خواهد
مهریه و
نفقه مرا نپردازد چنین شکایت واهی را از من نموده است بنده در واقع چهارمین همسرش می باشم که این اواخر چنین موضوع دروغی را مطرح نموده است نامبرده قبلا شکایتی به عنوان رابطه نامشروع علیه بنده و آقای ک.ز. طرح کرده بود که منجر به صدور برایت در شعبه 108 دادگاه عمومی جزایی ت گردیده و در شعبه 19 دادگاه تجدیدنظر تایید شده است بنده شکایت دروغ نامبرده را قبول ندارم و با شخص دیگری رابطه نداشته ام و فرزندم الف. نیز از او می باشد.
آقای ک.ز. فرزند ص. نیز در جلسه 22/4/91 دادگاه به شرح برگ 24 پرونده اظهار داشت: شکایت شاکی در این که من با همسرش رابطه داشته ام دروغ است و قبول ندارم. نامبرده برادر صیغه ای بنده می باشد و مدتی با همدیگر همسایه بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشته ایم و قسم می خورم فرزندشان الف. ربطی به بنده ندارد. وی در خصوص انگیزه شکایت شاکی اظهار داشته: نامبرده مبلغ یک میلیون و ششصد هزار تومان به بنده بدهکار است و امکان دارد این شکایت بهانه ای برای نپرداختن بدهی اش باشد.
بعد از حصول نتیجه آزمایش DNA از خانم الف.ص. به شرح برگ 86 الی 88 پرونده تحقیق گردید نامبرده در این بازجویی اظهار داشت: (در قبال تفهیم اتهام زنای محصنه) اتهام ارتکابی را قبول ندارم هر چه شده شوهرم علیه من ایجاد کرده است حدود سه سال بوده که پرونده نازایی داشتم تا این که به دکتر رفتم و به من گفتند شما مشکلی ندارید و شوهرم مشکل اسپرم داشته و برای او دارو تجویز کردند و داروهایش را آقای ک.ز. که برادر صیغه ای وی می باشد تهیه کرده و نتیجه آزمایش پزشکی را بنده قبول ندارم و علیه بنده تبانی شده است.. . حدود 7 سال است که با شوهرم به عنوان زن چهارمش ازدواج کردم و به خاطر اختلاف سنی با همدیگر اختلاف داشتیم و دایما مرا اذیت می کرد و از افراد زیادی استقراض می کرد و به من می گفت برو از پدرت پول قرض کن و نمی دانستم این پول ها را چه کار می کرد نامبرده برای ازدواج با من شناسنامه اش را
جعل کرده بود و اداره
ثبت احوال علیه او شکایت نموده و محکوم شد.. . هر چه داشتم فریبم داده و از من گرفت من یک زن روستایی هستم و از ساده لوحی من استفاده کرده و تمامی دارایی ام را تصرف نمود.
در جلسه مورخه 18/10/92 دادگاه با توجه به نتیجه آزمایش DNA به آقای ک.ز. اتهام زنای محصن تفهیم گردید اظهار داشت: اتهام انتسابی را قبول ندارم و آزمایش پزشکی DNA را نیز قبول ندارم من با خانم الف.ص. تماس فیزیکی و تلفنی نداشته و به ایشان پیامک ارسال نکرده ام و فقط با شوهرش دوست بودم و با هم برادر صیغه ای بودیم و با هم رفت و آمد خانوادگی داشتیم و قسم می خورم که خودم را بی گناه می دانم من به شاکی چک می دادم و کمک مالی می کردم وکیل نامبرده آقای ج.و. نیز از وی دفاع کرده و مدافعاتش در صورت جلسه دادگاه منعکس می باشد به متهم ک.ز. اعلام شده که در لایحه دفاعیه وکیلتان اعلام گردیده که جنابعالی اسپرم خودت را به شاکی داده اید این عمل در کجا و توسط چه کسی انجام گرفته است؟ اظهار داشت این عمل در منزل اینجانب صورت گرفته است نامبرده به منزل اینجانب آمده و تاریخش یادم نیست و از من درخواست کرده که جهت رفع مشکل به اسپرم شما نیاز دارم گفتم من آدم مقیدی هستم و نمی توانم به بیمارستان بروم تا این که او یک ظرفی را به من داده و من اسپرمم را داخل آن ظرف ریختم و به وی دادم فردایش آمد و گفت شما حق می گفتید.. . مجددا از من اسپرم خواست و من نیز اسپرم خودم را داخل ظرف ریختم و تحویلش دادم این عمل حدود 5 الی 6 بار انجام گرفت و تاریخ دقیقش یادم نمانده است.
به موجب وکالت نامه پیوست پرونده (برگ 160) آقای ن.ز. به عنوان وکیل خانم الف.ص. تعیین و طی لایحه تقدیمی پیوست پرونده و در دادگاه از موکله اش دفاع نموده است در جلسه مورخه 6/12/92 که با حضور شاکی و متهمان و وکلای آنان و نماینده دادستان تشکیل گردیده شاکی و متهمان و وکلای مدافع آنان همان مطالب قبلی خودشان تکرار و نماینده محترم دادستان نیز اظهار داشته وفق مفاد پرونده تقاضای اتخاذ تصمیم قانونی را دارم.
سرانجام دادگاه مبادرت به صدور رای نموده و در رای صادره به شماره 00560 ــ 17/12/92 که به امضای چهار نفر از اعضای محترم دادگاه رسیده با استدلالی که شده اتهام متهمان را دایر بر زنای غیرمحصنه و محصن محرز تشخیص و با استناد به مواد قانونی مندرج در رای هر یک از آنان را ضمن برایت از زنای محصنه و محصن به تحمل یکصد ضربه شلاق از نوع حد محکوم نموده و احدی از اعضای دادگاه به عنوان اقلیت ضمن قبول تصمیم همکاران در مورد خانم الف.ص. نظر به ارتکاب زنای محصن از ناحیه ک.ز. داده است.
دادنامه صادره پس از ابلاغ مورد اعتراض آقای الف.ر. و وکیل شاکی (الف.ف.) قرار گرفته و طی لایحه پیوست پرونده تجدیدنظرخواهی شده که حین المشاوره قرایت خواهد شد پرونده امر جهت رسیدگی به اعتراض آقای وکیل به دیوان عالی کشور ارسال و به این شعبه ارجاع گردیده که به شرح آتی اظهارنظر و اتخاذ تصمیم می گردد.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای بابایی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای جعفرزاده دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: «رد تجدیدنظرخواهی»; در خصوص دادنامه شماره 00560 ــ 17/12/92 تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد: