تجدیدنظرخواهی آقایان 1- م. ع.م. به وکالت از آقای الف. ر. فرزند ح. ؛ 2- ع. ج. فرزند م. نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره 9209972130300107 مورخ 05/12/1392 صادره از شعبه 1064 دادگاه عمومی جزایی تهران که طی آن متهمین تجدیدنظرخواه 1- آقای الف. ر. احرار از حیث اتهام
کلاهبرداری از بانک م.شعبه.. . به مبلغ یک صد و چهار میلیارد و هفت صد و پنج میلیون و دویست و هشتادوپنج هزار و دویست و شصت ویک (104705285261) ریال با استفاده از اسناد مجعول غیرواقعی و ساختگی به تحمل هفت سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ پنجاه وشش میلیارد و سی ویک میلیون و چهارصد و شصت وچهار هزار و هشت صد و پنجاه وسه (56031464853) ریال در حق دولت و رد مبالغ پانزده میلیارد و شش صد و پانزده میلیون و شش صد و هفتادونه هزار (15615679000) ریال (مباشرتا) و بیست ونه میلیارد و سیصد و شصت ونه میلیون و چهل وپنج هزار (29369045000) ریال مشترکا با متهم آقای ع. ج. و سی ونه میلیارد و چهارصد و نودودو میلیون و نه صد و نودوهشت هزار و شش صد و سی (39492998630) ریال مشترکا با متهم آقای ش.ن. و هفت میلیارد و هشت صد و شصت وسه میلیون و شش صد و چهل وهفت هزار و نه صد و چهل ویک (7863647941) ریال مشترکا با متهم آقای ع.م. و پنج میلیارد و سیصد و شصت وپنج میلیون و هشت صد و هشتاد هزار و یک صد و سی وشش (5365880136) ریال مشترکا با متهم آقای ع.م. در حق شاکی (بانک م.)؛ 2- آقای ع. ج. از حیث اتهام مشارکت در
کلاهبرداری به مبلغ یک صد و چهار میلیارد و هفت صد و پنج میلیون و دویست و هشتادوپنج هزار و دویست و شصت ویک (104705285261) ریال با متهم آقای الف.ر. احرار به تحمل سه سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ پانزده میلیارد و سیصد و چهارده میلیون و پانصد و بیست ودو میلیون و پانصد (15314522500) ریال در حق دولت و رد مبلغ بیست ونه میلیارد و سیصد و شصت ونه میلیون و چهل وپنج هزار (29369045000) ریال مشترکا با متهم آقای الف.ر. احرار در حق شاکی (بانک م.) محکومیت جزایی حاصل نموده اند وارد به نظر نمی رسد. چه آنکه متهمین تجدیدنظرخواه با مشارکت دیگر متهمین پرونده کار از طریق فعل مادی مثبت به طور کتبی و شفاهی همراه با بکار بردن وسایل متقلبانه بر اموال بانک م. استیلا و سلطه مادی پیداکرده و بانک مارلذکر در اثر فریب وسایل متقلبانه بکار برده شده از ناحیه متهمین تجدیدنظرخواه و سایر شرکای وی وجوه بانک م. را در قالب ضمانت نامه و تسهیلات بانکی به نامبردگان تسلیم کرده است. به نحوی که نامبردگان برای فریب سیستم بانکی شرکت هایی بنام: 1)- تجارت ی. 2)- ب. 3)- ت. 4)- تولیدی ح. 5)- پ. که ظاهرا واقعی ولی ماهیتا غیرواقعی بوده و اساسا توانایی های موردادعا را نداشته و به عبارتی موهوم و غیرواقعی بوده و تنها به هدف بردن مال دیگری (بانک) تاسیس کرده اند و اگرچه شرکت های معنونه وجود خارجی داشته اما می بایست آن ها را ازجمله شرکت های موهوم تلقی نمود چون با نقص در اجزاء و ارکان شرکت مواجه بوده اند. افزون بر این شرکت ها فاقد توانایی لازم و دارای عملیات مغایر با موارد اظهارشده در امور اعلامی بوده که این خود گویای موهوم بودن شرکت ها است. از سوی دیگر عملکرد متهمین تجدیدنظرخواه با همان شیوه معهود و وسایل متقلبانه و مزور نسبت به بانک م. به طور متوالی و متناوب حکایت از ماهیت واقعی آنان داشته و اساسا بازرگان نبودن آن ها را محرز کرده تا چه رسد به اینکه کار تجاری انجام دهند. این در حالی است که برابر نظریه کارشناس منتخب دادگاه به شرح مضبوط در پرونده که تنافی و تعارضی با اوضاع واحوال قضیه نداشته و موجبی برای عدم متابعت از آن نیست هیچ گونه مدارک و مستنداتی همچون دفاتر قانونی اظهارنامه مالیاتی سیستم
رایانه ای که عملیات فوق در دفاتر قانونی آن ها ثبت گردیده گردش عملیات مربوط به مراودات مالی در زمینه های موردادعای متهمین تجدیدنظرخواه و ثبت آن در دفاتر قانونی شرکت های فوق الذکر وجود نداشته و از ناحیه متهمین تجدیدنظرخواه نیز در این رابطه مدرک یا مستندی به هییت کارشناسی یا دادگاه ارایه نگردیده است. افزون بر اینکه عزل و نصب مدیران توسط متهم تجدیدنظرخواه الف.ر. احرار و مراجعه مکرر در مکرر وی به بانک و تشکیل پرونده های متعدد و امضاء اسناد و مدارک نیز بر غیرواقعی و ساختگی بودن شرکت های مارالذکر صحه و مهر تایید می گذارد و از طرفی شرط تحقق بزه
کلاهبرداری جعلی بودن اسناد بکار برده شده نیست؛ بلکه در جرم معنونه وسیله چه ازنظر شکل و ظاهر و چه ازنظر ماهوی ساختگی باشد برای تحقق جرم کافی است. در مانحن فیه هرچند از ناحیه کارشناس رسمی دادگستری قلب متقلبانه حقیقت در اسناد موضوع پرونده کار به متهم تجدیدنظرخواه منتسب نگردیده است؛ اما این به معنای واقعی بودن اسناد نیست بلکه همان طور که کارشناس منتخب در نظریه خود صراحتا اشاره نموده است اسناد متعددی که بر اساس آن ها متهمین پرونده با اغفال بانک توانسته اند مبالغ متنابعی را تحصیل کنند؛ در اکثر موارد غیرواقعی ساختگی و جعلی بوده اند. به نحوی که به شرح مضبوط در نظریه کارشناسی: 1- امضاء منتسب به آقای م.م. در ذیل ضمانت نامه شرکت در مناقصه بانک م. 2- امضاء منتسب به آقای م. م. در ذیل برگ شرکت تجارت ی. به شماره 10/79 مورخ 30/12/1383 3- امضاء منتسب به آقای م. م.ف. در ذیل برگ با عنوان ریاست محترم بانک م. شعبه.. . به شماره 10/79 مورخ 19/12/1383 با سربرگ شرکت تجارت ی. در چهار برگ 4- کلیه امضایات منتسب به آقای م. م. مندرج در اصول اسناد موردادعای بانک م. مربوط به شرکت تجارت ی. قراردادها یا ضمانت نامه های شماره 83/357 83/368 83/701 83/714 و 84/52 5- امضایات منتسب به آقای م.ر.م. در اوراق و اسناد بانکی مرتبط با قراردادها یا ضمانت نامه های شماره 83/695 و 84/373 صادره از بانک م. شعبه.. .. به تقاضای شرکت ب. 6- یک فقره امضاء منتسب به آقای ن.ک. مندرج در ذیل نامه تایپی شش سطری به عنوان ریاست محترم بانک م. شعبه.. . به شماره و تاریخ 0/10318 مورخ 07/06/1384 7- امضایات منتسب به آقای م.م. در ظهر برگ شرکت نامه اداره کل
ثبت شرکت ها و مالکیت صنعتی به شماره سریال 063194 شرکت تجارت ی. برگ تقاضانامه
ثبت شرکت های داخلی به شماره سریال 040180 برگ دست نویس صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده شرکت تجارت ی. مورخ 30/09/1383 به شماره 551- 30/09/1383 نامه تایپی به عنوان اداره
ثبت شرکت ها در خصوص تایید میزان سهم الشرکه هریک از شرکاء شرکت تجارت ی. به مبلغ 25000000 ریال برگ وکالت نامه و
قرارداد مخصوص کار آموزان وکالت-کانون وکلای دادگستری سری ج به شماره 57191 به عنوان امضاء موکل م.م. صورت جلسه دست نویس مجمع عمومی فوق العاده شرکت تجارت ی. مورخ 07/12/1393 به شماره 159 مورخ 22/12/1383 صورت جلسه تایپی مجمع عمومی فوق العاده شرکت تجارت ی. مورخ 01/11/1383 8- امضایات منتسب به آقایان م.ر.م.- م. م. و ن.ک. در برگ وکالت نامه و
قرارداد مخصوص کارآموزان وکالت به شماره سری ج28560 برگ تقاضانامه
ثبت شرکت های داخلی به شماره 040181 برگ دست نویس صورت جلسه هییت مدیره شرکت ب. مورخ 30/09/1383 به شماره 552 مورخ 30/09/1383 برگ وکالت نامه و
قرارداد مخصوص کارآموزان وکالت به شماره سری ج57190 برگ تایپی صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده مورخ 1/11/1383 برگ صورت جلسه عمومی فوق العاده شرکت ب. مورخ 02/12/1383 برگ وکالت نامه مرکز امور مشاورین وکلا و کارشناسان به شماره 96762 مورخ 27/081383 و 18/12/1383 برگ وکالت نامه مرکز امور مشاورین و کارشناسان به شماره 139878 برگ تایپی صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده شرکت ب. مورخ 05/06/1384 برگ وکالت نامه و
قرارداد کانون وکلای دادگستری به شماره 0060916 و برگ صورت جلسه مجمع عمومی فوق العاده شرکت ب. مورخ 05/07/1384 9- امضایات منتسب به آقایان م. م. و ن.ک. در ذیل هشت برگ
اساسنامه شرکت و دو برگ صورت جلسه مجمع عمومی موسسین شرکت مورخ 5/04/1383؛ تماما جعلی ساختگی و غیرواقعی تشخیص داده است. علاوه بر اینکه متهمین به این امور بسنده نکرده اند و در برخی موارد در ترهین املاک نیز ارزش آن ها به شکل غیرواقعی برآورد گردیده است. همچنین با التفات به اینکه بزه
کلاهبرداری از زمره جرایم مرکب است که بر طبق آن اعمالی همچون توسل به وسایل متقلبانه و اغفال دیگری و به دست آوردن و تصاحب مال شخص دیگر برای تحقق آن لازم است و چنانچه هر یک از مرتکبین از اجزاء متعدد جرم مرکب تنها یک جزء را مرتکب شوند به طوری که از مجموع افعال ارتکابی آن ها عنصر مادی واقع گردد با احراز سوءنیت عام و خاص جرم معنونه تحقق می یابد. همان طور که در ما نحن فیه متهمین تجدیدنظرخواه با علم به موهوم بودن شرکت ها و جعلی ساختگی و غیرواقعی بودن اسناد ارایه شده با قصد توسل به وسایل متقلبانه مذکور و قصد بردن اموال سیستم بانکی اجزای جرم مرکب
کلاهبرداری را مرتکب شده اند به نحوی که بانک به عنوان مجنی علیه به متقلبانه بودن اسناد و موهوم بودن شرکت ها علم نداشته است. مضاف بر اینکه در این میان ممکن است برخی از اعمال ارتکابی مرتکب یا مرتکبین به خودی خود واجد جنبه مجرمانه نباشد لیکن صدور بخشی از این افعال از سوی هر یک از آنان برای صدق عنوان مشارکت در جرم
کلاهبرداری وافی به مقصود خواهد بود و با توجه به اینکه قید دیگری به شرح مذکور در ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و
کلاهبرداری مصوب 1367 اعم از اشخاص حقیقی و حقوقی است که بدین ترتیب می توان گفت
کلاهبرداری اشخاص حقیقی نسبت به اشخاص حقوقی هم می تواند مصداق داشته باشد و ذکر کلمه مردم در قانون از باب غالب است زیرا غالبا
کلاهبرداری از اشخاص حقیقی صورت می گیرد و این امر به منزله ی آن نیست که جرم
کلاهبرداری از اشخاص حقوقی مصداق نداشته باشد و افزون بر اینکه اغفال اشخاص حقوقی که یکی از وجوه مشخصه بارز و متمایز بزه
کلاهبرداری از سایر جرایم علیه اموال محسوب می شود ناشی از بکار گرفتن وسیله متقلبانه توسط مرتکب جرم
کلاهبرداری و بیانگر حصول رضایت به ظاهر واقعی و نمایانگر عدم وجود رضایت واقعی اشخاص حقوقی در تسلیم مال است که از طریق اشخاص حقیقی تصمیم گیرنده در اشخاص حقوقی صورت می پذیرد. علی هذا با عنایت به مراتب مسطوره تجدیدنظرخواهی متهمین تجدیدنظرخواه فوق التوصیف را از جهت ارتکاب جرم مشارکت در جرم
کلاهبرداری و دلایل انتساب آن به نامبردگان مقرون به دلیل یا دلایلی که نقض این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید نبوده است؛ لهذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی توجها به بند «الف»; ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید و استوار می نماید. اما در خصوص تجدیدنظرخواهی اداره کل حقوقی بانک م. نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره 9209972130300107 مورخ 5/12/1392 صادره از شعبه 1064 دادگاه عمومی جزایی تهران که طی آن متهمین تجدیدنظرخوانده 1- آقای الف. ز.ه. فرزند الف.الف. از اتهام اخذ رشوه به مبالغ دویست و پنجاه میلیون (250000000) ریال از آقای الف.ر. احرار یک صد میلیون (100000000) ریال از آقای ب.ع. و سیصد میلیون (300000000) ریال از آقای م.س. و اتهام اهمال در انجام وظیفه منجر به تضییع اموال و وجوه دولتی به میزان وجوه
کلاهبرداری شده از بانک م.؛ 2- خانم ن. س. فرزند س.م. از اتهام اخذ رشوه به مبلغ دویست و بیست وهشت میلیون (228000000) ریال از آقای الف.ر.احرار و اتهام اهمال در انجام وظیفه منجر به تضییع اموال و وجوه دولتی به میزان وجوه
کلاهبرداری شده از بانک م.؛ 3- آقای م.ک. فرزند ق. از اتهام اخذ رشوه به مبلغ سی وپنج میلیون (35000000) ریال از آقای الف.ر. احرار و اتهام معاونت در کلاهبرداری؛ 4- آقای م. م.ف. فرزند ع. از اتهام مشارکت در
کلاهبرداری به مبالغ شانزده میلیارد و پانصد و هفت میلیون و سیصد و شش هزار و چهارصد و سی وشش (16507306436) ریال و سیزده میلیارد و یک صد و هجده میلیون و نه صد و هفت هزار و دویست و پنجاه وپنج (13118907255) ریال؛ 5- آقای ن.الف.ک. فرزند ق.الف. از اتهام مشارکت در
کلاهبرداری به مبلغ سیزده میلیارد و دویست و شصت وسه میلیون و شش صد و چهل وهفت هزار و نه صد و چهل ویک (13263647941) ریال و 6- خانم ش. ت. از اتهام مشارکت در
کلاهبرداری به مبلغ شصت وهشت میلیارد و نوزده میلیون و هفت صد و بیست ودو هزار و شش صد و سی (68019722630) ریال برایت حاصل نموده اند. از عطف توجه به اوراق متشکله پرونده و نظر به اینکه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و موثری که اساس و ارکان این قسمت از دادنامه معترض عنه را متزلزل نموده و مآلا موجبات نقض و گسیختن آن را فراهم نماید به عمل نیاورده است و درخواست تجدیدنظرخواهی از توجه به جهات و مبانی و دلایل منعکس در پرونده با هیچ یک از شقوق ماده240 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 قابلیت تطبیق نداشته و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی نیز اشکالی بر آن مترتب نیست. لهذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی توجها به بند «الف»; ماده 257 قانون مرقوم این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید و استوار می نماید. رای دادگاه در موارد فوق الاشعار قطعی است. اما تجدیدنظرخواهی اداره کل حقوقی بانک م. نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره 9209972130300107 مورخ 5/12/1392 صادره از شعبه 1064 دادگاه عمومی جزایی تهران که طی آن متهمین آقایان: 1- ر.ح.ر. فرزند ح. و 2- س.ر. فرزند ح. از حیث اتهام
کلاهبرداری هر یک به تحمل شش سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی مبلغ هفت میلیارد و چهل وچهار میلیون و دویست و دوازده هزار و یک صد و هفتادونه (7044212179) ریال در حق دولت و به رد مبلغ هفت میلیارد و چهل وچهار میلیون و دویست و دوازده هزار و یک صد و هفتادونه (7044212179) ریال مشترکا با متهم آقای ح.م. در حق بانک م.؛ 3- م. خ. فرزند ع. و4- ع. ح.م. از حیث اتهام
کلاهبرداری هر یک به تحمل شش سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ شش میلیارد و هشت صد و چهل ودو میلیون و یک صد و چهارده هزار و یک صد و چهل وپنج (6842114145) ریال در حق دولت و رد مبلغ شش میلیارد و هشت صد و چهل ودو میلیون و یک صد و چهارده هزار و یک صد و چهل وپنج (6842114145) ریال مشترکا با متهم آقای ح.م. در حق بانک م.؛ 5- ب. ح.م. و 6- د.پ. از حیث اتهام
کلاهبرداری هر یک به تحمل شش سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ هفت میلیارد و پنجاه میلیون و سیصد و نودونه هزار و سیصد و بیست وسه (7050399323) ریال در حق دولت و رد مبلغ هفت میلیارد و پنجاه میلیون و سیصد و نودونه هزار و سیصد و بیست وسه (7050399323) ریال مشترکا با متهم آقای ح.م. در حق بانک م. 7- ح.م. فرزند ع.ح. از حیث اتهام
کلاهبرداری به تحمل هفت سال حبس تعزیری و پرداخت جزای نقدی به مبلغ بیست میلیارد و نه صد و سی وشش میلیون و هفت صد و بیست وپنج هزار و شش صد و چهل (20936725640) ریال در حق دولت محکومیت جزایی حاصل نموده اند از حیث احتساب میزان وجوهی که به عنوان رد مال ناشی از جرم
کلاهبرداری می بایست در حق بانک م. مسترد گردد وارد به نظر می رسد. چه آنکه اوراق و محتویات پرونده حکایت از آن دارد که دادگاه بدوی در رای تجدیدنظرخواسته میزان رد مال موضوع جرم
کلاهبرداری را بر مبنای معادل ریالی وجوه محصله از طریق بزه معنونه مورد احتساب قرار داده است. درحالی که مسیولیت مرتکب یا مرتکبین جرم
کلاهبرداری به رد عین مال ناشی از جرم تا زمان استرداد آن استمرار دارد و به همین جهت تا مادام که مال موجود است بایستی عین آن مسترد شود و در غیر این صورت بدل آن به مثل یا قیمت تبدیل خواهد شد. در پرونده کار مال موضوع جرم ارز خارجی از نوع دلار آمریکا بوده که متهمین تجدیدنظرخوانده در مقام رد آن می بایست مثل آن را یعنی دلار آمریکا در حق بانک م. مسترد کنند نه اینکه معادل ریالی آن را بر اساس زمان وقوع جرم در حق شاکی رد کنند. چراکه تبدیل آن به چیز دیگر مخصوصا با توجه به نرخ های متعددی که برای ارز وجود دارد مجوزی ندارد و تعیین یکی از نرخ ها ترجیح بلا مرجح و موجب ضرر صاحب مال خواهد بود. از سوی دیگر در این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته نام خانوادگی متهم تجدیدنظرخوانده آقای د.پ. سهوا د.پ. و متهم تجدیدنظرخوانده آقای س. ح.ر. سهوا س.ر. و نام پدر مشارالیه و احد دیگر از متهمین تجدیدنظرخوانده بنام س. ح.ر. فرزندان س. سهوا فرزندان سید ح. ذکر گردیده است. بنابراین دادگاه با اجازه حاصله از ماده 250 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 و تبصره 4 ماده 22 از قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب مصوب 1381 این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را از حیث نام و نام خانوادگی و نام پدر متهمین تجدیدنظرخوانده از د.ی. به د.پ. و از س.ر. فرزند سید ح. به س. ح.ر. فرزند س. و از س. ح.ر. فرزند سید ح. به س. ح.ر. فرزند س. و از حیث احتساب میزان رد مال ناشی از جرم در حق بانک م. موضوع محکومیت آقایان 1- س. ح.ر. فرزند س. و س. ح.ر. فرزند س. به عنوان
مدیران شرکت پ. و ح.م. فرزند ع.ح. در ارتباط یک فقره گشایش اعتبار اسنادی به شماره 8420242/1 را از رد مبلغ هفت میلیارد و چهل وچهار میلیون و دویست و دوازده هزار و یک صد و هفتادونه (7044212179) ریال به رد مبلغ هشت صد و چهل هزار و پانصد (840500) دلار آمریکا به نحو تساوی؛ 2- م. خ. و ع. ح.م. به عنوان
مدیران شرکت بازرگانی ج. و ح.م. در ارتباط با یک فقره گشایش اعتبار اسنادی به شماره 8420244/5 از رد مبلغ شش میلیارد و هشت صد و چهل ودو میلیون و یک صد و چهارده هزار و یک صد و چهل وپنج (6842114145) ریال به رد مبلغ هشت صد و چهل وهفت هزار (847000) دلار آمریکا به نحو تساوی؛ 3- ب. ح.م. و د.پ. به عنوان
مدیران شرکت س. و ح.م. در ارتباط با یک فقره گشایش اعتبار اسنادی به شماره 842043/8 را از رد مبلغ هفت میلیارد و پنجاه میلیون و سیصد و نودونه هزار و سیصد و بیست وسه (7050399323) ریال به رد مبلغ هشت صد و چهل وپنج هزار (845000) دلار آمریکا به نحو تساوی اصلاح می کند. درنتیجه دادگاه این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را با اصلاحات به عمل آمده تایید و استوار می نماید. بدیهی است سایر مجازات های مقرر در دادنامه تجدیدنظرخواسته از حیث حبس و جزای نقدی به قوت خود باقی است. رای دادگاه در این قسمت در اجرای ماده 260 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 1378 غیابی تلقی و ظرف مدت بیست روز از تاریخ ابلاغ واقعی قابل واخواهی در این دادگاه می باشد.
رییس شعبه 68 دادگاه تجدیدنظر استان تهران - مستشار دادگاه
مسعودی مقام - الف. شیخی