نظریه مشورتی شماره 7/1400/1137

نظریه مشورتی شماره 7/1400/1137

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 7/1400/1137


شماره نظریه:
7/1400/1137

شماره پرونده:
1400-168-1137 ک

تاریخ نظریه:
1400/12/16

استعلام
بر اساس بند چهارم از سیاست های کلی نظام در بخش امنیت قضایی مورخ 1379 ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری (حفظه اله) تخصصی شدن رسیدگی به دعاوی مورد تاکید قرار گرفته و طبق ماده 25 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1394 دادسراهای تخصصی زیر نظر دادسرای شهرستان تشکیل شده است بر این اساس وفق ماده 88 قانون آیین دادرسی کیفری سرپرستان دادسراهای مذکور به عنوان معاونین دادستان در امور محوله دارای تمام وظایف و اختیارات دادستان بوده و تحت تعلیمات و نظارت وی فعالیت می نمایند بنابر این پرونده های مربوطه بر اساس نوع دعاوی کیفری به دادسرای تخصصی ارجاع و پس از طی مراحل مربوطه کیفرخواست توسط معاون دادستان و سرپرست دادسراهای یاد شده صادر و عندالزوم به منظور صدور رای مقتضی به دادگاه ذیربط ارسال می شود. از سوی دیگر بر اساس ماده 380 بند پ ماده 433 و ماده 405 قانون آیین دادرسی کیفری رای صادره می بایست برای تجدیدنظر خواهی به دادستان نیز ابلاغ شود. رویه قضایی بدین گونه است که مرجع صادر کننده رای مراتب تجدیدنظر خواهی را بهدادسرای صادر کننده کیفرخواست ابلاغ می نماید. حال با توجه به موارد فوق: الف رای صادر شده از سوی مراجع ذی ربط برای تجدیدنظرخواهی می بایستی الزاما به معاون دادستان و سرپرست یکی از دادسرای ارسال کننده کیفرخواست ابلاغ شود یا به دادستان ذی ربط؟ ب در صورتیکه رای بدوی صادره به جای ابلاغ به سرپرست دادسرای تخصصی ارسال کننده کیفرخواست به دادستان مرکز ابلاغ شده و متعاقبا رای صادره به دلیل فوت وقت تجدیدنظر خواهی قطعی یابد آیا امکان اعاده دادرسی به جهت عدم ابلاغ رای مذکور به دادسرای تخصصی رسیدگی کننده به پرونده وجود دارد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
الف) مطابق ماده 380 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 دادنامه به دادستان ابلاغ می شود و مطابق ماده 88 این قانون در اموری که از طرف دادستان به معاون دادستان یا دادیار ارجاع می شود وی دارای وظایف و اختیارات دادستان خواهد بود؛ بنابراین چنانچه دادستان بررسی و تجدید نظرخواهی نسبت به آراء را که وفق بند «پ» ماده 433 این قانون از اختیارات قانونی وی است را به معاون یا دادیار ارجاع کند این افراد اختیار تجدید نظرخواهی نسبت به آراء را خواهند داشت. ب) با توجه به آنچه در بند (الف) بیان شد هر چند ابلاغ دادنامه به معاون ذی ربط دادستان کفایت می کند ولی در فرض پرسش ابلاغ به دادستان معتبر بوده و در هر صورت موضوع (صحت یا عدم صحت ابلاغ) به موجب ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 از موارد اعاده دادرسی نیست.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 25 ـ به تشخیص رئیس قوه قضاییه دادسراهای تخصصی از قبیل دادسرای جرایم کارکنان دولت جرایم امنیتی جرایم مربوط به امور پزشکی و دارویی رایانه ای اقتصادی و حقوق شهروندی زیر نظر دادسرای شهرستان تشکیل می شود.

مشاهده ماده 25 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 88 ـ در اموری که از طرف دادستان به معاون دادستان یا دادیار ارجاع می شود آنان در امور محوله تمام وظایف و اختیارات دادستان را دارند و تحت تعلیمات و نظارت او انجام وظیفه می کنند. در غیاب دادستان و معاون او دادیاری که سابقه قضایی بیشتری دارد و در صورت تساوی دادیاری که سن بیشتری دارد جانشین دادستان می شود.

مشاهده ماده 88 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 405 ـ سایر ترتیبات رسیدگی در دادگاه کیفری یک همان است که برای سایر دادگاههای کیفری مقرر گردیده است.

مشاهده ماده 405 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 380 ـ دادنامه به طرفین یا وکیل آنان و دادستان ابلاغ می شود و در صورتی که رای دادگاه حضوری به طرفین ابلاغ شود دادن نسخه ای از رای یا تصویر مصدق آن به طرفین الزامی است. در اینصورت ابلاغ مجدد ضرورت ندارد. تبصره 1 ـ مدیر دفتر دادگاه مکلف است حداکثر ظرف سه روز پس از امضای دادنامه آن را برای ابلاغ ارسال نماید. تبصره 2 ـ در جرایم منافی عفت چنانچه دادنامه حاوی مطالبی باشد که اطلاع شاکی از آن حرام است و همچنین در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور ابلاغ دادنامه حضوری بوده و ذی نفع می تواند از مفاد کامل رای اطلاع یافته و از آن استنساخ نماید.

مشاهده ماده 380 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 474 ـ درخواست اعاده دادرسی در مورد احکام محکومیت قطعی دادگاه ها اعم از آنکه حکم مذکور به اجراءگذاشته شده یا نشده باشد در موارد زیر پذیرفته می شود: الف ـ کسی به اتهام قتل شخصی محکوم شود و سپس زنده بودن وی محرز گردد. ب ـ چند نفر به اتهام ارتکاب جرمی محکوم شوند و ارتکاب آن جرم به گونه‏ای باشد که نتوان بیش از یک مرتکب برای آن قائل شد. پ ـ شخصی به علت انتساب جرمی محکوم شود و فرد دیگری نیز به موجب حکمی از مرجع قضایی به علت انتساب همان جرم محکوم شده باشد به طوری که از تعارض و تضاد مفاد دو حکم بی گناهی یکی از آنان احراز گردد. ت ـ درباره شخصی به اتهام واحد احکام متفاوتی صادر شود. ث ـ در دادگاه صالح ثابت شود که اسناد جعلی یا شهادت خلاف واقع گواهان مبنای حکم بوده است. ج ـ پس از صدور حکم قطعی واقعه جدیدی حادث و یا ظاهر یا ادله جدیدی ارائه شود که موجب اثبات بی گناهی محکوم علیه یا عدم تقصیر وی باشد. چ ـ عمل ارتکابی جرم نباشد و یا مجازات مورد حکم بیش از مجازات مقرر قانونی باشد.

مشاهده ماده 474 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM