رای قضایی شماره 9309970906800257

رای قضایی شماره 9309970906800257

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970906800257


شماره دادنامه قطعی:
9309970906800257

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/03/07

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
اثر اعلام نشانی غیرواقعی توسط خوانده بر صلاحیت دادگاه

پیام رای:
چنانچه خوانده نشانی خود را عمدا غیرواقعی معرفی کند وی مجهول المکان تلقی و برابر مقررات مربوط به خوانده ی مجهول المکان به دعوا رسیدگی می شود.

رای خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 13/7/89 خانم ف.ت. مقیم شهرستان کرج به طرفیت آقای م.ج. دادخواستی به خواسته صدور حکم طلاق تقدیم و آدرس محل اقامت خوانده را در حوزه قضایی شهرستان هشتگرد اعلام نموده است. دادخواست مطروحه در شعبه 15 دادگاه حقوقی کرج ثبت و دادگاه در وقت فوق العاده به موجب رای شماره 1782- 5/8/89 به اعتبار محل سکونت خوانده در حوزه قضایی شهرستان هشتگرد مستندا به مواد 11 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به اعتبار دادگاه عمومی شهرستان هشتگرد صادر نموده و پس از وصول پرونده به دادگستری هشتگرد و ثبت آن در شعبه دوم دادگاه خانواده با تعیین وقت از طرفین جهت رسیدگی دعوت به عمل آمد. اخطاریه خوانده حسب گزارش مامور ابلاغ به علت عدم حضور مخاطب در آدرس معینه در محل الصاق گردید. قبل از حلول وقت دادرسی خواهان طی لایحه مورخ 15/1/90 مجددا آدرس محل اقامت خوانده را به لحاظ تغییر آن در حوزه قضایی شهرستان کرج تعیین و اعلام نموده است و دادگاه در وقت فوق العاده به موجب رای شماره 23-22/1/90 با اعلام اینکه خواهان با تقدیم لایحه ای اقامتگاه خوانده را کرج اعلام نموده مستندا به مواد 11 و 26 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی دادگاه عمومی کرج صادر و سپس شعبه پنجم دادگاه تجدیدنظر استان البرز در مقام حل اختلاف بین محاکم مرقوم به موجب دادنامه شماره 217-12/3/90 با توجه به محل سکونت خوانده به شرح لایحه تقدیمی از جانب خواهان با تشخیص صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان کرج حل اختلاف نموده است. پرونده مجددا در شعبه 15 دادگاه عمومی حقوقی کرج ثبت و با تعیین وقت از طرفین دعوت به عمل آمد. اخطاریه خوانده حسب گزارش مامور ابلاغ به لحاظ عدم شناسایی وی در محل عودت گردید و سپس جهت تعیین آدرس خوانده به خواهان اخطار رفع نقص شده و خواهان در مقام رفع نقص طی لایحه مورخ 21/7/90 خوانده را مجهول المکان معرفی نموده و سپس به دستور دادگاه از خوانده از طریق نشر آگهی در مطبوعات دعوت به رسیدگی به عمل آمد در جلسه دادرسی مورخ 18/10/90 خوانده علی رغم نشر آگهی در روزنامه حضور نیافته و لایحه ای تقدیم نکرده ولی خواهان حضور یافته و ضمن ادای توضیحات پیرامون دعوی مطروحه اضافه نموده که اطلاعی از آدرس محل سکونت وی ندارم و آخرین محلی که زندگی می کردیم حصارک بالا بوده است و سپس به دستور دادگاه به خواهان اخطار شده که آدرس محل اقامت بستگان نسبی درجه یک و دو خوانده را اعلام دارد و خواهان طی لایحه مورخ 22/10/90 آدرس پدر و مادرخوانده را در حوزه قضایی کرج اعلام نموده و سپس دادگاه جهت احراز صحت وسقم ادعای خواهان قرار تحقیق محلی و استماع شهادت شهود را صادر و با تعیین وقت از طرفین جهت رسیدگی دعوت به عمل آورده و در اخطاریه خواهان تذکر داده شده که گواهان خود را در جلسه حاضر نماید و به واحد مددکاری دستور داده در خصوص ادعای خواهان از اقارب خوانده با مراجعه به آدرس اعلام شده تحقیق و نتیجه را گزارش نماید در این اثنا خوانده دعوی طی لایحه مورخ 25/4/91 آدرس خود را استان بوشهر خورموج خیابان ط.. . . اعلام نموده و از طرف مدیر دفتر دادگاه وقت رسیدگی و نسخه ثانی دادخواست و ضمایم آن حضورا به نامبرده ابلاغ گردیده است سپس دادگاه در وقت فوق العاده با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 913-05/5/91 با اعلام اینکه خوانده در لایحه تقدیمی مورخ 25/4/91 آدرس خود را استان بوشهر خورموج اعلام داشته مستندا به مواد 11 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی محاکم خانواده شهرستان بوشهر صادر نموده و پس از وصول پرونده به دادگستری بوشهر و ثبت آن در شعبه سوم دادگاه حقوقی با تعیین وقت از طرفین دعوت به رسیدگی به عمل آمد. اخطاریه خوانده در همان آدرس اعلام شده از طرف ایشان حسب گزارش مامور ابلاغ به لحاظ عدم شناسایی وی در محل عودت گردیده و تصریح شده که مسیول ش. اظهار داشت چنین شخصی را نمی شناسیم. سپس در وقت فوق العاده با اعلام ختم دادرسی به موجب رای شماره 812 -2/5/92 با اعلام اینکه خوانده در صفحه 56 پرونده نشانی خود را خورموج اعلام نموده مستندا به مواد 11 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به صلاحیت دادگاه حقوقی شهرستان خورموج صادر نموده و پس از وصول پرونده به دادگستری شهرستان خورموج (دشتی) و ثبت آن در شعبه اول دادگاه حقوقی با تعیین وقت از طرفین دعوت به رسیدگی به عمل آمد. اخطاریه خوانده حسب گزارش مامور ابلاغ به لحاظ عدم شناسایی نامبرده بدون ابلاغ اعاده شده و مسیول ش. اعلام نموده که مخاطب حدودا سه سال پیش از این محل رفته است و شماره تلفن و آدرسی از وی ندارند. در جلسه دادرسی مورخ 18/9/92 طرفین حضور نیافتند و سرانجام دادگاه با اعلام ختم دادرسی به موجب دادنامه شماره 909-18/9/92 با اعلام اینکه حسب گزارش مورخ 1/8/91 و 18/7/92 مامور ابلاغ خوانده در آدرس اعلامی شناخته نشده و این آدرس مربوط به سه سال پیش بوده است و سابقه ابلاغ در آدرس اعلامی خوانده وجود ندارد و دادگاه کرج می بایست حسب مواد 73 و 80 قانون آیین دادرسی مدنی به رسیدگی ادامه می داد لذا دادگاه خود را صالح به رسیدگی ندانسته و مستندا به مواد 11 و 27 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی دادگاه عمومی کرج (شعبه 15 دادگاه خانواده) صادر و سپس به لحاظ حدوث اختلاف در صلاحیت پرونده را به دیوان عالی کشور ارسال و پس از وصول جهت حل اختلاف به این شعبه ارجاع گردیده است.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرایت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به محتویات پرونده اولا: اگرچه در مقام رسیدگی به دعوی مطروحه در پرونده حاضر بدوا شعبه 15 دادگاه حقوقی شهرستان کرج به تصور اینکه آدرس محل اقامت خوانده در خورموج که از طرف نامبرده طی لایحه تقدیمی اعلام گردیده جزء حوزه قضایی شهرستان بوشهر بوده به صلاحیت دادگاه عمومی خانواده شهرستان بوشهر و سپس شعبه سوم دادگاه حقوقی شهرستان بوشهر به لحاظ اینکه آدرس محل اقامت خوانده جزء حوزه قضایی شهرستان خورموج بوده به صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان خورموج و متعاقبا شعبه اول حقوق شهرستان دشتی (خورموج) به علل و جهات منعکس در رای صادره به صلاحیت دادگاه عمومی کرج (شعبه 15 دادگاه خانواده کرج) از خود نفی صلاحیت نموده اند و ظاهرا چنین به نظر می رسد که بین محاکم عمومی شهرستان کرج و شهرستان خورموج هنوز اختلاف در صلاحیت حادث نشده است ولی چون شعبه 15 دادگاه حقوقی کرج به تصور اینکه آدرس محل اقامت خوانده که از طرف خود ایشان تعیین و اعلام گردیده جزء حوزه قضایی شهرستان بوشهر بوده و دادگاه محل اقامت خوانده هم صلاحیت رسیدگی به دعوی مطروحه را داشته به صلاحیت دادگاه عمومی بوشهر قرار عدم صلاحیت خود را صادر نموده که قطعا اگر از وقوع آدرس خوانده در حوزه قضایی شهرستان خورموج و مختلف بودن حوزه قضایی شهرستان بوشهر با حوزه قضایی شهرستان خورموج مطلع می بوده مطابق عقیده خود به صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده به طور حتم به صلاحیت دادگاه عمومی شهرستان خورموج به عنوان دادگاه محل اقامت خوانده از خود نفی صلاحیت می کرده است ازاین رو در واقع اختلاف در صلاحیت فی مابین شعبه 15 دادگاه حقوقی کرج و شعبه اول دادگاه حقوقی شهرستان خورموج محقق بوده و مورد مقتضی حل اختلاف بین محاکم مذکور می باشد. ثانیا: اگرچه خواهان بدوا آدرس محل اقامت خوانده را در حوزه قضایی شهرستان کرج اعلام نموده ولی چون خوانده در آدرس اعلام شده حسب گزارش مامور ابلاغ مورد شناسایی قرار نگرفته و متعاقبا خواهان در مقام رفع نقص طی لایحه مورخ 21/7/90 خوانده دعوی را مجهول المکان معرفی نموده است و باوجود اینکه خوانده در اثنا دادرسی طی لایحه مورخ 25/4/91 آدرس محل اقامت خود را در حوزه قضایی شهرستان خورموج اعلام داشته ولی گزارش مورخ 1/8/91 و 18/7/92 مامور ابلاغ حاکی از عدم شناسایی نامبرده در آدرس اعلامی بوده و در گزارش مامور ابلاغ به نقل قول از مدیر ش. تصریح گردیده که آدرس اعلامی نشانی حدود سه سال پیش خوانده بوده است و به این ترتیب معلوم می گردد که آدرس اعلام شده از طرف خوانده آدرس واقعی ایشان نبوده و در این آدرس اقامت نداشته و نامبرده تعمدا آدرس غیرواقعی خود را اعلام داشته است ازاین رو آدرس اعلام شده از طرف خوانده به لحاظ غیرواقعی بودن آن و عدم شناسایی مشارالیه در این آدرس از حیث صلاحیت دادگاه موثر در مقام نبوده و مناط اعتبار نمی باشد و در نتیجه به لحاظ عدم معلومیت آدرس واقعی محل اقامت خوانده و مجهول بودن آن در پرونده حاضر خوانده دعوی کماکان مجهول المکان محسوب بوده و بدین لحاظ قاعده مقرر در قسمت اخیر ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی از حیث صلاحیت دادگاه ملاک قانونی بوده و طبق قاعده مذکور محل اقامت خواهان دادگاه صالح جهت رسیدگی به دعوی مطروحه بوده و چون در دادخواست تقدیمی محل اقامت خواهان در حوزه قضایی شهرستان کرج اعلام شده لذا به اعتبار مجهول المکان بودن خوانده و محل اقامت خواهان در حوزه قضایی شهرستان کرج رسیدگی به دعوی مطروحه در صلاحیت دادگاه عمومی خانواده شهرستان کرج خواهد بود فلذا در اجرای ماده 27 قانون آیین دادرسی مدنی با تایید صلاحیت دادگاه عمومی خانواده شهرستان کرج در رسیدگی به دعوی مطروحه فی مابین محاکم مرقوم حل اختلاف می گردد. مقرر می دارد پرونده به مرجع ذیربط اعاده گردد.
رییس شعبه 8 دیوان عالی کشور ـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی

قاضی:
عبدالعلی ناصح , حسن عباسیان , کریمپور نطنزی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 11 - دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد درصورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه در ایران اقامتگاه و یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال غیرمنقول داشته باشد دعوا در دادگاهی اقامه می شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود اقامه دعوا خواهد کرد. تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمرو یک بخش یا شهرستان که دادگاه در آن واقع است. تقسیم بندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیل مجتمع یا ناحیه تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمی دهد.

مشاهده ماده 11 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 27 - درصورتی که دادگاه رسیدگی کننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاه صلاحیتدار ارسال می نماید. دادگاه مرجوع الیه مکلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد پرونده را جهت حل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال می کند. رای دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازم الاتباع خواهد بود. تبصره - درصورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دو حوزه قضایی از دو استان باشد مرجع حل اختلاف به ترتیب یادشده دیوان عالی کشور می باشد.

مشاهده ماده 27 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM