رای قضایی شماره 9209970224101193

رای قضایی شماره 9209970224101193

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970224101193


شماره دادنامه قطعی:
9209970224101193

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/09/16

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
مطالبه مهرالمثل در زنا

پیام رای:
در صورت اثبات زنا امکان مطالبه مهرالمثل از زانی وجود دارد.

رای دادگاه بدوی
در خصوص شکایت م.الف. فرزند م. متولد 1371 و مجرد و مسلمان با وکالت الف.ع. و م.ج. علیه ح.الف. فرزند م. متولد 1364 و مجرد و مسلمان و فاقد سابقه کیفری با وکالت ع.د. دایر بر زنای غیرمحصن و نیز در خصوص دادخواست الف.ع. به وکالت از م.الف. به طرفیت ح.الف. به خواسته صدور حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت مهرالمثل با احتساب خسارت دادرسی و با جلب نظر کارشناس ((به عنوان ضرر و زیان ناشی از جرم))؛ با این توضیح که به تاریخ 25/5/1390 شاکیه با طرح دعوایی علیه متهم دایر بر تجاوز به عنف اقدام به شکایت می کند. پس از ارجاع پرونده به شعبه محترم 79 کیفری استان تهران و ثبت به کلاسه شماره 90/79/126 متهم با پرداخت و واریز وجه از کارت بانکی خود برای شاکیه در تاریخ 1/6/1390 (ص2) از شاکیه می خواهد که جنین یک ماه و یک هفته ای خود را (ص 21) سقط نماید و متعاقب آن در تاریخ 3/6/90 بستگان دو طرف که دارای قرابت سببی نیز می باشند (پسر عمه و دختر دایی) با نشستی بر سر ازدواج متهم با شاکیه به توافق می رسند (ص 7). در تاریخ 14/6/90 با انجام سونوگرافی معلوم می شود شاکیه دارای حمل نمی باشد (جنین سقط شده است) (ص20). پس از آن و با توجه به توافق به عمل آمده برای ازدواج در تاریخ 28/6/1390 شاکیه به همین دلیل که قصد ازدواج دارند (برگ 10 پرونده کلاسه 126 شعبه 79 کیفری استان تهران که لف همین پرونده است) رضایت خود را به شعبه محترم 79 کیفری استان تهران اعلام و متعاقب آن شعبه محترم مذکور طی دادنامه شماره 600278-28/6/1390 مبادرت به صدور حکم بر برایت متهم از تجاوز به عنف می کند. اما پس از قطعیت دادنامه یاد شده متهم از انجام وصلت و ازدواج خودداری می کند و همین امر موجب می شود تا شاکیه مجددا در تاریخ 28/8/1390 اقدام به طرح شکایت دیگری علیه متهم دایر بر زنای غیرمحصن و نیز مطالبه مهرالمثل در تاریخ 18/10/1390 نماید (همین پرونده). با ارجاع مجدد پرونده به شعبه محترم 79 کیفری استان تهران و ثبت به کلاسه 90/79/218 قضات محترم وارد رسیدگی و انجام تحقیقات مقدماتی شدند و پس از چند جلسه رسیدگی و بررسی دلایل شاکیه من جمله پیام کوتاه ارسالی از سوی متهم برای شاکیه (ص 125 و 126) و در خصوص موضوع که موید اظهارات شاکیه می باشد هم چنین صدور قرار ارجاع امر به کارشناس و نیز هیات کارشناسی با اعتراض متهم (صفحات 139-151 و 164) و تعیین مهرالمثل النهایه در تاریخ 9/11/1391 طی دادنامه های شماره 232 و 9100231-12/11/1391 مبادرت به صدور قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه عمومی جزایی تهران می نماید. پس از ارجاع پرونده به این شعبه و با اختلاف در صلاحیت پرونده جهت حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال می گردد و شعبه محترم 29 دیوان عالی کشور با تعیین صلاحیت این دادگاه حل اختلاف فرمودند. دادگاه پس از ثبت کلاسه و ضمن تنفیذ کارشناسی به عمل آمده در خصوص مهرالمثل با تشکیل جلسه رسیدگی طرفین را به دادرسی دعوت و مجددا اظهارات شاکیه و دفاعیات متهم و وکلای طرفین استماع گردید. دادگاه با عنایت به مجموع محتویات پرونده و بررسی دلایل شاکیه و مستندات ابرازی وی اگرچه متهم در طول تحقیقات و دادرسی انجام گرفته چه در کیفری استان و چه در این دادگاه شدیدا منکر بزه انتسابی می باشد اما با توجه به توالی وقایع به وجود آمده [یعنی تاریخ شکایت اولیه (25/5/90) پرداخت وجه از سوی متهم برای سقط جنین شاکیه (1/6/90) توافق برای ازدواج (3/6/90) اعلام رضایت شاکیه در پرونده زنای به عنف (28/6/90) صدور رای بر برایت متهم از زنای به عنف (28/6/90 ) و امتناع متهم از انجام وصلت با شاکیه پس از قطعیت دادنامه مذکور و تاریخ شکایت مجدد شاکیه (28/8/90)] و با ملاحظه متن پیام های ارسالی از سوی متهم برای شاکیه در خصوص موضوع سقط جنین و پرداخت وجه و ابراز نگرانی از حامله شدن شاکیه و ابراز امید وی به بهبود وضعیت پس از سقط جنین که اصالت متن ارسالی مورد تایید متهم قرار گرفته است (ص 207) و نیز پاسخ بلاوجه متهم در پاسخ به این سوال دادگاه که اگر حمل سقط شده شاکیه متعلق به شما نبود و مرتکب عمل زنا نشده اید چگونه راضی شدید با علم به آن و اطلاع از سقط جنین دو روز پس از آن برای ازدواج با شاکیه به توافق برسید اظهار داشت: هر کس نظر و عقیده ای دارد! (صفحه سوم صورت جلسه 26/3/90) و با توجه به سایر امارات و قراین علم بر بزهکاری متهم و بر صحت ادعای شاکیه و ازاله بکارت وی توسط متهم حاصل است و به استناد مواد 63 و 88 و 105 قانون مجازات اسلامی و 1091 قانون مدنی و 502 و 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و 3 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین ح.الف. را بابت زنای غیرمحصن با شاکیه به تحمل یکصد تازیانه حدی محکوم می کند و در مورد مهرالمثل مورد ادعای شاکیه با توجه به نظریه هیات کارشناسی (ص 164) خوانده را به پرداخت یک میلیارد و دویست و نود و هشت میلیون (000/000/298/1) ریال بابت مهرالمثل ازاله بکارت در حق خواهان بابت اصل خواسته و مبلغ بیست و هفت میلیون و پانصد و چهار هزار (000/504/27) ریال بابت هزینه دادرسی و کارشناسی و مبلغ بیست و نه میلیون و ششصد و شصت و چهار هزار و سیصد و شصت (360/664/29) ریال بابت شصت درصد حق الوکاله وکیل در مرحله بدوی و از باب قاعده لاضرر و تسبیب در حق خواهان محکوم می کند. این رای حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 1089 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ غفاری

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در این پرونده آقای ح.الف. با وکالت آقای ع.د. به طرفیت م.الف. با وکالت آقای الف.ع. از دادنامه شماره 400407 مورخه 8/4/92 شعبه 1089 دادگاه عمومی جزایی تهران در مهلت مقرر قانونی تجدیدنظرخواهی نموده است که به موحب دادنامه مذکور آقای ح.الف. به اتهام زنای غیر محصن با شاکیه به تحمل یکصد تازیانه حدی و در مورد مهرالمثل مورد ادعای شاکیه با توجه به نظریه کارشناسان نیز به پرداخت یک میلیارد و دویست و نود و هشت میلیون ریال ( 000/000/298/1 ریال) بابت مهرالمثل ازاله بکارت در حق تجدیدنظرخوانده و مبلغ بیست و هفت میلیون و پانصد و چهار هزار ریال (000/504/27 ریال) بابت هزینه دادرسی و کارشناسی و مبلغ بیست و نه میلیون و ششصد و شصت و چهار هزار و سیصد و شصت ریال بابت شصت درصد حق الوکاله وکیل در مرحله بدوی از بابت قاعده لاضرر و تسبیب حسب مواد استنادی در دادنامه در حق تجدیدنظرخوانده محکوم شده است؛ اینک با توجه به محتویات پرونده در خصوص جنبه کیفری پرونده و اتهام زنای غیر محصن (عادی) با توجه به این که شبهه تبانی و قرار بر ازدواج وجود داشته خصوصا این که نسبت فامیل نزدیک با یکدیگر داشتند با این ترتیب شبهه این که قول و قرار ازدواج داشتند و به ظن این که رابطه فی مابین مشکل شرعی ندارد مبادرت به برقراری رابطه نمودند سبب ایجاد شبهه در رابطه فی مابین بوده است و با توجه به قاعده الحدود تدراء بالشبهات اتهام زنای عادی متوجه ایشان نبوده و با توجه به فتوای بعضی از فقهاء مبنی بر این که تراضی لفظی و رضایت قلبی بین دو طرف نشانی از انشاء عقد موقت می باشد لذا اعتراض تجدید نظرخواه در این زمینه کیفری وارد بوده و با توجه به اصالت البرایه دادگاه به استناد بند یک از ردیف ب از ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را در این بخش نقض و به استناد ماده 177 قانون مذکور و با رعایت اصل لازم الرعایه برایت تجدیدنظرخواه را از اتهام زنای عادی تبریه می نماید. و اما در خصوص جنبه حقوقی با توجه به احراز ازاله بکارت توسط تجـدیدنظرخواه و استحقاق تجدیدنظرخوانـده به مهرالمثل ایرادی به دادنامه تجدیدنظرخواسته وارد نمی باشد و اعتراض موجهی نیز از سوی تجدیدنظرخواه به دادنامه تجدیدنظرخواسته که خللی به ارکان آن وارد نماید به عمل نیامـده است لذا دادگـاه ضمن رد اعتراض تجـدیدنـظرخواه به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید می نماید. این رای قطعی است.
رییس شعبه 41 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
قنبری ـ قاسمی

قاضی:
عبدالعلی قنبری , قاسمی , غفاری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 63 ـ آیین نامه اجرایی مواد مربوط به نظام نیمه آزادی و آزادی مشروط ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون به وسیله سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه قضاییه می رسد.

مشاهده ماده 63 قانون مجازات اسلامی

ماده 88 ـ درباره اطفال و نوجوانانی که مرتکب جرایم تعزیری می شوند و سن آنها در زمان ارتکاب نه تا پانزده سال تمام شمسی است حسب مورد دادگاه یکی از تصمیمات زیر را اتخاذ می کند: الف ـ تسلیم به والدین یا اولیاء یا سرپرست قانونی با اخذ تعهد به تادیب و تربیت و مواظبت در حسن اخلاق طفل یا نوجوان تبصره ـ هرگاه دادگاه مصلحت بداند می تواند حسب مورد از اشخاص مذکور در این بند تعهد به انجام اموری از قبیل موارد ذیل و اعلام نتیجه به دادگاه در مهلت مقرر را نیز اخذ نماید: 1 ـ معرفی طفل یا نوجوان به مددکار اجتماعی یا روانشناس و دیگر متخصصان و همکاری با آنان 2 ـ فرستادن طفل یا نوجوان به یک موسسه آموزشی و فرهنگی به منظور تحصیل یا حرفه آموزی 3 ـ اقدام لازم جهت درمان یا ترک اعتیاد طفل یا نوجوان تحت نظر پزشک 4 ـ جلوگیری از معاشرت و ارتباط مضر طفل یا نوجوان با اشخاص به تشخیص دادگاه 5 ـ جلوگیری از رفت و آمد طفل یا نوجوان به محل های معین ب ـ تسلیم به اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگری که دادگاه به مصلحت طفل یا نوجوان بداند با الزام به انجام دستورهای مذکور در بند (الف) در صورت عدم صلاحیت والدین اولیاء یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا عدم دسترسی به آنها با رعایت مقررات ماده (1173) قانون مدنی تبصره ـ تسلیم طفل به اشخاص واجد صلاحیت منوط به قبول آنان است. پ ـ نصیحت به وسیله قاضی دادگاه ت ـ اخطار و تذکر و یا اخذ تعهد کتبی به عدم تکرار جرم ث ـ نگهداری در کانون اصلاح و تربیت از سه ماه تا یک سال در مورد جرایم تعزیری درجه یک تا پنج تبصره 1 ـ تصمیمات مذکور در بندهای (ت) و (ث) فقط درباره اطفال و نوجوانان دوازده تا پانزده سال قابل اجراء است. اعمال مقررات بند (ث)در مورد اطفال و نوجوانانی که جرایم موجب تعزیر درجه یک تا پنج را مرتکب شدهاند الزامی است. تبصره 2 ـ هرگاه نابالغ مرتکب یکی از جرایم موجب حد یا قصاص گردد درصورتی که از دوازده تا پانزده سال قمری داشته باشد به یکی از اقدامات مقرر در بندهای (ت) و یا (ث) محکوم می شود و در غیر این صورت یکی از اقدامات مقرر در بندهای (الف) تا (پ) این ماده در مورد آنها اتخاذ می گردد. تبصره 3 ـ در مورد تصمیمات مورد اشاره در بندهای (الف) و (ب) این ماده دادگاه اطفال و نوجوانان می تواند با توجه به تحقیقات به عمل آمده و همچنین گزارش های مددکاران اجتماعی از وضع طفل یا نوجوان و رفتار او هر چند بار که مصلحت طفل یا نوجوان اقتضاء کند در تصمیم خود تجدیدنظر نماید.

مشاهده ماده 88 قانون مجازات اسلامی

ماده 105 ـ مرور زمان در صورتی تعقیب جرایم موجب تعزیر را موقوف می کند که از تاریخ وقوع جرم تا انقضای مواعد زیر تعقیب نشده یا از تاریخ آخرین اقدام تعقیبی یا تحقیقی تا انقضای این مواعد به صدور حکم قطعی منتهی نگردیده باشد: الف ـ جرایم تعزیری درجه یک تا سه با انقضای پانزده سال ب ـ جرایم تعزیری درجه چهار با انقضای ده سال پ ـ جرایم تعزیری درجه پنج با انقضای هفت سال ت ـ جرایم تعزیری درجه شش با انقضای پنج سال ث ـ جرایم تعزیری درجه هفت و هشت با انقضای سه سال. تبصره 1 ـ اقدام تعقیبی یا تحقیقی اقدامی است که مقامات قضایی در اجرای یک وظیفه قانونی از قبیل احضار جلب بازجویی استماع اظهارات شهود و مطلعان تحقیقات یا معاینه محلی و نیابت قضایی انجام می دهند. تبصره 2 ـ در مورد صدور قرار اناطه مرور زمان تعقیب از تاریخ قطعیت رای مرجعی که رسیدگی کیفری منوط به صدور آن است شروع می شود.

مشاهده ماده 105 قانون مجازات اسلامی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM