نظریه مشورتی شماره 7/96/2172

نظریه مشورتی شماره 7/96/2172

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 7/96/2172


شماره نظریه:
7/96/2172

شماره پرونده:
1131-26-96

تاریخ نظریه:
1396/09/18

استعلام
درباره قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 94 نظر حقوقی آن اداره محترم را اعلام فرمائید: 1-در اجرای تبصره 1 ماده 3 قانون مرقوم در صورت عدم تسلیم محکوم علیه از سوی وثیقه گذار یا کفیل ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجرا می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. الف. آیا دادستان هم می تواند در مورد پرونده های مربوط به اجرای احکام مدنی دستور صادر کند یا دستور دادستان صرفا ناظر به اجرای احکام کیفری است و درباره امور حقوقی رئیس دادگاه مربوط صادرکننده دستور خواهد بود؟ ب.با توجه به عبارت به دستور... نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود آیا دستور صادره از سوی دادستان یا رئیس دادگاه دستور ضبط وثیقه یا وجه الکفاله است یا دستور به استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل تامین ماخوذه؟ ج.با توجه به عبارت رئیس دادگاه آیا رئیس دادگاه در تبصره و صدور دستور از سوی وی موضوعیت دارد یا اینکه دادرس دادگاه نیز می تواند نسبت به صدور دستور اقدام کند؟ در صورت اخیر آیا دادرس اجرای احکام یا رئیس حوزه قضائی هم از این اختیار برخوردار هستند یا خیر؟ 2-در صورت صدور دستور از سوی دادستان یا دادگاه آیا باید به عنوان پرونده جدید ثبت شود با توجه به اینکه اجرای دستور ناظر به وصول وجه از کفیل یا وثیقه گذار می باشد و ارتباطی به محکوم له و محکوم علیه پرونده اصلی ندارد با اینکه در ادامه همان پرونده شعبه می باشد؟ و یا اینکه ادامه عملیات اجرایی بوده و در ادامه پرونده اجرای احکام قرار می گیرد.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
1- الف- از مفاد تبصره 1 ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی مصوب 1394 به ویژه عبارت «حسب مورد به دستور دادستان یا رییس دادگاهی» و پیش بینی اعتراض به دستور دادستان یا رییس دادگاه در این تبصره استنباط می شود که در پرونده های حقوقی که اجرا تحت نظر دادگاه حقوقی می باشد صدور دستور موضوع این تبصره نیز بر عهده همین دادگاه است ولی در پرونده های کیفری که اجرا تحت نظر دادستان می باشد صدور دستور یادشده بر عهده دادستان است. 1-ب- با توجه به تصریح این تبصره مبنی بر اینکه «نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود» در فرض سوال صرفا دستور استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه و وجه الکفاله صادر می شود و ضبط مازاد بر آن به نفع دولت منتفی است. 1-ج- دارا بودن سمت «رییس دادگاه» برای صدور دستور استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه یا وجه الکفاله موضوعیت ندارد؛ بلکه علی الاصول دادرس علی البدل هم می تواند در این مورد به جای رییس دادگاه اقدام کند. 2- همانگونه که از پاسخ سوال اول روشن است در فرض سوال هدف استیفای محکوم به و هزینه های اجرایی از محل وثیقه و وجه الکفاله است و تشکیل پرونده اجرایی مستقل منافی این هدف است.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM