رای قضایی شماره 9209970906801259

رای قضایی شماره 9209970906801259

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970906801259


شماره دادنامه قطعی:
9209970906801259

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/09/06

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
ایراد عدم صلاحیت محلی در مرحله واخواهی

پیام رای:
ایراد عدم صلاحیت محلی در مرحله ی واخواهی قابل طرح و واجد اثر است.

رای خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 26/4/91 خانم ف.ذ. ساکن شهرستان شهریار به توسط وکیل خود به طرفیت همسرش آقای ع.ذ.که آدرس محل اقامت وی را در حوزه قضایی شهرستان شهریار اعلام داشته دادخواستی به خواسته مطالبه نفقه از تاریخ 30/10/89 لغایت 30/3/91 تقدیم نموده که در شعبه چهارم دادگاه عمومی شهـریار ثبـت و با تعـیین وقـت از طـرفین دعـوت به رسیدگی به عمل آمد اخطاریه خوانده حسب گزارش مامور ابلاغ طبق ماده 70 قانون آیین دادرسی مدنی ابلاغ قانونی گردیده است در جلسه دادرسی مورخ 31/5/91 خوانده حضور نیافته و لایحه ای تقدیم نکرده است وکیل خواهان حاضرشده تقاضای رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته را نموده است سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه غیابی شماره 1548ـ30/4/91 حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ 000/600/3 تومان از بابت اصل خواسته و نیز پرداخت هزینه دادرسی و حق الوکاله به مبلغ تعیین شده صادر نموده است. دادنامه صادره در تاریخ 25/8/91 طبق ماده 70 به خوانده محکوم علیه ابلاغ شد. زوج محکوم علیه در تاریخ 18/9/91 نسبت به آن واخواهی نموده و در دادخواست واخواهی آدرس محل اقامت خود را شهرستان بابل اعلام و در متن دادخواست اظهار داشته که مقیم شهرستان مذکور بوده و خواهان هم از این موضوع اطلاع داشته و دعوی حضانت فرزند را در دادگاه بابل اقامه کرده و اینجانب هم جهت اثبات نشوز همسرم در شعبه هفتم دادگاه حقوقی شهریار طرح دعوی نموده ام که پرونده امر به شماره 910584 در جریان رسیدگی بوده و هنوز منتهی به صدور رای نشده است. دادگاه با تعیین وقت از طرفین دعوت به رسیدگی به عمل آورد در جلسه دادرسی مورخ 26/10/91 واخواه حضور یافته و وکیل واخوانده فقط لایحه ای تقدیم نموده است واخواه اظهار داشت اعتراض به شرح دادخواست تقدیمی است من از تاریخ 10/12/88 تا به حال در شمال زندگی می کنم و قبل از 88 در شهریار زندگی می کردم الآن هم مطابق قرارداد اجاره که تصویر آن تقدیم می گردد در شمال زندگی می کنم و آدرس اعلامی آدرس مستاجر پدرم می باشد من به صلاحیت دادگاه ایراد می کنم و بی اطلاع از رای بوده ام و از طریق مستاجر پدرم مطلع شدم. سپس دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب رای شماره 2459ـ 27/10/91 با استدلال اینکه حسب قرارداد اجاره که تصویر مصدق آن در پرونده پیوست می باشد واخواه از مورخه 1/11/90 لغایت 1/11/91 در آدرس واقع در بابل سکونت داشته و اخطاریه ها از طریق الصاق ابلاغ گردیده و نتیجتا با احراز اینکه واخواه بی اطلاع از رای بوده لذا با قبول واخواهی و با پذیرش عدم صلاحیت این دادگاه ضمن نقض دادنامه واخواسته مستندا به ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی دادگستری شهرستان بابل صادر نموده و پس از وصول پرونده به دادگستری بابل و ثبت آن در شعبه دوم دادگاه حقوقی شعبه مرجوع الیه در وقت فوق العاده با اعلام ختم رسیدگی به موجب رای شماره 848 ـ17/5/92 با استدلال اینکه در این پرونده قاضی محترم شعبه چهارم دادگاه عمومی شهریار در مورد واخواهی آقای ع.ذ. نسبت به دادنامه مورخ 30/6/91 قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگستری بابل صادر نموده و این در حالی است که اصل دادنامه مربوط به دادگاه مذکور بوده و قهرا هر نوع اعتراض و واخواهی مربوط به همان دادگاه یا تجدیدنظر محل همان دادگاه می باشد لذا دادگاه خود را صالح به رسیدگی ندانسته و در اجرای تبصره ماده 27 قانون آیین دادرسی مدنی پرونده را جهت حل اختلاف به دیوان عالی کشور ارسال و پس از وصول به این شعبه ارجاع گردیده است.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص اختلاف در صلاحیت فی مابین شعبه چهارم دادگاه اختصاصی شهریار و شعبه دوم دادگاه حقوقی شهرستان بابل در رسیدگی به دعوی زوجه خواهان به خواسته مطالبه نفقه معوقه با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه دعوی مطروحه در وضعیت موجود با توجه به عنوان خواسته آن و تاریخ تقدیم دادخواست که ملاک قانونی صلاحیت دادگاه بوده مشمول حاکمیت ماده 11 قانون آیین دادرسی مدنی بوده و طبق قاعده عمومی مقرر در صدر ماده مذکور رسیدگی به آن در صلاحیت دادگاهی که خوانده در حوزه قضایی آن اقامت دارد می باشد و علی رغم اینکه خواهان در دادخواست تقدیمی آدرس محل اقامت زوج خوانده را در حوزه قضایی شهرستان شهریار اعلام نموده مع هذا زوج خوانده در مقام واخواهی به حکم غیابی صادره علیه خود ضمن اعلام آدرس دقیق محل اقامت و سکونت خود در حوزه قضایی شهرستان بابل به صلاحیت دادگاه عمومی شهریار در رسیدگی به دعوی مطروحه از سوی زوجه ایراد نموده است و نحوه ابلاغ اخطاریه ها در آدرس معین در دادخواست و نیز مفاد اجاره نامه ابرازی از ناحیه زوج خوانده موید اظهارات نامبرده و مبین اقامت ایشان در حوزه قضایی شهرستان بابل از تاریخ قبل از تقدیم دادخواست زوجه تا صدور رای می باشد و بدین لحاظ دادگاه صادرکننده دادنامه واخواسته در اجرای ماده 305 قانون آیین دادرسی مدنی و در مقام رسیدگی به واخواهی مطروحه ضمن قبول واخواهی و پذیرش ایراد مطروحه با نقض دادنامه واخواسته به اعتبار محل اقامت خوانده در حوزه قضایی شهرستان بابل در خصوص دعوی مطروحه از ناحیه زوجه قرار عدم صلاحیت خود را به شایستگی دادگاه عمومی بابل صادر نموده و به این ترتیب برخلاف استدلال شعبه دوم دادگاه عمومی بابل با نقض دادنامه غیابی صادره از شعبه چهارم دادگاه عمومی شهریار از سوی این دادگاه در مرحله واخواهی واخواهی واخواه خاتمه یافته و مآلا منتفی بوده و تنها موضوع مطروحه همان دعوی اولیه زوجه خواهان بوده که با رعایت مقررات مربوط به صلاحیت بایستی توسط دادگاه ذیصلاح مورد رسیدگی قرار گیرد ازاین رو استدلال شعبه دوم دادگاه حقوقی بابل که بر مبنای آن از خود نفی صلاحیت نموده وجاهت قانونی نداشته و نتیجتا به اعتبار محل اقامت زوج خوانده در حوزه قضایی شهرستان بابل که از طرف خود ایشان در مرحله واخواهی تعیین و اعلام گردیده و ملاک قانونی در صلاحیت می باشد رسیدگی به دعوی مطروحه در صلاحیت دادگاه عمومی ویژه خانواده شهرستان بابل خواهد بود بنابراین در اجرای تبصره ماده 27 قانون آیین دادرسی مدنی ضمن تایید رای شماره 2459ـ27/10/91 شعبه چهارم دادگاه عمومی شهریار و نقض رای شماره 848ـ17/5/92 شعبه دوم دادگاه عمومی بابل و تایید صلاحیت این دادگاه در رسیدگی به دعوی مطروحه فی مابین محاکم مرقوم حل اختلاف می گردد مقرر می دارد پرونده پس از ثبت نتیجه و کسر از موجودی به مرجع ذی ربط اعاده گردد.
رییس شعبه 8 دیوان عالی کشورـ مستشار ـ عضو معاون
عباسیان ـ ناصح ـ کریمپور نطنزی

قاضی:
حسن عباسیان , عبدالعلی ناصح , کریمپور نطنزی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 70 - چنانچه خوانده یا هریک از اشخاص یادشده در ماده قبل در محل نباشند یا از گرفتن برگهای اخطاریه استنکاف کنند مامور ابلاغ این موضوع را در نسخ اخطاریه قید نموده نسخه دوم رابه نشانی تعیین شده الصاق می کند و برگ اول را با سایر اوراق دعوا عودت می دهد. در این صورت خوانده می تواند تا جلسه رسیدگی به دفتر دادگاه مراجعه و با دادن رسید اوراق مربوط را دریافت نماید.

مشاهده ماده 70 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 11 - دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد درصورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هرگاه در ایران اقامتگاه و یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال غیرمنقول داشته باشد دعوا در دادگاهی اقامه می شود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود اقامه دعوا خواهد کرد. تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمرو یک بخش یا شهرستان که دادگاه در آن واقع است. تقسیم بندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیل مجتمع یا ناحیه تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمی دهد.

مشاهده ماده 11 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM