رای قضایی شماره 9209970269700931

رای قضایی شماره 9209970269700931

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970269700931


شماره دادنامه قطعی:
9209970269700931

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/10/08

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
ارزش اثباتی شکایت شاکی و گزارش مرجع انتظامی

پیام رای:
شکایت شاکی و گزارش مرجع انتظامی دلیل اثبات نیست؛ بلکه ادعا و اعلان مراتب به مقام قضایی است.

رای دادگاه بدوی
در این پرونده آقای ر.ن. فرزند ی. متولد 1344 شغل بازنشسته باسواد مسلمان و شیعه متاهل فاقد سابقه ی کیفری اهل کرج ساکن روستای ر. بازداشت با قرار تامین کیفری بازداشت موقت و با شکایت آقای الف.ک. فرزند ک. متهم است به سرقت مقرون به آزار و ایراد صدمه بدنی عمدی منتهی به شکستن استخوان؛ دادگاه با عنایت به 1- شکایت بی شایبه شاکی 2- گزارش موسع مرجع انتظامی 3- اقرار متهم به تحصیل گوشی مسروقه مورد ادعای شاکی و عدم ارایه دلیل قانونی بر تحصیل آن 4- پاسخ استعلام شرکت خدماتی ارتباطی همراه اول 5- نظریه پزشکی قانونی 6- کیفرخواست مورخه 16/ 05/ 1392 نماینده محترم دادستان مستقر در دادسرای ناحیه 16 تهران و سایر قراین و امارات موجود در پرونده بزه های انتسابی مشارالیه را محرز و مسلم دانسته و مستندا به تبصره ماده 18 و ماده 47 و ماده 294 و تبصره دو ماده 302 و ماده 367 و ماده 418 و 442 و بند (د) ماده 484 و ماده 495 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1370 و ماده 652 قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1375 متهم را از بابت بزه ایراد صدمه بدنی عمدی به تادیه یک پنجم از یک دوم دیه کامل مرد مسلمان نسبت به شکستگی چند قطعه ای استخوان بازوی چپ که به صورت معیوب جوش خورده است و تادیه (هفت درصد) دیه کامل مرد مسلمان نسبت به ارش محدودیت حرکتی ایجاد شده و تادیه سه دینار دیه کامل مرد مسلمان نسبت به کبودیهای سمت راست و چپ قفسه سینه در حق آقای الف.ک. فرزند ک. ظرف یک سال از تاریخ وقوع درگیری (18/ 8/ 91) و از بابت بزه سرقت به عنف آزار به تحمل دو سال حبس و پنجاه ضربه شلاق تعزیری با احتساب ایام بازداشت سابق در مرجع انتظامی و ندامتگاه و مضافا به رد عین و در صورت فقدان عین به رد مثل و یا قیمت یک دستگاه گوشی تلفن همراه با مارک نوکیا 3500 به ارزش سیصد و پنجاه هزار تومان و تادیه مبلغ سیصد و چهل هزار تومان وجه نقد در حق آقای الف.ک. فرزند ک. محکوم می نماید. رای صادره حضوری بوده و ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 1148 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ خادمی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی محکوم علیه بدوی آقای ر.ن. فرزند ی. اهل کرج بازنشسته ارتش از دادنامه شماره 300526 مورخ 20/06/1392 دادگاه عمومی جزایی شعبه محترم 1148 تهران که به موجب آن مشارالیه به دلیل سرقت مقرون به آزار منجر به جرح آقای الف.ک. به استناد مواد 18 47 294 302 367 418 442 484 495 و652 قانون مجازات اسلامی به پرداخت دیه در حق شاکی محترم مزبور و تحمل دو سال حبس و 50 ضربه شلاق و رد مال محکوم شده اند مآلا وارد تشخیص داده می شود. زیرا صرف نظر از اینکه قبل از قطعی شدن حکم کیفر شلاق اجرا شده است (برگ های 159 و160 پرونده) و محکومیت بدوی به عنوان محکومیت قطعی به ندامتگاه اعلام شده است (برگ 158 پرونده) و اینکه از تاریخ 27/08/1391 تاکنون که بیش از یک سال شده است متهم به دلیل عجز از سپردن تامین در زندان مانده اند و بدین ترتیب گوییا کیفر اجرا شده است نظر به اینکه اولا: شاکی محترم در ابتدا بیان نموده اند 2 نفر مسافر وی مرتکب سرقت شده اند (برگ 1 پرونده) ولی در ادامه تعداد متهمین را سه نفر ذکر می نمایند و حتی اظهار میدارند یک نفر از آنها زن بوده است (برگ 49 51 و 68 پرونده) بنابراین شاکی محترم در بیان تعداد متهمین به یک صورت بیان مطلب نکرده اند در حالی که به نظر می رسد بیان تعداد افرادی که به عنوان مسافر سوار ماشین شاکی محترم شده اند معلوم نیست چرا شاکی محترم در این امر ساده به چند صورت اظهار مطلب نموده اند؟ ثانیا: وجود تلفن شاکی محترم در دست آقای ر.ن. و یا بیان شماره حساب آقای ف.م. موجبات بسیار مناسبی برای تعقیب و تحقیق بوده اند تا زوایای پنهان امر روشن شود اما هیچ یک کافی برای صدور حکم محکومیت نبوده اند. ثالثا: متهم غیر از یک نوبت در آگاهی (برگ 49) در سایر مواقع همواره ارتکاب جرم را انکار کرده است. رابعا: تحقیقات مفصل معموله منجر به کشف دلیلی که قادر به اثبات جرم باشد نگردیده است. خامسا: آنچه به عنوان دلیل اثبات در دادنامه بدوی ذکر شده است که عبارت از: 1- شکایت بی شایبه شاکی 2- گزارش مرجع انتظامی 3- پاسخ استعلام شرکت همراه اول 4- نظریه پزشکی قانونی 5- کیفرخواست دادسرا و 6- اقرار متهم به تحصیل گوشی مسروقه می باشند دارای ارزش اثباتی نیستند و نمی توانند پایه رای محکومیت قرار گیرند. بدین توضیح که: الف) شکایت شاکی دلیل اثبات نیست بلکه ادعا محسوب می گردد و لازم است صحت آن در جریان دادرسی به موجب ادله اثبات ثابت شود. ب) گزارش مرجع انتظامی نیز دلیل اثبات نیست بلکه صرفا اعلان مراتب به مقام محترم قضایی است. ج) پاسخ استعلام از مخابرات بی ارتباط به اثبات جرم سرقت است. د) نظریه پزشکی قانونی دلالت بر وقوع ضرب و جرح دارد ولی برای تعیین ضارب بی اثر است. هـ) کیفرخواست دادسرا دلیل اثبات نیست بلکه صرفا اعلام دیدگاه دادسرا است که باید در جریان دادرسی صحت و سقم آن به اثبات برسد. و) اقرار متهم به تحصیل گوشی تلفن مسروقه ارتباط به وقوع سرقت از سوی متهم ندارد. علیهذا نظر به اینکه صدور حکم محکومیت کیفری نیازمند یقین قضایی است و بر اساس حدس و احتمال نمی توان افراد جامعه را مجرم تلقی نمود و در معرض تحمل کیفر قرارداد به استناد تبصره 1 ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب با نقض دادنامه معترض عنه رای برایت آقای ر.ن. صادر می گردد. این رای قطعی است.
رییس شعبه 63 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
محمدعلی زاده اشکلک ـ ناصری نژاد

قاضی:
صمد خادمی , ناصری نژاد , محمدعلی زاده اشکلک

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 495 ـ هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام می دهد موجب تلف یا صدمه بدنی گردد ضامن دیه است مگر آنکه عمل او مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد یا این که قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیری هم نشود و چنانچه اخذ برائت از مریض به دلیل نابالغ یا مجنون بودن او معتبر نباشد و یا تحصیل برائت از او به دلیل بیهوشی و مانند آن ممکن نگردد برائت از ولی مریض تحصیل می شود. تبصره 1– در صورت عدم قصور یا تقصیر پزشک در علم و عمل برای وی ضمان وجود ندارد هر چند برائت اخذ نکرده باشد. تبصره 2 ـ ولی بیمار اعم از ولی خاص است مانند پدر و ولی عام که مقام رهبری است. در موارد فقدان یا عدم دسترسی به ولی خاص رئیس قوه قضاییه با استیذان از مقام رهبری و تفویض اختیار به دادستان های مربوطه به اعطای برائت به طبیب اقدام می نماید.

مشاهده ماده 495 قانون مجازات اسلامی

ماده 652 ـ هرگاه صدمهای که به حد فاصل بیضه ها و مقعد وارد شده است موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع یا هر دو گردد یک دیه کامل دارد.

مشاهده ماده 652 قانون مجازات اسلامی

ماده 22 – (طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در رابطه با امور کیفری نسخ شده است) رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان به درخواست تجدیدنظر از احکام قابل تجدیدنظر دادگاههای عمومی جزائی و انقلاب وفق مقررات قانونی آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 28/6/1378 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با حضور دادستان یا یکی از دادیاران یا معاونان وی به عمل می آید و در مورد آراء حقوقی وفق قانون آئین دادرسی مربوط خواهد بود. تبصره 1 – اگر در دادگاه تجدیدنظر متهم بی گناه شناخته شود حکم بدوی فسخ و متهم تبرئه می گردد هر چند که درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و در این صورت اگر متهم در زندان باشد فورا آزاد می شود. تبصره 2 – هرگاه دادگاه تجدیدنظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هرچند که محکوم علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. تبصره 3 – در امور کیفری موضوع مجازاتهای تعزیری یا بازدارنده مرجع تجدیدنظر نمی تواند مجازات مقرر در حکم بدوی را تشدید کند مگر اینکه دادستان یا شاکی خصوصی درخواست تجدیدنظر کرده باشد. تبصره 4 – اگر حکم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محکوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرفهای دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد که به اساس حکم لطمه ای وارد نسازد مرجع تجدیدنظر با اصلاح حکم آن را تایید می نماید و تذکر لازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.

مشاهده ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM