رای قضایی شماره 9209970221800402

رای قضایی شماره 9209970221800402

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970221800402


شماره دادنامه قطعی:
9209970221800402

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/03/29

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
شرط پرداخت خسارت تاخیر تادیه

پیام رای:
الزام به پرداخت خسارت تاخیر تادیه شامل مواردی که میــزان دیـن از قبـل مشخـص نیسـت و با ارجـاع امر به کارشناسی مشخص می گردد نمی شود.

رای دادگاه بدوی
به شرح پرونده حاضر آقایان الف.ک. و م.و. به وکالت از خواهان ها به طرفیت شهرداری منطقه 17 تهران و آقای خ.ب. دادخواستی مبنی بر محکومیت خوانده ردیف اول به پرداخت سرقفلی و حق کسب یا پیشه و خسارات وارده و خسارات تاخیر تادیه تقدیم نموده و ادعا کرده اند که موکلین بر اساس قرارداد استیجاری تنظیمـی با خـوانـده ردیـف دوم مبـادرت به خرید سرقفلی 3 باب مغازه جزو پلاک ثبتی 1372/2398 بخش 10 تهران می نماید که اسناد و مدارک مربوطه و مثبته به پیوست تقدیم می گردد با توجه به این که موکلین بیش از 30 سال در مغازه های خود مشغول کار و فعالیت بوده و از این طریق امرار معاش می نموده لذا خوانده ردیف دوم آقای خ.ب. طبق مبایعه نامه تنظیمی کل گاراژ را به شهرداری منطقه 17 تهران (خوانده ردیف اول) واگذار و سند رسمی نیز به نام آن شهرداری انتقال می یابد.. .. از آنجایی که در سال 1383 عین مستاجره موکلین تخریب شده و از حیز انتفاع خارج شده و امکان استفاده برای موکلین دیگر میسر و ممکن نگردیده و از آن تاریخ به بعد حقوق موکلین مورد تضییع واقع شده و هیچ یک از خواندگان اقدام به پرداخت ننموده اند پرداخت خسارات وارده مورد استدعاست خوانده دعوی نمایندگان شهرداری به شرح لوایح شماره 1492 ـ 19/10/90 و 335 ـ 20/2/91 ضمن وارد نمودن ایراداتی که از سوی دادگاه رد گردیده در ماهیت قضیه اظهار داشته اند که اجاره نامه های ارایه شده عادی بوده و تا زمانی که اصالت اجازه نامه ها اثبات نشده باشد مطالبه حق کسب و پیشه و تجارت بر فرض استحقاق فاقد وجاهت قانونی می باشد و آقای خ.ب. متعهد گردیده که پاسخگوی ادعاهای احتمالی اشخاص باشند و مالک سابق اقرار نموده که منافع مورد معامله قبلا به کسی واگذار نگردیده است خوانده دیگر وکیل آقای خ.ب. ادعا و اظهار داشته که به اعتقاد اینجانب دعوی متوجه موکل نمی باشد علی هذا دادگاه با بررسی محتویات پرونده و مستندات موجود در آن و با توجه به نظریه کارشناسی که ابتدا مـورد اعتــراض ولی بعــدا به جهت عدول معترض از عداد دلایل خارج گردیده علی هذا دادگاه دعوی خواهان را وارد دانسته خوانـده ردیـف اول شهـرداری منطقـه 17 تهـران را به استناد مواد 5 و 3 لایحه قانونی خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی عموانی و نظامی دولت و تبصـره 3 ماده 5 قانون فوق الاشعار و همچنین ماده 19 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356و 198ـ511ـ520 و 522 قانون آیین دادرسی مدنی به پرداخت مبلغ 000/000/105 تومان از بابت حق کسب یا پیشه در حق آقای ح.م. و مبلغ شصت میلیون تومان در حق آقایان ع.ف. و ح.الف. و چهل و هشت میلیون تومان در حق آقای ر.ف. با احتساب خسارت تاخیر تادیه برابر شاخص اعلامی بانک مرکزی از زمان تقدیم دادخواست لغایت اجرای حکم در حق خـواهـان ها محکــوم می نمایـد همچنیـن دادگاه خـوانـده را به پرداخت 000/100/2 ریال هزینه و 000/720/3 ریال خسـارات دادرسی در حـق خواهان محکـوم مـی نمـاید لکـن در خصـوص خوانـده دیــگر دادگـاه چـون دعـوی تـوجـهی بـه خـوانده دیگر ندارد مستندا به ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی قرار رد دعوی خواهان صادر و اعلام می نماید ضمنا خواهان مکلف به پرداخت مابه التفاوت هزینه دادرسی در پرونده حاضر می باشد. حکم صادره حضوری و ظرف 20 روز قابل تجدیدنظر در دادگاه های محترم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 186 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ تیموری سندسی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
آن بخــش از دادنامــه تجــدیـدنــظـر خـواستـه بـه شماره 9109970213701201 مورخ 19/12/1391 صادره از شعبه 186 دادگـاه عمـومی حقـوقـی تهـران کـه بـر محکـومیـت تجدیدنظرخواه شهرداری منطقه 17 تهران به پرداخت مبلغ 000/000/105 تومان بابت حق کسب و پیشه در حق ح.م. و مبلغ 000/000/60 تومان در حق ع.ف. و ح.الف. و 000/000/48 میلیون تومان در حق ر.ف. و پرداخت خسارات دادرسی اشعار دارد مآلا موافق قانون و مقررات موضوعه بوده و اعتراض به شرح لایحه اعتراضیه وارد نبوده و مستوجب نقض آن نمی باشد زیرا که اولا ـ مراتب روابط استیجاری فی مابین تجدیدنظرخواندگان با مالک سابق به نام خ.ب. به دلالت دادنامـه اصـداری از نـاحیــه شعبـه 186 دادگـاه عمـومـی تهـــران به شماره 1059 مورخ 19/5/1376 و فتوکپی مصدق اجاره نامه های عادی مورخ 15/12/58 و 1365 و 1/10/1360 محرز و مسلم می باشد و دلیلی بر فسخ یا اقاله و یا سلب اعتبار آن قراردادها به دادگاه ارایه نشده است. ثانیا ـ مطابق صراحت لایحه قانونی خرید و تملک اراضی و املاک برای اجرای برنامه های عمومی و عمرانی و نظامی دولت و خصوصا تبصره 3 ذیل ماده 5 قانون مرقوم مرجع پرداخـت حـق کسب و پیشه به ملکی که محل کسب و پیشه اشخاص بوده دستگاه تملک کننده است که در مانحن فیه شهرداری در راستای اجرای طرح خود مبادرت به تصرف ملک متعلق به خ.ب. که تجدیدنظرخواندگان مستاجر وی بوده و در آن جا استیفای منفعت می نموده اند کرده است. ثالثا ـ هیچ گونه توافقی فی مابین متصرف با مالکین منافع در راستای پرداخت حقوق آنان صورت نگرفته است و توافق فی مابین شهرداری با مالک وقت (خ.ب.) ارتباطی با مالکین منافع نداشته و قابلیت ترتیب اثر نـدارد. رابعـا ـ میـزان حقـوق کسب و پیشـه مستاجـرین به دلالت نظریه های ابرازی کارشناس منتخب برآورد شده است که نظریه های ابرازی مباینتی با اوضاع و احوال مسلم قضیه ندارد و زمانی دادگاه به نظریه ترتیب اثر نخواهد داد که عقیده کارشناس با اوضاع و احوال مسلم موافقت نداشته باشد و ارجاع امر به هیات سه نفره امری تکلیفی برای دادگاه نبوده و چنانچه دادگاه ضرورت آن را تشخیص دهد مراتب را به هیات ارجـاع خـواهد نمـود که در این پـرونـده لزومی به ارجاع امر به هیات کارشناسان نمی باشد از این رو دادگاه ضمن رد درخواست تجدیدنظرخواهی مستندا به قسمت اخیر ماده 358 از قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه معترض عنه را در آن بخش تایید می نماید لیکن آن بخش از دادنامه تجدیدنظرخواسته که بر محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت خسارت تاخیر تادیه بر اساس نرخ شاخص بانک مرکزی از تاریخ تقدیم دادخواست اشعار دارد مخالف قانون و مقررات موضوعه بوده و مستوجب نقض آن می باشد زیرا که مطالبه خسارت تاخیـر تادیــه ناظر به مواردی می باشد که موضوع دعوی دین و از نوع وجه رایج بوده و با مطالبه داین و تمکن مدیون مدیون امتناع از پرداخت نماید در این گونه موارد خسارت تاخیر بر اساس نرخ شاخص بانک مرکزی محاسبه می گردد و شامل مواردی که میزان دین با کارشناس مشخص می گردد نمی شود این در حالیست که در مانحن فیه موضوع دعوی اولا ـ دین رایج مملکت نبوده است. ثانیا ـ میزان آن در زمان تقدیم دادخواست مشخص نبوده است. ثالثا ـ میزان دین پس از ارجاع امر به کارشناس مشخص شده است. رابعا ـ پس از قطعیت حکم و گذشت مواعـد قانونـی و عدم پرداخت آن از ناحیه تجدیدنظر خواه در آن مقطع تجدیدنظرخواندگان استحقاق مطالبه خسارت تاخیر تادیه را دارند از این رو دادگاه با استناد به قسمت اول از ماده 358 از قانون مرقوم ضمــن نقـض دادنـامـه معتـرض عنـه در این بخـش حکـم بر بطلان دعوی خواهان ها صادر و اعلام می نماید. رای صادره قطعی است.
مستشاران شعبه 18 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
امانی شلمزاری ـ کریمی

قاضی:
عزت اله امانی شلمزاری , کریمی , سید هادی تیموری سندسی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 84 - در موارد زیر خوانده می تواند ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا ایراد کند: 1 - دادگاه صلاحیت نداشته باشد. 2 - دعوا بین همان اشخاص در همان دادگاه یا دادگاه هم عرض دیگری قبلا" اقامه شده و تحت رسیدگی باشد و یا اگر همان دعوا نیست دعوایی باشد که با ادعای خواهان ارتباط کامل دارد. 3 - خواهان به جهتی ازجهات قانونی از قبیل صغر عدم رشد جنون یا ممنوعیت از تصرف دراموال در نتیجه حکم ورشکستگی اهلیت قانونی برای اقامه دعوا نداشته باشد. 4 - ادعا متوجه شخص خوانده نباشد. 5 - کسی که به عنوان نمایندگی اقامه دعوا کرده از قبیل وکالت یا ولایت یا قیمومت و سمت او محرز نباشد. 6 - دعوای طرح شده سابقا بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوا قائم مقام آنان هستند رسیدگی شده نسبت به آن حکم قطعی صادر شده باشد. 7 - دعوا بر فرض ثبوت اثر قانونی نداشته باشد از قبیل وقف و هبه بدون قبض. 8 - مورد دعوا مشروع نباشد. 9 - دعوا جزمی نبوده بلکه ظنی یا احتمالی باشد. 10 - خواهان در دعوای مطروحه ذی نفع نباشد. 11 - دعوا خارج از موعد قانونی اقامه شده باشد.

مشاهده ماده 84 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 19 ـ در صورتی که مستاجر محل کسب یا پیشه یا تجارت به موجب اجاره نامه حق انتقال به غیر داشته باشد می تواند برای همان شغل یا مشابه آن منافع مورد اجاره را با سند رسمی به دیگری انتقال دهد. هر گاه در اجاره نامه حق انتقال به غیر سلب شده یا اجاره نامه ای در بین نبوده و مالک راضی به انتقال به غیر نباشد باید در مقابل تخلیه مورد اجاره حق کسب یا پیشه یا تجارت مستاجر را بپردازد والا مستاجر می تواند برای تنظیم سند انتقال به دادگاه مراجعه کند در این صورت دادگاه حکم به تجویز انتقال منافع مورد اجاره به غیر و تنظیم سند انتقال در دفترخانه تنظیم کننده سند اجاره نامه سابق یا دفترخانه نزدیک ملک ( اگر اجاره نامه رسمی در بین نباشد) صادر و رونوشت آن را به دفترخانه مربوط ارسال می نماید و مراتب را به موجر نیز اعلام خواهد نمود مستاجر جدید از هر حیث نسبت به تمام شرایط اجاره قائم مقام مستاجر سابق خواهد بود. هر گاه ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ حکم قطعی منافع مورد اجاره با سند رسمی به مستاجر جدید انتقال داده نشود حکم مزبور ملغی الاثر خواهد بود. تبصره 1 ـ در صورتی که مستاجر بدون رعایت مقررات این ماده مورد اجاره را به دیگری واگذار نماید موجر حق درخواست تخلیه را خواهد داشت و حکم تخلیه علیه متصرف یا مستاجر اجرا خواهد شد. و در این مورد مستاجر یا متصرف حسب مورد استحقاق دریافت نصف حق کسب یا پیشه یا تجارت را خواهد داشت. تبصره 2 ـ حق کسب یا پیشه یا تجارت به مستاجر همان محل اختصاص دارد و انتقال آن به مستاجر جدید فقط با تنظیم سند رسمی معتبر خواهد بود.

مشاهده ماده 19 قانون روابط موجر و مستاجر مصوب 1356

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM