نشست قضایی شماره 1400-8473

نشست قضایی شماره 1400-8473

مجموعه کامل نشست های قضایی

نشست قضایی شماره 1400-8473


کد نشست:
1400-8473

تاریخ برگزاری:
1399/09/26

برگزار شده توسط:
استان بوشهر/ شهر بندر گناوه

موضوع:
صلاحیت تعیین تکلیف و رفع توقیف از وسیله نقلیه یا وسایل توقیف شده توسط مرجع انتظامی

پرسش:
آیا تعیین تکلیف و رفع توقیف از وسیله نقلیه یا وسایل توقیف شده توسط مرجع انتظامی در پرونده بر عهده دادگاه می باشد یا قاضی اجرای احکام کیفری؟

نظر هیئت عالی:
مستفاد از ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و ماده 215 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 تعیین تکلیف نسبت به استرداد معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده از جرم تحصیل شده حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است؛ حسب مواد و شرایط پرونده و قرار نهایی صادره به عهده مقام قضایی است که باید با رعایت مواد قانونی فوق الذکر به موضوع رسیدگی و تعیین تکلیف نماید. بدیهی است قاضی اجرای احکام کیفری در حدود مقررات قانونی مربوطه نظیر مواد 489 و 506 قانون آ.د.ک مکلف به اقدام است.

نظر اکثریت:
به نظر می رسد با توجه به ماده 215 ق. م. ا باید تفصیل قایل شد؛ در صورت صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب نسبت به استرداد یا معدومیت تعیین تکلیف با دادسرا دادستان یا بازپرس می باشد و نسبت به ضبط تعیین تکلیف با دادگاه است و مفهوم مخالف آن این است که در صورت صدور جلب به دادرسی در هر سه شکل استرداد و معدومیت و یا ضبط اشیا تعیین تکلیف با دادگاه است و با توجه به ذیل ماده یاد شده چنانچه پرونده در اجرای احکام کیفری باشد چون دادستان رییس اجرای احکام کیفری بوده و صدق می کند که پرونده نزد ایشان در جریان است لذا وفق صدر ماده باید عمل کرد یعنی اگر اموال موضوع پرونده قبلا در دادسرا منتهی به منع تعقیب یا موقوفی شده باشد تعیین تکلیف آن در خصوص استرداد یا معدومیت با دادستان و در خصوص ضبط با دادگاه می باشد. در فرض منع و یا موقوفی تعقیب وفق ذیل ماده 215 اتخاذ تصمیم پیرامون استرداد یا معدومیت با دادستان محترم می باشد. در حقیقت جریان پرونده در اجرای احکام کاشف از آن می شود که دادستان در مرحله تحقیقات تصمیمی را که تکلیف بوده اتخاذ ننموده است. حال که حقیقت کشف گردید باید به آنچه می بایست در مرحله تحقیقات عمل می نمود عمل نماید و فوت موضوع در وقت خود نافی از انجام آن در وقت متاخر نمی شود و سالب اختیار دادستان محترم نمی باشد و اگر منظور از وسیله نقلیه در پرونده های رانندگی بدون گواهینامه هست باید قایل به تفکیک شد. اگر گزارش از پلیس راهور یا پلیس راه باشد که بعد از صدور کیفرخواست شفاهی و ارسال به دادگاه بعد از صدور رای در صورت اجرا یا حتی بدون اجرا در صورت درخواست متهم دادگاه رفع توقیف می کند و در صورت عدم حضور و درخواست متهم و ارسال پرونده به اجرا بعد از قطعیت اجرا تصمیم می گیرد اما اگر در پرونده تصادفی دادسرا گزارش جرم رانندگی بدون گواهینامه را داده و پرونده با کیفرخواست ارسال شده چون معلوم نیست که دادسرا به خودرو یا موتور نیاز دارد یا خیر نتیجه رسیدگی به دادسرا ارسال می شود تا تصمیم بگیرند.

نظر اقلیت:
جهت تبیین موضوع و روشن شدن ماده نزاع؛ به طور کلی با دو دسته اموال در پرونده ها مواجه هستم؛ یک دسته اموالی که دلیل یا وسیله جرم ارتکاب بوده یا از جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال یا برای استعمال اختصاص داده شده است و دسته دوم اموالی است که توسط مرجع انتظامی یا مقام قضایی یا.. . در پرونده توقیف شده ولی جزء دسته اول نیست. مانند زمانی که مامورین یا مقام قضایی فرضا ماشین یا موبایل و یا سایر وسایل متهم را توقیف کرده اند و این اموال از مصادیق دسته اول نیست. در خصوص اموال توقیفی گروه اول تقریبا قانون شقوق مختلف را مشخص کرده و فقط دو ابهام وجود داشته از قدیم یکی راجع به معدوم نمودن اموال بوده که نظریه مشورتی دستور معدوم کردن را در هر حال در صلاحیت دادگاه دانسته و به نظر درست هم می رسد. دوم اینکه اگر پرونده بدون تعیین تکلیف این دسته اموال وارد اجرای احکام شود در این صورت به دلایل ذیل اجرای احکام تکلیف و اختیاری در این خصوص ندارد. اولا همان گونه که از اسم واحد اجرای احکام پیداست اصل است که این واحد به اجرای احکام و دستورات قطعی محاکم در مورد متهمین و اشیا و اموال و.. . در پرونده هایی که در یک روند رسیدگی تمام عیار قضایی به قطعیت رسیده می پردازد نظیر احکام محکومیت یا دستور به ضبط و معدوم یا مسترد شدن که در اثناء رسیدگی اجرا نشده است. لذا اجرای احکام تکلیفی به صدور حکم و دستور به تشخیص خود و راسا را ندارد مگر آنکه نص قانونی به طور صریح و استثنایی قایل به تکلیف برای اجرا شود که در موضوع ما نحن فیه تمام نصوص قانونی از جمله مواد اشاره (215 و 148) تکلیف را برای دادسرا و دادگاه قرار داده است.

مبحث:
حقوق جزای عمومی , آیین دادرسی کیفری , جزای اختصاصی

منبع:
سامانه نشست های قضایی


مواد مرتبط با این نشست قضایی

ماده 148 ـ بازپرس در صورت صدور قرار منع موقوفی یا ترک تعقیب باید درباره استرداد و یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده از جرم تحصیل شده حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین تکلیف کند. در مورد ضبط این اموال یا اشیاء دادگاه تکلیف آنها را تعیین می کند. بازپرس مکلف است مادام که پرونده نزد او جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیای مذکور را صادر کند: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ – از اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم شود. تبصره 1 ـ در تمام امور کیفری دادگاه نیز باید ضمن صدور رای نسبت به استرداد ضبط و یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند. تبصره 2 ـ متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال موضوع این ماده می تواند طبق مقررات اعتراض کند هر چند قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد. در این مورد مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم بازپرس دادگاه و نسبت به تصمیم دادگاه دادگاه تجدید نظر استان است.

مشاهده ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 489 ـ وظایف قاضی اجرای احکام کیفری عبارت است از: الف ـ صدور دستور اجرای احکام لازم الاجرای کیفری و نظارت بر شیوه اجرای آنها ب ـ نظارت بر زندان‏ها در امور راجع به زندانیان پ ـ اعلام‏نظر درباره زندانیان واجد شرایط عفو و آزادی مشروط مطابق قوانین و مقررات ت ـ اعطای مرخصی به محکومان براساس قوانین و مقررات ث ـ اتخاذ تصمیم درباره محکومان سالمند مبتلایان به بیماری های روانی و بیماریهای جسمی صعب العلاج و سایر افراد محکوم نیازمند به مراقبت و توجه ویژه از قبیل صدور اجازه بستری برای آنها در مراکز درمانی بر اساس ضوابط و مقررات ج ـ اجرای سایر وظایفی که به موجب قوانین و مقررات برای اجرای مجازات ها وضع شده یا بر عهده قاضی اجرای احکام کیفری یا ناظر زندان قرار گرفته است.

مشاهده ماده 489 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 506 ـ موقوف شدن اجرای مجازات در حقوق شاکی یا مدعی خصوصی و اجرای احکام ضبط اشیاء و اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده و یا از ارتکاب جرم تحصیل شده است تاثیری نخواهد داشت مگر اینکه علت موقوف شدن اجرای مجازات نسخ مجازات قانونی باشد.

مشاهده ماده 506 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 215 ـ بازپرس یا دادستان در صورت صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب باید تکلیف اشیاء و اموال کشف شده را که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده و یا از جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین کند تا حسب مورد مسترد ضبط یا معدوم شود. در مورد ضبط دادگاه تکلیف اموال و اشیاء را تعیین می کند. همچنین بازپرس و یا دادستان مکلف است مادام که پرونده نزد وی جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیاء مذکور را صادر نماید: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ ـ جزء اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم گردد. در کلیه امور جزایی دادگاه نیز باید ضمن صدور حکم یا قرار یا پس از آن اعم از اینکه مبنی بر محکومیت یا برائت یا موقوفی تعقیب متهم باشد در مورد اشیاء و اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده یا در اثر جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص یافته است باید رای مبنی بر استرداد ضبط یا معدوم شدن آن صادر نماید. تبصره 1 ـ متضرر از قرار بازپرس یا دادستان یا قرار یا حکم دادگاه می تواند از تصمیم آنان راجع به اشیاء و اموال مذکور در این ماده شکایت کند و طبق مقررات در دادگاه های جزایی شکایت خود را تعقیب و درخواست تجدیدنظر نماید هر چند قرار یا حکم دادگاه نسبت به امر جزائی قابل شکایت نباشد. تبصره 2 ـ مالی که نگهداری آن مستلزم هزینه نامتناسب برای دولت است یا موجب خرابی یا کسر فاحش قیمت آن می گردد و حفظ مال هم برای دادرسی لازم نیست و همچنین اموال ضایع شدنی و سریع الفساد حسب مورد به دستور دادستان یا دادگاه به قیمت روز فروخته می شود و وجه حاصل تا تعیین تکلیف نهایی در صندوق دادگستری به عنوان امانت نگهداری می گردد.

مشاهده ماده 215 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM