در تـاریخ 14/7/89 خانـم فرجام خوانده دادخـواستی مبنی بر تقاضای
طلاق به طرفیت فرجام خواه تسلیم دادگستری خوانسار نموده که به شعبه اول دادگاه عمومی آن شهرستان ارجاع شده است.خواهان توضیح داده است به استناد سند نکاحیه پیوست همسر خوانده است و خوانده قادر به پرداخت
نفقه نمی باشد و در عسر و حرج می باشد. دادگاه طرفین را دعوت نمود جلسه دادگاه در تاریخ 8/8/89 تشکیل شد طرفین حاضر شدند. خواهان گفت : از سال 83 ازدواج کردیم و در سال 84 عروسی کردیم باکره نیستم حامله نیستم خوانده در اثر برداشتن علم در مراسم علم برداری مریض شد فلج شد در منزل بستری شد با عصا راه می رود مخارج به عهده من است نیروی جنسی دارد کار نمی کند در منزل پدرش هست و من هم در منزل پدرم هستم
مهریه را اجرا گذاشتم محکوم شد ولی نداده است. اجناس مغازه اش را توقیف کردم کفاف نکرد. خوانده گفت : ادعایش را فهمیدم به هیچ وجه
طلاق نمی دهم مگر حق وحقوقش را بذل کند در سال 84 مریض شدم سمت راست بدنم فلج شد ولی مغازه کوچک دارم پلاستیک فروشی می کنم ماهیانه شاید سیصد و چهار هزار تومان در آمد داشته باشم 160 هزار تومان
اجاره محل را می دهم. دادگاه دستور داده است در مورد زمان مریضی در آمد محل و
اجاره آن نیروی انتظامی بررسی کند. پاسخ نیروی انتظامی همان اظهارات طرفین بوده است. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرده است. داوران توفیق در سازش نداشته اند و داور زوج گفت : زوج می گوید با
بذل مهریه طلاقش می دهم. دادگاه مجددا طرفین را دعوت نمود. در جلسه مورخ 15/4/90 طرفین حاضر شدند و همان مطالب گذشته و جلسه اول را تکرار کردند و زوجه اضافه کرد همه
مهریه را می خواهم فقط
نفقه و اجرت المثل را بذل می کنم در عسر و حرج هستم زوج گفت : اگر
مهریه را نبخشد طلاقش می دهم. دادگاه در خصوص اینکه زوجه دارای مرض صعب العلاج است او را به کارشناس پزشکی قانونی معرفی کرد و کارشناس مذکور گزارش داد زوج در اثر بلند کردن جسم سنگین (علم آهنی ) دچار افت سطح هوشیاری شد و بعد در بیمارستان الزهرای اصفهان دچار سکته وسیع مغزی در نیمکره چپ گردیده و بعد با جراحی فعلا دچار عوارض باقیمانده ضایعه مغزی است و حالت نیمه فلجی دست و پای راست و اختلال تکلم و اختلال روانی ازجمله اختلال عملکرد بین فردی اختلال در قدرت محاسبه اختلال شناختی همراه با پرخاشگری شده است. در جلسه مورخ 22/12/89 طرفین حاضر شدند همان مطالب گذشته را تکرار کردند. از زوجه تست بارداری گرفته شد نتیجه منفی اعلام شد. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 130ـ24/2/91 رای به
طلاق زوجه به علت عسر و حرج زوجه در ادامه زندگی با زوج که دارای بیماری فوق الاشعار می باشد با بذل اجرت المثل توسط زوجه به زوج و نیز بذل
نفقه صادر و اعلام نموده است. از این رای توسط زوج تجدیدنظرخواهی شد و پرونده به شعبه 9 دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان ارجاع شده است. خلاصه ایراد تجدیدنظرخواه این است : زوجه به علت عدم تمکین به استناد حکم شماره 1380ـ20/9/90 ضمیمه پرونده مستحق
نفقه نمی باشد تا بذل نماید و نیز زوجه تقاضای
طلاق نموده اجرت المثل به وی تعلق نمی گیرد بذل چیزی که بوی تعلق نمی گیرد صحیح نمی باشد. تقاضای نقض حکم را دارم ضمنا چنانچه حاضر به بذل کل
مهریه باشد من هم راضی به
طلاق وی خواهم بود. دادگاه تجدیدنظر با این استدلال که به علت بیماری زوج عسر و حرج زوجه محرز است با اصلاح گواهی عدم امکان سازش به حکم بر
طلاق باین رای بدوی را با رد تجدیدنظرخواهی تایید نموده است زوج از این رای فرجام خواهی نمود و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. مطالب فرجام خواه عینا همان مطالب مذکور در مرحله تجدیدنظر است و پاسخ فرجام خوانده علاوه بر مطالب گذشته گفت : بیماری زوج صعب العلاج است و برای وی مخاطره آمیز می باشد و تقاضای ابرام رای فرجام خواسته را دارد. هیات این شعبه با ملاحظه پرونده و قرایت گزارش تهیه شده توسط عضو ممیز و مشاوره چنین رای می دهد.