رای قضایی شماره 9309970221500640

رای قضایی شماره 9309970221500640

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970221500640


شماره دادنامه قطعی:
9309970221500640

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/29

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
ارجاع دعاوی شرکت های دولتی به داوری

پیام رای:
ممنوعیت مذکور در اصل 139 قانون اساسی و ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی شامل شرکت های دولتی نیست زیرا اموال شرکت های دولتی اموال دولتی و عمومی محسوب نشده و دولت را صرفا سهامدار این قبیل شرکت ها است..

رای دادگاه بدوی
در مورد دعوی شرکت صنایع پ. با وکالت الف.و. به طرفیت س. به خواسته ابطال رای داوری بدین توضیح که با توجه به قراردادهای فی مابین طرفین که متضمن شرط داوری بوده و به منظور خرید نصب و بهره برداری از تجهیزات سیستم توزین در حال حرکت بوده لیکن از همان ابتدا تاخیرات غیرموجه خوانده منتهی به عدم اجرای قرار دارد در موعد مقرر گردیده که نتیجتا به علت بروز تحریم و مشکلات ناشی از عدم توان افتتاح Lc و مشکلات ذیربط انجام قرارداد و بالاخص خرید تجهیزات با حقیقت مقرر در قرارداد مسیر نگشته است و در نهایت ارجاع امر به داور قراردادی نیز منتهی به صدور رای پیوست شده که کاملا غیرقانونی و برخلاف اختیارات داور و برخلاف حقوق مکتسبه خواهان می باشد لذا با توجه به ابلاغ رای مزبور در شعبه 30 دادگاه عمومی تهران مورخ 29/2/92 و در مهلت قانونی تقاضای صدور حکم به بطلان رای داوری و پرداخت خسارات دادرسی را خواستار می باشم خوانده در دفاع با تقدیم لایحه رای با استناد برخی مقررات قانونی و آرا اصداری از مراجع قضایی ارجاع امر به داوری را صحیح و موضوع را منصرف از مدلول ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی و اصل 139 قانون اساسی عنوان نمودند که اینک محکمه با لحوق ادله ارزیابی شده متداعیین و استدلالات طرفین مستدرک و مستنبط می نماید که اولا حسب بند 4 ماده 51 قانون آیین دادرسی مدنی دلایل و جهات دعوی می بایست در دادخواست تقدیمی توسط خواهان صراحتا اعلام گردد که خواهان در عرضحال تقدیمی سبب و جهت طرح دعوی ابطال رای داور را تاخیر غیرموجه خوانده در اجرای قرارداد و مشکلات ناشی از تحریم و عدم امکان افتتاح سند Lc و تعدیل قرارداد اعلام نمودند که وکیل خواهان در نشست اولین دادرسی علت طرح دعوی خود را مخالفت شرط دوری با اصل 139 قانون اساسی و ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی اعلام نمودند که این گونه شیوه تدارک دعوی و دفاع موافق قانون نیست ثانیا در مورد دلیل بروز مشکلات ناشی از تحریم و عدم امکان افتتاح حساب ارزی و سند Lc این امر با توجه به اینکه در حد متعارف تجاری و با لحاظ شرایط اقتصادی حاکم امکان و توانایی ارزیابی اقتصادی و تجاری برای متعاقدین فراهم بوده و این مشکل یک امر حادث خارجی خارج از اراده طرفین و جز اسباب مجبره نبوده و طرف عقد قدرت بر تحلیل وضعیت موجود را از حیث بازرگانی بین المللی داشته و با این وصف اقدام به انعقاد عقد نمودند و اقدام محسوب می گردد ثالثا در مورد استناد به حاکمیت اصل 139 قانون اساسی و ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی و ابطال شرط داوری با لحاظ ادعای صحت اصل عقد و ابطال شرط دادرسی آنچه که متبادر به ذهن می آید این است که 1- ممنوعیتی که در اصل مذکور مقررشده است صریحا اختصاص به دعاوی دولتی یا دعوی که یک طرف آن دولت باشد دارد و شامل شرط داوری نمی شود زیرا که شرط داوری ضمن عقد اصلی یا همراه قرارداد جداگانه ناشی از اراده مستقل و جداگانه از اراده انعقاد عقد اصلی بوده و در انعقاد عقد اصلی طرفین اراده و نیت بر تجارت و بازرگانی و عقد گشایش اعتبار اسنادی ارزی Lc را داشته اند و در ارجاع اختلافات به داوری اراده مستقل و جداگانه از عقد اصلی بر انعقاد عقد داوری و حل وفصل مخاصمات از طریق نهاد ارجاع امر به داوری را مورد ترافع و رضایت قراردادند و به تبع همین استقلال شرط از عقد حاکمیت و اراده طرفین محترم بوده و ایضا وقتی که دولت یا سازمانی قراردادی منعقد می کند فرض بر این می باشد که اجازه و اختیار این کار را دارد و این شامل قرارداد داوری چه به صورت عقد مستقل و چه به صورت شرط مستقل ضمن عقد می باشد و نمی توان ادعا کرد که همه قسمت های عقد و شروط ضمن آن صحیح بوده و فقط شرط داوری آن باطل است و بر اساس همین استدلال نظریه شماره 2462 -26/12/68 اداره حقوقی ریاست جمهوری اعلام کرده در مواردی که در قراردادهای دستگاه های اجرایی دولتی با اطراف داخلی حل اختلاف از طریق ارجاع به داوری پیش بینی شده باشد در صورتی قابل طرح در دادگاه است که دولت با ارجاع امر به داوری به استناد اصل 139 قانون اساسی مخالفت نماید که این استدلال فرض نامبرده را با استصحاب صحت آن جهت استحکام و اعتبار معاهدات طرفین لازم داشته است 2- دولت به عنوان متولی امور سیاسی و اقتصادی و غیره بنا بر سیاست های اقتصادی اجتماعی خود و به منظور تسهیل در ورود به حوزه امور بازرگانی و خدمات تجاری به دور از ضوابط امرانه و سخت گیرانه که با اصول امر تجارت و لزوم سرعت و تسهیل این امور انطباق نداشته و باعث کندی امر تجارت می گردد اقدام به تاسیس شرکت هایی نموده که حسب صریح ماده 4 قانون محاسبات عمومی کشور و ماده 4 قانون مدیریت خدمات کشوری با دارا بودن بیش از 50 درصد سرمایه به دولت وارد عرصه تجارت و بازرگانی شده است و فلسفه تشکیل چنین شرکت هایی ورود مستقیم در عرصه تجارت و تصدی گری به دور از محدودیت های مقررات حقوق اداری و عمومی می باشد 3- شرکت های تجاری علی الخصوص دولتی یا خصوصی واجد شخصیت حقوقی مستقل می باشند و اموال و دارایی آن شرکت مربوط به شخص حقوقی شرکت بوده و جز اموال و دارایی صاحبان سهام آن نمی باشد و همان گونه که اصداق و تسلیم دارایی یک شرکت غیردولتی به سهامداران آن غیرحقوقی و فاقد مبنای قانونی می باشد همین عدم تعلق عنوان اموال و دارایی یک شرکت دولتی هم به سهامداران آنکه دولت می باشد اختلاف داشته کما اینکه مقررات تخلف قانون تجارت راجع به نحوه طلب بستانکاران از شرکت و دیگر احکام مبین اموال و حقوق شرکت از اموال و حقوق سهامداران می باشد 4- موضوع ممنوعیت ارجاع امور به داوری بدون حصول توافق هییت وزیران در اصل 139 قانون اساسی صرفا ناظر به اموال دولتی بوده نه اموال و دارایی های شرکت های دولتی و ماده 2 آیین نامه اموال دولتی مصوب 1/9/1374 هییت وزیران نیز اموال دولتی را صرفا اموال وزارتخانه ها و موسسات دولتی قلمداد نمود و با فسخ آیین نامه سابق مصوب 27/4/1372 و با عدم قید اموال شرکت های دولتی اراده خود را به خروج موضوعی اموال شرکت های دولتی از ردیف اموال دولتی بیان نموده است 5- به شرح مصرح در مواد 10 و 103 و 106 قانون محاسبات عمومی و ماده 69 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت و ماده 4 قانون وصول برخی از درآمدهای دولت و مصرف آن در موارد معین قانون گذار نظام حقوقی متفاوتی برای اموال شرکت های دولتی نسبت به اموال دولت فی حد ذاته در نظر گرفته است که این معنا در مواد 13 و 30 و 31 آیین نامه اموال دولتی افاده می گردد 6- مقنن در قانون نحوه پرداخت محکوم به دولت و عدم توقیف اموال دولتی مصوب 1365 با قید عنوان وزارت خانه و موسسات دولتی اموال راجع به این قبیل دستگاه را دولتی قلمداد و با عدم ذکر نام شرکت های دولتی در این قانون باوجود تعریف و توصیف شرکت های دولتی در قانون محاسبات عمومی و قانون استخدام کشوری قصد و اراده خود را مبنی بر انصراف اموال شرکت های دولتی از زمره اموال دولتی اعلام نموده است لذا به نظر این دادگاه تعیین اموال و دارایی های شرکت های دولتی را غیر از اموال عمومی و دولتی تلقی نموده و دولت را صرفا سهامدار این قبیل شرکت ها دانسته که به اقتضای سیاست های اقتصادی سهام خود را کاهش یا افزایش و یا به صورت ملکی به اشخاص حقیقی یا حقوقی واگذار کامل می نمایند و این شرکت ها بودجه مستقل و با درآمدها و هزینه های شخصی و مستقل از دولت داشته که تمامی قیود فوق دلالت بر عدم اطلاق اصل 139 قانون اساسی و ماده 457 قانون آیین دادرسی مدنی بر قراردادهای شرکت های دولتی در ارجاع امر به داوری می نماید لذا دادگاه با رد ایراد مطروحه شده رای واحد را موافق قانون و صحیح و صاحب دانسته و ضمن تایید آن و به استناد ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان و بی حقی ایشان صادر و اعلام می دارد حکم دادگاه حضوری و ظرف مدت 20 روز قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
دادرس شعبه 30 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ مداحی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی شرکت صنایع پ. با مدیر عاملی م.ش. با وکالت آقای الف. و. به طرفیت س. نسبت به دادنامه شماره 920057 مورخ 2/9/1392 صادره از شعبه 30 دادگاه حقوقی تهران که دلالت بر بطلان دعوی بدوی تجدیدنظرخواه مبنی بر ابطال رای داوری مورخ 20/9/91 دارد دادگاه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه به رسیدگی مرجع بدوی ایرادی وارد نبوده و موجبی برای نقض دادنامه معترض عنه وجود نداشته و نیز در خصوص ادعای ابلاغ رای داور در خارج از مهلت قانونی هرچند زمان تسلیم مجدد جهت ابلاغ آن در اردیبهشت سال 92 بعد از موعد قانونی بوده ولی ملاحظه می گردد داور منتخب در مورخ 17/10/1391 رای را جهت ابلاغ به شعبه 12 دادگاه حقوقی تهران (یعنی در موعد قانونی) تسلیم نموده است که شعبه محترم مذکور از ابلاغ خودداری و مبادرت به صدور قرار رد نموده است به نظر دادگاه صرف نظر از صحت یا عدم صحت اقدام دادگاه ازآنجا که تسلیم ابتدایی در موعد بوده و بر اساس تصمیم دادگاه رد گردیده که مجددا از ناحیه تجدیدنظر خوانده اقدام گردیده لذا نمی توان تسلیم و ابلاغ را خارج از موعد تلقی نمود با تقدیم ابتدایی رای داوری به دادگاه جهت ابلاغ هرچند منتهی به ابلاغ نگردید ولی موجب تامین هدف قانون گذار گردیده است و نمی توان آن را موجب بطلان رای داور دانست علی هذا دادگاه بنا به مراتب مرقوم و با عنایت به عاری بودن دادنامه صادره از هرگونه ایراد و منقصت قانونی دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی و با حذف قسمت اخیر دادنامه مبنی بر «ضمن تایید آن»; مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه معترض عنه را تایید می نماید چرا که محاکم حق تایید یا رد رای داوری را نداشته و صرفا مکلف به رسیدگی به اعتراض و ادعای ابطال آن می باشند. رای صادره حضوری و قطعی است.
رییس شعبه 15 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
عشقعلی ـ اسماعیلی

قاضی:
مداحی , محمد عشقعلی , اسماعیلی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 457 - ارجاع دعاوی راجع به اموال عمومی و دولتی به داوری پس از تصویب هیات وزیران و اطلاع مجلس شورای اسلامی صورت می گیرد. در مواردی که طرف دعوا خارجی و یا موضوع دعوا از موضوعاتی باشد که قانون آن را مهم تشخیص داده تصویب مجلس شورای اسلامی نیز ضروری است.

مشاهده ماده 457 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 4- شرکت دولتی: بنگاه اقتصادی است که به موجب قانون برای انجام قسمتی از تصدی های دولت به موجب سیاست های کلی اصل چهل و چهارم (44) قانون اساسی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری جزو وظایف دولت محسوب می گردد ایجاد و بیش از پنجاه درصد (50%) سرمایه و سهام آن متعلق به دولت می باشد. هر شرکت تجاری که از طریق سرمایه گذاری وزارتخانه ها موسسات دولتی و شرکت های دولتی منفردا یا مشترکا ایجاد شده مادام که بیش از پنجاه درصد (50%) سهام آنها منفردا یا مشترکا متعلق به واحدهای سازمانی فوق الذکر باشد شرکت دولتی است. تبصره 1- تشکیل شرکت های دولتی تحت هریک از عناوین فوق الذکر صرفا با تصویب مجلس شورای اسلامی مجاز است همچنین تبدیل شرکت هایی که سهام شرکت های دولتی در آنها کمتر از پنجاه درصد (50%) است با افزایش سرمایه به شرکت دولتی ممنوع است. تبصره 2- شرکت هایی که به حکم قانون یا دادگاه صالح ملی و یا مصادره شده و شرکت دولتی شناخته شده یا می شوند شرکت دولتی تلقی می گردند. تبصره 3- احکام «شرکت های دولتی» که در این قانون ذکر شده بر کلیه شرکت هایی که شمول قوانین و مقررات عمومی بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است نیز اعمال خواهد شد.

مشاهده ماده 4 قانون مدیریت خدمات کشوری

ماده 69 ـ کلیه اراضی املاک و ابنیه ای که برای استفاده وزارتخانه ها موسسات دولتی از جمله موسساتی که شمول قانون برآنها مستلزم ذکر نام یا تصریح نام یا تابع مقررات و قوانین خاص است به یکی از طرق قانونی تملک شده است و یا به نام آن وزارتخانه موسسه خریداری شده یا می شود متعلق به دولت بوده و در اسناد مالکیت آنها نام دولت جمهوری اسلامی ایران به عنوان مالک با حق استفاده وزارتخانه یا موسسه مربوط درج می گردد. تغییر دستگاه بهره بردار در هر مورد به عهده هیات وزیران می باشد. کلیه اسناد سوابق مدارک موجود مرتبط با این اموال در اختیار وزارت امور اقتصادی و دارایی ( اداره کل اموال دولتی) قرار می گیرد و در خصوص واگذاری حق استفاده از ساختمانهای مازاد دستگاههای مذکور مطابق بند (ب) ماده (89) این قانون اقدام خواهد شد. تبصره 1 ـ اراضی ملی و دولتی و منابع طبیعی که حسب اختیارات قانونی دستگاهها برای واگذاری جهت مصارف عمومی یا اختصاصی اشخاص غیر دولتی در اختیار آنها می باشد و تاکنون واگذار نشده از جمله اراضی در اختیار وزارت جهاد کشاورزی موضوع مواد (31) و (32) لایحه قانونی اصلاح لایحه قانونی احیاء و واگذاری اراضی در حکومت جمهوری اسلامی ایران مصوب 1359.1.21 شورای انقلاب و اراضی موضوع قانون زمین شهری مصوب 1366.6.2 تابع مقررات مربوط است و چنانچه دستگاههای اجرایی نیروهای مسلح و سازمانهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام یا تصریح نام یا تابع قوانین و مقررات خاص است برای نیازهای عمومی و عمرانی و یا عوض آن نیاز به این اراضی داشته باشند در حدی که به تصویب هیات وزیران می رسد با رعایت مفاد این ماده به صورت بلاعوض در اختیار آنها قرار خواهد گرفت. در مورد اراضی واگذار شده توسط کمیسیونهای مواد (31) و (32) قانون مذکور و هیاتهای واگذاری زمین مشروط بر آنکه مطابق طرح مصوب احیاء گردیده اند چنانچه در داخل حریم و محدوده قانونی شهرها قرار گرفته و مالکیت اراضی به وزارت مسکن و شهرسازی یا سازمانهای تابعه منتقل گردیده است وزارت مسکن و شهرسازی و سازمانهای تابعه مکلفند اسناد این اراضی را با قیمت کارشناسی روز بدون لحاظ کردن ارزش افزوده ناشی از سرمایه گذاری انجام شده توسط سرمایه گذاران به آنها منتقل نمایند. تبصره 2 ـ فروش و واگذاری املاک و اراضی که دولت حق استفاده از آنها را در اختیار شرکتهای دولتی قرار داده است نیز موکول به تصویب هیات وزیران است مگر آنکه مورد نیاز دستگاههای این ماده باشد که به ترتیب مقرر در آن در اختیار وزارتخانه ها و موسسات دولتی قرار می گیرد. تبصره 3 ـ نحوه تنظیم اسناد اراضی و سایر اموال غیرمنقول طرحهای عمرانی موضوع ماده (113) قانون محاسبات عمومی کشور مصوب1366.6.1 که مجری آن وزارتخانه ها و موسسات دولتی می باشند تابع مقررات این ماده خواهد بود. تبصره 4 ـ تعیین بهره بردار بهره برداری چگونگی تنظیم سند عرصه و اعیان املاک و اراضی که برای استفاده دولت و یا موسسات دولتی وقف شده است با رعایت وقف نامه های مربوط تابع ترتیبات مقرر در این ماده خواهد بود. تبصره 5 ـ واگذاری حق استفاده از اراضی و املاک این قانون به نهادها و موسسات عمومی غیر دولتی و موسسات خیریه و عام المنفعه با تصویب هیات وزیران در جهت تحقق اهداف و احکام برنامه های پنج ساله و قوانین مربوط امکان پذیر خواهد بود. پس از رفع نیاز آنها به تشخیص وزارتخانه مربوط و تصویب هیات وزیران ملک یا زمین مورد واگذاری به دولت اعاده خواهد شد. تبصره 6 ـ چنانچه املاک و اراضی که به موجب وظایف قانونی سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی در اختیار این سازمان قرار گرفته است مورد نیاز دستگاههای دولتی باشد حسب مورد با پیشنهاد وزیر یا بالاترین مقام اجرایی دستگاه مستقل و تصویب هیات وزیران و با رعایت شرایط این ماده در اختیار آن دستگاه قرار می گیرد. سازمان جمع آوری و فروش اموال تملیکی مکلف است برای تسهیل در اجرای این ماده فهرست اموال غیر منقول در اختیار خود را به هیات دولت ارائه نماید. تبصره 7 ـ عدم اجرای این قانون توسط هر یک از مقامات و کارمندان در حکم تصرف غیرمجاز در اموال دولتی محسوب می شود. تبصره 8 ـ به منظور فراهم آوردن موجبات تسریع در رفع اختلافات مربوط به ساختمان ها تاسیسات و اراضی وزارتخانه ها موسسات دولتی شرکتهای دولتی و شرکتهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر نام است موسسات و نهادهای عمومی غیر دولتی نیروهای نظامی و انتظامی که در گذشته براساس نیازها و ضرورت های مختص اوایل انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی بدون اخذ مجوز قانونی و موافقت متصرف پیشین یا با موافقت آن تصرف گردیده و در حال حاضر مورد نیاز متصرفان پیشین می باشد کمیسیونی مرکب از نمایندگان تام الاختیار وزرای امور اقتصادی و دارایی مسکن و شهرسازی جهاد کشاورزی سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و نماینده تام الاختیار وزراء یا بالاترین مقام اجرایی دستگاههای مستقل طرف اختلاف با مسوولیت معاونت حقوقی و امور مجلس رئیس جمهور تشکیل گردد. اجرای حکم این ماده در مورد ساختمانهایی که مورد تصرف نهادها و نیروهای مسلح زیر نظر مقام معظم رهبری است با رعایت نظر موافق آن مقام خواهد بود. آرای صادره کمیسیون فوق الذکر برای دستگاههای اجرایی ذی ربط لازم الاجراء است. در صورت عدم اجرای آراء مذکور در مهلت تعیین شده به هر دلیل توسط دستگاههای اجرایی ذی ربط سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور مکلف است معادل ارزش قیمت روز مایملک مورد تصرف را بنا به پیشنهاد کمیسیون مذکور بر حسب مورد بدون الزام به رعایت محدودیت های جابجایی در بودجه جاری و عمرانی از بودجه سنواتی دستگاه مذکور کسر و به بودجه دستگاه اجرایی ذی نفع اضافه نماید. تبصره 9 ـ سازمان ثبت اسناد و املاک کشور اسناد اراضی و املاک دولتی را براساس این قانون و یا اعلام وزارت امور اقتصادی و دارایی و بدون نیاز به اخذ نظر سازمان متصرف و یا سازمانی که اسناد مالکیت را در اختیار دارد اصلاح و سند جدید صادر می نماید. با صدور سند جدید اسناد ق

مشاهده ماده 69 قانون تنظیم بخشی از مقررات مالی دولت

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM