نظریه مشورتی شماره 2641/95/7

نظریه مشورتی شماره 2641/95/7

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 2641/95/7


شماره نظریه:
2641/95/7

شماره پرونده:
1760-26-95

تاریخ نظریه:
1395/10/15

استعلام
در صورتیکه مردی به اتهام قتل شبه عمد همسرش محکوم به پرداخت دیه در حق دو طفل مشترک صغیر نموده است: اولا: از آنجا که ولی دیگری ندارد پدر بزگ پدری صغار هم فوت شده است و مقتوله نیز وراث دیگری غیر از این دو طفل ندارد و ولی صغار پدرشان که محکوم علیه است ولایت عزل نشده و موجبی برای عزل وی نیز وجود ندارد آیا اجرای حکم توجیه عقلی و شرعی دارد؟چرا که باید دیه را از محکوم علیه که خود ولی صغار است بگیریم و سپس به وی به عنوان ولی صغار برگردانیم ثانیا: اگر محکوم علیه مذکور مالی جهت پرداخت دیه نداشته باشد آیا می توان او را بازداشت نمود؟ دلیل قانونی در هر دو فرض نفی و اثبات را ذکر بفرمائید ثالثا: چه کسی قانونا می تواند درخواست اعمال ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی مصوب 94 و بازداشت محکوم علیه را بنماید؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
اولا مستنبط از مفهوم مخالف ماده 358 قانون مجازات اسلامی 1392 در جنایت غیرعمدی ولایت ولی قهری به قوت خود باقی است و تعیین تکلیف نسبت به دیه وصولی با رعایت غبطه صغیر با ولی قهری خواهد بود. لذا باتوجه به غیرعمدی بودن جنایت ولی قهری و حفظ ولایت وی و با لحاظ جنبه مالی دیه و این که مطابق ماده 1183 قانون مدنی در کلیه امور مربوط به اموال و حقوقی مالی مولی¬علیه ولی قهری نماینده او می¬باشد و لذا می¬تواند به هر صورت که غبطه صغیر اقتضاء داشته باشد عمل کند اساسا مطالبه دیه ولی قهری به نمایندگی از سوی مولی¬علیه به طرفیت خود موضوعا منتفی است و ولی قهری موظف است راسا نسبت به رعایت حقوق و غبطه مولی¬علیه اقدام نماید و در این خصوص دادستان نقشی ندارد و تعیین قیم موقت نیز(درخصوص مطالبه دیه) منتفی است. بنابراین پرداخت دیه به مجنی¬علیه(مولی¬علیه) یا اتخاذ هر تصمیمی از سوی ولی قهری نیازمند طرح شکایت و اقامه دعوی علیه خود نمی¬باشد و او بر حسب اختیارات و وظایف قانونی باید راسا عمل نماید. شایسته ذکر است درخصوص جنبه عمومی قضیه (تعزیر) تعقیب ولی قهری وفق قسمت اخیر ماده 70 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 از سوی دادستان یا قیم موقت صورت می پذیرد بدیهی است که ولی قهری پیرامون شروع به تعقیب و صدور و اجرای حکم از حیث جنبه عمومی متهم و محکوم¬علیه بوده و فاقد سمت می باشد. ثانیا و ثالثا با توجه به آنچه در بند اولا آورده شد تشخیص غبطه و صلاح مولی علیه با ولی قهری او است و لذا موضوع حبس محکوم¬علیه(ولی قهری) به واسطه عدم پرداخت دیه به استناد ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت¬های مالی مصوب 1394 منتفی است.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

ماده 1183 - در کلیه ی امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی او می باشد.

مشاهده ماده 1183 قانون مدنی

ماده 358 ـ اگر مجنی علیه یا ولی دم صغیر یا مجنون باشد و ولی او مرتکب جنایت عمدی شود یا شریک در آن باشد در این مورد ولایت ندارد.

مشاهده ماده 358 قانون مجازات اسلامی

ماده 70 ـ در مواردی که تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی است و بزه دیده محجور میباشد و ولی یا قیم نداشته یا به آنان دسترسی ندارد و نصب قیم نیز موجب فوت وقت یا توجه ضرر به محجور شود تا حضور و مداخله ولی یا قیم یا نصب قیم و همچنین در صورتی که ولی یا قیم خود مرتکب جرم شده یا مداخله در آن داشته باشد دادستان شخصی را به عنوان قیم موقت تعیین و یا خود امر کیفری را تعقیب می کند و اقدامات ضروری را برای حفظ و جمع آوری ادله جرم و جلوگیری از فرار متهم به عمل می آورد. این حکم در مواردی که بزه دیده ولی و یا قیم او به عللی از قبیل بیهوشی قادر به شکایت نباشد نیز جاری است. تبصره ـ در خصوص شخص سفیه فقط در دعاوی کیفری که جنبه مالی دارد رعایت ترتیب مذکور در این ماده الزامی است و در غیر موارد مالی سفیه می تواند شخصا طرح شکایت نماید.

مشاهده ماده 70 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM