رای قضایی شماره 9309970909700018

رای قضایی شماره 9309970909700018

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970909700018


شماره دادنامه قطعی:
9309970909700018

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/01/31

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
شرط تجویز اعاده دادرسی بر مبنای رجوع شهود از شهادت

پیام رای:
اگر در دادگاهی علاوه بر شهادت ادله دیگری نیز در پرونده موجود باشد صرف رجوع از شهادت از موجبات اعاده دادرسی نیست

رای خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده 00458/91 و شماره بایگانی 911013 شعبه ششم تجدیدنظر شهرستان ق حاکی است در تاریخ 15/11/90 آقای م.الف. فرزند ی. 54 ساله علیه آقای م.د. فرزند ر. متولد 1353 مسیول شرکت م. واقع در خیابان.. . شهر ق در دادسرای عمومی و انقلاب اعلام شکایت می نماید. در توضیح شکایت اعلام می دارد: بنده به واسطه یکی از بستگانم با آقای م.د. آشنا شدم و از ایشان درخواست مبلغ ده میلیون تومان وام نموده ام مورد موافقت ایشان قرار گرفت و از من خواست سند منزلم را به ایشان بدهم و من سند را در اختیار ایشان قرار دادم بعد از حدود یک ماه گفتند باید به دفترخانه بیایید وکالت نامه ای را امضاء کنید بنده هم به همراه دخترم به دفترخانه رفتم و وکالت نامه را امضاء کردم. مبلغ ده میلیون تومان وام گرفتم قرار شد یک ساله بپردازم بعد از یک سال مبلغ دوازده میلیون و پانصد هزار تومان پرداختم و وام را پرداخت کردم مجددا مبلغ پنج میلیون وام گرفتم و تصفیه کردم اخذ وام یک ساله مربوط به سال 86 بوده است و من سند را به عنوان ضمانت وام خودم در اختیار ایشان گذاشتم پس از مدتی متوجه شدم آقای د. از بی سوادی من سوءاستفاده کرده است و منزل را به نام خود نموده است و پس از آن سند را در رهن بانک قرار داده و مبلغ یکصد و هفتاد میلیون تومان برای خود وام گرفته است و من از آقای م.د. که از بی سوادی من سوءاستفاده کرده و کلاهبرداری نموده است شکایت دارم. پرونده جهت تحقیقات مقدماتی به نیروی انتظامی ارسال در نیروی انتظامی شاکی در مقام تحقیق شکایت را توضیح داده و دو نفر گواه نیز معرفی نموده است؛ آقای غ.ص. فرزند م. متولد 1360 در تاریخ 16/11/91 به عنوان گواه در نیروی انتظامی اظهار نموده: حدود 3 سال قبل آقای م.الف. که پدر داماد بنده می باشد به اینجانب مراجع نموده است و اظهار داشت قصد دارد از فردی به نام م.د. ده میلیون وام بگیرد و نیاز به ضامن دارد که بنده و ن.ک. به همراه م.الف. به دفترخانه واقع در.. . مراجعه کردم آقای م.د. هم داخل دفترخانه حضور داشت و ما ضمانت وام آقای الف. را نمودیم و هیچ بحث یا صحبتی در خصوص انتقال سند منزل ایشان به نام آقای م.د. در میان نبوده پس از مدتی از آقای الف. شنیدم که آقای د. سند منزل را به نام خودش کرده است. آقای ن.ک. فرزند ع. متولد 1346 دیگر گواه پرونده نیز اظهار نموده است حدود سه سال قبل به همراه یکی از اقوام به عنوان ضامن جهت دریافت وام به مبلغ ده میلیون تومان در معیت آقای الف. به محضر رفتیم در آن جا فردی به هویت م.د. که قرار بود به شاکی وام بدهد حضور داشت و از صحبت های بین ایشان متوجه شدم که آقای د. قرار است ده میلیون تومان وام به آقای الف. بدهد و آقای الف. یک ساله به ایشان برگرداند و بنده در محضر ضمانت آقای الف. را نمودم پس از مدتی متوجه شدم که آقای د. از بی سوادی آقای الف. سوءاستفاده کرده و منزل وی را به نام خود زده است. مراتب تحقیقات به دادسرا اعلام می گردد پرونده را ابتداء معاون محترم دادستان جهت ایجاد صلح و سازش به شورای حل اختلاف ارسال نموده است. شورای حل اختلاف مربوط با احضار طرفین و سعی و سازش موفق به صلح و سازش نشده است. آقای م.د. در شورای حل اختلاف اعلام نموده است تمام اظهارات شاکی صحیح نمی باشد اقدامات من در چهارچوب وکالت تفویضی بوده است و پس از تصفیه بدهکاری من به ایشان تفویض اختیار نموده ام تا سند را به نام خودش نماید. پرونده به دادسرا اعاده و به شعبه ششم بازپرسی ارجاع می گردد و بازپرس محترم دستوراتی را به کلانتری 11 از جمله استعلام از دفترخانه مربوط در خصوص انتقال سند منزل به نام آقای م.د. و استعلام از بانک مربوط مبنی بر این که آیا متهم در قبال ترهین سند مورد نظر وامی دریافت کرده و معوقاتی دارد یا خیر؟ متهم م.د. فرزند ر. پس از تفهیم اتهام به شرح برگ 27 پرونده اظهار داشت: شکایت شاکی را قبول ندارم و کذب محض است. اقدامات اینجانب به موجب وکالت نامه شماره 3175 دفترخانه شماره 39 بوده که شخص شاکی با حضور فرزندش به من تفویض اختیار نموده است و من در دو مرحله به ایشان وام داده ام و دو نفر از بستگان شاکی حضور داشتند و من از وکالت نامه هیچ گونه عدول نکرده ام. دفتر اسناد رسمی شماره 5 ( به شرح بر ردیف 29 پرونده اعلام نموده است آقای م.د. برابر وکالت نامه شماره 3175-29/2/86 تمام شش دانگ پلاک ثبتی.. ./990/54/1947 اصلی را طی سند شماره 104884-21/3/86 را به نام خود تنظیم نموده است. بانک پاسارگاد نیز در دو مرحله به شرح اوراق ردیف 30 و 58 پرونده اعلام نموده است: آقای م.د. مدیرعامل شرکت م. بابت تسهیلات دریافتی ملک مزبور را در رهن بانک قرار داده است. با توجه به معوق بودن تسهیلات اقدام قانونی بر روی ملک انجام گرفته است و مبلغ وام دریافتی نیز به عنوان مضاربه یک میلیارد و هفتصد میلیون ریال در تاریخ 21/3/86 بوده است با توجه به عدم پرداخت دیون در سررسید بر روی وثایق ماخوذه اقدامات قانونی شده است. هم چنین متقاضی وام درخواست تفویض وثیقه نموده است لیکن به علت عدم مرغوبیت وثیقه مورد نظر مورد موافقت قرار نگرفته است. پرونده به بازپرسی اعاده گردید پس از تحقیقات مقدماتی در بازپرسی شعبه ششم دادسرای عمومی و انقلاب که تکرار همان مطالب قبلی از ناحیه طرفین است بازپرسی اقدام به صدور قرار تامین از نوع وثیقه به مبلغ دویست میلیون نموده است و متهم با تودیع وثیقه آزاد گردید در نهایت برای متهم قرار مجرمیت به اتهام سوءاستفاده از بی سوادی وی و ضعف نفسی و احتیاج مالی و اعتماد شاکی و خیانت در امانت نموده است جهت اظهارنظر پرونده به نظر دادیار محترم اظهارنظر رسیده است و قرار صادره از جهت سوءاستفاده از بی سوادی و ضعف نفسی شاکی و کلاهبرداری مورد موافقت دادیار قرار نگرفته است پرونده به نظر بازپرسی رسید از جهت کلاهبرداری منع تعقیب صادر گردیده است. لیکن از جهت خیانت در امانت قرار مجرمیت تایید و اقدام به صدور کیفرخواست شده است. پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه ارسال و به شعبه 101 دادگاه عمومی جزایی استان ق ارجاع گردیده است. در این مرحله آقایان ح.الف. و ج.ب. به عنوان وکلای متهم وارد پرونده گردیده اند. دادگاه در تاریخ 10/10/91 تشکیل جلسه داده است و با اخذ اظهارات و مدافعات شاکی و وکیل متهم ختم رسیدگی را اعلام و به شرح آتیه اخذ تصمیم نموده است. در رابطه با اتهام آقای م.د. فرزند ر. 38 سالهساکن شهر ق دارای سابقه کیفری دایر بر خیانت در امانت با توجه به محتویات پرونده شکایت شاکی گزارش مرجع انتظامی و تحقیقات به عمل آمده منجر به صدور کیفرخواست از سوی دادسرای عمومی و انقلاب نموده اظهارات و اقادیر و دفاعیات بلاوجه متهم و وکلایش در مرجع انتظامی دادسرا و دادگاه مویدا به سایر امارات و قراین موجود در پرونده از جمله محکومیت قطعی متهم به همین اتهام طی دادنامه شماره 8909972518600487-13/7/89 صاره از شعبه ششم تجدیدنظر استان ق که همگی حاکی از آن است متهم نسبت به افراد مختلف و به بهانه اخذ وام سند شکات را گرفته و پس از اخذ وام های کلان مقدار ناچیزی به شکات داده و در نهایت با عدم پراخت اقساط خودد برای شکات و سندشان مشکل آفرینی نموده که در مورد شاکی نیز این چنین بوده و در دو مرحله وام ده و پنج میلیون تومان به شاکی داده ولی خود از بانک وام 170 میلیون تومانی اخذ کرده فلذا بزه انتسابی علما محرز و مسلم تشخیص داده شد دادگاه با استناد به ماده 674 قانون مجازات اسلامی متهم موصوف را به تحمل سه سال حبس با احتساب ایام بازداشت قبلی محکوم می نماید.. . و از آن جا که متهم در پوشش شرکت م. این اقدامات را انجام می دهد مستندا به ماده 19 قانون مجازات اسلامی حکم به انحلال و تعطیلی شرکت مذکور به طور دایم صادر می گردد. رای صادره به شماره 01224/91 دادنامه می شود و به طرفین ابلاغ می گردد و در مورد تجدیدنظرخواهی محکوم علیه قرار می گیرد و به شعبه ششم تجدیدنظر استان ق ارجاع می گردد شعبه مرجوع الیه پس از تهیه گزارش کاری مفصل و تحلیل و تجزیه و رابطه سرانجام به شرح دادنامه شماره 00129/92 دادنامه تجدیدنظرخواسته را عینا مورد تایید قرار می دهد. دادنامه قطعی ابلاغ می گردد. خانم م.ق. به وکالت از محکوم علیه با استناد به ماده 11 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 (بند ب ماده مذکور) و استدلال به رجوع احراز گواهان از گواهی داده شده در مقام تحقیقات و لحاظ مندرجات ماده 198 قانون اخیرالذکر درخواست سقوط مجازات می نماید به شعبه ششم تجدیدنظر ارسال می گردد و شعبه ششم تجدیدنظر طی شرحی مفصل با بیان این که حکم صادره متکی به گواهی گواهان نبوده است بلکه رای صادره با توجه به دلایل متعدد از جمله اقرار و استناد صادره شده و حصول علم برای قضات صادرکننده بوده مورد را از موارد بند ب ماده 11 قانون مجازات اسلامی ندانسته و درخواست را رد می نماید. سرکار خانم ق. متعاقب اظهارنظر دادگاه صادرکننده حکم قطعی به شرح لایحه مضبوط در پرونده از ریاست محترم دیوان عالی کشور درخواست اعاده دادرسی می نماید که در تاریخ 9/2/92 ثبت دبیرخانه دیوان عالی کشور می گردد و به شعبه هفدهم دیوان عالی کشور ارجاع می گردد و شعبه مرجوع الیه (شعبه 17 دیوان عالی کشور) پس از مطالبه پرونده اصلی و تهیه گزارشی به شرح گذشته و ملاحظه درخواست اعاده دادرسی متقاضی که عمده استدلال برای درخواست اعاده دادرسی را رجوع از گواهی و شهادت توسط احراز گواهان اعلام نموده است و با استناد به مندرجات ماده 198 قانون مجازات اسلامی تقاضای اعاده محاکمه را نموده است که گزارشی و لایحه تقاضای اعاده دادرسی در مقام رسیدگی و شور قرایت خواهد شد. پرونده بیش از این حکایتی ندارد.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای طالبی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای افرا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر: «اتخاذ تصمیم شایسته»; نسبت به دادنامه شماره 00129-23/5/92 صادره از شعبه ششم تجدیدنظر که از آن تقاضای اعاده دادرسی شده است مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
نظر به این که عمده استدلال سرکارخانم م.ق. به وکالت محکوم علیه م.د. در تقاضای اعاده دادرسی رجوع از شهادت احد از گواهان قبل از اجرای مجازات موضوع ماده 198 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 می باشد. با توجه به این که احکام صادره در محاکم بدوی و تجدیدنظر به حکایت محتویات پرونده تنها متکی بر اقامه گواهی گواهان نمی باشد تا رجوع از شهادت احد از گواهان در اتقان حکم صادره تزلزل ایجاد و آن را مخدوش نماید و موجب اعاده محاکمه گردد بلکه احکام محاکم بدوی بر مستندات زیادی از جمله داشتن سابقه محکومیت قطعی در جرم مشابه و اقاریر صریح محکوم علیه بر انتقال سند به نام خود و اخذ تسهیلات بانکی چندین برابر وام مورد نظر محکوم له همراه با مدافعات غیرموجه و در نهایت حصول علم برای قضات بدوی و تجدیدنظر بر ارتکاب بزه خیانت در امانت با سوءنیت استوار گردیده است و با توجه به مراتب فوق و این که موضوع با هیچ یک از بندهای ماده 272 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری نیز قابلیت انطباق ندارد فلذا به رد درخواست اعاده دادرسی اظهارنظر می گردد.
رییس شعبه هفدهم دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
حسینیان ـ طالبی

قاضی:
حسین طالبی , حسینیان

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 674 ـ هرگاه در مهلتی که به طریق معتبری برای بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده تعیین گردیده عضوی که منفعت قائم به آن است از بین برود به عنوان مثال چشمی که بینایی آن به طور موقت از بین رفته است از حدقه بیرون بیاید مرتکب فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بین رفتن آن عضو به سبب جنایت شخص دیگر باشد مرتکب دوم ضامن دیه کامل آن عضو میباشد.

مشاهده ماده 674 قانون مجازات اسلامی

ماده 19 ـ مجازات های تعزیری به هشت درجه تقسیم می شود: درجه 1 ـ حبس بیش از بیست و پنج سال ـ جزای نقدی بیش از یک میلیارد (1.000.000.000) ریال ـ مصادره کل اموال ـ انحلال شخص حقوقی درجه 2 ـ حبس بیش از پانزده تا بیست و پنج سال ـ جزای نقدی بیش از پانصد و پنجاه میلیون (550.000.000) ریال تا یک میلیارد (1.000.000.000) ریال درجه 3 ـ حبس بیش از ده تا پانزده سال ـ جزای نقدی بیش از سیصد و شصت میلیون (360.000.000) ریال تا پانصد و پنجاه میلیون (550.000.000) ریال درجه 4 ـ حبس بیش از پنج تا ده سال ـ جزای نقدی بیش از یکصد و هشتاد میلیون (180.000.000) ریال تا سیصد و شصت میلیون (360.000.000) ریال ـ انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی درجه 5 ـ حبس بیش از دو تا پنج سال ـ جزای نقدی بیش از هشتاد میلیون (80.000.000) ریال تا یکصد و هشتاد میلیون (180.000.000)ریال ـ محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از پنج تا پانزده سال ـ ممنوعیت دائم از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی ـ ممنوعیت دائم از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی درجه 6 ـ حبس بیش از شش ماه تا دو سال ـ جزای نقدی بیش از بیست میلیون (20.000.000) ریال تا هشتاد میلیون (80.000.000) ریال ـ شلاق از سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه و تا نود و نه ضربه در جرایم منافی عفت ـ محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از شش ماه تا پنج سال ـ انتشار حکم قطعی در رسانه ها ـ ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال ـ ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال ـ ممنوعیت از اصدار برخی از اسناد تجاری توسط اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال درجه 7 ـ حبس از نود و یک روز تا شش ماه ـ جزای نقدی بیش از ده میلیون (10.000.000) ریال تا بیست میلیون (20.000.000) ریال ـ شلاق از یازده تا سی ضربه ـ محرومیت از حقوق اجتماعی تا شش ماه درجه 8 ـ حبس تا سه ماه ـ جزای نقدی تا ده میلیون (10.000.000) ریال ـ شلاق تا ده ضربه تبصره 1 ـ موارد محرومیت از حقوق اجتماعی همان است که در مجازات های تبعی ذکر شده است. تبصره 2 ـ مجازاتی که حداقل آن منطبق بر یکی از درجات فوق و حداکثر آن منطبق با درجه بالاتر باشد از درجه بالاتر محسوب می شود. تبصره 3 ـ در صورت تعدد مجازات ها مجازات شدیدتر و درصورت عدم امکان تشخیص مجازات شدیدتر مجازات حبس ملاک است. همچنین اگر مجازاتی با هیچ یک از بندهای هشت گانه این ماده مطابقت نداشته باشد مجازات درجه هفت محسوب می شود. تبصره 4 ـ مقررات این ماده و تبصره های آن تنها جهت تعیین درجه مجازات است و تاثیری در میزان حداقل و حداکثر مجازات های مقرر در قوانین جاری ندارد. تبصره 5 ـ ضبط اشیاء و اموالی که در ارتکاب جرم به کار رفته یا مقصود از آن به کارگیری در ارتکاب جرم بوده است از شمول این ماده و بند (ب) ماده (20) خارج و در مورد آنها برابر ماده (215) این قانون عمل خواهد شد. در هر مورد که حکم به مصادره اموال صادر می شود باید هزینه های متعارف زندگی محکوم و افراد تحت تکفل او مستثنی شود.

مشاهده ماده 19 قانون مجازات اسلامی

ماده 11 ـ قوانین زیر نسبت به جرایم سابق بر وضع قانون فورا اجراء می شود: الف ـ قوانین مربوط به تشکیلات قضایی و صلاحیت ب ـ قوانین مربوط به ادله اثبات دعوی تا پیش از اجرای حکم پ ـ قوانین مربوط به شیوه دادرسی ت ـ قوانین مربوط به مرور زمان تبصره ـ در صورتی که در مورد بند (ب) حکم قطعی صادر شده باشد پرونده برای بررسی به دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارسال می شود.

مشاهده ماده 11 قانون مجازات اسلامی

ماده 198 ـ رجوع از شهادت شرعی قبل از اجرای مجازات موجب سلب اعتبار شهادت می شود و اعاده شهادت پس از رجوع از آن مسموع نیست.

مشاهده ماده 198 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM