خانم ع.الف. به وکالت از خانم م.خ. به طرفیت آقایان و خانم ها م. الف. ب. با نام خانوادگی م. (خانم ها الف. و ب.آقایان م.ف. و ح.خ. را به عنوان وکیل معرفی کرده اند)
ورثه مرحوم م.د. الف.ز. ش.و ن.د. احد از
ورثه به نام م.د. آقای م.د. الف. و س.د. دادخواستی مبنی بر اعتراض ثالث نسبت به مفاد حکم پرونده کلاسه اجرایی شماره فعلی 8942/39/ج موضوع دادنامه شماره 173 کلاسه پرونده 15/72/27 تنفیذ مبایعه نامه تنظیمی مورخ 30/6/1370 و تحویل مبیع ابطال مبایعه نامه مورخ 18/1/1371 مورد استناد حکم صادره مورد اجرا قرار گرفته با احتساب خسارات وارده اعم از هزینه دادرسی حق الوکاله وکیل دستور توقف عملیات اجرایی تا احقاق حق تقدیم نموده که در تاریخ 3/5/89 به این شعبه ارجاع شده است. در شرح دادخواست بیان شده خواهان به استناد مبایعه نامه تنظیمی مورخ 30/6/1370 یک باب مغازه تجاری با تمامی متعلقات اعم از مالکیت و
سرقفلی از پلاک ثبتی 385/1628 واقع در بخش 10 تهران با ثمن مندرج در مبایعه نامه خریداری نموده و تمامی ثمن را تسلیم فروشنده کرده است. 2- بنابه توافقات حاصله و از قراری که فروشنده همسر خریدار می باشد از تحویل و تسلیم مورد معامله به خریدار امتناع گردیده و توافق شده هر زمانی که خریدار تقاضا نمود ایشان اقدام به تحویل نماید. 3- پس از گذشت تقریبا 7 سال فروشنده فوت نموده یعنی در سال 1377 و خواهان هرگز اقدام به تقاضای تحویل و تسلیم مورد معامله به دلیل اینکه
وراث فروشنده فرزندان مشترک بوده اند ننموده است. 4- قابل ذکر است پس از گذشت مدت کوتاهی فروشنده مبایعه نامه ای با آقای ی.م. در سال 1371 بدون اطلاع و علم خریدار اولیه ص.خ. تنظیم می نماید و همان پلاک واگذار شده را با بیع شرط به آقای ی.م. واگذار میکند. 5- پس از فوت طرفین مبایعه نامه تنظیمی مورخ 18/1/1371
وراث آقای ی.م. خوانده ردیف اول اقدام به تشکیل پرونده کلاسه 15/72/27 مبنی بر الزام به تنظیم
سند رسمی و
خلع ید و رفع بازداشت نموده و بدون اطلاع موکل منجر به صدور دادنامه گردیده که پس از طی مراحل قانونی و در حین طی تشریفات قانونی خواهان متوجه موضوع شد کرارا به ایشان متذکر گردید که مبایعه نامه موجود فاقد اعتبار است ولی توجه نشده و پس از گذشت چندین سال بدوا اقدام به پیگیری پرونده فوق الذکر شده اند که در انتها منجر به تشکیل پرونده اجرایی شماره 8942/39/ج شده است. بلافاصله پس از تشکیل پرونده قرار عدم صلاحیت طی دادنامه شماره 700407 مورخ 12/5/89 به شایستگی و صلاحیت شعبه 21 دیوان عالی کشور صادر می گردد لیکن شعبه 21 دیوان عالی کشور طی دادنامه شماره 89/639 مورخ 28/7/89 رای به صلاحیت و رسیدگی توسط این شعبه صادر می کند. در مقابل وکیل خانم ها الف. و ب.م. اظهار داشته بدوا مبایعه نامه باید تنفیذ شود مبایعه نامه استنادی فاقد شاهد می باشد و املاک تنظیم کننده نیز از هر جهت قابل اثبات نمی باشد و حتی امضاء خریدار صرفا مهر خالی است و اثر انگشت ندارد. در تمام مدت رسیدگی هیچ رابطه حقوقی بین طرفین مشاهده نشده و
ورثه مرحوم د. مدت ها در خلال اجرای حکم در جریان بوده اند و در خلال رسیدگی و اجرا
ورثه مرحوم د. هیچ ادعای حقی نداشته اند. در ادامه دادرسی چند نفر به عنوان مطلع حاضر شده و به فروش ملک توسط مرحوم د. به همسرش (معترض ثالث) گواهی داده اند. ولی شهادت آنها صرفا ناشی از شنیده ها و کلی بوده و اطلاع مستقیم از ادعای معترض ثالث نداشته اند. پرونده استنادی مورد اشاره نیز خواسته شد که طی آن محرز است تمامی
ورثه مرحوم د. حداقل از سال 1381 نسبت به صدور رای علیه مورث آنها نسبت به تنظیم
سند رسمی و
خلع ید از مغازه اطلاع داشته اند. لیکن معترض ثالث هیچ ادعای حقی مطرح نکرده است. اینک دادگاه اعتقاد دارد که در پرونده اصلی مرحوم ح.د. محکوم شده و قایم مقام او یعنی
ورثه به مثابه طرف اصلی پرونده می توانند ادعای حق نمایند و دارای حقوق افراد ثالث نیستند تا دعوای اعتراض ثالث از آن ها قابل پذیرش باشد. در دعوای حاضر و با فرض دستیابی احد از
ورثه محکوم علیه اصلی به سند جدید (مبایعه نامه) دعوا باید به عنوان اعاده دادرسی یا عناوین دیگر طرح شود با این اوصاف و به استناد ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی قرار عدم استماع دعوا صادر و اعلام می گردد. این رای ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض نزد محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 42 دادگاه عمومی حقوقی تهران - رجبی