در تاریخ 1393/1/18 آقای ع.الف. به وکالت از طرف آقای ع.ه. به طرفیت خانم پ.الف. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه
طلاق تقدیم و توضیح داده که خوانده حسب رونوشت سند نکاحیه پیوست در تاریخ 1345/12/14 به عقد نکاح دایم موکل درآمده و حاصل این ازدواج چهار فرزند می باشد با توجه به اختلافات و ناراحتی های پیش آمده و سوءتفاهم فی مابین ادامه زندگی مشترک مقدور نبوده و با عنایت به اینکه خوانده حقوق ناشی از عقد نکاح اعم از
مهریه و اجرت المثل را دریافت نموده است لذا مستندا به ماده 1133
قانون مدنی و ماده 26 قانون حمایت خانواده صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه
طلاق مورد استدعاست. دادخواست مطروحه در شعبه 21 دادگاه خانواده تبریز ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد. خانم الف. پ. وکیل پایه یک دادگستری با تقدیم وکالت نامه از جانب زوجه خوانده اعلام وکالت نموده اند در جلسه دادرسی مورخ 1393/2/10 که با حضور طرفین و وکلای آنان تشکیل گردیده خواهان و وکیل وی اظهار داشتند خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است و
مهریه و اجرت المثل خوانده پرداخت شده است. وکیل خوانده دفاعا اظهار داشتند درخواست
طلاق از طرف خواهان با توجه به مدت 45 سال زندگی مشترک توسط زوج دور از انصاف است در صورت صدور حکم
طلاق کلیه حقوق زوجه من جمله
نفقه ایام گذشته و نحله مورد استدعاست. زوج از آذرماه 1390 منزل مشترک را ترک نموده تقاضای صدور پرداخت
نفقه از آن تاریخ مورد استدعاست وکیل خواهان اظهار داشت در خصوص
نفقه مورد مطالبه خوانده باید به عرض برسانم که موکل به دلالت دادنامه شماره 1488- 1390 صادره از شعبه 23 دادگاه حقوقی خوانده را محکوم به تمکین نموده و گواهی قطعیت دادنامه مذکور موید عدم تمکین نامبرده می باشد و طبق ماده 1108
قانون مدنی نشوز مانع تحقق
نفقه به زوجه می باشد و اگر قرار بر تعلق
نفقه به زوجه باشد از تاریخ صدور حکم
طلاق تا پایان عده خواهد بود. خوانده اظهار داشت بنده حاضرم هرکجا شوهرم بگوید به زندگی مشترک با ایشان بروم حتی اگر شبستر هم ببرد می روم و در هر جا زندگی می کند حاضرم در این سن پیری زندگی داشته باشم سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نمود. زوج خواهان داور خود را معرفی نمود و چون زوجه داور خود را در مهلت مقرر معرفی ننموده از طرف دادگاه برای ایشان داور منصوب گردید و داوران به اتفاق نظریه کتبی خود دال بر عدم سازش طرفین را تقدیم داشته اند سپس دادگاه جهت تعیین میزان
نفقه معوقه و ایام عده و نحله زوجه موضوع را به کارشناس ارجاع نموده و کارشناس منتخب دادگاه به شرح نظریه کتبی تقدیمی در برگ های 44 الی 47 پرونده
نفقه زوجه را از تاریخ تقدیم دادخواست (1393/1/18 لغایت صدور حکم از قرار ماهیانه مبلغ سه میلیون و پانصد هزار ریال و
نفقه ایام عده را ماهیانه مبلغ سه میلیون و هفتصد هزار ریال و میزان نحله را مبلغ سیصد میلیون ریال تعیین و اعلام نموده است نظریه کارشناس به وکلای طرفین ابلاغ شد در فرجه قانونی اعتراضی نسبت به آن در پرونده مشهود نیست سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 822- 1393/6/30 پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی با اعلام اینکه مساعی دادگاه و تلاش داوران در اصلاح ذات البین و انصراف زوج از
طلاق زوجه موثر وقع نشده لذا مستندا به ماده 1133
قانون مدنی و مواد 24 و 29 و 34 قانون حمایت خانواده اخیرالتصویب گواهی عدم امکان سازش بین زوجین صادر و به خواهان اجازه داده به یکی از دفاتر رسمی ثبت
طلاق مراجعه و نسبت به ثبت رسمی آن اقدام نماید نوع
طلاق با توجه به یایسه بودن زوجه از نوع باین یایسه است و چون زوجه اعلام داشته که
مهریه و اجرت المثل را دریافت نموده و
نفقه به من نداده است لذا با توجه به اظهارات طرفین و نظریه کارشناس زوج خواهان را ملزم نموده که از تاریخ تقدیم دادخواست ماهیانه مبلغ سه میلیون و پانصد هزار ریال به عنوان
نفقه تا زمان اجرای صیغه
طلاق و نیز برای
نفقه ایام عده هم ماهیانه مبلغ سه میلیون و هفتصد هزار ریال به زوجه پرداخت نماید و همچنین قبل از اجرای صیغه
طلاق مبلغ سیصد میلیون ریال بابت نحله به زوجه پرداخت کند. فرزندان مشترک طرفین کبیر هستند و
جهیزیه در اختیار زوجه است مدت اعتبار این گواهی سه ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی یا قطعی شدن رای خواهد بود. پس از ابلاغ رای صادره وکلای زوجین هر یک با تقدیم دادخواست نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده اند و اساس اعتراض وکیل زوج نسبت به نحله مقرر در دادنامه معترض عنه و اساس اعتراض وکیل زوجه نسبت به گواهی عدم امکان سازش برای اجرای صیغه
طلاق و قلت میزان نحله تعیین شده می باشد که پس از طی تشریفات قانونی شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان شرقی به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 1048-1393مورخ 1393/8/24 اعتراضات زوجین را با استدلال منعکس در آن غیر وارد تشخیص و ضمن حذف
نفقه ایام عده به لحاظ یایسه بودن زوجه و حذف نحله معینه به لحاظ دریافت اجرت المثل از ناحیه زوجه از دادنامه بدوی و رد اعتراضات مطروحه دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 1393/8/27 به وکیل زوجه ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 1393/9/17 با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح و وصول پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است لوایح طرفین به هنگام شور قرایت می گردد.