15-آیا درخواست صدور
دستور تخلیه فوری بر اساس قانون سال 76 به استناد
قرارداد فی مابین که ماهیت
قرارداد رهن کامل می باشد و
اجاره بها در
قرارداد وجود ندارد ولی
قرارداد دارای مدت و به امضای دو شاهد می باشد مشمول صدور
دستور تخلیه فوری می باشد یا به دلیل اینکه ناظر به
عقد اجاره نبوده و
اجاره بهاء ندارد مشمول رد دادخواست می باشد؟ 16-چنانچه
دستور تخلیه صادر شود و مستاجر نسبت به آن اعتراض نماید و قاضی شورا پس از رسیدگی به اعتراض وفق ماده 17 آئین نامه اجرایی قانون روابط موجر و مستاجر سال 78 رای صادر نماید آیا رای قاضی باید وفق مواد 25و 26و27 قانون شوراهای حل اختلاف قابل اعتراض در دادگاه های حقوقی اعلام شود و یا اینکه رای مزبور قطعی می باشد؟ 26-چنانچه قاضی شورا در راستای تقاضای
دستور تخلیه فوری ملک تجاری مبادرت به صدور
دستور تخلیه به دلیل اتمام مدت
قرارداد وفق قانون روابط موجر و مستاجر سال 76 نمایند و مستاجر در زمان ابلاغ مفاد
دستور تخلیه به شورا مراجعه و ادعا نمایند که طبق مفاد تصریج شده در
قرارداد اجاره استنادی پرونده دارای حق
سرقفلی نیز در
مورد اجاره می باشد دراین حالت آیا قاضی شورا بایستی از دستور عدول نمایند و یا اینکه مستاجر وفق ماده 5 قانون فوق الذکر باید دعوای مطالبه
سرقفلی در دادگاه مطرح نمایند و اعتراض وی اقدامی ندارد و در صورتی که قائل به نظر اول باشیم آیا قاضی باید پرونده را بایگانی نمایند یا اینکه با قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاه حقوقی ارسال نمایند و یا اینکه باید ضمن اجرای
دستور تخلیه به اجرای احکام دستور بدهیم که
سرقفلی را وفق تبصره 2 ماده 6 قانون روابط موجر و مستاجر سال 76 به نرخ روز محاسبه و به هنگام تخلیه به مستاجر پرداخت شود؟ 28-در دعوی
فک رهن که بانک یا مرتهن طرف دعوی قرار نمی گیرد و به علت عدم طرح دعوی به طرفیت مرتهن قرار رد دعوی صادر می شود. س: 1-چه ضرورتی به طرف دعوی قرار دادن مرتهن وجود دارد؟ در صورت رسیدگی و صدور قطعیت آن و وجود جایگاه ورود و اعتراض ثالث و امکان طرح دعوی چه حقی از وی زائل می گردد؟2-بنا به اصل بی طرفی محاکم آیا جانبداری از مرتهن تلقی نمی گردد و از طرف دیگر ایجاد هزینه و ضرر برای خواهان به تبع آن به وجود نمی آید؟ 32-چنانچه مستاجر در اعتراض به
دستور تخلیه مدعی تمدید شفاهی
قرارداد گردد و شکایت خود را در راستای ماده 17 آئین نامه قانون رواقط موجر و مستاجر مطرح نماید که
قرارداد اجاره سال 93 به اتمام رسیده و پس از آن موجر تاکنون از وی
اجاره بها دریافت می نموده. الف-آیا ادعای تمدید از مستاجر معترض قابل قبول است؟ و در واقع تا چه مدت زمان مشخصی بعد از انقضای مدت
قرارداد اجاره از موجر تقاضای
دستور تخلیه مورد پذیرش قرار می گیرد چنانچه مثلا یک سال و یا بیشتر بعد از انقضای
قرارداد اجاره موجر تقاضای
دستور تخلیه نمود موضوع حمل بر تمدید می باشد و آیا تمدید باید همانند شرایط
قرارداد کلیه کتبی باشد یا با شهادت شهود و قرائین نیز قابل اثبات است؟ آیا در صورت پذیرش ادعای تمدید ضرورتی در اثبات غایت زمان تمدید شده می باشد؟ با همین که طرفین به سبب مراضات حاصله مدتی علاوه بر
قرارداد اجاره رابطه استیجاری را ادامه دادند تمدید محقق شده است؟ ب-چنانچه موجر درخواست تخلیه فوری باستناد یک
قرارداد اجاره کتبی و دارای امضاء دو شاهد را نمود که بعد از اتمام
قرارداد طرفین مجددا در ذیل
قرارداد را تا زمان مشخصی با تراضی تمدید کرده اند منتهی صرفا آن را امضاء نموده اند و شهودی بر این امر وجود نداشت آیا با این وصف مشمول تخلیه فوری می باشد؟ یا اینکه به دلیل اتمام مدت
قرارداد قبلی که شرایط
دستور تخلیه با امضاء دو شاهد داشته و تمام شد و طرفین با امضای مجدد اراده جدید و
قرارداد ثانویه ای را به وجود آورده اند که امضای دو شاهد را ندارد و مشمول
دستور تخلیه نیست؟ ج-چنانچه مستاجر به
دستور تخلیه شکایت به دلیل
جعل در
اجاره نامه مطرح نماید آیا رسیدگی به شکایت در صلاحیت قاضی شورا است یا اینکه مستاجر ابتدا بایستی شکایت کیفری در دادسرا مطرح و بعد از اثبات به شورا مراجعه نماید؟ چنانچه رسیدگی در صلاحیت قاضی شورا باشد و ادعای
جعل و انکار در خصوص امضای موجر با شهود در رسیدگی موثر باشد آیا نیاز به رسیدگی در این خصوص وجود دارد یا خیر