رای قضایی شماره 9309970908100161

رای قضایی شماره 9309970908100161

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908100161


شماره دادنامه قطعی:
9309970908100161

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/11/11

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
فوت فرجام خوانده قبل از ابلاغ دادخواست فرجامی

پیام رای:
چنانچه هنگام ابلاغ دادخواست فرجامی مشخص شود که فرجام خوانده فوت کرده است پرونده تا پیش از تعیین جانشینان قابل طرح در دیوان عالی کشور نیست و دادگاه باید جانشینان را مشخص و ابلاغ دادخواست به آنها صورت گیرد و سپس پرونده را به دیوان عالی ارسال دارد.

رای خلاصه جریان پرونده
یکم: برابر مندرجات پرونده بدوی به کلاسه 880764 یا 745ـــ/88 شعبه پنجم دادگاه عمومی حقوقی قایم شهر 1- در تاریخ 1388/11/29 آقای ف.س. رییس اداره اوقاف و امور خیریه ق. با ارایه دادخواست به سمت نمایندگی قانونی بقعه متبرکه د. با تصدی و تولیت اداره اوقاف مذکور به طرفیت آقای م.ب. به خواسته خلع ید از شش دانگ عرصه و اعیان بقعه متبرکه د. واقع در روستای ف. مقوم به مبلغ بیست میلیون و یکصد هزار ریال با پیوست نمودن تصاویری مصدق از سمتش یا انتصاب خویش توسط مدیر کل اداره اوقاف و امور خیریه استان مازندران به سمت سرپرست اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان قایم شهر با اختیارات مقید به شماره نامه (4686 - 1388/2/21) و نیز از نامه رییس کل دادگستری استان مازندران (مبنی بر معافیت اداره مذکور از پرداخت هزینه دادرسی و...) و از استشهادیه ای که توسط عده ای و شورای اسلامی روستای مذکور و... امضاء و مهر شده (مبنی بر تصرف بقعه مذکور که قبرستان عمومی نیز در آنجا واقع است به عنوان آرامگاه خانوادگی ب. توسط خوانده موصوف پس از مرمت و بازسازی با نصب تابلوی سنگی آرامگاه موردنظرش و گماردن نگهبان و ممانعت از ورود مردم و زوار که درخواست اقدام یا پیگیری نمودند.) و از دادنامه بدوی به شماره 1653 – 1389/2/30 در پرونده کلاسه 1198/80 شعبه نهم دادگاه عمومی قایم شهر مبنی بر رد دعوی اداره اوقاف مزبور به طرفیت خوانده یاد شده به خواسته احراز وقفیت آستانه د. و اراضی ملحق به آن و از دادنامه تجدیدنظری به شماره 232ـــ/88– 1388/4/10 در پرونده کلاسه 860075 شعبه پانزدهم دادگاه تجدیدنظر استان مازندران مبنی بر نقض دادنامه بدوی مذکور و حکم بر وقفیت مقبره مزبور و اراضی ملحق به آن به شرح کروکی نظریه مورخه 1385/5/8 کارشناس رسمی دادگستری حدود پانزده هزار مترمربع و از دادنامه فرجامی به شماره 609/24 – 1388/8/20 در پرونده کلاسه 14/3260/24 شعبه محترم 24 دیوان عالی کشور دایر بر رد فرجام خواهی آقای الف. ر. به وکالت از آقای م.ب. به طرفیت اداره اوقاف مزبور و نسبت به دادنامه تجدیدنظری فوق الذکر و ابرام رای فرجام خواسته یاد شده و نیز از تعدادی دیگر از مستندات موردنظر شامل دادخواست های بدوی و تجدیدنظری و لایحه تجدیدنظرخواهی و لایحه پاسخ به فرجام خواهی به عمل آمده و از نظریه کارشناس منتخب و... با استناد به آرای یاد شده مبنی بر حکم احراز وقفیت بقعه مذکور به شرح لایحه پیوست درخواست صدور حکم به خواسته مزبور را نمود. در لایحه پیوست ضمن اعلام موقوفه عام دانستن عرصه و اعیانی یاد شده که تولیت آن با اداره اوقاف و امور خیریه به نمایندگی از ولی فقیه است و با شرح اقدامات خوانده جهت تصرف محل متنازع فیه با ادعای مالکیت به لحاظ دفن اجدادش در آنجا و ایجاد مزاحمت و اخلال برای زوار و طرح دعاوی متعدد قبلی در مراجع قضایی ذیربط که منتهی به صدور حکم قطعی مارالذکر شده است در پایان با تکرار خواسته احتساب کلیه خسارات قانونی را نیز استدعا کرده است. (صفحات 1 لغایت 46)
2- متعاقبا تصویر مصدق از وکالت نامه آقای الف. ه. وکیل پایه یکم دادگستری به ضمیمه لایحه ثبت شده به شماره 159ـــ/89 - 1389/8/2 توسط خواهان به عنوان وکیل و نمایندگی حقوقی برای وقت مقرر رسیدگی 1389/8/2 ارسال و پیوست پرونده گردید.
3- آقای ف.ق. دارای پروانه وکالت بدون ذکر پایه پروانه از مرکز امور مشاوران حقوقی و وکلاء قوه قضاییه به وکالت از خوانده وکالت نامه ارایه کرد و طی لایحه پیوست که ثبت نگردید دعوی خلع ید را به موجب آرای وحدت رویه 672 - 1363/10/1 و 3925 – 1337/10/25 مستلزم سند رسمی خواهان دانسته و خواهان موصوف را فاقد سند رسمی برای ادعایش اعلام و درخواست قرار عدم استماع دعوی را به استناد مقررات قانونی مقید نمود و در ماهیت با ادعای عدم تصرف موکلش تحت هر عنوانی نسبت به ملک متنازع فیه دعوی را محکوم به رد دانست و با مسلم دانستن مالکیت قطعی آقای الف. ق. برابر سوابق ثبتی... درباره پلاک اعلامی و انتقال مقدار پنج دانگ و ده سیر مشاع از شش دانگ مزرعه د. بعدها به نام الف. الف. گفته خواهان با توجه به اسناد و محتویات پرونده های حقوقی پیشین مالکیتی و یا هرگونه حقوق دیگری در این تحولات نداشته طرح دعوی به طرفیت موکل او فاقد مبنای قانونی است و با موهوم و ساختگی دانستن ادعای وقف و عدم سابقه وقف در پرونده ثبتی حسب محتویات پاسخ های استعلامات به عمل آمده به عنوان نمونه پاسخ استعلام شماره 8976 – 1380/11/9 در یکی از پرونده های استنادی خواهان چنین پاسخ داده: طبق محتویات پرونده سابقه از وقف مشاهده نشد. اصل نامه در پرونده ثبتی کاملا منعکس است و بر مبنای فقه امامیه در صورت اختلاف فیمابین مالکیت و وقفیت اصل را مالکیت دانسته و افزوده ادعای وقف باید با دلایل محکمه پسند به اثبات برسد و سپس در صورت اثبات ادعای وقف و با صدور و اجرای قرارهای تحقیق و معاینه محلی... خلع ید از کسی که ید و تصرفی ندارد را فاقد مبنا و منشا قانونی اعلام و گفته کل متصرفین فعلی این ملک در دو بخش عمده همان نوادگان و خانواده مالک رسمی ملک می باشند. در پلاک.. . بخش اصلی بخش.. . قایم شهر مورد ادعای خواهان یک کارگاه تولیدات بتنی و یک استخر پرورش ماهی نوادگان مرحوم الف. و الف. الف. احداث و سالیان متمادی بهره برداری می نمایند و فیش برق (تصویر مصدق) حکایت از این گفته دارد و در پایان درخواست صدور حکم بر بطلان دعوی را نمود. (صفحات 47 لغایت 57)
4- در وقت مقرر رسیدگی 1389/8/2 با حضور وکلای طرفین ابتدا آقای الف. ه. به وکالت از خوانده با تکرار دعوی و خواسته به شرح دادخواست تقدیمی با استدلال به قانون تشکیلات و اختیارات اوقاف و بر اساس عرف و شیاع عام عرصه و اعیانی امامزاده را از موقوفات عام و اکثر امامزاده ها را فاقد شجره نامه و عرصه و اعیان موجود برای امامزاده را بر اساس اعتقاد شیعه نیازمند به وقف نامه ندانسته و بدون ذکر شماره رای وحدت رویه وقف نامه را طریقیت دانسته نه موضوعیت و افزود با شهادت شهود عمل به وقف دلیل وقفیت است... در مورد امامزاده د. هنوز بر اساس اختیارات قانونی هییت امناء منصوب نشد و با گزارش خادمین سنتی مبنی بر ایجاد مزاحمت توسط آقای م.ب. نسبت به زایرین و اخلال در اخذ نذورات و ذکر دعاوی که اوقاف مطرح کرد و شرح آرای صادره به استناد آرای پیوست دادخواست و صدور حکم قطعی بر وقف بودن عرصه و اعیانی موردنظر طی رای تجدیدنظری که با رد فرجام خواهی به عمل آمده در شعبه 24 دیوان عالی کشور تایید و ابرام شد. ایراد آقای وکیل خوانده را که بی ارتباط به خوانده به لحاظ مالک نبودن وی عنوان شد به لحاظ رسیدگی در پرونده قبلی و در مراحل دادرسی یاد شده امر مختومه دانسته گفته تقاضای اعاده دادرسی در اجرای ماده 18 اصلاحی مانع اجرای حکم نیست و با اخذ تصویر از لایحه دفاعیه ابرازی آقای وکیل موصوف خوانده استمهال برای پاسخ نمود و آقای ف.ق. به وکالت از خوانده با بیان اینکه ایرادات شکلی و ماهوی به شرح لایحه تقدیمی است گفته چون موکلش تصرفی بر محل ترافع ندارد تا از آن خلع ید نماید و خوانده ذینفع نبوده و سمتی در پرونده ندارد تا به طرفیتش دعوی مطرح شود و در صورت استعلام از ثبت ملک متنازع فیه که در مالکیت الف. می باشد دعوی ربطی به موکل او ندارد و به استناد بند 4 ماده 84 قانون آیین دادرسی مدنی محکوم به رد است و بر فرض ثبوت دعوی خواهان صرف مستند بودن ادعای موقوفه بودن به آراء دادگاه ها که نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی در جریان رسیدگی است را فاقد دلیل و مستند دانسته و گفته وقفیت مستلزم وقوع عقد به نحو صحت و حصول قبض مورد اشاره رای وحدت رویه 3925 – 1337/1/25 است و خلع ید از اموال غیرمنقول فرع بر مالکیت مورد اشاره مواد 47 و 48 قانون ثبت و رای وحدت رویه 672 – 1383/10/1 بوده ضمن توجه دادن به مادتین 57 و 59 و 71 قانون مدنی استدعای استعلام پرونده ثبتی موردنظر را کرد و آقای وکیل خواهان استمهال قبلی را تکرار کرد.
5- خواهان طی لایحه ثبت شده به شماره 210ـــ/89– 1389/1/26 پیرو استمهال آقای وکیل خویش در پاسخ مدافعات آقای وکیل خوانده در جلسه مقرر دادرسی 1389/8/2 با اعلام اینکه ایرادات مزبور قبلا در دعوی احراز وقفیت مطرح شده بود و ادعای نامبرده به عدم توجه و در تصرف نداشتن ملک متنازع فیه مردود اعلام گردیده بود و ایرادات یاد شده به لحاظ اعتبار امر مختومه یا قضیه محکوم بها قابل رسیدگی مجدد نیست و با بیان اینکه لزومی به استعلام از پلاک ثبتی موردنظر نمی باشد زیرا 30 سیر مانده پلاک مذکور همین زمین زیر اعیانی بقعه متبرکه و محوطه و حیاط آنست که قرن ها از زمان احداث بقعه در تصرف و استیفا بقعه بوده و ایراد دیگر به نداشتن وقفنامه و صرف استناد به احکام صادره کتبا قبلا اظهار شده و برابر رای فرجامی صادره با ابرام رای فرجام خواسته اعتبار امر مختومه یافته و استناد به رای وحدت رویه مزبور در مقام رسیدگی در ملکیت و وقفیت جایز است که قبلا اقدام شده است استناد به تقاضای اعاده دادرسی نیز وجاهت قانونی ندارد و برخلاف استناد به رای وحدت رویه بر لزوم وجود سند رسمی برابر رای وحدت رویه دیگری منحصر کردن دلیل مالکیت به سند رسمی خلاف شرع است. احکام تجدیدنظری و فرجامی خود سند رسمی است. نداشتن سند رسمی یا سابقه ثبتی نافی مالکیت تصرف مالکانه نیست و نمی تواند نافی بقعه بودن اعیانی متنازع فیه باشد. پلاک استنادی خوانده پنج دانگ و ده سیر مشاع شناخته شده و 30 سیر بقیه تا 240 سیر (شش دانگ) عبارت است از موضوع احکام تجدیدنظری و فرجامی به عنوان عرصه بقعه (موقوفه) و احتمالا قطعه یا قطعات دیگر که شاید در تصرف دیگران باشد. (صفحات 58 لغایت 72)
دوم: در تاریخ 1389/9/2 آقایان ع. و م.ت. و ف. و خانم ها ف. و ع. و م. همگی الف. وراث مرحوم (ن.م. و ب.ب.الف.) با ارایه دادخواست به طرفیت آقای م.ب. و اداره اوقاف و امور خیریه ق. به عنوان ورود ثالث در پرونده کلاسه 880764 شعبه پنجم دادگاه عمومی حقوقی قایم شهر (با پیوست کردن تصاویر مصدق گواهی حصر وراثت و نسق زراعی و گواهی ثبتی به شماره مرقوم و استشهادیه محلی و صورت مجلس تحویل و تحول و نامه اداره کل منابع طبیعی مازندران و وکالت نامه رسمی و برگه رسید اظهارنامه و آیین نامه و مقررات مربوط به آرامگاه ب. به مشخصات مندرج اعلام کردند: شش دانگ عرصه و اعیان مزرعه د. واقع در روستای.. . جزء پلاک ثبتی.. . اصلی واقع در بخش.. . قایم شهر برابر مدارک ابرازی متعلق به مورث آنان بوده که به موجب گواهی حصر وراثت استنادی به طور قهری با فوت مورثشان در حق آنان تملک حاصل گردید و در تصرف قانونی آنان قرار دارد. در قسمتی از آن استخر و در قسمتی دیگر کارگاه تولیدات میز و صندلی بتنی و قسمتی دیگر اختصاصا بر اموات ب. است و آقای م.ب. در موضوع ذینفع نبوده و در ملک متنازع فیه مالکیتی ندارد و عرصه و اعیان مزرعه د. متعلق به آنان است که برابر نامه اداره کل منابع طبیعی مازندران با نهال های اقاقیا و... به منظور حفظ و نگهداری و بهره برداری در محل موصوف و... بوده و دیگر مدارک به شرح متن دادخواست همگی دال بر تصرفات مالکانه آنان است و خلع ید از اموال غیرمنقول فرع بر مالکیت است و اثبات وقفیت مستلزم اثبات وقوع عقد وقف به نحو صحت و حصول قبض می باشد (و همانند مدافعات آقای وکیل خوانده دعوی اصلی) با استناد به مقررات قانونی و آراء وحدت رویه ضمن انکار مالکیت مشارالیه ادعای وقف نمودن ملک توسط وی را دارای بحث و تامل دانسته و این ادعای اوقاف را بلادلیل و باطل و بلااثر اعلام و تقاضای اتخاذ تصمیم شایسته کردند که تحت کلاسه 890081 ثبت و به دادگاه بدوی مذکور (در تاریخ 1389/9/2) ارجاع شده است و بعد از صفحه 72 پرونده اصلی تحت پوشه مجزا شامل 21 برگ ضبط و ضمیمه شده است. وقت رسیدگی برای 1389/3/17 تعیین و از اصحاب دعوی دعوت گردید.
1/2- اداره اوقاف مزبور طی لایحه ثبت شده به شماره 386ـــ/89– 1389/3/17 در پاسخ به دعوی ورود ثالث مذکور آقای الف. ه. را به عنوان وکیل جهت شرکت در جلسه دادرسی و دفاع از هر دو دعوی مذکور معرفی کرد و ضمن ایراد در مورد سمت خواهان های ثالث به عنوان وراث مرحومه ب.الف. که غیر از ن.م. وراث دیگری داشته و نیز اعلام عدم ارایه گواهی های حصر وراثت ر. و ب. و نیز عدم تصریح به اصالت وکالت نامه استنادی شماره مرقوم و اینکه ادعای آقای ع.الف. به سند 1364/5/8 که مرحومه ب.الف. (مادربزرگ) تمام مالکیت خود را به او واگذار کرده حداقل مستند به سند عادی نیست و نیز ادعای اینکه مرحوم ر.الف. قسمتی از زمین د. را به دفن اموات ب. اختصاص داده نیز مستند به هیچ دلیل یا مدرکی نیست و استنادشان به گواهی فیش به شماره مرقوم فقط درخواست ثبت است نه دلیل مالکیت که جنگلبانی اعتراض کرد. اگر درخواست نسبت ب.ب.الف. برای شش دانگ پلاک... بوده سندی صادر نشده و تقاضای ثبت مشارالیها شامل 225 سیر از 240 سیر مشاع است و در مورد سایر استدلال های مندرج در دادخواست مزبور ازجمله غرس اشجار و آیین نامه... و صورت جلسه تحویل و تحول ایراد نموده و در ادامه قید شده انحصار ورثه مرحومه ب.الف. ارایه نشده تا محقق شود ن.الف. تنها وارث مشارالیها است و مفاد استشهادیه را حاکی از قبول ملک مورد دعوی به عنوان گورستان عمومی دانسته و با رد ادعای وقف کردن مورد دعوی توسط آقای م.ب. جواز دادخواست ورود ثالث را زمان در جریان بودن پرونده قبلی (که منجر به صدور آرای تجدیدنظری و فرجامی بر وقفیت مورد دعوی می باشد) دانسته و درخواست رد دعوی یاد شده را کرد. به علاوه کتبا آقای ح.ش. نیز به عنوان نماینده معرفی شد. (صفحات 73 لغایت 95)
2/2- خواهان های ورود ثالث با ارایه لایحه ثبت شده به شماره 385ـــ/89– 1389/3/17 با تکرار درخواست استعلام ثبتی و احضار شهود تعرفه شده به شرح استشهادیه و صدور قرار معاینه و تحقیق محلی در ادامه افزودند: در پرونده کلاسه 890083 شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران نیز اعتراض ثالث نموده اند و با ذکر عدم سمت آقای م.ب. و ذینفع نبودن نامبرده گفتند: می بایست طرح دعوی علیه آنان می شد و خود را مالک مشروع و قانونی و دارای سالیان متمادی تصرف معرفی کرده و هرگونه سند عادی یا ادعای وقفیت را در قبال مالکیتشان برخلاف مقررات و قاعده تسلیط اعلام درخواست رد دعوی اداره اوقاف را نمودند. (صفحات 96 و 97)
3/2- در وقت مقرر رسیدگی 1389/3/17 علاوه بر لوایح یاد شده آقای ه. به وکالت از اوقاف غیرقابل طرح بودن دعوی ورود ثالث بعد از مرحله فرجامی را تکرار کرد و مشروحا مفاد لایحه دفاعیه فوق الذکر موکل خویش را در سایر موارد تکرار نمود. آقای ف.ق. نیز به عنوان وکیل (آقای م.ب.) خوانده دعوی ورود ثالث درخواست استعلام ثبتی را با توجه به طرح دعوی ورود ثالث تکرار کرد و گفت دعوی از قبل نیز متوجه موکل او نبوده و در مورد آرای قبلی درخواست طرح در هیات عمومی دیوان عالی کشور و نیز تظلم خواهی از دادستان کل کشور شده است و موکل او مالک محل مورد ادعای اوقاف نبود تا وقف هم بنماید یا طرف دعوی قرار گیرد و متصرف نبود تا از محل خلع ید نماید. دعوی اصلی متوجه موکل او نمی باشد.
4/2- از اداره ثبت اسناد و املاک قایم شهر میزان مالکیت خواهان های دعوی ثالث در پلاک موردنظر استعلام شد.
5/2- آقای الف. ر. وکیل پایه یکم دادگستری به وکالت از خواهان های دعوی ثالث وکالت نامه ارایه و تقاضای مطالعه پرونده را کرد. (صفحات 98 لغایت 104)
6/2- پاسخ استعلام یاد شده از اداره ثبت مذکور مبنی بر صدور سند مالکیت شش دانگ مزرعه د. با پلاک ثبتی مرقوم به نام شاه سابق و سپس تحویل 5 دانگ و ده سیر مشاع از شش دانگ به وراث مرحوم الف. الف. و غیره به موجب و از نامه به شماره مرقوم شعبه دادگاه تحدید املاک و نیز درخواست ثبت خانم ب.الف. نسبت به 15 سیر مشاع از شش دانگ مزرعه مزبور که مورد اعتراض اداره منابع طبیعی استان در فرجه قانونی قرار گرفته و آثار رفع آن در پرونده مشاهده نشده و تحدید حدود به عمل نیامده و آگهی تحدیدی آن منتشر نشده و آثاری از درخواست ثبت وراث دیگر در پرونده ثبتی به نظر نرسید. به علاوه با اعلام مدیریت کشاورزی قایم شهر طی نامه به شماره مرقوم دایر بر اعلام شمول قانون اصلاحات ارضی بر شش دانگ قریه مزبور و واگذارشدن به زارعین و صدور و تسلیم تعداد کثیری اسناد مالکیت بنام اشخاص و دولت در اجرای مقررات مرقوم پیوست می باشد. (صفحه 105)
7/2- پرونده شعبه 103دادگاه جزایی قایم شهر مطالبه شد. تصویر غیرمصدق از دادنامه شماره 263 - /89 – 1389/3/27در پرونده کلاسه 881221 شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران مبنی بر رد دادخواست اعاده دادرسی آقای م.ب. نسبت به دادنامه شماره 233 - /88 دادگاه مزبور پیوست می باشد. (صفحات 106 و 113)
8/2- در وقت مقرر رسیدگی 1389/5/30 آقای الف. ه. وکیل اداره اوقاف مزبور با استناد به پاسخ استعلام به عمل آمده از اداره ثبت قایم شهر افزود: «خوانده دعوی خلع ید و حکم استرداد به مالکیت نگرفته و ارایه نداده و مالک شش دانگ پلاک که امامزاده و محوطه قسمتی از پلاک است نمی باشد؛ بلکه آن ها مدعی مالکیت مشاعی هستند بدون اینکه سندی ارایه کنند و پس از تقاضای ثبت خانم ب.الف. و اعتراض منابع طبیعی و مشخص نبودن نتیجه اعتراض و عدم صدور سندی به نام متقاضی بر فرض صحت ادعایش قسمتی از آن قبرستان عمومی و مفروز عملی و در تصرف امامزاده بوده است و پس از شمول اصلاحات ارضی چیزی در تصرفشان نبوده و از زمان اجرای اصلاحات ارضی آنچه را که تصرف کردند محوطه امامزاده است که اوقاف دادخواست احراز وقفیت داد و بیش از هفت سال در جریان رسیدگی بوده. چرا در آن پرونده دادخواست جلب ثالث داده نشد؟ و آن زمان موقع طرح دعوی بوده و دعوی ورود ثالث (در این پرونده) وجاهت قانونی ندارد و آقای ق. به وکالت از آقای م.ب. در دعوی خلع ید اظهارات قبلی اش مبنی بر عدم توجه دعوی مزبور به موکلش به لحاظ عدم مالکیت بر قطعه زمین مورد ترافع و عدم تصرف و ذینفع نبودن موکلش را تکرار کرد و دعوی مزبور را مجددا غیر قابل استماع اعلام کرد و آقای الف. ر. به وکالت از خواهان های دعوی ثالث طرح دعوی خلع ید را فرع بر متصرف بودن خوانده در زمان تقدیم دادخواست دانسته و گفته به دلالت پرونده استنادی آقای م.ب. به عنوان خوانده دعوی پرونده اولیه و نیز خوانده پرونده دعوی اصلی بارها بیان کرده که متصرف ملک نمی باشد و دعوی اداره اوقاف به طرفیت خوانده اصلی بدون رسیدگی ماهوی قابل رد است و دادنامه استنادی بر وقفیت مکان قبرستان عمومی فقط در مورد خوانده دعوی اصلی مصداق پیدا می کند و منتسب به موکلین او نمی باشد و موکلین او پس از صدور حکم یاد شده به عنوان معترض ثالث نسبت به حکم صادره طرح دعوی نمودند که در شعبه 15 تجدیدنظر به کلاسه 890083 مطرح رسیدگی است و به استناد مقررات مرقوم درخواست توقف دادرسی در این پرونده حاضر را تا اتخاذ تصمیم نهایی می نماید و موکلین او دلیل تصرفشان را علاوه بر اسناد رسمی ابرازی شهادت شهود و استناد به تحقیق و معاینه محلی نمودند درخواست اقدام به درخواست های مزبور را دارد تا احراز شود آیا موکلین او در خصوص زمین مورد ادعای اوقاف حداقل تصرف شصت ساله با مورثشان داشتند یا خیر؟ و سپس تصمیم نهایی اتخاذ شود و صرف نظر از اینکه مکان مورد بحث اختصاص به خاندان مالک دارد شامل حداکثر یک پنجم از ملک می باشد و چهار پنجم دیگر آن تاسیسات و تصرفات چندین ساله موکلین می باشد؛ درخواست رد دعوی اداره اوقاف را می نماید و قبل از صورت جلسه مذکور استشهادیه استنادی پیوست می باشد.» (صفحات 107 لغایت 120)
9/2- آقای م.الف. ضمن پیوست کردن یک عدد قبض برق و دیگر مستندات به لوایح ابرازی مثبوت و ضمیمه پرونده و کاشت 24 عدد تیر برق فشار قوی تقاضای استعلام از اداره برق را نمود. (صفحات 121لغایت 128)
1/20- قرار ارجاع امر به کارشناسی با توجه به دادنامه فرجامی یاد شده جهت تعیین حدود و ثغور ملک و ترسیم کروکی از ملک به شرح مقید صادر و کارشناس موردنظر به هزینه مقید انتخاب گردید. (صفحه 134) که پس از ارایه قبض سپرده موردنظر و ابلاغ مراتب در وقت مقرر رسیدگی 1389/8/29به کارشناس منتخب در حضور وکلای طرفین که تقاضای اجرای قرار صادره را نمودند و ترسیم کروکی توسط آقای مهندس م.ع. از محدوده آستانه یا بقعه موردنظر و نیز از تاسیسات و... ارایه گزارش اقدامات معموله و ذکر حدود اربعه با مساحت 450/10 مترمربع که در حد جنوبی محوطه به مساحت 1200 متر مربع با نرده سیمانی و چپر محصور و مفروز گردیده افزود در محدوده آن مقبره مرحوم د. و تعدادی قبور اشخاص واقع شده و در محدوده شمالی یک دستگاه ساختمان سرایداری و یک دستگاه ساختمان دفتر کار و یک کارگاه تولید قطعات ساختمانی پیش ساخته و... در قسمت میانی یک استخر پرورش ماهی وجود داشته و حدود شمال و شرق و غرب با دیوار آجری و بلوک سیمانی و حد جنوبی با چپر محصور می باشد و در پایان درخواست افزایش دستمزد را کرد (صفحات 134 لغایت 155)
نظریه مذکور مورد اعتراض خواهان دعوی اصلی قرار گرفت (صفحه 113) و آقای الف. ر. به عنوان وکیل خواهان های دعوی ورود ثالث با استناد به نظریه مذکور کارشناسی ادعای خواهان دعوی اصلی به طرفیت آقای م.ب. را به مقدار مساحت 450/10 مترمربع با وجود واقع بودن بقعه موردنظر در 1200 مترمربع مابقی را به لحاظ وجود اعیانی ها و... مندرج در نظریه کارشناسی یاد شده در تصرف موکلین خود و متعلق به آنان و داشتن تصرف در سال ها و بهره برداری از آن و عدم همخوانی درصورتی که کل محدوده مورد ادعای اداره اوقاف به عنوان آرامگاه و نیز محصور و مجزا بودن محدوده بقعه د. در مساحت 1200 مترمربع در ادامه بار دیگر به طرح دعوی خلع ید علیه آقای م.ب. با اعلام عدم تصرف مشارالیه در ملک مورد اختلاف ایراد گرفت و با تکرار قسمت های دیگر از مدافعات قبلی تقاضای صدور قرار اناطه تا صدور رای نهایی پرونده مطروحه در شعبه 15 تجدیدنظر استان را کرد. (صفحات 156 لغایت 176)
1/21- در وقت فوق العاده 1389/11/26 با توجه به لایحه مذکور خواهان و اعلام لزوم اخذ توضیح (تکمیلی) از کارشناس موصوف در خصوص 1200 مترمربع ملک مفروز با تعیین وقت رسیدگی از طرفین و کارشناس منتخب دعوت شد در وقت مقرر رسیدگی 1390/1/23 در خصوص ایرادات آقای وکیل خواهان دعوی اصلی از آقای کارشناس موصوف در حضور اصحاب دعوی به اسامی مرقوم توضیح خواسته شد اظهار داشت: حدود تعیین شده در کروکی با عملیات نقشه برداری تهیه گردیده و محدوده اعلام شده در گزارش کارشناس قبلی تقریبی می باشد. در خصوص تعیین قدمت نرده های اجراشده گفته فعلا برایم مقدور نیست و سپس آقای ه. وکیل دعوی اصلی تقاضای توجه به مستندات دعوی اصلی و لایحه جلسات قبلی و لایحه 1389/3/17 نمود و با ذکر موضوع جلسه که اخذ توضیح از کارشناس در مورد اختلاف مساحت موضوع حکم مستند نظریه کارشناسی سال 1385 و نیز در مورد نرده سیمانی است و آیا حدود اربعه در نظریه کارشناسی اولیه با حدود اربعه در نظر فعلی منطبق است یا خیر؟ مقدار 1200 که اخیرا با نرده سیمانی محصورشده و موقع کارشناسی اول نبوده و این 1200 متر در محدوده کارشناسی اول قرار دارد جزو محکوم به است و با تکرار اینکه به استناد مفاد لایحه 1385/3/17 زمان ورود دعوی ثالث در زمان جریان دعوی احراز وقفیت بوده حتی اعتراض ثالث مانع صدور حکم خلع ید مستند حکم قطعی نیست درخواست کرد کارشناس با معاینه مجدد محل اظهارنظر نماید 1200 متر جداشده در محدوده کروکی کارشناسی اول موضوع حکم قطعی است قرار دارد یا خیر؟ و آقای ر. به وکالت از خواهان های دعوی ورود ثالث گفت مدافعات لازم در لایحه تقدیمی بیان گردیده و تقاضای توجه به مفاد آن را دارد. برای احراز اینکه تصرفات موکلین لااقل پنجاه سال می باشد با تحقیقات محل کشف واقع گردد. سپس به اعتبار اینکه دعوی خلع ید به طرفیت متصرف می بایست اقامه گردد گفت: تصمیم شایسته به رد دعوی اصلی اتخاذ گردد. (صفحات 175 لغایت 189)
علاوه بر مدافعات آقای ه. به وکالت از خواهان دعوی اصلی موکل او نیز طی لایحه ثبت شده به شماره 82ـــ/90 – 1390/1/25 در مورد نرده های سیمانی و احداث درب ورودی جدید و... مدعی شد که این دو مورد در قدیم نبوده و برای صحنه سازی و اطاله دادرسی و انحراف ذهن دادگاه بوده و تقاضای معاینه محل را با حضور ریاست دادگاه و کارشناس و طرفین برای نظریه تکمیلی کارشناسی نمود. (صفحه 190)
1/22- پرونده کلاسه 880764 از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران جهت ملاحظه دادگاه مطالبه شد. پس از وصول به شرح صورت جلسه مورخه 1390/6/1 از آن خلاصه گزارشی تهیه شد. اجمالا مبنی بر این است که دعوی آقای ع.الف. و دیگران به طرفیت اداره اوقاف قایم شهر و آقای م.ب. در تاریخ 11/1/2389 به خواسته اعتراض ثالث نسبت به دادنامه شماره 232 دادگاه مزبور در پرونده کلاسه 860075 پس از رسیدگی نهایتا با این استدلال که خواهان های معترض ثالث دلیل متقن دال بر مالکیت خود نسبت به اراضی مذکور و در نتیجه بر محق بودنشان اقامه نکردند طی دادنامه شماره 283ــــ/90 با غیرموجه دانستن ادعایشان که منطبق با ماده 417 قانون آیین دادرسی مدنی نبوده حکم بر بطلان دعوی آنان صادر و ظرف مهلت قانونی قابل فرجام خواهی اعلام شد و در مورخه 24/2/1390 به وکیل خواهان اعتراض ثالث ابلاغ شد (صفحات 191 لغایت 201)
با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 547ــــ/90– 31390/6/1 با شرح دعاوی اصلی و ورود ثالث و تنظیم گردشکار از جریان دادرسی و احراز وقفیت در پرونده قبلی و مفاد دادنامه صادره از شعبه 24 دیوان عالی کشور و اجمال مدافعات طرفین و قطعیت یافتن احراز وقفیت ملک متنازع فیه برابر آراء صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران و عدم ارایه دلیل و مدرکی دال بر نقض آراء صادره از ناحیه خوانده و وکیلش و ارایه نظریه مصدق کارشناس بدوی در پرونده اثبات وقفیت دادگاه با صدور قرار ارجاع امر به کارشناسی و اعلام نظریه کارشناسی با ترسیم کروکی و توضیح تکمیلی کارشناس که مصون از ایراد و اعتراض باقی مانده که کل محدوده آستانه مبارکه د. را با انجام اندازه گیری به میزان 450/10 مترمربع با حدود اربعه مشخص در کروکی اعلام داشته دادگاه با احراز وقفیت ملک و اینکه خوانده و وکیل او دلیلی بر رد ادعای خواهان ارایه نکرده و سایر دلایل موجود در پرونده با وارد دانستن دعوی اداره اوقاف به استناد مواد 308 و 311 قانون مدنی و 515 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر محکومیت خوانده به خلع ید طبق نظریه و کروکی ترسیمی از سوی کارشناس از شش دانگ عرصه و اعیان بقعه مبارکه د. واقع در روستای.. . قایم شهر و پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و هزینه کارشناسی در حق اداره اوقاف و امور خیریه قایم شهر (بدون قید مبالغ موردنظر و نیز بدون توجه به معاف بودن خواهان دعوی اصلی از پرداخت هزینه دادرسی) صادر شد. اما در موارد دعوی ورود ثالث مذکور به لحاظ اینکه دعوی اعتراض ثالث آنان به شرح مندرج غیرموجه تشخیص و محکوم به بطلان برابر دادنامه به شماره مرقوم صادره از شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران شد و با توجه به صدور حکم به اثبات وقفیت و رد دعوی اعتراض ثالث خواهان ها و عدم اثبات مالکیت خواهان ها در خصوص عرصه و اعیانی موصوف غیر وارد تشخیص و حکم بر رد آن صادر و رای صادره ظرف مهلت قانونی قابل تجدیدنظرخواهی اعلام گردید. (صفحات 202 لغایت 220)
سوم و چهارم: تجدیدنظرخواهی آقای ف.ق. به وکالت از آقای م.ب. و همچنین تجدیدنظرخواهی آقای الف. ر. به وکالت از خواهان های دعوی ورود ثالث مزبور بعد از ارایه لایحه دفاعیه رییس اداره اوقاف و امور خیریه قایم شهر پیرو تصمیم 1033ـــ/91 – 1391/11/16 شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران جهت رفع نقص (از حیث کسری تمبر آقای وکیل م.ب.) به دادگاه بدوی اعاده شد که بعد از رفع نقص مزبور و عودت به دادگاه تجدیدنظر به موجب دادنامه شماره 295ـــ/92 – 1392/4/8 در پرونده کلاسه 900802 شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران با رد اعتراض های به عمل آمده با استدلال به آرای قبلی مبنی بر مالکیت اداره اوقاف و امور خیریه قایم شهر بر عرصه و اعیان بقعه متبرکه بوده لازمه مالکیت تسلط و تصرف می باشد که تاکنون محقق نشده و درخواست خلع ید بر این اساس وفق موازین قانونی بوده و با صحیح دانستن رای معترض عنه و تایید آن رای تجدیدنظر ظرف مهلت مقرر قانونی قابل فرجام خواهی اعلام شد. (صفحات 22 لغایت 312)
پنجم: رای تجدیدنظر مزبور به شرح ذیل صفحه 314 به آقای الف. ر. به وکالت از ع.الف. و سایر خواهان های ورود ثالث در تاریخ 1392/5/6 ابلاغ و فرجام خواهی اش در تاریخ 1392/5/21 ثبت شد. (صفحات 317 لغایت 327) نامبرده با تکرار اینکه ملک متنازع فیه در تصرف موکلینش سالیان متمادی و قبل از تقدیم دادخواست بدوی به طور لاینقطع بوده و علاوه بر وجود تعدادی قبور اختصاصی خاندان موکلین دارای تاسیسات بوده که کارشناس هنگام بازدید در محل آن ها را مشاهده و در نظریه اش منعکس می باشد و در دعوی خلع ید علیه موکلین که متصرف ملک هستند مطرح نشده و احکام بدوی و خلع ید بر علیه شخصی که هیچ زمان و بالاخص در زمان اقامه دعوی متصرف نبوده بر چه مبنایی صادر شده و به قانونی بودن آن ایراد گرفته و با شرح اعتراض موکلینش به عنوان معترض ثالث به حکم اثبات به وقفیت که پس از صدور رای تجدیدنظر اعتراض فرجام خواهی صورت گرفته ولی نتیجه آن تاکنون ابلاغ نشده و نتیجه آن نسبت به موضوع دعوی معترض ثالث به لحاظ صدور دادنامه فرجام خواسته فعلی تاثیر مستقیمی بر یکدیگر دارند آن را فاقد وجاهت قانونی و مقتضی نقض دانسته و با اعلام اینکه دلایل و اسناد رسمی معتبر بیانگر مالکیت قانونی مورث موکلین نسبت به ملک مورد درخواست خلع ید اقامه نموده که ضمیمه پرونده است و قسمتی جزیی از ملک متنازع فیه در نظریه و کروکی ترسیمی کارشناسی با ذکر جزییات و مشخص شدن محدوده آن اختصاص بر دفن اموات خانواده موکلین یافته است و نیز تصاویر فتاوی پیوست حکم فرجام خواسته را مغایر حقوق موکلین خود و مقررات دانسته تقاضای نقض رای فرجام خواسته را کرد و علاوه بر آن موکلین او (فرجام خواهان) طی لایحه ثبت شده با تکرار مطالب معنونه قبلی در مورد دعاوی سابق با پیوست کردن تصاویر مستندات موردنظرشان تقاضای نقض رای فرجام خواسته را کردند.
حسب گواهی مامور ابلاغ ذیربط پیوست صفحه 383 فرجام خوانده ردیف دوم به نام آقای م.ب. فوت شد و لایحه دفاعیه اداره اوقاف و امور خیریه قایم شهر با ادعای اینکه فرجام خواهان هنگام شکایت اوقاف علیه آقای م.ب. مدعی تصرف خود بر رقبه متنازع فیه نشدند در خصوص مالکیت آنان از دادگاه های بدوی و تجدیدنظری رای صادره و قطعی شد و فرجام خواهی شان با مستند رسمی و مستدل نمی باشد و با توجه به صدور آرای قطعی از شعبه 15 تجدیدنظر استان و شعبه 24 دیوان عالی به اثبات وقفیت درخواست رد فرجام خواهی شد و پس از ثبت به شماره 628 - 1392/6/21 پیوست می باشد (صفحات 316 لغایت 388). پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و به کلاسه بالا ثبت و به شعبه 21 دیوان عالی کشور ارجاع شده است. پرونده فرجامی هنگام شور توسط اعضای هییت نیز مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای کیقبادی عضو ممیز و اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای رحیمی دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر اتخاذ تصمیم شایسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
طرح فرجام خواهی در دیوان عالی کشور پس از اعمال ماده 385 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی است. با لحاظ این که ردیف دوم طبق گزارش مامور ابلاغ اخطاریه راجع به رساندن دادخواست فرجامی به نامبرده فوت نموده حسب مستفاد از ماده 105 قانون آیین دادرسی مذکور باید دادخواست به جانشینان ابلاغ گردد. موضوع هنوز قابلیت طرح نیافته و مقرر می دارد پرونده جهت اعمال ماده 105 قانون فوق به دادگاه مرسل اعاده شود که پس از اجرای ماده مذکور و ابلاغ دادخواست فرجامی به جانشینان ارسال شود.
رییس و مستشار شعبه 21 دیوان عالی کشور
اخوان ملایری - کیقبادی

قاضی:
علی اخوان ملایری , سیروس کیقبادی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 308 - غصب استیلاء بر حق غیر است به نحو عدوان. اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است.

مشاهده ماده 308 قانون مدنی

ماده 311 - غاصب باید مال مغصوب را عینا به صاحب آن رد نماید و اگر عین تلف شده باشد باید مثل یا قیمت آن را بدهد و اگر به علت دیگری رد عین ممکن نباشد باید بدل آن را بدهد.

مشاهده ماده 311 قانون مدنی

ماده 84 - در موارد زیر خوانده می تواند ضمن پاسخ نسبت به ماهیت دعوا ایراد کند: 1 - دادگاه صلاحیت نداشته باشد. 2 - دعوا بین همان اشخاص در همان دادگاه یا دادگاه هم عرض دیگری قبلا" اقامه شده و تحت رسیدگی باشد و یا اگر همان دعوا نیست دعوایی باشد که با ادعای خواهان ارتباط کامل دارد. 3 - خواهان به جهتی ازجهات قانونی از قبیل صغر عدم رشد جنون یا ممنوعیت از تصرف دراموال در نتیجه حکم ورشکستگی اهلیت قانونی برای اقامه دعوا نداشته باشد. 4 - ادعا متوجه شخص خوانده نباشد. 5 - کسی که به عنوان نمایندگی اقامه دعوا کرده از قبیل وکالت یا ولایت یا قیمومت و سمت او محرز نباشد. 6 - دعوای طرح شده سابقا بین همان اشخاص یا اشخاصی که اصحاب دعوا قائم مقام آنان هستند رسیدگی شده نسبت به آن حکم قطعی صادر شده باشد. 7 - دعوا بر فرض ثبوت اثر قانونی نداشته باشد از قبیل وقف و هبه بدون قبض. 8 - مورد دعوا مشروع نباشد. 9 - دعوا جزمی نبوده بلکه ظنی یا احتمالی باشد. 10 - خواهان در دعوای مطروحه ذی نفع نباشد. 11 - دعوا خارج از موعد قانونی اقامه شده باشد.

مشاهده ماده 84 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 385 - درصورتی که دادخواست فرجام خواهی تکمیل باشد مدیر دفتر دادگاه یک نسخه از دادخواست و پیوستهای آن را برای طرف دعوا ارسال می دارد تا ظرف بیست روز به طور کتبی پاسخ دهد. پس از انقضای مهلت یادشده اعم از این که پاسخی رسیده یا نرسیده باشد پرونده را همراه با پرونده مربوط به رای فرجام خواسته به دیوان عالی کشور می فرستد.

مشاهده ماده 385 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM