رای قضایی شماره 9309970908000029

رای قضایی شماره 9309970908000029

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908000029


شماره دادنامه قطعی:
9309970908000029

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/02/29

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
عمل نوعا کشنده

پیام رای:
در تحقق قتل عمدی علاوه بر کشنده بودن عمل باید مرتکب آگاهی به کشنده بودن عمل خویش نیز داشته باشد و دادگاه برای محکومیت متهم به قتل عمدی باید ادله خود مبنی بر آگاهی مرتکب نسبت به کشنده بودن عمل را بیان نماید

رای خلاصه جریان پرونده
فرمانده پاسگاه انتظامی جراحی طی گزارش مورخ 15/10/90 به دادسری عمومی و انقلاب گزارش کرده حسب گزارشات واصله مبنی بر یک مورد نزاع و درگیری به آدرس روستای ت واحد گشت این یگان سریعا به آدرس فوق اعزام درگیری فی مابین ح.م. ع.م. با آقایان ن.م. و ی.م. بوده است که در این درگیری آقای ح.م. به شدت از ناحیه سر دچار مصدومیت شده است که فردی به هویت ن.م. در اظهارات خود بیان داشت که: با چوب به سر ح.م. زده است و مصدوم ح.م. نیز قادر به تکلم نبوده ا ست و وضعیت جمسانی و روحی وی بسیار وخیم بوده است و در بخش مراقبت های ویژه بیمارستان بستری بوده است و آقایان ن.م. و ی.م. نیز توسط واحد گشت که از ضاربین درگیری می باشند دستگیر و به یگان هدایت و اظهارات آنان اخذ شد و آقای ن.م. از ناحیه سر و دست دچار مصدومیت شده است و در اظهارات بیان داشت که: ع.م. با چوب به سر و دست من کوبیده است و مصدوم شدم و طرفین درگیر از خویشاوندان یکدیگر می باشند و بر اساس اختلافات ملکی با یکدیگر درگیر شده اند و مصدوم ح.م. نیز به پزشکی قانونی معرفی گردیده است.
پرونده به دادیار شعبه اول ارجاع دادیار مرجوع الیه از آقای ن.م. فرزند ر. متولد 1367 شغل کشاورزی به عنوان متهم تحقیق و به وی خطاب شده حسب محتویات پرونده گزارش مرجع انتظامی تحقیقات انجام شده اتهام شما دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی منجر به آسیب دیدگی ح.م. و بی هوش شدن وی تفهیم می گردد چه دفاعی دارید؟ پاسخ داده: قبول دارم با چوب به وی زدم ولی نمی دانم به کجایش خورد و ع. نیز من را زده است. س- فردی را که شما زده اید الآن طبق گزارش مرجع انتظامی در ICU بیمارستان است و طبق اظهارات خودتان در پاسگاه شما با چوب به سر وی زده اید چه می گویید؟ ج- نمی دانم دعوا شد مقصر خودشان بودند و دعوا سر یک کود بود. س- برادر شما به نام ی.م. در دعوا حضور داشت؟ ج- خیر نبود بعد از دعوا آمد من را به بیمارستان رساند.
از آقای ی.م. فرزند ر. متولد سال 1371 و کشاورز تحقیق شده به وی خطاب گردیده گزارش مرجع انتظامی برای شما قرایت می شود چه توضیحی دارید؟ در پاسخ اظهار کرده: قبول ندارم من در درگیری نبودم بعد از دعوا رسیدم. برادرم را که با ع. با چوب زده بود رساندم بیمارستان برادرم خودش می گوید ع. او را زده است ولی من دعوا را ندیدم.
برای ن.م. قرار کفالت به مبلغ سیصد میلیون ریال صادر شده است.
از آقای ح.م. متولد سال 1351 عموی مصدوم تحقیق شده اظهار داشته: در اهواز بودم ساعت 5/3 بعدازظهر از منزل به من تلفن کردند که درگیری شده از اهواز آمدم دکتر را دیدم پسر برادرم را عمل کرد تا ساعت 5/3 شب داخل اتاق عمل بود امروز صبح رفتم منزل درگیری روی تکه زمین بوده که به او حمله کرده اند و از پشت ح. را زده اند که همسایه ها او را به بیمارستان رساندند.
دادیار با صدور دستورات قضایی پرونده را اعاده داده است. کلانتری پس از انجام دستورات دادیار پرونده را در معیت آقای الف.م. به دادسرا ارسال دادیار از آقای الف.م. فرزند ص. متولد 1344 پدر مصدوم تحقیق اظهار کرده: از ح. ی. و ن.م. دایر بر ایراد ضرب و جرح عمدی فرزندم به نام ح. و تخریب شیشه های حسینیه که مال خودم و برادرم است شکایت دارم. س- چه کسی به سر پسر شما زده است؟ ج- من نبودم ولی شنیده ام ن. به سر او زده است. س- چه کسی دقیقا شیشه حسینیه را شکسته است؟ ج- نمی دانم. ولی ح. و ن. و ی. بوده اند و دعوا را من به چشم خود ندیده ام و گواهی پزشکی فرزندم را ارایه خواهم داد.
از آقای ع.م. فرزند م. متولد سال 1368 شغل کشاورزی به عنوان متهم تحقیق به وی خطاب شده حسب محتویات پرونده گزارش مرجع انتظامی شکایت شاکی تحقیقات انجام شده اتهام شما دایر بر ایراد ضر ب و جرح عمدی تفهیم می گردد چه دفاعی دارید؟ ج- قبول دارم ن. را با چوب زدم با همان چوبی که پسر عمویم را زده بود با همان چوب او را زدم او ن. با ی. و ح. پسر عمویم را زدند. برای متهم قرار کفالت به مبلغ یکصد میلیون ریال صادر شده است. پرونده با صدور دستورات قضایی به کلانتری ارسال و کلانتری در صدد انجام دستورات قضایی بوده که از طریق پلیس 110 بپاسگاه اطلاع داده می شود.
در تاریخ 28/10/90 یک مورد درگیری در روستای توجیه به وقوع پیوسته بلافاصله مامورین به محل اعزام مشاهده می کنند روستا ازدحام جمعیت است که از طریق اهالی متوجه می شوند که مضروب ح.م. که به علت حادثه درگیری در بیمارستان بستری بوده فوت نموده است و خانواده شاکی به خانه ی. و ن.م. حمله ور شده و تمام وسایل خانه آن ها را شکسته اند که خوشبختانه کسی از اهل منزل در خانه حضور نداشته اند که در این بین یک نفر از افراد خاطی به نام م.م. که با خود یا چوب دو متری حمله می کرد بلافاصله با مشاهده مامورین پا به فرار گذاشت که توسط مامورین دستگیر و به پاسگاه دلالت گردید. از فرد دستگیر شده بازجویی که اوراق بازجویی ضمیمه است و به همراه پرونده به دادیاری هدایت شده است. دادیار عنوان دادستان عمومی و انقلاب اعلام کرده با فوت مضروب ادامه تحقیقات در صلاحیت بازپرس است.
پرونده به بازپرس شعبه دوم ارجاع و بازپرس مرجوع الیه پرونده را با صدور دستورات قضایی به پلیس آگاهی ارسال داشته است. پزشکی قانونی و پلیس اگاهی در بیمارستان از جسد متوفی (مقتول) معاینه و علایم ظاهری جسد درگزارش معاینه جسد مورخه 28/10/90 منعکس و در پایان علت فوت متوفی را آسیب نسج مغز در اثر اصابت به جسم سخت اعلام نموده است.
سپس طی گزارش مورخه 29/10/90 به بازپرس گزارش شده: در اجرای دستور حضرت عالی در خصوص درگیری منجر به قتل ح.م. به استحضار می رساند دستورات صادره به شرح ذیل اجرا که پس از درخواست از پزشکی قانونی جهت معاینه جسد و اعلام نظریه به همراه خانواده مقتول به سردخانه در بیمارستان نفت چمران اعزام و نظریه را اعلام نموده که در پرونده موجود است پس از در اختیار گذاشتن متهم م.م. تحقیقات از وی به عمل آمد که اظهار داشت: دیروز مورخه 28/10/90 پس از شنیدن فوت پسر عمویم به نام ح.م. همراه دیگر پسر عموهایم به داخل منزل ی. و ن.م. رفته و شیشه و پنجره های منزل آن ها را شکستیم. اولیاءی دم مقتول احضار بازجویی از آنان اخذ در پرونده موجود است طرفین دعوا و اولیای دم به این پلیس احضار و طی یک صورت جلسه تعهدنامه کتبی از آنان اخذ که از هرگونه تنش و درگیری خودداری نمایند.
در تاریخ 29/10/90 بازپرس از آقای م.م. فرزند ع. شغل کشاورز تقریبا بیست ساله تحقیق به نامبرده خطاب شده گزارش مامورین قرایت شد چه می گویید؟ ج- هنگامی که خبر فوت ح. به ما رسید من به همراه برادران متوفی به نام خ. و ه. و ت. و ح. به منزل ر.م. حمله ور شدیم و فقط شیشه منزل وی را شکاندیم. متهم بلا قید آزاد شده است.
در تاریخ 29/10/90 بازپرس با توجه به زندانی بودن متهم ن.م. فرزند ر. به زندان عزیمت و در دفتر رییس زندان از آقای ن.م. تحقیق نموده است و به وی خطاب شده حسب گزارش نیروی انتظامی و گواهی پزشکی قانونی و احراز وقوع نزاع و محتویات پرونده اتهام شما فعلا دایر بر مباشرت قتل عمدی مرحوم ح.م. با ایراد ضرب عمدی به وی به وسیله چوب در حین نزاع تفهیم می گردد اتهام را قبول دارید؟ ج- شروع کننده درگیری ع.م. فرزند م. بود ایشان آمد کودهایی راکه مادرم جمع کرده بود و می خواست آن ها را بفروشد و خرجی خواهرانم را بدهد به هم ریخت و با مادرم درگیر شد مادرم گریه کرد من دیدم مادرم دارد گریه می کند ناراحت و عصبانی شدم چوب برداشم و به سمت آن ها حمله ور شدم آن ها دو نفر بودن ع. و ح. من با چوب از روبرو به سمت چپ یا راست سر ح. زدم دیگر نمی دانم چی شد آیا ایشان افتاد زمین یا خیر خبر ندارم و ع. از پشت سر با چوب به سرم زد و به دستم نیز زد و مقصر و شروع کننده درگیری ع. است و من قصد درگیری نداشتم من کشاورز هستم. قرار بازداشت موقت متهم صادر و به وی ابلاغ اظهار داشته: اعتراض دارم.
در تاریخ 12/11/90 متهمان ن.م. فرزند ر. و ع.م. فرزند م. تحت الحفظ مامورین در شعبه بازپرسی حاضر بوده اند و بازپرس از ن.م. فرزند ر. سیوال کرده در درگیری چه کسانی حضور داشتند؟ و نحوه درگیری خودتان را بیان کنید؟ ج- در درگیری خودم و مرحوم ح. و ع.م. حضور داشتیم من ح. را با چماق به سرش زدم و او با چماق به دستم زد از وی شکایت دارم و ع. به سرم با چماق زد از وی نیز شاکی هستم و تقاضای اعزام و معرفی به پزشکی قانونی دارم. لیکن ح. راعمدا نزدم و قصد قتل ایشان را نداشتم و با چوب به سرش زدم به خاطر کودهای شیمیایی و این که مادرم را زدند درگیر شدیم و دشمنی نداشتم و با یکدیگر فامیل هستیم پسر عموی من می باشد و از کرده خود پشیمان هستم و چون مرا زدند از آن ها نیز شاکی می باشم.
بازپرس به ع.م. فرزند م. خطاب کرده نحوه درگیری و به قتل رسیدن مرحوم ح.م. را بیان کنید؟ ج- ن. به همراه ی. و ر. به ما حمله ور شدند البته ی. و ر. درگیر نشدند فقط ن. با چوب به سر ح. زد وی از پشت سر ح. را زد و من ن. را با چماق زدم.
پرونده بدون این که به نظر دادستان به منظور اظهارنظر در مورد قرار بازداشت موقت برسد به دادگاه ارسال و شعبه 101دادگاه عمومی جزایی طی رای شماره 01408- 15/11/90 قرار صادره را مورد تایید قرار داده است. ن.م. برای معاینه به پزشکی قانونی معرفی شده است.
از خانم ش.م. فرزند م. متولد 1366 همسر مقتول تحقیق شده اظهار داشته: از قاتل شوهرم به نام ن.م. شکایت دارم چون شوهرم به نام ح. را از روی عمد به قتل رسانیده است یک فرزند یک ساله به نام ز. دارم. تقاضای قصاص وی را دارم. چون فرزندم را بی پدر و خودم را بی شوهر کرده.
از خانم ن.م. فرزند ر. متولد 1348 مادر مقتول تحقیق شده اظهار کرده: از قاتل فرزندم به نام ن.م. که از روی عمد فرزندم را به قتل رسانید شکایت دارم و تقاضای قصاص قاتل را دارم.
از آقای الف.م. فرزند ص. متولد 1344 پدر مقتول تحقیق شده اظهار داشته: از قاتل پسرم به نام ن.م. فرزند ر. شکایت دارم که بر اثر هیچ خلافی وی را به قتل رسانید البته دعوایی بین آقای ی. و ح. و پسرم بود که دو نفر پسرم را زدند ولی ن. با چوب به سر فرزندم زد و مجروح شد و در بیمارستان بعد از چند روز فوت نمود البته محرک اصلی م. و الف.م. بودند. س- در حال حاضر از چه کسی شکایت دارید ؟ ج- از ن.م. به عنوان قاتل و م. و الف.م. به نام محرک درگیری در روستا و ی. و ر. هم با پسرم درگیر شدند شکایت دارم. س- فرزند شما مجرد بود یا متاهل و آیا فرزند داشته یا خیر؟ ج- متاهل بوده همسر و یک فرزند دختر به نام ز. یک ساله دارد. س- شما به عنوان ولی قهری فرزند مرحومت آیا شکایت دارید؟ ج- بله از جانب خودم و فرزند پسرم از قاتل شکایت دارم و تقاضای قصاص دارم و دیه نمی خواهم. س- به شما تفهیم گردید نسبت به انحصار وراثت سریعا اقدام و تحویل نمایید؟ ج- متوجه شدم فورا اقدام می نمایم. س- آیا ن.م. عمدا فرزندت را به قتل رسانده یا سهوا بر اثر دعوا و نزاع دسته جمعی بوده؟ ج- ن.م. از روی عمد فرزندم را به قتل رسانید و به عنوان قتل عمد از وی شکایت دارم.
آقای س.م. فرزند ه. عموی متهم به عنوان شاهد احضار شده است. در تاریخ 23/11/90 از آقای س.م. فرزند ه. متولد 1342 شغل کارگر به عنوان گواه تحقیق شده اظهار داشته: بنده مشغول کار کارگری هستم حدود ساعت 5/3 بعدازظهر رسیدم منزل سر و صدا شنیدم رفتم لباس کار را عوض کردم و بعد از تعویض لباس رفتم منزل ح.م. خیلی شلوغ بود و دیدم ح. در حیاط افتاده بود و سرش ورم کرده زن ها روی وی داد و فریاد می کشیدند بلافاصله او را با وانت نیسان م.ع. به بیمارستان رساندیم و غیر از این بنده چیزی ندیدم و به خدا قسم بنده در دعوا نبودم و ندیدم چه کسانی در دعوا بودند.
گواهی حصر وراثت مقتول ضمیمه پرونده است. ورثه مقتول عبارتند از: آقای الف.م. پدر و ن.م. مادر و ش.م. همسر و ز.م. دختر. در تاریخ 3/12/90 بازپرس در معیت مامورین و متهمان به منظور بازسازی صحنه قتل به محل رفته اند. در محل بازپرسی از متهم ع.م. فرزند م. خواسته نحوه به قتل رسیدن ح. را شرح دهد. در پاسخ اظهار داشته: ما با ن.م. روی زمین اختلاف داشتیم و بنده به اتفاق ح. آمدیم در این محل یعنی منزل ح. و هر دو نفر ما دست خالی بودم آقای ن.م. از این درب روبرو وارد شد و با این چوب که پشت درب است به طرف ح. حمله ور شد و از پشت سر به سر ح. زد البته سه نفر بودند ی. و ن. و الف. وارد منزل شدند و در درگیری شرکت داشتند با چوب حمله ور شدند و ن. دست خالی بود این چوب را برداشت من و ح. با هم وارد شدیم البته بیرون از منزل بحث و مشاجره شد ولی در حیاط منزل درگیری به وجود آمد بنده و ح. تنها بودیم ن. چوب را برداشت و بدین طریق به سر ح. زد و بنده هم وقتی دیدم ح. افتاد سریع چوب را برداشتم و با چوب به ن. زدم و او را مجروح نمود.
بازپرس به ن.م. فرزند ر. خطاب نموده نحوه قتل را شرح دهید؟ ج- بنده در منزل بودم دیدم ع. داشت روی زمین یا در حال پاشیدن کود بود مادرم دید و بنده به او اعتراض کردم که که چرا کود پخش می کنید ع. و ح. با هم بودند. ع. از تراکتور پایین آمد و مادرم را زد و مادرم جیغ کشید و بیرون آمدم گفتم چه خبر است دیدم مادرم ناراحت و گفت ع. مرا زد بنده هم ناراحت شدم و با ع. درگیر شدم و ح. هم آمد با او درگیر شدم با چوب دسته بیل به سر او زدم و دیگر نمی دانم چه شد ع. با چوب به سر بنده زد و مادرم جیغ زد مردم جمع شدند بنده افتادم زمین و برادرم مرا برد بیمارستان نمی دانم چه کسی ح. را برد بیمارستان در بیرون از منزل ح. افتاد.
بازپرس به آقای م.م. فرزند ص. خطاب کرده شما در هنگام درگیری در محل درگیری حضور داشته اید؟ ج- خیر بنده حضور نداشتم ولی صدای جیغ زنان را شنیدم بنده با وانت نیسان به منزل م. آمدم و در این محل یعنی وسط منزل م. که خیلی شلوغ بود ح. را سوار کردم و او را به بیمارستان بردم بنده از نحوه درگیری اصلا اطلاع ندارم محل درگیری در جلو منزل ما در این محل بود و کسی حضور نداشت محل مورد نظر درست روبروی درب منزل ما درب آهنی کوچک بود که محل وسیعی می باشد در جلو منزل متهم به قتل و پشت منزل ح.م. متهم بیان داشته بنده با دسته بیل به سر ح. زدم و در منزل خودمان می باشد و آن چوبی که می گویند امکان بلند کردن آن وجود ندارد.
در تاریخ 3/12/1390 بازپرس با تفهیم اتهام مجدد از ن.م. فرزند ر. آخرین دفاع اخذ نموده است. متهم در آخرین دفاع نیز نحوه به قتل رساندن مقتول را شرح داده است. به ع.م. نیز اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ن.م. تفهیم شده تا آخرین دفاع خود را بگوید در پاسخ اظهار داشته قبول دارم.
بازپرس به شرح قرار شماره 00726- 27/12/90 قرار مجرمیت آقای ن.م. فرزند ر. 23 ساله را به اتهام قتل عمدی مرحوم ح.م. از طریق ایراد ضرب عمدی با چوب به سر مقتول و آقای ع.م. فرزند م. را به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی نسبت به ن.م. از طریق ایراد ضرب با چوب صادر نموده است. در خصوص معاونت و شرکت در قتل ی. و ح. و م. و الف.م. موضوع شکایت پدر مقتول به علت عدم کفایت ادله اثباتی مستند به بند ک ماده 3 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب قرار منع تعقیب صادر نموده است. در خصوص شکایت آقای الف.م. فرزند ص. علیه آقایان ی. ن. و ر.م. دایر بر مشارکت در تخریب شیشه های حسینیه نیز قرار منع تعقیب صادر نموده است. خانم ت.ح. و آقای ن.م. از آقای ع.م. اعلام گذشت نموده اند و جانشین بازپرس به شرح قرار شماره 00726- 10/1/91 قرار موقوفی تعقیب صادر نموده است. جانشین دادستان طی کیفرخواست شماره 00002- 7/1/1391 به استناد مواد 204 و 205 و 206 قانون مجازات اسلامی تقاضای تعیین مجازات متهم را از دادگاه کیفری استان خوزستان نموده است. پرونده به شعبه شانزدهم دادگاه کیفری استان ارجاع دادگاه آقای ت.الف. را با معرفی کانون وکلای دادگستری خوزستان به عنوان وکیل تسخیری متهم تعیین نموده است.
در تاریخ 22/8/91 جلسه رسیدگی دادگاه در وقت مقرر با حضور اولیای دم پدر و مادر وی به نام الف.م. و ن.م. و هم چنین همسر مقتول به نام ش.م. و متهم ن.م. به همراه آقای ت.الف. وکیل تسخیری متهم تشکیل دادگاه به نماینده دادستان اظهار داشته: به شرح کیفرخواست صادره تقاضای رسیدگی و صدور حکم شایسته دارم.
پدر مقتول آقای الف.م. اظهار داشته: شکایتم علیه آقای ن.م. به لحاظ قتل عمدی فرزندم می باشد و تقاضای قصاص نفس وی را دارم. ضمنا ولایتا از طرف فرزند صغیر هستم علیه متهم شکایت دارم و تقاضای قصاص نفس وی را خواهانم. خانم ن.م. مادر مقتول اظهار کرده: علیه ن.م. متهم شکایت دارم و به لحاظ قتل عمدی فرزندم تقاضای قصاص نفس وی را دارم.
دادگاه اتهام متهم را قتل عمدی مرحوم ح.م. با ایراد ضرب با چاقو (چاقو اشتباه است و چوب صحیح می باشد - عضو ممیز) تفهیم نموده تا از خود دفاع نماید. متهم ن.م. در پاسخ اظهار داشته: مرحوم با پسر عمویش مادر من را با چاقو زده بودند و به خاطر کود شیمیایی که مادرم جمع می کرد آمدند ع.م. و پسر عمویش از تراکتور پایین و مادرم را زدند و من هم با مرحوم هیچ دشمنی نداشتم آن ها آمدند چند نفر بودند و ما فامیل هستیم و من یک نفر بودم و کسی پیش من نبوده من هم با چوب مرحوم را زدم ولی قصد کشتن او را نداشتم. دادگاه به وکیل متهم خطاب کرده چنانچه در مقام دفاع از موکل مطالبی دارید بیان نمایید. در پاسخ اظهار داشته: بنا بر محتویات پرونده و اظهارات موکل نزاع دسته جمعی بوده و هم دیگر را مورد ضرب و جرح قرار داده اند. در نظریه پزشکی قانونی علت تامه فوت مشخص نگردیده که از ناحیه کدام ضربه محقق شده و این که ضارب چه شخصی بوده آنچه مسلم است در نزاع دسته جمعی به دلیل تعداد افراد موجود و ایراد ضرب و جرح نسبت به هم دیگر قطعا ضربه ای که منتهی به فوت شده است مشخص نمی باشد از ناحیه چه شخصی انجام شده است و در تحقیقات این موضوع بررسی نگردیده است. از طرفی شکات دلیلی بر ارایه سمت خود دردادگاه ارایه ننموده اند به همین جهت از محضر محترم دادگاه استدعای صدور دستور دایر بر تحقیق از علت تامه فوت و این که ضارب ضربه ای که منتهی به فوت شده چه کسی بوده است. دادگاه مجددا اتهام متهم و دلایل آن را به وی تفهیم تا آخرین دفاع خود را بگوید در پاسخ اظهار کرده: چه بگویم من مرحوم را زدم ولی قصد کشتن او را نداشتم و همان است که عرض کردم.
دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح رای معترض عنه اعلام کرده متهم در کلیه مراحل تحقیق دادسرا و دادگاه نسبت به موضوع (زدن چوب به سر مقتول) اقرار نموده است و مدعی شده قصد قتل وی را نداشته است علی هذا دادگاه با توجه به شکایت اولیای دم و تقاضای ایشان نظریه پزشکی قانونی که علت فوت آسیب نسج مغز در اثر اصابت جسم سخت بوده است و توجها به سایر قراین و امارات موجود در پرونده بزه انتسابی به متهم محرز و مسلم است. علی هذا مستندا به مواد 204 و 205 و بند ب ماده 206 و 219 و بند الف ماده 231 و 261 و 257 و 265 همگی از قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم صادر و اعلام می گردد. دادنامه درتاریخ 15/9/91 به آقای ت.الف. وکیل تسخیری متهم ابلاغ و طی لایحه ای که به شماره 00794- 2/10/91 ثبت دفتر دادگاه شده تقاضای تجدیدنظر نموده است. وکیل محترم در لایحه خود اعلام کرده متهم در مقام دفاع بوده و مرتکب جرم نشده است و تقاضای نقض دادنامه صادره را نموده است.
لایحه در موقع شور قرایت خواهد شد. پرونده به این شعبه ارجاع هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای صالح آباد عضو ممیز و نظریه کتبی جناب آقای میرشریفی دادیار محترم دیوان عالی کشور مبنی بر: «به نام خدا- احتراما؛ به لحاظ عدم احراز قصد متهم در وارد آوردن ضربه به سر مقتول و هم چنین عدم احراز آگاهی وی به کشنده بودن وارد ضربه چوب به ناحیه سر نقص دادنامه تجدیدنظرخواسته و تکمیل تحقیقات از این حیث مورد استدعاست.»; مشاوره نموده چنین رای صادر می کند:

رای شعبه دیوان عالی کشور
بسمه تعالی- در بند ب ماده 290 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 در مقام بیان جنایت عمدی چنین آمده: هرگاه مرتکب عمدا کاری انجام دهد که نوعا موجب جنای واقع شده یا نظیر آن می گردد هر چند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود.
در مانحن فیه متهم قصد قتل مقتول را نداشته و ایراد ضرب با دسته بیل نیز نوعا کشنده نیست اما چون چوب به سر مقتول که موضع حساس است اصابت کرده احتمال وقوع قتل دور از ذهن نیست ولی در این پرونده: اولا- معلوم نیست متهم قصد زدن چوب به سر مقتول را داشته و ثانیا- با فرض قصد زدن چوب به سر مقتول آیا متوجه بوده عمل وی نوعا کشنده و موجب قتل منجی علیه خواهد شد و چون طبق بند ب ماده 11 قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب قوانین مربوط به ادله اثبات دعوی عطف بماسبق می شود پرونده از این نظر ناقص است لذا به استناد بند 2 قسمت ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رای معترض عنه نقض و پرونده به دادگاه صادرکننده رای منقوض ارسال تا پس از رفع نقص رای مقتضی صادر نمایند.
رییس شعبه بیستم دیوان عالی کشور ـ مستشار
صالح آباد ـ طباطبایی

قاضی:
صالح آباد , طباطبائی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 204 ـ سوگند باید مطابق با ادعا صریح در مقصود و بدون هرگونه ابهام باشد و از روی قطع و یقین اداء شود.

مشاهده ماده 204 قانون مجازات اسلامی

ماده 205 ـ سوگند باید با لفظ باشد و در صورت تعذر با نوشتن یا اشاره ای که روشن در مقصود باشد اداء شود.

مشاهده ماده 205 قانون مجازات اسلامی

ماده 206 ـ در مواردی که اشاره مفهوم نباشد یا قاضی به زبان شخصی که سوگند یاد می کند آشنا نباشد و یا اداءکننده سوگند قادر به تکلم نباشد دادگاه به وسیله مترجم یا متخصص امر مراد وی را کشف می کند.

مشاهده ماده 206 قانون مجازات اسلامی

ماده 290 ـ جنایت در موارد زیر عمدی محسوب می شود: الف ـ هرگاه مرتکب با انجام کاری قصد ایراد جنایت بر فرد یا افرادی معین یا فرد یا افرادی غیرمعین از یک جمع را داشته باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود خواه کار ارتکابی نوعا موجب وقوع آن جنایت یا نظیر آن بشود خواه نشود. ب ـ هرگاه مرتکب عمدا کاری انجام دهد که نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن می گردد هرچند قصد ارتکاب آن جنایت و نظیر آن را نداشته باشد ولی آگاه و متوجه بوده که آن کار نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود. پ ـ هرگاه مرتکب قصد ارتکاب جنایت واقع شده یا نظیر آن را نداشته و کاری را هم که انجام داده است نسبت به افراد متعارف نوعا موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن نمی شود لکن درخصوص مجنی علیه به علت بیماری ضعف پیری یا هر وضعیت دیگر و یا به علت وضعیت خاص مکانی یا زمانی نوعا موجب آن جنایت یا نظیر آن می شود مشروط بر آنکه مرتکب به وضعیت نامتعارف مجنی علیه یا وضعیت خاص مکانی یا زمانی آگاه و متوجه باشد. ت ـ هرگاه مرتکب قصد ایراد جنایت واقع شده یا نظیر آن را داشته باشد بدون آنکه فرد یا جمع معینی مقصود وی باشد و در عمل نیز جنایت مقصود یا نظیر آن واقع شود مانند اینکه در اماکن عمومی بمب گذاری کند. تبصره 1 ـ در بند (ب) عدم آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات گردد و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی است مگر جنایت واقع شده فقط به علت حساسیت زیاد موضع آسیب واقع شده باشد و حساسیت زیاد موضع آسیب نیز غالبا شناخته شده نباشد که در این صورت آگاهی و توجه مرتکب باید اثبات شود و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی ثابت نمی شود. تبصره 2 ـ در بند (پ) باید آگاهی و توجه مرتکب به اینکه کار نوعا نسبت به مجنی علیه موجب جنایت واقع شده یا نظیر آن می شود ثابت گردد و درصورت عدم اثبات جنایت عمدی ثابت نمی شود.

مشاهده ماده 290 قانون مجازات اسلامی

ماده 11 ـ قوانین زیر نسبت به جرایم سابق بر وضع قانون فورا اجراء می شود: الف ـ قوانین مربوط به تشکیلات قضایی و صلاحیت ب ـ قوانین مربوط به ادله اثبات دعوی تا پیش از اجرای حکم پ ـ قوانین مربوط به شیوه دادرسی ت ـ قوانین مربوط به مرور زمان تبصره ـ در صورتی که در مورد بند (ب) حکم قطعی صادر شده باشد پرونده برای بررسی به دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارسال می شود.

مشاهده ماده 11 قانون مجازات اسلامی

ماده 3 – طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 نسخ شده است.

مشاهده ماده 3 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM