رای قضایی شماره 9309970906400002

رای قضایی شماره 9309970906400002

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970906400002


شماره دادنامه قطعی:
9309970906400002

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/01/23

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
وجود شبهه در شرایط مسئولیت متهم به قتل عمدی

پیام رای:
در جرم قتل عمدی اگر متهم کمتر از 18 سال سن داشته و در رشد یا کمال عقل او شبهه وجود داشته باشد دادگاه باید نظریه کارشناس را اخذ کند یا از طرق مقتضی دیگر اقدام نماید.

رای خلاصه جریان پرونده
محتویات پرونده حاکی است: در ساعت 35/11 مورخ 3/12/1390 حسب گزارش مامورین کلانتری 13 شهرستان ایلام یک فقره مجروحیت اعلام پس از حضور اکیپ نیروی انتظامی شخصی به نام ح.ت. فرزند ک. متولد خرداد ماه 1373 در اثر درگیری مصدوم شده بود به اورژانس دلالت گردید از ناحیه گردن - پهلوی چپ بازو سر و صورت دچار مجروحیت شده بود قادر به تکلم نبوده هیچ کدام از بستگان حضور نیافته پرونده جهت کسب دستور قضایی به حضور قاضی محترم کشیک دادسرا تقدیم گردید. آقای دادیار محترم کشیک دادسرا دستور قضایی در مورد اخذ شکایت و تحقیق درمورد نحوه درگیری انجام مصدوم به پزشکی قانونی معرفی گواهی اخذ و ضم پرونده شده نسبت به شناسایی ضارب یا ضاربین اقدام و پرونده به نظر برسد. در اوراق ردیف 16 الی 27 از س.ک. فرزند ع. متولد 28/3/1373تحقیق شده در محضر بازپرسی با تفهیم ماده و تبصره 129 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری س: بدوا سوابق کیفری خود را بیان نمایید؟ ج: حدود یک سال پیش به جرم آتش سوزی سه روز به کانون اصلاح و تربیت رفتم. س- در خصوص نحوه قتل مرحوم ح.ت. و علت حضور خود در صحنه قتل توضیح دهید؟ ج: متهم پاسخ سیوال های آقای بازپرس را به خط خودش نوشته است. اینجانب (من) و ح.ت. 7 سال است که با هم دوست هستیم میانه دوستی ما با هم خوب بود و هر جا که می رفتیم با هم بودیم. ح.ت. با همه خوب نبود این قضیه می گذرد به چند روز پیش که با هم مشکلی نداشتیم یک روز ح. با دوستش آمد در خانه ما گفت س. تو پشت سرم حرف زدی گفتم ح. پیش کی گفتم گفت پیش یکی این قضیه هم گذشت و با هم خوب بودیم می رفتیم گیم نت یکبار ح. به من گفت بیا بیرون رفتم بیرون گفت شرم باد که پشت سرم حرف زدی گفتم ح. حوصله این حرف ها را ندارم بگو کی گفته تا بریم پیشش گفت قسم داده نگو یک نصیحت برادرانه می کنم س. بشنود بار سوم بد می بینی گفتم ح. اشتباه می کنی من درباره تو به کسی چیزی نگفتم بعد یک نفس عمیق کشیدم گفت داری برایم قیافه می گیری خندیدم بهم گفت س. نگذار پیش بچه ها ضایعت کنم احترامت می کنم رودار می شوی این قضیه گذشت تا فردا آمدم برای گیم نت ساعت 30/10 کمک صاحب گیم نت کردم مغازه را با هم باز کردیم رفتم بازار یک چرخی بزنم که برگشتم ح. در گیم نت بود نرفته بود تو به ح. گفتم سلام خجالت نمی کشی پیش بچه ها بهم حرف می-زنی هر چه باشد نان و نمک هم دیگر را خوردیم گفت همین که هست من برای تو نان ونمک را گذاشتم کنار وگفت از اینجا برو گفتم همانطور که تو دوست داری بازی کنی منهم دوست دارم که دست به یقه شدیم گرفت جیب شلوارم را پاره کرد خیلی زور می کرد یک مرد آمد و میانجی گری کرد و ح. رفت تو گیم نت که کاپشنش را از تنش در بیاره و دوباره بیاد برای دعوا که آمد من با چاقو به بازوی او زدم و یکی دیگری هم انداختم او میایم برف من و من چاقو را جلوی خودم گرفتم که نیاید جلو بهم بزند و رفت زیر پاهایم که در این لحظه چاقو وارد شکم او شد و وی افتاد زمین از آمدن نزدم خودش آمد روی چاقو و افتاد زمین و از حال رفت که من او را گرفتم روی دوشم و به یک وانت گفتم بایست ایستاد و من ح. را در پشت وانت گذاشتم و بردم بیمارستان من خیلی هول شده بودم او را گذاشتم روی تخت و فرار کردم و رفتم خانه لباس هایم خونی شده بود رفتم لباس هایم را عوض کردم و رفتم بیرون و سراسر شهر را هم گشتم و می گفتم ای خدا پسره یک چیزی اش نشود و تا ساعت 30/7 دقیقه رفتم خانه دامادمان او خبر نداشت تا بهش گفتم سریع رفت بیمارستان که ببیند چی شده که در همان ساعت همکاران شما مرا توی خانه گرفتند. س: حسب شکایت اولیای دم مقتول گزارش مرجع انتظامی و سایر قراین و محتویات پرونده اتهام شما دایر بر مباشرت در قتل عمدی مرحوم ح.ت. با چاقو تفهیم می گردد دفاعت چیست؟ ج- من قبول دارم خودم وی را کشتم ولی از عمد نبوده چاقو را جلوی خودم گرفتم آمد هر دو تا پایم را بگیره چاقو رفت توی شکمش. س: در خصوص علت درگیری و نحوه قتل شفاف توضیح دهید؟ ج: من و ح. با هم خیلی خوب بودیم او دو سه روز با من حرف نزد و هی می گفت پشت سرم حرف زدی من می گفتم و دست به یقه شد با من و دست برد برای جیب شلوارم و آن را پاره کرد و من را به بالای سر خود برد و کوبید به پشت جدول و بعد که آمد بیرون رفت تو گیم نت و کاپشن خود را درآورد که دوباره دعوا کنیم که آمد جلو دو تا چاقو انداختم یکی به بازویش خورد دیگری نمی دانم او رفت عقب من چاقو را جلوی خودم گرفته بودم که او می خواست برو زیر پاهایم و ناگهان چاقو رفت به شکمش و افتاد زمین و بلافاصله او را بردم بیمارستان. بنده دو ضربه به سوی او زدم فکر کنم به بازو و زیر بغلش خورده به سمت من آمد و چاقو رفت توی شکمش و من چاقو را در شکمش فرو نکردم چون چاقو را که در دستم بوده روبروی خودم گرفتم و نوک چاقو به سمت مقتول که چاقو به شکم و اصابت کرد. س: آیا مقتول هم چاقو یا سلاح سرد و گرمی داشت یا نه؟ ج: خیر دست مقتول هیچ گونه چاقو و سلاح سرد یا گرمی نبود فقط من چاقو داشتم. س: زمان و مکان درگیری منجر به قتل را بیان نمایید؟ ج: دیروز مورخ 3/12/90 ساعت حدودا 11 تا 30/11 صبح دم درب گیم نت واقع در خیابان (اسم خیابان را نمی دانم) کنار مسجد امیرالمومنین بوده اسم مغازه گیم نت.. . می باشد. چاقو با دسته طرح چوب ولی از جنس شیشه بود و طول آن وقتی باز می کردی حدودا 8 (هشت) سانتی متر بود چاقو متعلق به خودم بود ولی همیشه همراهم نبود من یک شلوار دیگر می پوشیدم که کثیف شد و آن را شستم دیگر شلواری نداشتم فقط یک شلوار یک جیب بود که چاقو در یک از جیب های آن بوده که من نمی دانستم تا وقتی آمدم به گیم نت در درگیری دو نفری بودیم و شخص دیگری دخالت نداشت. س: از شما سیوال می گردد آیا کسی شاهد عینی درگیری شما با مقتول بود؟ ج: بله دو نفر ناشناس در لحظه درگیری شاهد بودن که مقتول چگونه به قتل رسید ولی اسم و آدرسی از آن ها ندارم و آن ها را نمی شناسم و یکی از آن ها قبل از این که من با چاقو به مقتول حمله کنم موقعی که مقتول مرا به داخل جدول انداخت آمد میان ما میانجی گری کرد وگفت دعوا نکنید ولی موقعی که هر دوی ما بلند شدیم مقتول به داخل گیم نت رفت و کاپشن خود را درآورد و مجددا به سمت من حمله کرد که من با چاقو به وی حمله کردم و دو ضربه چاقو به سمت وی پرتاب کردم که چاقوی سومی به داخل شکمش رفت آن دو نفر شاهد همان جا ایستاده بودند و تماشا می کردند و هیچ گونه میانجی گری نکردند. س: علت این که ابتدایا با چاقو به مقتول حمله کردی و حسب اظهارات خود دو ضربه به وی زدی چه بوده است؟ ج: چون من از وی ترسیده بودم و از خودم دفاع کردم که به سمت من نیاید و قصد ترساندن وی را داشتم. س: چرا از محل درگیری فرار نکردی و از پلیس 110 یا مامورین دیگر کمک نگرفتی؟ ج: من به پلیس 110 زنگ نزدم و به مامورین هم اطلاع ندادم چون فرصتی نبود مقتول بلافاصله با من درگیر شد و علت این که فرار نکردم این بود فکر کردم یک بار من را داخل جوب انداخت بعدا می خواهد چکار کند.. . قرار بازداشت موقت آقای س.ک. فرزند ع. به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم ح.ت. به وسیله چاقو به شرح مندرج در صفحه 27 پرونده صادر شده است. آقای معاون دادستان با قرار بازداشت موقت موافقت کرده است در صفحه 37 از آقای ک.ت. فرزند الف. متولد 1333 شغل کارمند جهاد کشاورزی به عنوان شاکی تحقیق شده اظهار داشته: بنده از س.ک. به دلیل به قتل رساندن فرزندم شکایت دارم و تقاضای رسیدگی و اشد مجازات برای وی را دارم. در صفحه 38 خانم م.ح. 53 ساله تحقیق شده اظهار نموده: بنده از س.ک. به دلیل به قتل رساندن فرزندم ح. شکایت و تقاضای رسیدگی و اشد مجازات برای قاتل دارم. در گزارش معاینه جسد و کالبدگشایی که در صفحه 48 پرونده بایگانی است آمده مشخصات جسد: ح.ت. فرزند ک. 16 سال تاریخ فوت 3/12/90 جسد متعلق به مردی 16 ساله با قد 175 سانتیمتر در معاینه قفسه سینه و شکم و خلف تنه: یک بریدگی به طول 5/1 سانتی متر فاصله داشت هم چنین در امتداد بریدگی فوق جراحت بخیه شده به طول 25 سانتی متر و در سمت چپ قفسه سینه وجود داشت ضمنا یک عدد بریدگی سطحی به طول 5 سانتی متر در سمت چپ قفسه سینه در محاذات خط قدامی زیر بغل مشاهده شد که داخل فضای قفسه سینه راه.. . بر اساس شرح معاینه جسد و بررسی پرونده بالینی علت فوت بریدگی عضله قلب و عوارض ناشی از آن متعاقب جسم برنده و نافذ تعیین می گردد جواز دفن صادر شد. در اوراق ردیف 42 الی 45 پرونده در بازسازی صحنه قتل مرحوم ح.ت. متهم اقرار به ایراد جرح و قتل عمدی نموده است. در اوراق ردیف 58 الی 60 در محضر بازپرسی از س.ک. به عنوان آخرین دفاع تحقیق شده ایشان مطالب قبلی خود را تکرار کرده است. آقای بازپرس در صفحات 63 الی 65 قرار مجرمیت آقای س.ک. را با ارتکاب مباشرت در قتل عمدی ح.ت. به وسیله ایراد جرح با چاقو به شرح مندرج در قرار صادر شده معاونت دادستان با قرار مجرمیت موافقت نموده و با تنظیم کیفرخواست شماره 9010430841800194 مورخ 27/12/90 به عنوان دادگاه کیفری استان ایلام پرونده به دادگاه کیفری استان ایلام ارجاع آقای م.غ. وکیل پایه یک دادگستری با تنظیم وکالت نامه از سوی آقای س.ک. به پرونده وارد و وکالت نامه ردیف 72 پرونده بایگانی شد. جلسه رسیدگی دادگاه کیفری استان در وقت مقرر مورخ 23/2/91 با حضور نماینده محترم دادستان و اولیای دم (1- ک.ت. 2- خانم م.ح.) و متهم س.ک. در معیت وکیل تعیینی وی آقای م.غ. تشکیل است. نماینده آقای دادستان در دفاع از کیفرخواست اظهار داشت. تقاضای مجازات متهم را دارم عرض ندارم دادگاه با تفهیم تبصره و ماده 129 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری خطاب به اولیای دم آقای ک.ت. و خانم م.ح. پدر و مادر مقتول اظهار داشتند: از س.ک. به اتهام قتل عمدی فرزند مشترکمان به نام ح.ت. شکایت و تقاضای قصاص وی را داریم فرزندتان مجرد بوده فرزندتان با متهم هیچ اختلافی نداشته. دادگاه خطاب به متهم: اتهام شما حسب کیفرخواست دادسرا و محتویات پرونده قتل عمدی مرحوم ح.ت. از طریق اصابت چاقو به قلب وی می باشد از خود دفاع کنید؟ ج: اتهام را قبول ندارم. من چاقو به وی نزدم. من با مرحوم حدود هفت سال دوست بودم این اواخر مرحوم با من بد شد به من می گفت پشت سرم حرف زدی گفتم چی گفتم گفت خودت می دانی گفتم کی گفته گفت قسم داده که نگویم بعد من برگشتم در گیم نت بلند گفت هر چی احترام مردم را می گیریم رودار می شوند دیگر من رفتم خانه تا روز بعد که ساعت 10 صبح رفتم گیم نت پیش مرحوم گلایه گردم که چرا نون و نمک هم را خوردیم با هم دعوی کنیم گفت همین است که می بینی دوستی من و تو تمام شده گفت الآن هم روداری کنی می زنمت بعد با من دست به یقه شد با من زور می کرد کاپشن من پاره شد دست کرد در جیب و جیبم را پاره کرد بعد من را داخل جوی و جدول انداخت مرحوم قوی هیکل بود هیچ چاقو و سلاحی در دست نداشت و فقط با دستان خود با من درگیر بود یک میانجی گر ما را جدا کرد بعد مرحوم رفت داخل گیم نت کاپشن خود را درآورد و بیرون آمد برای دعوی یکی از آن میانجی گرها رفت او را بگیرد که از دست آن ها در رفت و به سراغ من آمد من دست کردم در جیبم که خودم را بپوشانم (قسمت پارگی) که کسی مرا نبیند که دسته کلیدی که متصل به چاقو بود در دستم آمد که مال خودم بود وقتی که تیغه را باز می کردی طول تیغه 6 سانت و عرض آن دو سانت بود آن روز اتفاقی آن شلوار که چاقو درش بود پوشیده بودم چاقو را درآوردم تیغه آن را به طرف بالا گرفته بودم که نیاد جلو ولی او آمد چاقو را به نحو افقی پرتاب می کردم کلا 2 چاقو انداختم که یکی بالای بازو چپ وی خورد دیگری زیر پستان چپ وی وقتی آمدم بیمارستان از مقتول در این دو قسمت که زدم خون نمی آمد. این ضربه سینه نمی دانم بیشتر به زیر بغل بوده یا جلو بعد از 2 ضربه یک لحظه مقتول ایستاد من هم ایستادم. در این هنگام همان 2 میانجی گر که دیدند مرحوم از دست آن ها در رفت هیچ اقدامی نمی کردند فقط نگاه می کردند و من در این هنگام به عقب می آمدم و چاقو را به افقی به چپ و راست پرتاب می کردم و او هم (مرحوم) جلو می آمد. بعد دستم را کنار پایم عمود گرفتم یک لحظه نگاه به میانجی گر کردم که به وی بگویم نگاه کن ببینی تقصیر این (مرحوم) است که این را نگفتم وقت نشد که مرحوم یک گام جلو گذاشت که کمرم را بگیرد و گرفت دوباره مرا برد آسمان و مرا به جدول انداخت ولی من ایستاده داخل جدول پایین آمدم و او یک پا این طرف جدول و یک پا آن طرف خم شد به طرفم و مرا رها کرد یک مرتبه نگاه کردم دیدم چاقو در سینه مقتول وسط خط سینه زیر سینه می باشد تیغه داخل و دسته آن بیرون می باشد و من فورا چاقو را از سینه وی خارج کردم و چاقو را پرت کردم به فاصله دو متری خودمان بعد آمد به چاقو نگاه کرد که برود آن را بردارد و من ترسیدم که چاقو را بردارد و به من بزند رفتم چاقو را برداشتم و گذاشتم در جیب پیراهنم دیدم که ناگهان مرحوم روی زمین افتاد وقتی مرا بغل کرد که داخل جوی بیندازد مرحله آخر و مرا چسباند به سینه خودش و بالا برد آن موقع چاقو داخل شکم وی رفته و همین جراحت باعث مرگ مرحوم شده بعدش که مرحوم افتاد رفتم و بستم زیر سرش گذاشتم و شخصی که وی را نمی شناسم آخر همه بیرون آمده بودند آمد پای مرحوم را گرفت و من دست مرحوم را گرفتم داخل یک وانت سر خیابان گذاشتیم بردیم بیمارستان امام چون خیابان یک طرفه بود راننده وانت بوق را گرفت و بر خلاف جهت فورا مرحوم را به بیمارستان بردیم به بیمارستان که رسیدیم مرحوم را داخل ویلچر گذاشتیم پرستاران مرحوم را بردند و من فرار کردم و دیگر راننده را هم نفهمیدم چی شد و کرایه وی را هم ندادم.. . من قصد دفاع از خودم داشتم والا او را به بیمارستان نمی رساندم. س: جهت اثبات این که خود مرحوم روی چاقو رفته و دفاع مشروع شاهدی دارید؟ ج: خیر برای این دو امر شاهدی با اسم نشانی ندارم فقط وقتی در آگاهی بودم سربازی به من گفت یک آقایی که من وی بالا بوده با یک ماشین پژو 405 آمده و ماجرا را برای من تعریف کرده (برای سرباز) و ما نگذاشتیم داخل شود. ضمنا مرحوم می خواست شلوارم را در بیاورد شاهدی ندارم برای این امر دادگاه خطاب به آقای م.غ. در دفاع از موکلتان مطلبی دارید بیان کنید؟ اظهار داشت: به شرح لایحه تقدیمی است که بدوا توسط وکیل قرایت و با دستور ثبت ضمیمه پرونده گردید عرضی ندارم. پدر و مادر مقتول طی نامه ای که در تاریخ 13/6/91 به دادگاه کیفری استان ایلام تقدیم نموده اند. با توجه به این که قاتل به قلت اعتراف کرده است تقاضای صدور حکم قصاص برای متهم داریم تمام ارکان بزه محرز و مسلم است چون قاتل با ضربات متعدد چاقو در حضور مردم باعث رعب و وحشت عمومی شده است تقاضای قصاص در حضور مردم و خارج از نوبت دارم. م.ح. مادر مقتول که فرزند شهید است و ک.ت. پدر مقتول (ص 44). ضبط شد در جلسه رسیدگی روز 8/7/91 که با حضور آقای نماینده دادستان و اولیای دم و متهم و وکیل وی نیز حضور دارند دادگاه با تفهیم تبصره و ماده 129 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری خطاب به اولیای دم بار دیگر شکایت خود را مطرح کنید. اظهار می دارند: از س.ک. به اتهام قتل عمدی فرزند مشترکمان مرحوم ح.ت. شکایت داریم و تقاضای قصاص وی را داریم و حاضر به گذشت نیستیم. پدر مرحوم اظهار می دارد: با متهم اختلافی نداشتند و مادر مرحوم اظهار می دارد: مرحوم در مورد اختلاف چیزی نگفته بود اطلاعی ندارم تقاضای قصاص قاتل را دارم. دادگاه خطاب س.ک. با توجه به این که در جلسه قبل تفهیم اتهام به عمل آمده به سیوالات زیر پاسخ دهید. متهم اظهار داشت: آماده هستم. س: آیا هنگام درگیری شما چاقو داشتید و از آن استفاده کردید؟ بله چاقو داشتم و از آن استفاده هم کردم. س: مرحوم اسلحه چاقو یا هر وسیله دفاعی در اختیار داشت. ج: خیر. س: چند ضربه چاقو به طور کلی انداختی؟ ج: کلا خودم دو ضربه انداختم. اولی به بازوی چپ مرحوم خورد دومی زیر سینه چپ خورده دو ضربه جداگانه بود سپس من آمدم عقب که از من جدا شود بعد یک مردی گفت با هم درگیر نشوید مرد را از لحاظ اسم و نشانی نمی شناسم بعد وقتی عقب آمدم اصلا حواسم به مرحوم نبود من دستم آویزان بود و چاقو در دست راستم بود راست دست هستم مرحوم آمد دستش را حلقه کرد و دور کمر و دستان مرا گرفت بلند کرد مرا داخل جدول انداخت مردی که اول بار گفت درگیری نکنید آمد من و مرحوم را جدا کرد. بعد که از هم جدا شدیم نگاه کردم دیدم چاقوی من داخل شکمش است محل را متهم نشان داد وسط سینه بعد چاقو را درآوردم و پرت کردم بعد از داخل جوی درآمدم او هم آمد کنار جوی ایستاد و نگاه به چاقو کرد و بعد رفتم چاقو را برداشتم بستم گذاشتم داخل جیبم چاقو تاشو بود بعد از 15 ثانیه از خارج کردن چاقو از سینه مقتول وی به زمین افتاد و ادامه ماجرا که وی را به بیمارستان بردم یک پلیور داشتم جیب کوچک داشت آن را داخل جیب پلیور گذاشتم هنگام فرار گم شد. در این هنگام صحنه قتل با فرد فرض بازسازی شد متهم در دادگاه ایستاده بود و چاقویی در دست راست گرفت به نحوی که تیغه آن به سمت جلو بود و دستان متهم عمودی به موازات پای وی بود متهم بیان داشت در این حالت چاقو باز بود من داشتم نگاه به مردی می کردم که می گفت درگیری نکنید من هم نگاهش کردم.. . یک مرتبه آن مرحوم آمد (توسط شخص فرضی بازسازی شد) مرحوم خمیده و من را به حالتی که ایستاده بودم میان دستان خود مهار کرد و داخل جدول انداخت و بعد از بلند شدن من از جدول برای ناشناس جدا کردم چاقو در شکم نزدیک سینه مرحوم است آن را درآوردم در این هنگام که مرحوم فرضی متهم را بغل زد نوک چاقو به شکم مرحوم فرص اصابت کرد. س: چرا در مقابل شخصی که وسیله دفاعی ندارد چاقو به کار بردید؟ ج: برای دفاع خودم. س: چرا فرار نکردی؟ وقت کم بود. س: نهایتا متهم با مشت و لگد شما را می زد چرا چاقو استفاده کردی؟ ج: استفاده کردم ترسیده بودم بقیه دفاعیاتم را وکیل به عرض دادگاه می رساند. وکیل اظهار داشت: دفاعیات به شرح مندرج در لایحه ضمیمه پرونده عرض دیگری ندارم. خطاب به متهم متولد چه سالی هستی؟ 28/3/73 مجددا تفهیم اتهام می شوید. اتهام شما مباشرت در قتل عمدی مرحوم ح.ت. با چاقو می باشید آخرین دفاع خود را بیان کنید؟ ج: متهم اظهار داشت قصد کشتن مرحوم را نداشتم مثل برادرم بود. از خانواده وی بیشتر زجر می کشم. بقیه دفاعیاتم مطالبی است که وکیلم بیان می کند عرض ندارم. سپس آقای غ. بیان داشت همان طور که موکلم مجموعا اظهار داشته اند درگیری در دو مرحله رخ داده به این توضیح که موکل در ابتدای درگیری موکل با تذکر سوابق دوستی با متوفی س. در نهی ایشان از منکر داشته اند منظورم از منکر درگیری است اما متاسفانه متوفی با قرار دادن دست در جیب شلوار موکل شلوار ایشان را تا پایین پاره کرده است و ایشان را داخل جدول قرار داده با وساطت و میانجی گری دو نفر ناشناس مرحله اول درگیری خاتمه یافته و از هم جدا شدند که مرحوم پس از درآوردن کاپشنش وارد صحنه نزاع شده و موکل با قصد ترساندن دو ضربه به قسمت بازو و زیر بغل متوفی زده و چاقوی سوم در اثر هجوم متوفی به قلب ایشان فروخته نشان گر فقدان قصد از جانب موکل و هجومی که متوفی داشته ضمن این که متذکر می گردد. موکل متوفی را تا محل بیمارستان همراهی نموده عرض ندارم. حاضرین اظهار داشتند: عرض نداریم از استماع تصمیم دادگاه اسقاط حق حضور می نماییم دادگاه ختم دادرسی را اعلام و به شرح آتی مبادرت به صدور رای می نماید. رای شماره 9109970842500051 مورخ 16/7/1391 رای دادگاه: در خصوص اتهام آقای س.ک. فرزند ع. هفده ساله بازداشت با قرار بازداشت موقت از تاریخ 4/12/90 با وکالت آقای م.غ. وکیل پایه یک دادگستری مبنی بر مباشرت در قتل عمدی مرحوم ح.ت. فرزند ک. 16 ساله با چاقو موضوع کیفرخواست شماره 194- 90- 27/12/90 دادسرای عمومی و انقلاب شهرستان ایلام بدین توضیح که در مورخ 3/12/1390 حوالی ساعت 11 تا 30/11 صبح در شهر ایلام میان متهم و مقتول به علت اختلاف شخصی درگیری رخ می دهد و منجر به مجروحیت و فوت مرحوم ح.ت. می گردد خلاصه مدافعات به عمل آمده از سوی متهم س.ک. به این شرح است که با مرحوم حدود هفت سال دوست بودم این اواخر مرحوم با من بد شد مقتول به من گفت پشت سرم حرف زدی گفتم چه گفتم گفت خودت می دانی بعد مرا برد بیرون این مربوط به ساعت 6 یا 7 غروب روز قبل بود گفتم کی گفته گفت قسمم داده که نگویم بعد من برگشتم در گیم نت گفت هر چی احترام مردم را می گیریم رودار می شن دیگر من رفتم خانه تا روز بعد که ساعت 10 صبح رفتم گیم نت. رفتم پیش مرحوم گلایه کردم که چرا نون و نمک هم را خوردیم با هم دعوی کنیم گفت همین است که می بینی دوستی من و تو تمام شده گفت الآن هم رو داری کنی می زنمت بعد با من دست به یقه شد با من زور می کرد کاپشن من پاره شد جیبم را پاره کرد مرا داخل جدول انداخت مرحوم قوی هیکل بود هیچ چاقو و سلاحی در دست نداشت و فقط با دستان خود با من درگیر بود بعد یک میانجی گر که اسم و نشانی وی را نمی دانم ما را جدا کرد بعد مرحوم رفت داخل گیم نت کاپشن خود را درآورد و آمد برای دعوی یکی از آن میانجی گرها رفت او را بگیرد که از دست او در رفت و به سراغ من آمد مرحوم من دست کردم در جیبم که خود را بپوشانم (قسمت پارگی شلوارم) دسته کلیدی که متصل با چاقو بود در دستم آمد که مال خودم بود وقتی که تیغه را باز می کرد طول تیغه 6 سانت و عرض آن دو سانت بود چاقو را درآوردم تیغه آن را به طرف بالا گرفته بودم که نیاد جلو ولی او آمد چاقو را به نحو افقی پرتاب می کردم کلا دو چاقو انداختم که یکی بالای بازوی چپ وی خورد و دیگری زیر پستان چپ وی وقتی آمدم بیمارستان از مقتول در این دو قسمتی که زدم خون نمی آمد این ضربه سینه نمی دانم بیشتر به زیر بغل بوده یا جلو بعد از دو ضربه یک لحظه مقتول ایستاد من هم ایستادم من در این هنگام به عقب می آمدم و چاقو را به نحو افقی به چپ و راست پرتاب می کردم او هم مرحوم جلو می آمد بعد دستم را کنار پایم عمودی گرفتم یک لحظه میانجی گر کردم که به وی بگویم نگاه کن ببین تقصیر این مرحوم است که این را نگفتم وقت نشد که مرحوم یک گام جلو گذاشت که کمرم را بگیرد و گرفت دوباره مرا برد آسمان و مرا به جدول انداخت ولی من ایستاده داخل جدول پایین آمدم و او و یک پا این طرف جدول بود و یک پا آن طرف خم شد به طرفم و مرا رها کرد یک مرتبه نگاه کردم دیدم چاقو در سینه مقتول وسط خط سینه زیر سینه می باشد تیغه داخل و دسته آن بیرون می باشد و من فورا چاقو را از سینه وی خارج کردم و چاقو را پرت کردم به فاصله دو متری خودمان بعد آمد با چاقو نگاه کرد که برود آن بردارد و من ترسیدم که چاقو را بردارد و به من بزند رفتم چاقو را برداشتم و گذاشتم در جیب پیراهنم دیدم ناگهان مرحوم روی زمین افتاد وقتی مرا بغل کرد که داخل جوی بیندازد مرحله آخر و مرا چسبانید به سینه خودش و بالا برد و آن موقع چاقو داخل شکم وی رفته و همین جراحت باعث مرگ مرحوم شده بعدش که مرحوم افتاد رفتم دستم زیرش گذاشتم او را به بیمارستان رساندم. متهم در جای دیگر بیان داشته دو تا میانجی گرهای موصوف تا انتهای درگیری بودند کس دیگری شاهد عینی درگیری نبوده منتها پس از درگیری اشخاص دیگر هم رسیدند اسم و نشانی میانجی گرها را نمی دانم متهم جهت اثبات این امر که جراحت داخل شده به سینه مقتول ناشی از این بوده که مقتول متهم را به خود چسباند از ارایه شاهد و مدرک دلیل اظهار عجز نموده. علی ایحال دادگاه در مقام رسیدگی با توجه به کیفرخواست موصوف و شکایت اولیای دم به اسامی: 1- آقای ک.ت. فرزند الف. به عنوان پدر 2- خانم م.ح. فرزند خ. به عنوان مادر مقتول تقاضای قصاص متهم از جانب مشارالیهم هم چنین با عنایت به نظریه پزشکی قانونی در خصوص علت فوت مقتول که به موجب گزارش معاینه جسد شماره 980/ت/24 مورخ 4/12/90 علت فوت را بریدگی عضله قلب و عوارض ناشی از آن متعاقب اصابت جسم برنده و نافذ تعیین و اعلام نموده و هم چنین با عنایت به اقاریر ضمنی و تلویحی متهم به درگیری با مقتول و دفاعیات بلاوجه وی و سایر قراین و امارات منعکس در پرونده مجرومیت متهم موصوف از نظر دادگاه ثابت و محرز است و عملش منطبق است با بند «ب»; ماده 206 قانون مجازات اسلامی و به عبارت الاخری آنچه که در فوق به عنوان اسباب رای مرقوم گردید مفید علم است برای هییت دادگاه که فعل عمدی صادره از سوی متهم نسبت به مقتول نوعا کشنده بود هم به اعتبار آلت قتاله و هم به اعتبار حساسیت موضوع محل اصابت ومتهم موصوف عامد در فعل بوده ولو آن که قصد قتل مقتول را نداشته است و فقدان قصد ماهیت عمدی بودن فعل ارتکابی از جانب متهم موصوف زایل نمی نماید. لازم به توضیح است که مدافعات به عمل آمده از جانب متهم و وکیل مدافع ایشان که عمدتا و خلاصه حول سه محور 1- فقدان قصد از سوی متهم 2- عامد نبودن وی در فعل نوعا کشنده 3- دفاع مشروع بوده بنا به جهات ذیل موثر در مقام نیست چرا که در مورد دفاع اول یعنی فقدان قصد از سوی متهم بر فرض که دفاع موصوف وارد باشد فعل عمدی صادره از سوی متهم نوعا کشنده بوده و اگرچه متهم قصد نتیجه و قصد قتل را نداشته باشد عمل ارتکابی متهم بر مبنای بند ب ماده 206 قانون مجازات اسلامی قتل عمدی است و در مورد دفاع دوم که بیان شده متهم در جراحتی که درون سینه مقتول وارد نشده و منجر به مرگ وی گردیده عامد در فعل نبوده و یا حتی متهم را فرا تر نهاده و بیان داشته فعلی از جانب وی صورت نگرفته بلکه دستان وی آویزان بوده و چاقو در دست راست وی و مقتول که متهم را در حلقه دستان خود مهار کرده تا متهم را بالا ببرد متهم را به خود چسبانده و چاقو به سینه مقتول وارد شده اقرار مرکبی است که جزء اخیر آن از جانب متهم به اثبات نرسیده به عبارت دیگر وقوع درگیری بین متهم و مقتول و عدم دخالت شخص دیگر در این درگیری و مسلح بودن متهم به چاقو و فقدان هرگونه ابزار دفاعی در ید مقتول و ایراد جرح از سوی متهم به برخی نقاط بازوی چپ و سینه چپ از بدن مقتول حسب محتویات پرونده و اقاریر صریح و مقرون به واقع متهم ثابت و محرز است و این قسمت اخیر اقرار که ورود آلت جارحه به سینه مقتول ناشی از اقدام مقتول بوده ادعایی است خلاف اصل و ظاهر از سوی متهم که به عنوان مدعی بار اثبات آن بر عهده خود اوست که جهت اثبات آن متهم از ارایه هر گونه دلیل وگواه و مدرکی اظهار عجز نموده و به اثبات نرسیده مضافا این که عرفا و عقلا قابل پذیرش نیست که متهمی که حسب اظهار خودش حامل و کاربر آلت جارحه بوده در مقابل شخصی فرضا مهاجم ولی فاقد هرگونه ابزار دفاعی این چنین با مهارت و بی محابا چاقو را به این طرف و آن طرف پرتاب می نماید لیکن راجع به جرمی که منجر به محکویت وی خواهد شد ادعا نماید که به مثابه تندیسی بی جان چاقو را به سمت جلو گرفته و مقتول نیز همانند تندیسی متحرک و بدون آن که احساس درد و تالم نماید چنان متهم را در آغوش بگیرد و به خود بچسباند تا آلت جارحه وارد سینه وی گردد بلاشک متهم که خود واقف است شخص دیگری در قتل دخالت نداشته و درگیری صرفا بین وی و مقتول بوده و نمی تواند اصل درگیری را منکر گردد پس باید برای گریز از قانون و مجازات اقدام به تغییر و تحریف جزییات م»;ثر در کشف حقیقت و عوامل موثر در محکومیت خود نماید. و در مورد دفاع سوم و استناد به دفاع مشروع دادگاه به لحاظ عدم تناسب دفاع با حمله و تجاوز و خطر و نیز اسراف متهم از حد لازم در عمل ارتکابی دفاع موصوف را نیز مردود می داند. علی ایحال مراتب مرقوم موجب حصول علم است برای هییت دادگاه که انتساب عنوان مجرمانه مباشرت در قتل عمدی ح.ت. با چاقو به متهم س.ک. از نظر دادگاه ثابت و محرز است. بنابراین دادگاه مستندا به ماده 205 و بند ب ماده 206 و 207 و 219 و بند 4 ماده 231 قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم س.ک. فرزند ع. از طریق آویختن به دار مجازات تا ازهاق کامل نفس در زندان مرکزی ایلام پس از استیذان از ریاست محترم قوه قضاییه صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در دیوان محترم عالی کشور می باشد. امضاء هییت شعبه دادنامه در تاریخ 4/8/91 به آقای م.غ. وکیل آقای س.ک. ابلاغ و نامبرده درخواست تجدیدنظر خود را که در دو برگ تنظیم شده است در تاریخ 21/8/1391 به دفتر دادگاه کیفری استان ایلام تقدیم که با پرونده قضایی جهت رسیدگی به دیوان عالی کشور ارسال و به شعبه چهارم دیوان عالی کشور ارجاع و لایحه اعتراض وکیل تجدیدنظرخواه در هییت شعبه هنگام شور قرایت خواهد شد. گزارش تنظیم گردید

رای شعبه دیوان عالی کشور
تجدیدنظرخواهی آقای م.غ. وکیل تعیینی آقای س.ک. فرزند ع. متولد 28/3/1372 نسبت به دادنامه شماره 9109970842500051 مورخ 16/7/1391 شعبه یک دادگاه کیفری استان ایلام که با توجه به محتویات پرونده و گزارش مرجع انتظامی و شکایت اولیای دم مرحوم ح.ت. علیه متهم نامبرده به ارتکاب قتل عمدی فرزندشان با ایراد جرح با چاقو تقاضای قصاص قاتل را نموده اند دادگاه کیفری استان ایلام پس از رسیدگی به شرح مندرج در دادنامه فوق الذکر به استناد مواد 205 و بند ب 206 و 207 و 219 و بند 4 ماده 231 قانون مجازات اسلامی حکم به قصاص نفس متهم س.ک. فرزند ع. از طریق آویختن به دار تا ازهاق کامل نفس در زندان مرکزی ایلام و پس از استیذان از ریاست محترم قوه قضاییه صادر نموده است. توجها به اوراق پرونده و گزارش عضو ممیز شعبه اگرچه تجدیدنظرخواه در سیر مراحل رسیدگی به بزه انتسابی اعتراف کرده و ضمن دفاعیاتی اعلام داشته که مرتکب قتل گردیده و به مسلح بودن به چاقو و ایراد جرح به وسیله آن و بدون سلاح سرد وگرم بودن مقتول اعتراف کرده لکن از آن جا که نامبرده مرتکب جرم قتل گردیده و در زمان ارتکاب دارای هفده سال تمام شمسی بوده و برابر ماده 91 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 که مقرر می دارد.. . در جرایم موجب حد یا قصاص هر گاه افراد بالغ کمتر از هجده سال شمسی ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته حسب مورد با توجه به سن آن ها به مجازات های پیش بینی شده در فصل چهارم از بخش اول قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 محکوم می شوند.. . از طرفی و به موجب تبصره ذیل ماده اشعاری دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند نظریه پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند استفاده نماید. با توجه به مقررات حاکم به مورد به شرح مندرج در بند ب ماده 10 و بند پ ماده 11 قانون مجازات اسلامی اخیرالتصویب که در مورد اطفال بزهکار و نوجوانان کمتر از هجده سال نیز جاری است و بنابه مراتب چون دادنامه تجدیدنظرخواسته از حیث رسیدگی مواجه با نقض تحقیقاتی است مستندا به شق 2 ذیل بند ب ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری ضمن نقض دادنامه معترض علیه رسیدگی مجدد به موضوع به دادگاه محترم صادرکننده رای منقوض محول می گردد تا بدوا بررسی های لازمه در جهت تشخیص رشد و کمال عقل مرتکب انجام و پس از احراز مراتب از طریق پزشکی قانونی یا هر طریق ممکن دیگر نسبت به صدور حکم قانونی بر اساس نتایج حاصله اقدام نمایند. این رای قطعی است.
رییس شعبه چهارم دیوان عالی کشور ـ مستشار
پناو ـ بهرامی

قاضی:
قاسم پناو , سیدحسین بهرامی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 206 ـ در مواردی که اشاره مفهوم نباشد یا قاضی به زبان شخصی که سوگند یاد می کند آشنا نباشد و یا اداءکننده سوگند قادر به تکلم نباشد دادگاه به وسیله مترجم یا متخصص امر مراد وی را کشف می کند.

مشاهده ماده 206 قانون مجازات اسلامی

ماده 231 ـ در موارد زنای به عنف و در حکم آن در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و درصورتی که باکره نباشد فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

مشاهده ماده 231 قانون مجازات اسلامی

ماده 91 ـ در جرایم موجب حد یا قصاص هرگاه افراد بالغ کمتر از هجده سال ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد حسب مورد با توجه به سن آنها به مجازات های پیش بینی شده در این فصل محکوم می شوند. تبصره ـ دادگاه برای تشخیص رشد و کمال عقل می تواند نظر پزشکی قانونی را استعلام یا از هر طریق دیگر که مقتضی بداند استفاده کند.

مشاهده ماده 91 قانون مجازات اسلامی

ماده 11 ـ قوانین زیر نسبت به جرایم سابق بر وضع قانون فورا اجراء می شود: الف ـ قوانین مربوط به تشکیلات قضایی و صلاحیت ب ـ قوانین مربوط به ادله اثبات دعوی تا پیش از اجرای حکم پ ـ قوانین مربوط به شیوه دادرسی ت ـ قوانین مربوط به مرور زمان تبصره ـ در صورتی که در مورد بند (ب) حکم قطعی صادر شده باشد پرونده برای بررسی به دادگاه صادرکننده حکم قطعی ارسال می شود.

مشاهده ماده 11 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM