متهم آقای ر.ح. فرزند ح. 21 ساله مجرد فاقد پیشینه کیفری حسب اعلام شکایت اولیای دم مرحوم ح.ح. فرزند ق. و قرار مجرمیت (ص 133 و 134) و مبانی استدلالی کیفرخواست شماره 00083-25/4/88 دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان م به شرح: محتویات پرونده گزارش مامورین پلیس آگاهی شهرستان ر اقرار مقرون به صحت متهم در مراحل تحقیق کشف اسلحه کلت کمری به کار گرفته شده و پوکه های مربوطه و نظریه کارشناس اسلحه و مهمات و شرح معاینه جسد توسط پزشکی قانونی و سایر قراین و امارت موجود در پرونده و استنادا به بند ب ماده 205 و ماده 219
قانون مجازات اسلامی (ص 140) تحت تعقیب قرار گرفته و تقاضای مجازات قصاص نفس وی شده است. آقای ح.م. به وکالت از متهم وارد پرونده شده است (ص 163). پرونده به دادگاه کیفری استان ارجاع می شود. در جلسه مورخ 22/9/89 دادگاه که با حضور اولیای دم (پدر و مادر مقتول) و نماینده دادستان و متهم و وکیل وی تشکیل شده است اولیای دم متقاضی قصاص نفس می باشند و نماینده دادستان در مقام دفاع از کیفرخواست موارد شش گانه را به شرح کیفرخواست اعلام می دارد و می گوید: فعلا عرضی ندارم. و متهم پس از معرفی خود با صراحت می گوید: قبول دارم که مرحوم را من کشتم ولی عمدی نبود.. .. مرحوم از قبل با من صحبت کرد و گفت می خواهم یک صحنه سازی درست کنم!! گفتم مشکلت چیست که می خواهی صحنه سازی درست کنی؟! گفت خانواده زنم شکایت کرده اند یک
مهریه از من طلب دارند می خواهند بگیرند حدود صد و بیست میلیون می شود و من هم پول ندارم می خواهم صحنه سازی کنم دو تا تیر به خودم بزنم!!! بعد بیاندازنم گردن خانواده زنم که بگویم کار خانواده زنم است که مرا زده اند از او پرسیدم کار خطرناکی است گفت فکر همه جایش را کرده ام مشکلی پیش نمی آید گفتم بر چه اساسی این فکر را کرده ای که دو تا تیر به خودت بزنی؟! گفت: چون موقعی که زنم مرد خانواده زنم قسم خوردند که می کشیمت!! حتی اگر بیایی سر قبرش بخواهی فاتحه بخوانی تو را می کشیم به نظرم رسیده که اگر داخل جاده ای که به طرف قبرستان می رود خودم را بزنم همه مردم می فهمند که آن ها این حرف ها را زده اند که می کشند مرا و این به گوش مردم خواهد رسید پس یک صحنه سازی کنم همه فکر می کنند که کار خانواده زنم است گفتم کجای بدنت را می خواهی بزنی؟! گفت یکی داخل شکمم یکی هم داخل شانه راست؟! گفتم شانه راستت قلبت است و شکمت هم خطرناک است. گفت: تیری که سر شانه بزنی؟!! با قلب کاری ندارد داخل شکم هم بزنی؟! حداقل آدم یک ساعت دوام می آورد. بعد گفتم : دو تا تیر که من بزنمت چطوری می رسی به بیمارستان؟! گفت: از قبل با یک نفر هماهنگی کرده ام قبل از اجرای صحنه زنگ به او می زنم که مرا داخل جاده زده اند خودت را برسان. گفتم: نفر کیست؟! گفت: برادرم گفتم: کدام یک از برادرانت؟! گفت: ج. و او سریع خودش را می رساند من قبول کردم که او را بزنم!!! و قول داد که اگر این کار را برایم بکنی مشکلت را با برادرم حل می کنم!!! و مشکل من این بود که دختر برادرش را می خواستم و قرار شد که من مشکل او را حل کنم و او هم مشکل مرا حل کند!!... یک روز قبل از اجرای صحنه دو نفری با هم رفتیم کوه کلت را آورد و پنج تا تیر داشت دو تا تیر برای امتحان او تیر کرد و یک دانه هم من تیر کردم می گفت کلت را خیلی وقت است دارم.. .. بعدش آمدیم پایین فردای آن عصر با هم دیگر رفتیم و کلت هم همراهش بود و کلت را مسلح کرد.. .. رفتیم به طرف میدان داخل جاده خاکی.. .. کلت را خودش مسلح کرد و بعد زنگ زد برادرش و گفت مرا در جاده کشته اند بیایید.. .. گفت یکی داخل شکمم بزن ولی من روی شانه چپش زدم!!! اشتباه گفتم!!! او گفته بود روی شانه چپ بزن و من گفتم قلب هست!! و زدم در شانه راست!!! و در نحوه زدن تیر گفته است: من سمت راست مقتول ایستادم و خم شدم و یک تیر به شکم وی زدم و فاصله اسلحه با شکم وی خیلی نزدیک بود و بعد رفتم طرف سمت سر وی و تیر به شانه وی زدم و البته قرار بود که بعد از تیر زدن او را رها کنم و من رفتم و کلت را در پشت منزل خودمان پنهان کردم. نماینده دادستان اظهارات متهم را تکذیب می کند و قتل را عمدی می داند و وکیل متهم از وی دفاع می کند و از نحوه ورود گلوله به بدن مقتول احتمال خودزنی را مطرح می کند و به اظهارات ضد و نقیض موکل خود اشاره و اظهارات وی را غیر جزمی توصیف می کند و می گوید: به نظر من خودش شلیک نکرده است و به اظهارات متهمین به نام م.ن. در مراحل بدوی پرونده استناد دارد. و متهم در مقابل اظهارات وکیل خود می گوید: دفاعیات وکیلم را قبول ندارم!!! خودم زدم به شکمش و کتف چپ زدم کسی دیگری نبوده است!!! دادگاه در این مرحله از برادر مقتول به عنوان مطلع تحقیق می کند او اظهارات قبلی خود را در خصوص این که از برادرش به او نام دو نفری را آورده است تکذیب می کند و می گوید: چون قسم خوردم اظهارات قبلی خود را تکذیب می کند (ص 164 تا 174). دادگاه پس از اعلام پایان جلسه ضرورت تحقیق از م.ن. را احساس و جلسه را تجدید می کند که جلسه دادگاه در جلسه مورخه 5/8/88 نیز به لحاظ عدم حضور اولیای دم و م.ن. تجدید می شود (ص 189) تا این که در نهایت و پس از اخذ گواهی
انحصار وراثت (ق.ح. - پدر مقتول - فوت می شود و
وراث وی طی گواهی مذکور تعیین می گردد ص 245). جلسه مورخه 23/1/91 نیز تجدید می شود (ص 246). در جلسه مورخه 19/6/91 آقای م.ن. فرزند ب. 39 ساله می گوید: من دوست مرحوم ح.ح. بودم و دو ماه قبل از این که مرحوم به قتل برسد با من مشورت کرد و گفت: صحنه سازی جراحاتی را انجام بدهم و بنده نقش کسی که به وی جراحت وارد کرده است را بازی کنم!!! ولی چون از عواقب کار می ترسیدم و مربوط به اسلحه [بود] ترس داشتم این کار را انجام ندادم و کاری که از ر.ح. خواست از من خواسته بود ولی من انجام ندادم من سعی کردم ایشان را منصرف کنم.. .. ر.ح. دوست صمیمی ح.ح. است و وابستگی شدید به ایشان داشت.. .. (ص 265 تا 267). اولیای دم در این جلسه تقاضای قصاص نفس دارند و متهم به شرح اظهارات قبلی خود صحنه سازی را تاکید دارد و در آخرین دفاع گفته است: هدف من کشتن مرحوم نبوده است و به عمد چنین کاری انجام نداده ام من خواسته ام که مرحوم را بزنم و زخمی شود ولی قصد کشتن وی را نداشتم و شاهد هم این موضوع را تایید کرده است و من بر اساس خواست مرحوم چنین کاری را انجام دادم من هیچ گونه عداوتی با مرحوم نداشتم و ایشان دوست من بوده است و مرحوم خودش گفت به شکم و کتف ایشان با اسلحه بزنم و من هم براساس خواست ایشان با کلت ایشان را زدم و وکیل متهم نیز به اظهارات سابق خود اکتفا می کند. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه فوق الذکر و با استناد به اظهارات صریح متهم و نظریه پزشکی قانونی در بیان علت فوت و نظریه کارشناس اسلحه و مهمات و اعلام این که هییت دادگاه جراحات عمدی را (با هر انگیزه ای که باشد) به نقاط حساس بدن را که نوعا کشنده باشد را عمدی دانسته و رضایت مجنی علیه را توجیه کننده فعل غیرقانونی متهم ندانسته و با استناد به بند ماده 206
قانون مجازات اسلامی و ماده 207 و بند اول ماده 231 از همان قانون و با توجه به درخواست اولیای دم نامبرده را بزهکار تشخیص و محکوم به قصاص نفس پس از استیذان و اجرای تشریفات قانونی نموده است. رای صادره در تاریخ 26/10/91 به شخص محکوم علیه در تاریخ 14/11/91 به وکیل وی ابلاغ و در مهلت قانونی مورد اعتراض آنان واقع شده است که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال گردیده و تحت نظر است. قابل ذکر است علی رغم تعهد وکیل مبنی بر تقدیم لایحه اعتراضیه تا این تاریخ (26/11/92) لایحه ای از ایشان تقدیم نشده است؟!!