با عنایت به تعریف دعوای خص
وصی در بند «ب» ماده 9
قانون آیین دادرسی کیفری که تصریح کرده:«دعوای خص
وصی برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم. .. است. ..» و با توجه به تعریف شاکی و مدعی خص
وصی در ماده 10 و قست اخیر ماده 15 همین قانون که مطالبه ضرر و زیان و رسیدگی به آن را مستلزم رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی اعلام کرده است می توان گفت اولا دعوای کیفری(شکایت) با دعوای خص
وصی برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم تفاوت دارد و هر کدام تابع قوانین خاص خود است. ثانیا ماده 103 قانون مالیات های مستقیم مصوب 1366 با اصلاحات و الحاقات بعدی در مورد مالیات حق الوکاله مقرر داشته است:«وکلاء دادگستری و کسانی که در محاکم اختصاصی وکالت می کنند مکلفند در وکالتنامه های خود رقم حق الوکاله را قید نمایند و معادل پنج درصد آن بایت علی الحساب مالیاتی روی وکالتنامه تمبر الصاق و ابطال نمایند که در هر حال مبلغ تمبر حسب مورد نباید کمتر از میزان مقرر در زیر باشد: الف- در دعاوی و اموری که خواسته آنها مالی است پنج درصد حق الوکاله مقرر در تعرفه برای هر مرحله». و در بند «ج» ماده مذکور تصریح شده است « در دعاوی کیفری نسبت به مورد ادعای خص
وصی که مالی باشد بر طبق مفاد حکم بند الف این ماده». بنابراین می توان گفت این بند ناظر به مواردی است که مدعی خص
وصی برای مطالبه ضرر و زیان ناشی از جرم دادخواست ضرر و زیان تقدیم دادگاه می کند؛ که در این صورت وکیل مدعی خص
وصی باید طبق بند «الف» این ماده مالیات حق الوکاله راجع به دعوای مالی را هم پرداخت کند؛ اما مواردی که با شکایت شاکی مرتکب جرم قانونا به رد مال ناشی از جرم یا پرداخت دیه محکوم می شود و تقدیم دادخواست لازم نیست از شمول بند «ج» ماده یادشده خارج است.