رای قضایی شماره 9309970907000651

رای قضایی شماره 9309970907000651

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970907000651


شماره دادنامه قطعی:
9309970907000651

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/10/24

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
فرجام خواهی در دعوای اثبات عضویت در شرکت تعاونی

پیام رای:
دعوای اثبات سهام دار بودن و عضویت در شرکت تعاونی دعوای غیرمالی بوده و حکم صادره در آن غیرقابل فرجام خواهی است.

رای خلاصه جریان پرونده
در پرونده کلاسه 91100103 شعبه اول دادگاه حقوقی ب. آقای ع.ب. به وکالت از آقایان 1- ت.ب. و.. . به طرفیت شرکت تعاونی الف. به مدیریت ی.م. به خواسته اثبات سهام و عضویت موکلین در شرکت تعاونی مذکور به حالت قبل از مصوبات مورخ 1373/2/10 و 1377/3/30 مجمع عمومی آن شرکت و ابطال مصوبات مورخ 1373/2/10 و 1377/3/30 مجمع عمومی مذکور و ابطال سایر مصوبات مجمع عمومی شرکت تعاونی آ. که منجر به اخراج غیرقانونی موکلین گردیده و خسارت دادرسی تقدیم دادگاه نموده ضمن دادخواست توضیح داده موکلین تا تاریخ 1370/12/14 با توجه به مدارک پیوستی سهام دار و عضو شرکت تعاونی آ. بوده اند متاسفانه تعدادی از سهام داران و شرکای موکلین با توجه به اینکه نسبت فامیلی با هم داشته اند در قالب مجمع عمومی در تاریخ 1373/3/10 و 1377/3/30 اقدام به تصویب مصوبه دایر به اخراج موکلین از شرکت تعاونی آ. نموده اند که این اقدامات آن ها سبب اخراج موکلین از شرکت به صورت غیرقانونی و مخالف با قانون گردیده علی هذا به موجب این دادخواست تقاضای صدور حکم به اثبات سهام و عضویت موکلین در شرکت تعاونی آ. به حالت قبل از مصوبات مورخ 1373/2/10 و 1377/3/30 مجمع عمومی و ابطال مصوبات مجمع عمومی مورخ 1373/3/10 و 1377/3/30 و ابطال سایر مصوبات مجمع عمومی شرکت تعاونی آ.که منجر به اخراج غیرقانونی موکلین گردیده و خسارت دادرسی مورد استدعا است. دادخواست از حیث عدم ابطال هزینه دادرسی و ابطال تمبر ناقص بوده است وکیل خواهان ها طی فیش 578074 بانک ملی به مبلغ 105000 ریال پرداخت نموده (برگ 38 پرونده) آقای ع.م. وکیل دادگستری به وکالت از خوانده به پیوست قرارداد وکالت طی شماره 100877-1391/5/4 اعلام وکالت نموده وکیل خواهان ها به شرح صورت جلسه 1391/5/4 شرح خواسته و به مضمون دادخواست شرح خواسته را تکرار نموده وکیل خوانده اظهارات وکالت همکار محترم مع الواسطه از سوی ت.ب. بود به آن اشاره شده وکالت نامه با اختیار حق توکیل به غیر در انتخاب وکیل دادگستری برای موکلین خود را ارایه نداده در وکالت نامه شماره 1463- 1388/09/14 تفویض از سوی الف. ب. به ت.ب. اختیاری در طرح دعوی در دادگستری به ایشان داده شده است وکالت نامه شماره 17242- 1391/2/2 سایر خواهان ها به آقای ت.ب. وکالت نامه داده اند در متن وکالت نامه آمده در شرکت حمل ونقل ه. با توجه به اینکه این شرکت در سال 72 تغییر پیدا کرده و موکلین این وکالت نامه در سال 73 از شرکت اخراج شده اند و در آن زمان شرکت تعاونی آ. بوده و خوانده ایشان نیز در دادخواست همین شرکت تعاونی آ. و ابطال صورت جلسه مجمع عمومی این شرکت می باشد لذا به نظر سایر خواهان های این دادخواست مطابق قانون طرح دعوی ننموده اند و وکالت ایشان به ت. ب. دارای ایراد و محکوم به رد است در خصوص شخص آقای ت.ب. مطابق بند 8 ماده 33 قانون شرکت تعاونی اتخاذ تصمیم درباره شکایت عضوی که اخراج شده با هیات مرکب از 5 نفر از اعضای مجمع عمومی می باشد لذا ادعای ایشان قابل قبول نمی باشد لذا با توجه به ماده 72 قانون بخش تعاون و نظر به شماره 763471 مورخ 1376/6/13 اداره حقوقی و با برجا بودن این ماده قانونی تقاضای رد دعوی را دارم دادگاه پس از پاسخ وکیل خواهان ها به ایرادات وکیل خوانده و استماع اظهارات وکلای طرفین به استعلام از ثبت شرکت ها در خصوص چگونگی سابقه شرکت اتخاذ تصمیم نموده و نیز استعلام از اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی را نیز ضروری دانسته پاسخ اداره کل تعاونی به شماره 8424 مورخ 1391/6/5 حاکی است که برابر آگهی تاسیس شماره 10765 مورخه 1359/9/9 اداره ثبت اسناد و املاک شرکت تعاونی حمل ونقل ه. در تاریخ 1359/09/09 تحت شماره.. . به ثبت رسیده بنا بر صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده مورخ 1370/6/13 از شرکت تعاونی ه. به شرکت تعاونی آ. تغییر نام یافته است شرکت مزبور از تعاونی های تحت پوشش آن اداره کل می باشد اداره ثبت ب. نیز پاسخ مشابهی داده است (برگ 47 پرونده) در تاریخ 1391/10/21 خوانده با وکالت آقای ع.م. دادخواست جلب ثالث به طرفیت اداره کل تعاون کار و رفاه اجتماعی و آقایان ت.ب. و الف. ب. و ح.د. و بقیه خواندگان دعوی اصلی تقدیم دادگاه نموده به شرح آن توضیح داده خواسته خواهان ها مربوط به صورت جلساتی که قبل از خرید شرکت از سوی هیات مدیره فعلی و در راستای قوانین و مقررات حاکم بر شرکت های تعاونی تحت پوشش اداره کل تعاونی (مجلوب ثالث) انجام و به تایید آن اداره رسیده با توجه به ماهیت شرکت موکلین (شرکت تعاونی) بوده و تمام صورت جلسات موردنظر خواهان های اصلی به تایید متولی آن رسیده و موکلین نیز مطابق قانون و با تایید آن اداره شرکت را قانونا از مسیولین وقت آن خریداری نموده اند لذا تقاضای دعوت از اداره کل تعاون و رسیدگی دارم. دادگاه پس از ملاحظه پاسخ مجلوب ثالث و یک سلسله رسیدگی سرانجام ضمن انعکاس شرح خواسته و ملاحظه مدافعات خوانده و خلاصه دعوی جلب ثالث ابتدا طی دادنامه شماره 100097- 1393/4/14 ضمن استدلال منعکس در رای قرار رد دعوی مذکور را صادر و اعلام می نماید سپس در جلسه فوق العاده 1392/11/03 راجع به دعوی اصلی ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 101106- 92/11/6 با توجه به نظریه کارشناسی در تاریخ 1392/5/23 که اعلام می دارد اساسنامه که رکن اساسی شرکت است و عقد شرکت که بین شرکاء منعقد می شود و مبنای شرکت می باشد و در اساسنامه متجلی می شود در خصوص شرکت ه. نیز اساسنامه شرکت مذکور شرکت تعاونی می باشد و نیز در صدر اساسنامه و ماده 1 بند 8 ماده 29 و بند 9 ماده 38 این اساسنامه از نام شرکت تعاونی استفاده شده است و در بند 3 طرح اشتغال سریع دیپلمه ها و فارغ التحصیلان بیکار امکان فعالیت افراد و صرفا در قالب شرکت تعاونی معتبر شناخته شده بوده است به همین اساس در شقوق مختلف این طرح که به تصویب شورای انقلاب رسیده بود صرفا از شرکتهای تعاونی نام برده شده بود شرکت خوانده نیز به همین اساس از ابتدا تعاونی بوده است در ادامه با تصویب بخش تعاون در تاریخ 1370/6/13 و پس از انحلال مرکز گسترش خدمات تولیدی عمرانی طبق تبصره یک ماده 65 قانون مذکور از تاریخ فوق الذکر کلیه شرکت های تعاونی ازجمله شرکت های تعاونی طرح اشتغال نظیر شرکت خوانده تحت مالکیت تعاونی جدید قرار گرفته اند و مرجع ناظر به این شرکت ها اداره تعاون بوده است فلذا از نظر قواعد ثبتی شرکت ها شرکت خوانده در هنگام اخراج خواهان ها شرکت تعاونی محسوب می گردد پس از ابلاغ نظریه کارشناسی به شرح فوق نظر به مصون از اعتراض مانده علی ای حال اگرچه وکیل خوانده در بخشی از لایحه اعلام نموده ارسالی بند 8 از ماده 240 قانون شرکت های تعاونی اتخاذ تصمیم در مورد عضوی که اخراج شده از وظایف مجمع عمومی بوده و در صلاحیت دادگاه نمی باشد در تبصره همین ماده آمده است عضو اخراج شده حق دارد اعتراض خود را کتبا به وسیله بازرس در غیاب وی از طریق تعاونی و... در روستاها اعلام دارد تا در مجمع عمومی مطرح شود باید عنوان داشت به لحاظ اینکه خواهان در ستون خواسته ابقا مصوبات شرکت را خواسته و اعتراض به اخراج اعضاء را و دادگاه نیز فقط در مورد خواسته طرح شده اظهارنظر می نمایند لذا ایراد وکیل خوانده مورد پذیرش نمی باشد در ادامه با توجه به نظر کارشناسی با عنایت به مدارک پیوست لوایح وکیل خوانده و نیز لوایح اداره تعاون نظر به صراحت ماده 44 قانون شرکت های تعاونی و با توجه به بند 2 و 3 از ماده 13 قانون بخش تعاون اقتصاد جمهوری اسلامی 0 137 که اشعار داشته در موارد زیر عضو اخراج می شود 2- عدم رعایت مقررات اساسنامه اساسی تعهدات قانونی پس از دو بار اخطار کتبی توسط هیات مدیره به فاصله 15 روز و با گذشت 15 روز از تاریخ اخطار دوم با تصویب مجمع عمومی عادی 3- ارتکاب اعمالی که موجب زیان مادی تعاونی شود.... در تبصره ماده 13 آمده تشخیص موارد فوق با پیشنهاد هر یک از هیات مدیره یا بازرسان و تصویب مجمع عمومی خواهد بود در مانحن فیه نیز اخراج خواهان ها چه در سال 73 و چه در سال 77 بر اساس مقررات مربوطه و نیز اساسنامه شرکت صورت گرفته از نظر دادگاه خللی بر آن وارد نمی باشد لذا با توجه به مراتب فوق و اینکه آقایان ت.ب. و الف. ب. و س.ب. با شکایت شرکت محکومیت کیفری حاصل نموده و باعث ورود ضرر و لطمه به اعتبار و حیثیت شرکت شده اند از سوی دیگری سایر خواهان ها هیچ دلیلی مبنی بر همکاری با شرکت و انجام تعهدات خود مطابق اساسنامه ارایه نکرده اند و مجمع عمومی که مرجع تشخیص بند 2 از ماده 13 قانون بخش تعاونی است حضور اعضاء را صوری دانسته به لحاظ ارتباط سببی و نسبی آقایان ب. و مطابق مقررات پس از اخطار به آن ها نامبردگان را اخراج نموده لذا خواسته خواهان ها را وارد ندانسته به استناد مفهوم مخالف ماده 1257 از قانون مدنی حکم به ابطال دعوی خواهان ها صادر و اعلام می نماید این رای در تاریخ 292/11/6 به وکیل خواهان ها ابلاغ شده در تاریخ 1393/1/6 به وکالت از خانم ها س.د. و ف.پ. از رای مذکور فرجام خواهی نموده از طرفی نامبرده به وکالت از ر.م. و ز.د. و ت.ب. و الف. ب. و ح.د. و خانم ع.ف. در تاریخ 1392/12/17 تجدیدنظرخواهی نموده دادخواست فرجامی پس از انجام تشریفات قانونی به دیوان عالی کشور ارسال که به این شعبه ارجاع به کلاسه فوق ثبت شده است.

رای شعبه دیوان عالی کشور
نظر به اینکه فرجام خواهی از دادنامه فرجام خواسته از حیث غیرمالی بودن خواسته از شمول ماده 367 از قانون آیین دادرسی مدنی خارج و قابل فرجام خواهی نمی باشد در فرض مالی بودن هم خواسته ایضا با توجه به میزان پرداخت هزینه دادرسی طی فیش پیوست خواسته کمتر از بیست میلیون ریال می باشد لذا به جهت غیرقابل طرح بودن دادخواست فرجامی این شعبه مواجه با تکلیفی نیست پرونده به دادگاه بدوی اعاده تا در مورد تجدیدنظرخواهی بقیه خواهان ها (وکیل خواهان ها) به تکالیف قانونی عمل گردد.
رییس و مستشار شعبه 10 دیوان عالی کشور
عبداله پور- میرمجیدی

قاضی:
سیدحجت اله میرمجیدی , هادی عبداله پور

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1257 - هرکس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد اثبات امر برعهده او است.

مشاهده ماده 1257 قانون مدنی

ماده 367 - آرای دادگاههای بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر: الف - احکام: 1 - احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ بیست میلیون (000 000 20) ریال باشد. 2 - احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن طلاق نسب حجر وقف ثلث حبس و تولیت. ب - قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد. 1 - قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد. 2 - قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.

مشاهده ماده 367 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM