رای قضایی شماره 9209970221600555

رای قضایی شماره 9209970221600555

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970221600555


شماره دادنامه قطعی:
9209970221600555

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/05/25

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
طرح دعوی جدید در مرحله اعتراض ثالث

پیام رای:
طرح دعوای جلب ثالث به صورت توام با دعوی اعتراض ثالث صحیح نبوده و قابل استماع نیست.

رای دادگاه بدوی
درخصوص دعوی اعتراض ثالث خانم گ.ش. فرزند م. با وکالت آقای م.الف. به طرفیت س.الف. و آقایان ر.ر. بوده و ع.ر. به دادنامه شماره 1023 مورخ 26/10/85 موضوع پرونده کلاسه 83/23/1168 و تقاضای فسخ و نقض دادنامه یاد شده و دعوی دیگر معترض ثالث به طرفیت الف. به عنوان جلب ثالث با وکالت آقایان ش.م. و د.ک. مبنی بر تنظیم سند رسمی اجاره پلاک 129/68 بخش 11 تهران به نام موکله؛ و توضیح داده شده که پلاک ثبتی 129 فرعی از 68 اصلی بخش 11 تهران بیش از 25 سال است که در تصرف و اختیار موکله می باشد و ضمن اینکه تصرف موکله از ناحیه مرجع نهاد انقلاب اسلامی می باشد مشارالیه اقدام به احداث بنا و مغازه نموده و دارای جواز صنفی تلفن برق گاز آب و اسناد پرداخت عوارض شهرداری و مالیات دارایی می باشد. طبق قانون ابطال اسناد و فروش رقبات آب و اراضی موقوفه مصوب 28/1/1363 کلیه اسناد ماخوذه در مورد موقوفات و الف. باطل است و چون موکله به استناد مدارک مذکور و حقوق مکتسبه از قانون مارالذکر و به استناد ماده واحده و تبصره یک آن متقاضی تنظیم سند رسمی اجاره می باشد تقاضای صدور حکم به تنظیم سند اجاره با حفظ حقوق وقف خوانده ردیف 4 الف. را دارم؛ بدوا تقاضای فسخ دادنامه معترض عنه با موضوع خلع ید را دارم. این دادگاه پس از بررسی محتویات پرونده و دادنامه شماره 1023 ـ 26/10/85 که له بنیاد به وضع ید بر 40 سهم از 100 سهم مشاع از پلاک ثبتی 129/68 بخش 11 تهران و اجرت المثل از بدو تصرف تا زمان وضع ید علیه آقایان ر.ر. و ع.ر. صادر شده است که در جریان رسیدگی به دعوی اعتراض ثالث و بررسی اسناد ارایه شده از ناحیه طرفین و بررسی لایحه الف. که اعلام داشته به موجب سند قطعی شماره 10584 مورخ 2/8/52 دفترخانه 355 تهران سازمان مسکن قایم مقام قانونی بنگاه خالصه جات عرصه و اعیان شش دانگ یک قطعه زمین به مساحت 5793 متر مربع به پلاک ثبتی 129/68 بخش 11 تهران را به شخصی به نام آقای ض.ض. منتقل شده است و سپس به موجب سند قطعی شماره 51909 مورخ 10/7/53 دفترخانه 19 تهران از آقای ض. به بیست و سه نفر منتقل شده است که مالکین جدید جهت تعیین تکلیف به الف. مراجعه نکرده اند و ظاهرا اکثر مالکین متواری و اموالشان مصادره شده است و بر همین اساس بنیاد مستضعفان نسبت به اخذ سند 40% از 100% ملک به نام خود اقدام کرده است. بعد از انقلاب اسلامی خانم گ.ش. به علت نداشتن سرپناه به دستور حجت الاسلام م. در ملک مزبور اسکان داده می شود؛ لیکن به علت نبودن مالکین اعیانی خانم گ.ش. از فرصت استفاده نموده ضمن درخواست سند از طریق ماده 147 و 148 اصلاحی قانون ثبت به احداث یک باب مغازه در ملک مزبور نموده است و خانم گ.ش. هیچ گونه مالکیتی در باغ ض.ض. نداشته است؛ و آقای ر.ر. طی لایحه اعلام داشته است ملک مزبور در تصرف من نبوده و در تصرف بانو گ.ش. بوده و مشارالیها به موجب اذن و اجازه مرحوم حجت الاسلام م. مسیول وقت کمیته انقلاب اسلامی در ملک مورد ادعا با احداث ساختمان و درخت و مغازه از زمان انقلاب تاکنون متصرف بوده و زندگی می کند و ادعایی در مورد پلاک 129/68 بخش 11 تهران ندارم؛ و آقای ع.ر. نیز طی لایحه اعلام داشته خانم ش. مالک ساختمان احداثی و مغازه بوده و اعیانی مال ایشان است و مساحت احداثی مسکونی 164 متر مربع است. و سپس آستان قدس اعلام داشته که الف. مالک شش دانگ پلاک ثبتی 68 اصلی به مساحت 563/222/7 متر مربع به استثناء کلیه اعیانی های مورد تقاضا اعم از عمارات باغات و غیره که متعلق به مالکین و متصرفین اعیانی ها می باشد و کپی سند مالکیت به شماره 335375 را به دادگاه ارایه نموده است که تمامی پلاک 68 اصلی اوین موقوفه الف. است. و به شرح صورت جلسه مورخ 22/5/87 چهل درصد سهم بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی نسبت به اعیانی به الف. واگذار گردیده است که صورت جلسه 22/5/87 پیوست پرونده شده است و سپس آقایان ش.م. و د.ک. به وکالت از الف. و تولیت الف. در پرونده وارد و با پیوست نمودن کپی سند مالکیت شماره 335375 اعلام داشته اند الف. مالک شش دانگ پلاک 68 اصلی اوین می باشد و به موجب قانون ابطال فروش اسناد رقبات آب و اراضی موقوفه و صدور حکم از دادگاه مدنی خاص و شعبه اول دیوان عالی کشورآ پلاک ثبتی 68 ثبت شده در سال 1307 به الف. اعاده شده است؛ علی هذا نتیجتا این که الف. مالک عرصه پلاک ثبتی 68 اصلی اوین بوده و پلاک مزبور موقوفه است و چهل درصد سهم بنیاد از اعیانی به موجب صورت جلسه مورخ 22/5/87 به الف. واگذار شده است. لذا ضمن پذیرش دعوی اعتراض ثالث دادنامه شماره 1023 مورخ 26/10/85 فسخ و حکم بر بی حقی بنیاد مستضعفان نسبت به چهل درصد منافع پلاک ثبتی 129/68 بخش 11 تهران صادر و اعلام می شود. همچنین با توجه به اقرار و پذیرش الف. به واگذاری منافع پلاک مزبور از اول انقلاب اسلامی توسط مسیول وقت کمیته انقلاب اسلامی منطقه اوین به خانم گ.ش. و اثبات تصرفات خانم یاد شده در پلاک مزبور و احداث بنای مسکونی و مغازه تجاری در آن و وجود قبوض آب برق گاز تلفن و عوارض شهرداری و مالیات دارایی و استشهادیه محلی که حاکی از تصرفات خانم ش. است دادگاه نهایتا حکم بر الزام اداره الف. به تنظیم سند رسمی اجاره با حفظ حقوق وقف از جمله پذیره مندرج در قانون موقوفات با خانم گ.ش. با وکالت آقای م.الف. راجع به پلاک ثبتی 129 فرعی از اصلی 68 بخش 11 تهران صادر و اعلام می شود. این رای حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر تهران است.
رییس شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ جعفری

رای دادگاه تجدیدنظر استان
درخصوص تجدیدنظرخواهی الف. به طرفیت خانم گ.ش. با وکالت آقای م.الف. از دادنامه شماره 656 مورخ 1/7/91 صادره از شعبه 23 دادگاه عمومی حقوقی تهران در آن بخش از دادنامه تجدیدنظر خواسته که متضمن الزام تجدیدنظرخواه به عنوان مجلوب ثالث جهت تنظیم سند رسمی اجاره با حفظ حقوق وقف از جمله پذیره مندرج در قانون موقوفات با تجدیدنظرخوانده می باشد. دادگاه در این مرحله از دادرسی پس از بررسی مندرجات پرونده تجدیدنظرخواهی به عمل آمده را وارد دانسته به لحاظ مغایرت دادنامه تجدیدنظرخواسته با مقررات قانونی دادگاه دادنامه مذکور را شایسته نقض می داند؛ زیرا دادخواست معترض ثالث طرح شده از ناحیه تجدیدنظرخوانده در اجرای مقررات ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی به بعد صورت گرفته مطابق ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه رسیدگی کننده به دعوی معترض ثالث مکلف به نقض دادنامه مورد اعتراض در صورتی که اعتراض را وارد تشخیص دهد بوده در مانحن فیه تجدیدنظرخوانده مجاز به طرح دعوی جداگانه که مستلزم خواسته جدید و دادرسی مربوطه بوده است نبوده. دادگاه صادر کننده دادنامه تجدیدنظرخواسته نیز با توجه به ماهیت دعوی معترض ثالث و مفاد ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی مجاز به استماع دعوی مستقل که موضوع دعوی مورد رسیدگی در دادنامه مورد اعتراض قرار نگرفته نبوده؛ به عبارت دیگر رسیدگی به دعوی جلب ثالث به صورت توام با دعوی معترض ثالث به لحاظ اینکه از مقررات ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی به بعد ممنوعیت آن قابل استنباط است فاقد وجه قانونی است که مورد توجه دادگاه صادر کننده قرار نگرفته. به لحاظ عدم قابلیت استماع دعوی جلب ثالث مطروحه در دعوی معترض ثالث دادگاه دادنامه تجدیدنظر خواسته را در بخش مورد اعتراض مخدوش تشخیص با انطباق تجدیدنظرخواهی با بند هـ ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته در قسمت فوق الاشاره دادگاه راجع به دعوی مجلوب ثالث به خواسته الزام به تنظیم سند اجاره به طرفیت الف. را در اساس قابل استماع ندانسته به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان مجلوب ثالث صادر و اعلام می گردد. رای صادره حضوری و قطعی است.
رییس شعبه 16 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
موسوی ـ رحیمی

قاضی:
رحیمی , موسوی , جعفری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 417 - اگر درخصوص دعوایی رایی صادره شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.

مشاهده ماده 417 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM