در تاریخ 10/5/90 خانم فرجام خوانده دادخواستی به طرفیت آقای فرجام خواه مبنی بر تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش تسلیم دادگستری شهرستان امیدیه نموده است که به شعبه اول دادگاه عمومی آن شهرستان ارجاع شده است. خلاصه توضیح خواهان درطرح دعوی این است: قریب به دو سال است با خوانده ازدواج نموده است خوانده به تکالیف خانوادگی خود عمل نمی کند مراسم عروسی برگزار نکرده است و
نفقه نپرداخته است و مرا بلا تکلیف رها نموده و با صدور اجراییه هم
نفقه را نداده است به منزل پدرم حمله ور شده و اعضای خانواده مرا مورد ضرب و شتم قرار داده است مبادرت به ربودن من نموده است که از دستش فرار کردم و هیچ اقدامی برای زندگی کردن ننموده است و بارها گفته نه تو را
طلاق می دهم و نه با تو زندگی می کنم. علی هذا تقاضای صدور حکم عدم امکان سازش را دارم دادگاه طرفین را دعوت نموده است زوجه آقای م.ک. و خانم الف.ص. را به عنوان وکیل معرفی نموده است وکلای وی با تکرار مطالب بیان شده توسط زوجه و این که زوجه از زوج کراهت شدید دارد با تحقق بندهای یک و چهار از تبصره ماده 1130
قانون مدنی و ماده 1129 همین قانون تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش را داریم جلسه دادگاه در تاریخ 21/6/1390 تشکیل شد خواهان و وکلای وی حاضر شدند ولی خوانده علی رغم ابلاغ اخطاریه حاضر نشده است وکلای زوجه مطالب لایحه دادخواست را تکرار نموده اند و بیان داشته اند اعمال زوج مثبت سوء رفتار زوج است و شرط ضمن عقد هم محقق شده است زوجه با بذل 100 عدد سکه بهار آزادی از
مهریه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش را دارد. دایره اجرای احکام همان دادگاه گواهی نموده است: خوانده به مبلغ 000/851/10 ریال به عنوان
نفقه محکوم شده است دادگاه مجددا طرفین را جهت ادای توضیح دعوت نموده است در جلسه مورخ 25/7/90 طرفین حاضر شدند خواهان خواسته اش را به شرح دادخواست بیان نموده است خوانده بیان داشت من حاضر به
طلاق زوجه نیستم حاضرم
مهریه اش را در حد توان پرداخت کنم در پایان طرفین جهت صلح و سازش مهلت خواسته اند. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده است. طرفین داور معرفی کردند داوران موفق به صلح و سازش بین زوجین نشده اند دادگاه مجددا طرفین را دعوت نموده است زوجه طی لایحه ای بیان داشت در صورت وقوع
طلاق حاضرم 900 عدد سکه از
مهریه ام را بذل نمایم تنها یک صدد عدد را به عنوان
خسارت وارده بگیرم وکلای زوجه هم ضمن تکرار مطالب گذشته در لایحه ای بیان داشته با عدم پرداخت
نفقه بند یک از شروط عقدنامه محقق شده است و نظرات علما و صاحب نظران از جمله محقق یزدی در ملحقات عروه الوثقی را آورده اند: مردی که مدار زندگی اش بر مدار اذیت و آزار باشد و زن را در بلاتکلیفی رها سازد با اصول مسلم اسلام تضاد دارد لازم است برای جلوگیری از گناه از قید زوجیت رها شود (جلد دوم ص 76). شهید مطهری در حقوق زن در اسلام (ص 216 )می گوید: دینی که همواره دم از اسلام می زند و قیام به قسط هدف اوست این مسایل را به صورت یک مشکل نمی پذیرد و عباس اقبال لاهوری در کتاب احیای فکر دینی ترجمه احمد آرام (ص 170) آورده است: در ایالت پنجاب زنی برای جدایی از همسرش متوسل به ارتداد شده است در مانحن فیه با وجود این همه منازعات و مناقشات هدف زوج واقعا زندگی انسانی نبوده و می خواهد با حربه قانون زن را در اسارت داشته باشد جلسه دادگاه در تاریخ 30/9/90 تشکیل شد طرفین و وکیل زوجه حاضر شدند وکیل خواهان مطالب گذشته را تکرار کرد که همه تخلف شرط حاصل شد و هم عسر و حرج برای زوجه با مسایلی که پیش آمد خوانده مطالبم را در لایحه تکمیلی بیان می دارم و تا تاریخ 3/10/90 تسلیم می نمایم وکیل زوجه گفت: زوجه باکره می باشد نسبت به
نفقه و
مهریه حکم صادر شد هم
مهریه را و هم
نفقه را می خواهد و بذل نمی کند فقط ایام عده را بذل می کند تا تاریخ 8/10/90 زوج لایحه ای نداده است و دادگاه در این مرحله پرونده را به شورای حل اختلاف ارسـال داشته است شورای حل اختلاف موفق به سازش بین زوجین نشد و پرونده را عودت داده است. دادگاه مجددا طرفین را دعوت نموده است طرفین در جلسه دادگاه حاضر شده اند. در جلسه مورخ 21/2/91 طرفین و وکیل زوجه حاضر شد. وکیل زوجه ضمن تکرار مطالب گذشته گفته است طبق عرف زوج وسیله زندگی و مسکن مستقل تهیه نکرده است به علاوه به حریم خص
وصی پدر موکله وارد شده و آن ها را مورد ضرب و شتم قرار داده است که احکام هم درباره
نفقه و هم درباره
ضرب و جرح صادر شده است هم بند 1 از شروط عقدنامه محقق شد و عسر و حرج و هم سوء رفتار زوج و زوجه پانصد سکه از
مهریه اش را بذل می نماید و تقاضای
طلاق دارد. خوانده ضمن تکرار مطالب گذشته بیان داشت: طی هشت ماه دوران عقد مکررا تقاضای برگزاری مراسم عروسی کردم خانه مستقل انتخاب کردم با ممانعت خانواده زوجه مواجه شدم با وجودی که
نفقه اش را در دوران عقد بستگی دادم حاضرم تا تاریخ 27/9/90 تمام هزینه ها (
نفقه ها) را بپردازم و مابقی را نیز پرداخت کنم ضرب و جرحی به هیچ وجه با ایشان نداشته ام و با پرونده سازی ثبت به مادرش توانستند حکم بگیرند و دیه بگیرند آدم ربایی دروغ بوده و تبریه شدم و عسر و حرجی برای او فراهم نکردم بجز اختلافی که مادر و خانواده ایشان فراهم کردند اختلافی نبوده وکیل زوج گفت: ادعای زوج را در تهیه مسکن قبول ندارند اگر راست می گوید
نصف مهریه را بدهد و مسکن تهیه کند تا موکل بیاید. واقعا و عملا زوجین از همدیگر کراهت دارند. زوج گفت: اظهارات وکیل را که از دل من خبر دارد با قاطعیت می گوید رد می کنم. دادگاه زوجه را برای تست به پزشکی قانونی معرفی کرد که در نتیجه حمل منفی و زوجه را غیر مدخوله اعلام داشته اند. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 287- 7/3/91 با استدلال به این که زوج هیچ گونه اقدامی در خصوص مراسم ازدواج انجام نداده علی رغم گذشت سه سال زوجه در بلا تکلیفی قرار دارد و این امر نشان از کراهت فی مابین است مضافا این که ترک انفاق به مدت 6 ماه از موجبات
طلاق می باشد لذا دادگاه مستندا به بند یک و چهار تبصره ذیل ماده 1130
قانون مدنی گواهی عدم امکان سازش صادر نموده است و زوجه را به لحاظ غیر مدخوله مستحق دریافت
نصف مهریه دانسته است. از این رای توسط زوج تجدیدنظرخواهی شد و پرونده به شعبه ششم دادگاه تجدیدنظر استان خوزستان ارجاع شده است. خلاصه ایراد تجدیدنظرخواه این است: دادگاه بدوی به علت بلاتکلیف گذاشته شدن زوجه به مدت 3 سال و ترک انفاق از سوی این جانب به مدت 10 ماه و سوء رفتار و ایجاد
ضرب و جرح حکم به
طلاق زوجه صادر کرده است. در حالی که این جانب از بدو ازدواج همواره در صدد تشکیل زندگی مشترک بوده ام لیکن خانواده زوجه مانع بوده اند. درباره ترک انفاق هم اینجانب حسب فیش های پیوستی
نفقه وی را پرداخت نموده ام یک بار در مورخ 26/10/90 مبلغ 9 میلیون ریال یک بار مبلغ 10 میلیون 851000 ریال یک مرتبه یک میلیون ریال بعد نیز دو میلیون ریال و همچنین طبق گواهی قاضی اجرای احکام یک بار در مورخ 21/6/90 مبلغ 000/851/10 ریال پرداخت شده پس استناد قاضی به عدم پرداخت
نفقه بلاوجه است. در پرونده کیفری خانواده اش با من درگیر شدند و من دفاع کردم در خصوص همسرم محکومیت نیافتم و تبریه شدم. در صورت جلسه رسیدگی وکیل زوجه اظهار داشته زوجه 500 سکه از
مهریه را بذل می نماید و
مهریه وی هم با توجه به در عقد بودن (غیر مدخوله بودن) 500 سکه می باشد در رای دادگاه به این موضوع اشاره ننموده است. با توجه به مطالب گذشته بخصوص فیش های پرداختی و عدم تحقق سوء رفتار تقاضای نقض دادنامه را دارم. پاسخ زوجه از لایحه تجدیدنظرخواهی با تکرار مطالب گذشته به اختصار این است: ایشان هیچ وقت به میل و رغبت خود
نفقه پرداخت ننموده بلکه با حکم دادگاه پرداخت کرده است. درباره
بذل مهریه من از اول گفته ام در صورت حاضر شدن در محضر
طلاق حاضرم مقداری کم از
مهریه را به وی بذل کنم نه اکنون که بیش از 3 سال گذشته و در عسر و حرج هستم. از دادگاه تقاضای صدور حکم عادلانه را دارم. دادگاه تجدیدنظر طی دادنامه شماره 1408 - 30/7/91 با این استدلال: با عنایت به طول مفارقت جسمانی طرفین و با عنایت به این که خواهان بدوی (زوجه) مقدار 400 سکه از
مهریه اش را در قبال
طلاق بذل نموده است اعتراض زوج را وارد ندانسته و رای بدوی را تایید کرده است. از این رای توسط زوج فرجام خواهی گردیده و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. خلاصه ایراد فرجام خواه همانند اظهارات گذشته این است: من او را بلاتکلیف نگذاشتم و همواره با فرستادن برزگان و اعلام آمادگی وی را دعوت به تشکیل زندگی مشترک کردم ترک انفاق نکردم
نفقه اش را طبق فیش های پیوست دارم در جرایم انتسابی زوجه به من تبریه شدم با وجودی که وی از حق حبس استفاده نموده و هنوز زندگی شروع نشده است مستحق 500 سکه از
مهریه می باشد. عسر و حرج هیچ گونه از ناحیه بنده صورت نگرفته است وی می خواهد با حیله قانونی با اخذ
نصف مهریه خود را مطلقه کند. پاسخ زوجه به اختصار این است: توضیحات و جملات فرجام خواه تکراری و خلاف موازین شرع است تقاضای ابرام رای را دارم.
نظریه اقلیت:
دادنامه فرجامخواسته مخدوش است زیرا عسر و حرج زمانی محقق میشود که زوجه در زندگی مشترک با زوج باشد و زوج برای وی با سوء رفتار زندگی را در مضیقه قرار دهد. در مانحن فیه زوجه قبل از تشکیل زندگی زناشویی با استفاده از حق حبس هم
مهریه را مطالبه نموده و هم
نفقه را که درباره هر دو موضوع حکم صادر شده و زوج در خصوص
نفقه برابر محتویات پرونده و قبوض ابرازی محکوم به را درباره
نفقه پرداخت نموده است سپس بند 1 شرط ضمن عقد محقق نشده است و در خصوص اتهام های مورد انتساب از ناحیه زوجه به زوج وی تبریه شده است و در خصوص اتهام وارده از سوی والدین زوجه که موجب محکومیت زوج شده است به زوجه ارتباطی ندارد بنابراین سوء رفتاری از ناحیه زوج نسبت به زوجه متصور نمی باشد در خصوص
بذل مهریه از ناحیه زوجه به زوج در پرونده مسیله روشن نیست زیرا زوجه یک بار بیان نموده 900 عدد سکه از یک هزار و یک عدد را می بخشد یک بار وکیل وی 500 عدد را اعلام بخش نموده است دادگاه تجدیدنظر 400 عدد را تعیین نموده است که مشخص نیست این چهار صد عدد از کل
مهریه است یا از نصف آن در
طلاق غیر مدخوله که موجب ابهام آزادی گردیده است علی هذا عقیده دارم دادنامه فرجام خواسته نقص و رسیدگی به همان شعبه محول شود.