728 ماده
ماده 662 ـ قطع و از بین بردن اندام تناسلی مرد تا ختنه گاه و یا بیشتر از آن موجب دیه کامل است و در کمتر از ختنه گاه به نسبت ختنه گاه محاسبه و به همان نسبت دیه پرداخت می شود. تبصره 1 ـ در این حکم تفاوتی بین اندام کودک جوان پیر عقیم و شخصی که دارای بیضه سالم یا معیوب یا فاقد بیضه...
ماده 663 ـ قطع اندام تناسلی فلج موجب یک سوم دیه کامل و فلج کردن اندام سالم موجب دو سوم دیه کامل است لکن در قطع اندام عنین ثلث دیه کامل ثابت است. تبصره ـ قطع قسمتی از اندام فلج به نسبت تمام اندام تناسلی خواه قسمت مقطوع ختنه گاه باشد خواه غیر آن دیه دارد.
ماده 664 ـ قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن موجب نصف دیه کامل زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن به همان نسبت دیه دارد. در این حکم فرقی میان باکره و غیرباکره خردسال و بزرگسال سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست.
ماده 665 ـ قطع دو بیضه یکباره دیه کامل و قطع بیضه چپ دو ثلث دیه و قطع بیضه راست ثلث دیه دارد. تبصره ـ فرقی در حکم مذکور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ و عنین و سالم و مانند آن نیست.
ماده 666 ـ دیه ورم کردن یک بیضه دودهم دیه کامل است و اگر تورم مانع راه رفتن مفید شود دیه آن هشتدهم دیه کامل است.
ماده 667 ـ قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای ملحق به مرد موجب دیه کامل است. قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای مشکل یا ملحق به زن موجب ارش است.
ماده 668 ـ از بین بردن عانه مرد یا زن موجب ارش است.
ماده 669 ـ قطع و از بین بردن هریک از دو پستان زن موجب نصف دیه کامل زن و از بین بردن مقداری از آن به همان نسبت موجب دیه است و اگر همراه با از بین رفتن تمام یا بخشی از پستان مقداری از پوست یا گوشت اطراف آن هم از بین برود یا موجب جنایت دیگری گردد علاوه بر دیه پستان دیه یا ارش جنایت...
ماده 670 ـ در قطع کردن شیر پستان زن یا از بین بردن قدرت تولید شیر یا متعذر کردن خروج شیر از پستان و یا ایجاد هر نقص دیگری در آن ارش ثابت است.
ماده 671 ـ ادله اثبات دیه منافع همان ادله اثبات دیه اعضاء است. در موارد اختلاف میان مرتکب و مجنی علیه در زوال منفعت یا نقصان آن چنانچه از طریق اختبار و آزمایش اقرار بینه علم قاضی یا قول کارشناس مورد وثوق زوال یا نقصان منفعت ثابت نشود در صورت تحقق لوث مجنی علیه می تواند با قسامه...
ماده 672 ـ در مواردی که نظر کارشناسی بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده در مدت معینی باشد چنانچه مجنی علیه قبل از مدت تعیین شده فوت کند دیه ثابت می شود.
ماده 673 ـ هرگاه جنایتی که موجب زوال یکی از منافع شده است سرایت کند و سبب مرگ مجنی علیه شود دیه منفعت در دیه نفس تداخل می کند و تنها دیه نفس قابل مطالبه است.
ماده 674 ـ هرگاه در مهلتی که به طریق معتبری برای بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده تعیین گردیده عضوی که منفعت قائم به آن است از بین برود به عنوان مثال چشمی که بینایی آن به طور موقت از بین رفته است از حدقه بیرون بیاید مرتکب فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بین رفتن آن...
ماده 675 ـ زائل کردن عقل موجب دیه کامل و ایجاد نقص در آن موجب ارش است خواه جنایت در اثر ایراد ضربه و جراحت و خواه ترساندن و مانند آن باشد. تبصره ـ در صورتی که مجنی علیه دچار جنون ادواری شود ارش ثابت است.
ماده 676 ـ در زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد ارش ثابت است.
ماده 677 ـ جنایتی که موجب زوال عقل یا کم شدن آن شود هرچند عمدی باشد حسب مورد موجب دیه یا ارش است و مرتکب قصاص نمی شود.
ماده 678 ـ هرگاه در اثر صدمهای مانند شکستن سر یا صورت عقل زائل شود یا نقصان یابد هریک دیه یا ارش جداگانه ای دارد
ماده 679 ـ هرگاه در اثر جنایتی عقل زائل گردد و پس از دریافت دیه کامل عقل برگردد دیه مسترد و ارش پرداخت می شود.
ماده 680 ـ هرگاه در اثر جنایتی مجنی علیه بیهوش شود و به اغماء برود چنانچه منتهی به فوت او گردد دیه نفس ثابت می شود و چنانچه به هوش آید نسبت به زمانی که بیهوش بوده ارش ثابت می شود و چنانچه عوارض و آسیب های دیگری نیز به وجود آید دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.
ماده 681 ـ جنایت بر کسی که در اغماء یا بیهوشی و مانند آن است از جهت احکام مربوط به قصاص و دیه جنایت بر شخص هوشیار محسوب می شود.