نظریه مشورتی شماره 1045/96/7

نظریه مشورتی شماره 1045/96/7

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 1045/96/7


شماره نظریه:
1045/96/7

شماره پرونده:
687-93-96

تاریخ نظریه:
1396/05/07

استعلام
محکوم علیه متعاقب صدور اجرائیه دادخواست اعسار و تقسیط محکوم به تقدیم نموده و دادگاه پس از رسیدگی حکم به پرداخت اقساطی محکوم به با تعیین پیش قسط صادر می نماید سپس محکوم علیه به جای پرداخت پیش قسط مالی معرفی می نماید این مال توقیف و به مزایده گذارده می شود لکن با وصف دو مرحله مزایده قانونی به فروش نمی رسد محکوم له نیز آن را به جای بخشی از طلب خود نمی پذیرد. 1-آیا با توجه به اینکه در رسیدگی به ادعای اعسار محکوم علیه متمکن به پرداخت پیش قسط تشخیص داده شد امکان جلب محکوم علیه وجود داشته است یا اینکه معرفی مال به عوض پیش قسط مانع جلب و حبس می گردد؟ 2-با توجه به اینکه مال به فروش نرفت با لحاظ فرض سوال آیا امکان جلب محکوم علیه به جهت نپرداختن پیش قسط وجود دارد یا خیر؟ 3-چنانچه به جای معرفی مال توسط محکوم علیه به عوض پیش قسط توسط ثالث مال معرفی می گردید و با دو بار مزایده به فروش نمی رسید و محکوم له نیز آن مال را در قبال پیش قسط قبول نمی کرد پاسخ به سوالات قبلی چه می باشد.

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
1و2- اولا با عنایت به اینکه پیش قسط تعیین شده در حکم اعسار به تقسیط به منزله عدم پذیرش ادعای اعسار نسبت به این قسمت از محکوم به است بنابراین محکوم علیه مکلف است پیش قسط تعیین شده را در اجرای حکم صادره پرداخت نماید. ثانیا با وجود مالی که متعلق به محکوم علیه بوده و جهت استیفای محکوم به ( پیش قسط) معرفی شده و با دو بار مزایده مشتری پیدا نشده است و محکوم له نیز آن را قبول ننموده است جلب و بازداشت محکوم علیه در اجرای مقررات ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی 1394 مجوز قانونی ندارد. 3- شخص ثالثی که مال خود را برای استیفای طلب محکوم له معرفی کرده است چنانچه بعد از دو بار مزایده مال به فروش نرفته و محکوم له نیز آن را به قیمت ارزیابی شده قبول ننموده و مال به شخص ثالث مسترد گردیده باشد در صورتیکه محکوم علیه نیز مالی برای استیفای طلب محکوم له نداشته باشد بازداشت محکوم علیه جایز نیست زیرا اولا بر طبق ماده 1 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی 1394 اموال محکوم علیه طبق قانون اجرای احکام مدنی توقیف و از محل آن حسب مورد محکوم به یا مثل یا قیمت آن استیفاء می شود و در این مورد فرقی بین مالی که خود محکوم علیه معرفی کرده یا شخص ثالثی آن را به منظور استیفای طلب محکوم له معرفی کرده باشد نیست و ثانیا براساس صدر ماده 3 این قانون «چنانچه استیفای محکوم به از طریق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان. ..» در خصوص مورد استعلام امکان استیفای طلب محکوم له از محل مال معرفی شده از طرف شخص ثالث مقدور بوده النهایه محکوم له آن را قبول نکرده است بنابراین بازداشت محکوم علیه با وصف مذکور قانونی به نظر نمی رسد.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

ماده 1ـ هرکس به موجب حکم دادگاه به دادن هر نوع مالی به دیگری محکوم شود و از اجرای حکم خودداری کند هرگاه محکوم به عین معین باشد آن مال اخذ و به محکوم له تسلیم می شود و در صورتی که رد عین ممکن نباشد یا محکوم به عین معین نباشد اموال محکوم علیه با رعایت مستثنیات دین و مطابق قانون اجرای احکام مدنی و سایر مقررات مربوط توقیف و از محل آن حسب مورد محکوم به یا مثل یا قیمت آن استیفاء می شود.

مشاهده ماده 1 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM