رای قضایی شماره 9309970908700064

رای قضایی شماره 9309970908700064

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908700064


شماره دادنامه قطعی:
9309970908700064

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/02/09

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
رضایت مجنی علیه در قتل

پیام رای:
در صورتی که در جرم قتل عمد مجنی علیه قبل از مرگ خود نسبت به قتل اعلام رضایت نموده باشد و به نوعی این عمل را از وی درخواست کرده باشد با لحاظ قاعده درء عدوانی بودن قتل ثابت نخواهد بود و در این صورت نمی توان حکم به قصاص صادر کرد.

رای خلاصه جریان پرونده
متهم آقای ر.ح. فرزند ح. 21 ساله مجرد فاقد پیشینه کیفری حسب اعلام شکایت اولیای دم مرحوم ح.ح. فرزند ق. و قرار مجرمیت (ص 133 و 134) و مبانی استدلالی کیفرخواست شماره 00083-25/4/88 دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان م به شرح: محتویات پرونده گزارش مامورین پلیس آگاهی شهرستان ر اقرار مقرون به صحت متهم در مراحل تحقیق کشف اسلحه کلت کمری به کار گرفته شده و پوکه های مربوطه و نظریه کارشناس اسلحه و مهمات و شرح معاینه جسد توسط پزشکی قانونی و سایر قراین و امارت موجود در پرونده و استنادا به بند ب ماده 205 و ماده 219 قانون مجازات اسلامی (ص 140) تحت تعقیب قرار گرفته و تقاضای مجازات قصاص نفس وی شده است. آقای ح.م. به وکالت از متهم وارد پرونده شده است (ص 163). پرونده به دادگاه کیفری استان ارجاع می شود. در جلسه مورخ 22/9/89 دادگاه که با حضور اولیای دم (پدر و مادر مقتول) و نماینده دادستان و متهم و وکیل وی تشکیل شده است اولیای دم متقاضی قصاص نفس می باشند و نماینده دادستان در مقام دفاع از کیفرخواست موارد شش گانه را به شرح کیفرخواست اعلام می دارد و می گوید: فعلا عرضی ندارم. و متهم پس از معرفی خود با صراحت می گوید: قبول دارم که مرحوم را من کشتم ولی عمدی نبود.. .. مرحوم از قبل با من صحبت کرد و گفت می خواهم یک صحنه سازی درست کنم!! گفتم مشکلت چیست که می خواهی صحنه سازی درست کنی؟! گفت خانواده زنم شکایت کرده اند یک مهریه از من طلب دارند می خواهند بگیرند حدود صد و بیست میلیون می شود و من هم پول ندارم می خواهم صحنه سازی کنم دو تا تیر به خودم بزنم!!! بعد بیاندازنم گردن خانواده زنم که بگویم کار خانواده زنم است که مرا زده اند از او پرسیدم کار خطرناکی است گفت فکر همه جایش را کرده ام مشکلی پیش نمی آید گفتم بر چه اساسی این فکر را کرده ای که دو تا تیر به خودت بزنی؟! گفت: چون موقعی که زنم مرد خانواده زنم قسم خوردند که می کشیمت!! حتی اگر بیایی سر قبرش بخواهی فاتحه بخوانی تو را می کشیم به نظرم رسیده که اگر داخل جاده ای که به طرف قبرستان می رود خودم را بزنم همه مردم می فهمند که آن ها این حرف ها را زده اند که می کشند مرا و این به گوش مردم خواهد رسید پس یک صحنه سازی کنم همه فکر می کنند که کار خانواده زنم است گفتم کجای بدنت را می خواهی بزنی؟! گفت یکی داخل شکمم یکی هم داخل شانه راست؟! گفتم شانه راستت قلبت است و شکمت هم خطرناک است. گفت: تیری که سر شانه بزنی؟!! با قلب کاری ندارد داخل شکم هم بزنی؟! حداقل آدم یک ساعت دوام می آورد. بعد گفتم : دو تا تیر که من بزنمت چطوری می رسی به بیمارستان؟! گفت: از قبل با یک نفر هماهنگی کرده ام قبل از اجرای صحنه زنگ به او می زنم که مرا داخل جاده زده اند خودت را برسان. گفتم: نفر کیست؟! گفت: برادرم گفتم: کدام یک از برادرانت؟! گفت: ج. و او سریع خودش را می رساند من قبول کردم که او را بزنم!!! و قول داد که اگر این کار را برایم بکنی مشکلت را با برادرم حل می کنم!!! و مشکل من این بود که دختر برادرش را می خواستم و قرار شد که من مشکل او را حل کنم و او هم مشکل مرا حل کند!!... یک روز قبل از اجرای صحنه دو نفری با هم رفتیم کوه کلت را آورد و پنج تا تیر داشت دو تا تیر برای امتحان او تیر کرد و یک دانه هم من تیر کردم می گفت کلت را خیلی وقت است دارم.. .. بعدش آمدیم پایین فردای آن عصر با هم دیگر رفتیم و کلت هم همراهش بود و کلت را مسلح کرد.. .. رفتیم به طرف میدان داخل جاده خاکی.. .. کلت را خودش مسلح کرد و بعد زنگ زد برادرش و گفت مرا در جاده کشته اند بیایید.. .. گفت یکی داخل شکمم بزن ولی من روی شانه چپش زدم!!! اشتباه گفتم!!! او گفته بود روی شانه چپ بزن و من گفتم قلب هست!! و زدم در شانه راست!!! و در نحوه زدن تیر گفته است: من سمت راست مقتول ایستادم و خم شدم و یک تیر به شکم وی زدم و فاصله اسلحه با شکم وی خیلی نزدیک بود و بعد رفتم طرف سمت سر وی و تیر به شانه وی زدم و البته قرار بود که بعد از تیر زدن او را رها کنم و من رفتم و کلت را در پشت منزل خودمان پنهان کردم. نماینده دادستان اظهارات متهم را تکذیب می کند و قتل را عمدی می داند و وکیل متهم از وی دفاع می کند و از نحوه ورود گلوله به بدن مقتول احتمال خودزنی را مطرح می کند و به اظهارات ضد و نقیض موکل خود اشاره و اظهارات وی را غیر جزمی توصیف می کند و می گوید: به نظر من خودش شلیک نکرده است و به اظهارات متهمین به نام م.ن. در مراحل بدوی پرونده استناد دارد. و متهم در مقابل اظهارات وکیل خود می گوید: دفاعیات وکیلم را قبول ندارم!!! خودم زدم به شکمش و کتف چپ زدم کسی دیگری نبوده است!!! دادگاه در این مرحله از برادر مقتول به عنوان مطلع تحقیق می کند او اظهارات قبلی خود را در خصوص این که از برادرش به او نام دو نفری را آورده است تکذیب می کند و می گوید: چون قسم خوردم اظهارات قبلی خود را تکذیب می کند (ص 164 تا 174). دادگاه پس از اعلام پایان جلسه ضرورت تحقیق از م.ن. را احساس و جلسه را تجدید می کند که جلسه دادگاه در جلسه مورخه 5/8/88 نیز به لحاظ عدم حضور اولیای دم و م.ن. تجدید می شود (ص 189) تا این که در نهایت و پس از اخذ گواهی انحصار وراثت (ق.ح. - پدر مقتول - فوت می شود و وراث وی طی گواهی مذکور تعیین می گردد ص 245). جلسه مورخه 23/1/91 نیز تجدید می شود (ص 246). در جلسه مورخه 19/6/91 آقای م.ن. فرزند ب. 39 ساله می گوید: من دوست مرحوم ح.ح. بودم و دو ماه قبل از این که مرحوم به قتل برسد با من مشورت کرد و گفت: صحنه سازی جراحاتی را انجام بدهم و بنده نقش کسی که به وی جراحت وارد کرده است را بازی کنم!!! ولی چون از عواقب کار می ترسیدم و مربوط به اسلحه [بود] ترس داشتم این کار را انجام ندادم و کاری که از ر.ح. خواست از من خواسته بود ولی من انجام ندادم من سعی کردم ایشان را منصرف کنم.. .. ر.ح. دوست صمیمی ح.ح. است و وابستگی شدید به ایشان داشت.. .. (ص 265 تا 267). اولیای دم در این جلسه تقاضای قصاص نفس دارند و متهم به شرح اظهارات قبلی خود صحنه سازی را تاکید دارد و در آخرین دفاع گفته است: هدف من کشتن مرحوم نبوده است و به عمد چنین کاری انجام نداده ام من خواسته ام که مرحوم را بزنم و زخمی شود ولی قصد کشتن وی را نداشتم و شاهد هم این موضوع را تایید کرده است و من بر اساس خواست مرحوم چنین کاری را انجام دادم من هیچ گونه عداوتی با مرحوم نداشتم و ایشان دوست من بوده است و مرحوم خودش گفت به شکم و کتف ایشان با اسلحه بزنم و من هم براساس خواست ایشان با کلت ایشان را زدم و وکیل متهم نیز به اظهارات سابق خود اکتفا می کند. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و طی دادنامه فوق الذکر و با استناد به اظهارات صریح متهم و نظریه پزشکی قانونی در بیان علت فوت و نظریه کارشناس اسلحه و مهمات و اعلام این که هییت دادگاه جراحات عمدی را (با هر انگیزه ای که باشد) به نقاط حساس بدن را که نوعا کشنده باشد را عمدی دانسته و رضایت مجنی علیه را توجیه کننده فعل غیرقانونی متهم ندانسته و با استناد به بند ماده 206 قانون مجازات اسلامی و ماده 207 و بند اول ماده 231 از همان قانون و با توجه به درخواست اولیای دم نامبرده را بزهکار تشخیص و محکوم به قصاص نفس پس از استیذان و اجرای تشریفات قانونی نموده است. رای صادره در تاریخ 26/10/91 به شخص محکوم علیه در تاریخ 14/11/91 به وکیل وی ابلاغ و در مهلت قانونی مورد اعتراض آنان واقع شده است که پرونده به دیوان عالی کشور ارسال گردیده و تحت نظر است. قابل ذکر است علی رغم تعهد وکیل مبنی بر تقدیم لایحه اعتراضیه تا این تاریخ (26/11/92) لایحه ای از ایشان تقدیم نشده است؟!!

رای شعبه دیوان عالی کشور
آنچه که در پرونده مسلم و مسجل است قضیه فقدان عدوان می باشد و در قضیه معنونه در پرونده هرچند که مرتکب گناهکار و آثم بوده است چرا که اذن در قتل رافع حرمت و مواخذ بودن مرتکب عنداله نخواهد شد لیکن سخن در این است که آیا چنین فرد مباشری مستوجب قصاص است شرعا یا خیر؟! صاحب کتاب شرایع الاسلام با صراحت گفته اند که :«ولو باشر لم یجب القصاص لانه اسقط حقه بالاذن فلا یتسلط الوارث»; شرایع جلد چهارم ص 976. و صاحب جواهرالکلام در شرح عبارت فوق الذکر می فرماید: و لکن لو اثم و باشر لم یجب القصاص عند الشیخ فی محکی المبسوط و الفاضل فی التخلیص و الارشاد بل فی المسالک انه الاشهر لانه و اسقط حقه بالاذن فلا یتسلط الوارث الذی هو فرع علی المقتول.. .. اللهم الا ان یشک فی شمول ادله القصاص بل و الدیه لمثله و الاصل البرایه و لا اقل من ان یکون ذلک شبهه یسقط قتله بناءا علی انه کالحدود فی ذلک.»; سپس در موارد مذکوره تردید می کنند و سقوط قصاص را در قالب بحث دفاع مندرج می نمایند (جواهر الکلام : جلد 42 ص 35). چنانچه ملاحظه می شود در هر صورت تردید در شمول ادله قصاص و شبهه درایه هم چنان باقی است. همین تردید را صاحب ایضاح الفواید (جلد 4 ص 567) و مرحوم اردبیلی در مجمع الفایده (ص 396 جلد 13) و مرحوم آیت اله خویی در تکمله المنهاج (آورده اند اگرچه در پایان می فرمایند: الاظهر ثبوته (القصاص) و در فقه الصادق (جلد 26 ص 33) نیز همین تردید و استدلال های مربوط به طرفین قضیه آمده است و مرحوم آیت اله فاضل لنکرانی هم اعلام رضایت مجنی علیه را در مواردی که قصاص و دیه ثابت است دارای تاثیر می دانند (جامع المسایل جلد دوم ص 525 مساله شماره 1506). از مواد 379 و 365 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 نیز به صورت مفهوم مخالف و از باب اولویت همین امر مستفاد می گردد. این از یک طرف و از سوی دیگر از نحوه دفاعیات متهم و حتی مواضعه مرتکب و مجنی علیه در چگونگی انجام صدمات بدنی و محل یابی!!- اظهارات مطلع نیز همین معنا را تایید می کند و بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی استنادی در کیفرخواست شرایط استناد و تمسک بر تبصره ذیل ماده 292 از قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 موجه و قانونی می تواند باشد. بنابه مراتب معروضه حکم قصاص نفس با وجود شبهه درء در اصل توجه قصاص شرعی و شمول قاعده درء در قصاص (نظرات فقهی در شماره 5 پرسمان فقهی - قضایی ص 62 تا 77 ملاحظه شود) از یک طرف و این که آگاهی مرتکب به این که کار نوعا نسبت به مجنی علیه موجب جنایت واقع شده و یا نظیر آن می شود ثابت نیست و در صورت عدم اثبات جنایت عمدی ثابت نخواهد شد و به تعبیر دیگر: مرتکب نسبت به مجنی علیه قصد جنایت واقع شده (مرگ) را داشته است یا خیر مدلل نمی باشد از سوی دیگر حکم قصاص صادره غیرقابل تایید و ابرام تشخیص و ضمن نقض رای تجدیدنظرخواسته پرونده در جهت رسیدگی مجدد به دادگاه هم عرض صادرکننده رای منقوض ارجاع می گردد.
رییس شعبه 31 دیوان عالی کشور ـ مستشار
جعفری ـ طباطبایی

قاضی:
جعفری , طباطبائی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 219 ـ دادگاه نمی تواند کیفیت نوع و میزان حدود شرعی را تغییر یا مجازات را تقلیل دهد یا تبدیل یا ساقط نماید. این مجازات ها تنها از طریق توبه و عفو به کیفیت مقرر در این قانون قابل سقوط تقلیل یا تبدیل است.

مشاهده ماده 219 قانون مجازات اسلامی

ماده 206 ـ در مواردی که اشاره مفهوم نباشد یا قاضی به زبان شخصی که سوگند یاد می کند آشنا نباشد و یا اداءکننده سوگند قادر به تکلم نباشد دادگاه به وسیله مترجم یا متخصص امر مراد وی را کشف می کند.

مشاهده ماده 206 قانون مجازات اسلامی

ماده 379 ـ هرگاه کسی دیگری را به رفتاری اکراه کند که موجب جنایت بر اکراه شونده گردد جنایت عمدی است و اکراه کننده قصاص می شود مگر اکراه کننده قصد جنایت بر او را نداشته و آگاهی و توجه به اینکه این اکراه نوعا موجب جنایت بر او می شود نیز نداشته باشد که در این صورت جنایت شبه عمدی است و اکراه کننده به پرداخت دیه محکوم می شود.

مشاهده ماده 379 قانون مجازات اسلامی

ماده 365 ـ در قتل و سایر جنایات عمدی مجنی علیه می تواند پس از وقوع جنایت و پیش از فوت از حق قصاص گذشت کرده یا مصالحه نماید و اولیای دم و وارثان نمی توانند پس از فوت او حسب مورد مطالبه قصاص یا دیه کنند لکن مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود.

مشاهده ماده 365 قانون مجازات اسلامی

ماده 292 ـ جنایت در موارد زیر خطای محض محسوب می شود: الف ـ در حال خواب و بیهوشی و مانند آنها واقع شود. ب ـ به وسیله صغیر و مجنون ارتکاب یابد. پ ـ جنایتی که در آن مرتکب نه قصد جنایت بر مجنی علیه را داشته باشد و نه قصد ایراد فعل واقع شده بر او را مانند آنکه تیری به قصد شکار رها کند و به فردی برخورد نماید. تبصره ـ در مورد بندهای (الف) و (پ) هرگاه مرتکب آگاه و متوجه باشد که اقدام او نوعا موجب جنایت بر دیگری می گردد جنایت عمدی محسوب می شود.

مشاهده ماده 292 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM