رای قضایی شماره 9209970225900424

رای قضایی شماره 9209970225900424

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970225900424


شماره دادنامه قطعی:
9209970225900424

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/07/03

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
دخل و تصرف کارمندان در وجوه بانک های خصوصی

پیام رای:
دخل و تصرف کارمندان در وجوه بانک های خصوصی مصداق خیانت در امانت است نه اختلاس.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام 1- خانم م.ف. فرزند ح. شغل: معاون بانک شعبه م. دایر بر اختلاس به مبلغ 000/000/705 ریال از وجوه متعلق به بانک 2- آقای غ.ت. فرزند م. شغل: کارمند بانک (رییس وقت شعبه م.) 3- آقای م.گ. فرزند ی. شغل: کارمند بانک (صندوق دار وقت شعبه م.) 4- خانم ش.گ. فرزند ج. شغل کارمند بانک (شعبه م. فعلا در شعبه ب.) جملگی (ردیف های 2 و 3 و 4) دایرند بر مشارکت در اهمال نسبت به انجام وظایف محوله در شعبـه م. بانـک منتهـی بـه تضییع وجوه دولتی به مبلغ 000/000/705 ریال موضوع کیفرخواست واصله از سوی دادسرای عمومی تهران ویژه کارکنان دولت مـشتمل بر: اعلام شکایت بانک و مستندات تقدیمی منجمله گزارش اداره بازرسی بانک مرقوم مفاد نظریه های کارشناس رسمی دادگستری (بدوی- هیات سه نفره) دفاعیات بلاوجه متهمین در مرحله تحقیقات مقدماتی و در جلسه دادرسی نماینده محترم دادستان ضمن بقاء بر کیفرخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم را نموده است نماینده قضایی شاکی نیز پیرو شکایت و مستندات تقدیمی و تاکید بر نظریه کارشناسان دادگستری و گزارش اداره بازرسی با قید اینکه مشتکی عنه ردیف اول سابقه ای نیز در شعبه دیگر داشته تقاضای رسیدگی و صدور حکم را نموده خانم م.ف. و وکلایش در مقام دفاع ضمن رد اتهام انتسابی و تقدیم لوایحی "به طور جداگانه" با این قید که در سپرده مشتری مرتکب اشتباهی نشده و در مورد برداشتها که در 7 مرحله انجام شده کسی خارج از بخشنامه نمی تواند عمل کند و اینکه در آن روز خروج ساعتی داشته و نمی تواند لیست حضور و غیاب مورد تمسک بازرسی صرفا قرار گیرد دیگر اینکه نقدینگی در صندوق وجود نداشته و مبلغ 000/000/100 ریال در اختیار خانم گ. نبوده ترمینال ها زیر نظر رییس صندوق بوده است و در رابطه با آقای ت. و خانم گ. نیز اسناد اعلامی مرتبط با آنها بوده و مورد قبول نمی باشد. و در مورد حساب متوفی کارشناس آخرین برگ حساب متوفی را تاکید کرده که 450 بوده و برگ استفاده شده 850 بوده است. وکلای ایشان با قید اینکه بانک بانکی خصوصی است در خصوص اتهام انتسابی و سمت شاکی ایراد نموده اند و در مقام دفاع در ماهیت با اعلام اینکه نسبت به نظریه کارشناسان اعتراض نموده ایم ولیکن نسبت به آن ترتیب اثری داده نشده و در رابطه با برگه ای که از آن برداشت شده شماره اش 850 بوده در حالی که دفترچه متوفی آخرین شماره اش 845 بوده که لزوما یکسری نسخ پشتیبان بایستی موجود باشد و مورد بازنگری قرار گیرد کـه به آن توجهی نشده است و برداشت 7 مورد از کامپیوتر خانم گ. توسط موکله اصلا صحت ندارد گزارشات به نظر به لحاظ وجود اختلافات قبلی مغرضانه بوده است و سایر مطالب دفاعیه مندرج در لوایح تقدیمی مشتکی عنه ردیف دوم نیز ضمن رد اتهام با اعلام اینکه هر کس ترمینال خودش را باید ببندد و وارد سیستم کسی نشده و قید این که مطالب را قبلا به صورت مفصل دفاع نموده است. مشتکی عنه ردیف سوم نیز سریال آخر مربوط به متوفی را 850 اعلام و این که آن را مشتکی عنها (ردیف اول) برای پاراف نزدم نیاوردند و به تک امضاء خودش صورت گرفته و پس از بازگشت از مرخصی موارد را کنترل کرده و ته فیش به رویت بازرسان رسیده است و مشتکی عنها ردیف چهارم نیز با رد اتهام و اینکه کل شعبه شماره پرسنلی و رمز کامپیوتر که همانا سال تولدش می باشد را می دانند و قید این مطلب که در روزی که اسناد امحاء شده به شعبه دیگر منتقل شده بوده دفاعیاتی را در جلسه دادرسی معمول داشته اند. بنابه مراتب معنونه و ملاحظه اظهارات مشتکی عنهم در مرحله تحقیقات مقدماتی و لوایح و مستندات تقدیمی طرفین و ملاحظه نظریه کارشناس بدوی و متعاقبا هیات سه نفره کارشناسان بدوا با رد ایراد وکلای مشتکی عنهای ردیف اول در رابطه با موضوع بزه اختلاس و سمت شاکی نظر به این که تاریخ وقوع جرم سال 1378 اعلام گردیده و در آن زمان بانک صد در صد دولتی بوده انتساب بزه نسبـت به ردیــف اول را به نظر ثابـت تشـخـیص و مسـتنـدا به قسمت اخیر ماده 5 قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری وی را به سه سال حبس تعزیری با احتساب ایام بازداشت قبلی و انفصال دایم از خدمات دولتی و رد وجه مورد اختلاس به مبلغ هفتصد و پنج میلیون ریال در حق شاکی و معادل همین مبلغ به عنوان جزای نقدی در حق دولت محکوم و نسبت به مشتکی عنهم ردیفهای 2 و 3 و 4 از توجه به نحوه اظهارات و مدافعات مشتکی عنهم به لحاظ عدم احراز عنصر روانی وقـوع بزهـی بـه نظر محرز نبوده و به همین لحاظ حکم بر برایتشان از اتهام انتسابی را صادر و اعلام می نماید. رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در مرجع محترم تجدیدنظر مرکز استان تهران می باشد.
رییس شعبه 1060 دادگاه عمومی جزایی تهران ویژه کارکنان دولت
آزمایش

رای دادگاه تجدیدنظر استان
نظر به اینکه به موجب دادنامه شماره 8909970230800437 مورخ 16/11/89 صادر شده از شعبه 1060 دادگاه عمومی جزایی تهران خانم م.ف. فرزند ح. معاون وقت بانک شعبه م. از حیث ارتکاب بزه اختلاس از بانک مزبور به مبلغ هفتصد و پنج میلیون ریال به تحمل سه سال حبس با احتساب ایام بازداشت قبلی و انفصال دایم از خدمات دولتی و رد وجه مورد اختلاس و نیز معادل همین مبلغ به عنوان جزای نقدی در حق دولت محکوم و شعبه 46 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به شرح دادنامه شماره 90099700224602047 مورخ 20/7/90 ضمن تقلیل مدت حبس از سه سال به شش ماه دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. متـعاقبا آقای ح.م. به وکالت از نامبرده درخواست اعاده دادرسی نموده و شعبه 29 دیـوان عـالی کشـور حسـب دادنـامه شمـاره 9109970909300260 مورخ 28/4/91 با اعلام اینکه بزه در مورخ 16/3/87 واقع گردیده و در زمان وقوع بزه بانک غیردولتی و سهامی عام بوده است لذا اطلاق بزه اختلاس برای بزه انتسابی با توجه به شرایط تبدیل و تغییر در آن زمان فاقد محمل و مجوز قانونی بوده و به عبارت دیگر در صورت اثبات که دادگاه ها نیز چنین عمل نموده اند مشارالیها مرتکب بزه خیانت در امانت گردیده است ضمن پذیرش اعاده دادرسی نهایتا پرونده به این شعبه ارجاع و مورد رسیدگی قرار گرفته است. از توجه به محتویات پرونده و رسیدگیهای به عمل آمده در این مرحله از رسیدگی و با ملاحظه نامه مورخ 16/11/91 سازمان خصوصی سازی و اینکه بانک حسب صورت جلسه مورخ 22/12/86 هیات واگذاری در فهرست شرکت های مشمول واگذاری درج شده است و نیز ملاحظه اساسنامه بانک مصوب 17/1/1378 و لحاظ ماده 18 قانون اجرای سیاست های کلی اصل 44 قانون اساسی به نظر دادگاه بانک موصوف در زمان وقوع بزه (16/3/87) خصوصی بوده و استدلال شعبه محترم 29 دیوان عالی کشور موجه است. به همین لحاظ دادگاه در جلسه رسیدگی مورخ 31/6/92 اتهام منتسبه را از اختلاس به خیانت در امانت تغییر و مبادرت به اخذ دفاع و آخرین دفاع نموده. بنا به مراتب دادگاه اعتراض به عمل آمده نسبت به دادنامه شماره 9009970224602047 مورخ 20/7/90 صادر شده از شعبه 46 دادگاه تجدیدنظر استان تهران را از این حیث وارد تشخیص و با اختیار حاصـله از مـاده 274 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و ماده 674 قانون مجازات اسلامی دادنامه مزبور را نقض و نامبرده را به تحمل شش ماه حبس محکوم می نماید. این رای قطعی است.
رییس شعبه 69 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
ولدخانی ـ شیخی

قاضی:
آزمایش , ناصر ولدخانی , ابراهیم شیخی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 18 ـ مدیران و دادورزها ( مامورین اجرا) در موارد زیر نمی توانند قبول ماموریت نمایند. 1 ـ امر اجرا راجع به همسر آنها باشد. 2 ـ امر اجرا راجع به اشخاصی باشد که مدیر و یا دادورز ( مامور اجرا) با آنان قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم دارد. 3 ـ مدیر یا دادورز ( مامور اجرا) قیم یا وصی یکی از طرفین یا کفیل امور او باشد. 4 ـ وقتی که امر اجرا راجع به کسانی باشد که بین آنان و مدیر یا دادورز ( مامور اجرا) یا همسر آنان دعوی مدنی یا کیفری مطرح است. در هر یک از موارد مذکور در این ماده اجرای حکم از طرف رییس دادگاه به مدیر یا دادورز ( مامور اجرا) دیگری محول می شود و اگر در آن حوزه مدیر یا مامور دیگری نباشد اجرای حکم به وسیله مدیر دفتر یا کارمند دیگر دادگاه یا حسب مورد ماموران شهربانی و ژاندارمری به عمل خواهد آمد.

مشاهده ماده 18 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 674 ـ هرگاه در مهلتی که به طریق معتبری برای بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده تعیین گردیده عضوی که منفعت قائم به آن است از بین برود به عنوان مثال چشمی که بینایی آن به طور موقت از بین رفته است از حدقه بیرون بیاید مرتکب فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بین رفتن آن عضو به سبب جنایت شخص دیگر باشد مرتکب دوم ضامن دیه کامل آن عضو میباشد.

مشاهده ماده 674 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM