رای قضایی شماره 9309970925700100

رای قضایی شماره 9309970925700100

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970925700100


شماره دادنامه قطعی:
9309970925700100

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/10/30

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
ادعای عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک

پیام رای:
احراز عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک باید در موارد مصرح قانونی و یا موارد غیر مصرحی که مصادیق آن مشخص باشد صورت گیرد و بیان کلی عسر و حرج زوجه کفایت نمی کند.

رای خلاصه جریان پرونده
خانم س.ج. به وکالت از خانم م.ح. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به سبب عسروحرج به طرفیت زوج آقای م.ع. تقدیم دادگستری شهرستان آمل نموده و توضیح داده که موکله در تاریخ 1389/4/5 به موجب سند نکاحیه شماره 10913 با مهریه 124 عدد سکه تمام بهار آزادی به عقد شرعی و رسمی خوانده درآمده است. متاسفانه پس از گذشت چند سال از وقوع عقد زوج تمایلی به آغاز زندگی مشترک و برپایی مراسم عروسی ندارد و سر ناسازگاری و مخالفت با زوجه را در پیش گرفته است با توجه به اینکه زوجه در شرایط سخت مالی قرار داشته و زوج نیز هیچ گونه نفقه و خرجی به زوجه پرداخت نمی نماید به سبب عسروحرج تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش دارد. پرونده ثبت و جهت رسیدگی به شعبه هشتم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان آمل ارجاع گردیده است. دادگاه پس از جری تشریفات قانونی به تاریخ 1392/10/5 با حضور طرفین دعوی و وکلای آنان جلسه دادرسی تشکیل داده وکیل خواهان اظهار داشته: خوانده حدود یک سالی است موکله را بدون تکلیف رها نموده و هیچ گونه اقدامی جهت امر ازدواج و پرداخت مخارج و هزینه ها نمی کند و هنگامی که با اعتراض موکله مواجه می شود اظهار می دارد که ما را همان از یکدیگر جداست و بهتر است هرکدام راه خودمان را برود و من هیچ گونه خرجی و مخارج به شما پرداخت نمی نمایم و مدت کمی بعد از ازدواج سر ناسازگاری داشته و موکله را مورد اذیت و آزار روحی و روانی قرار می دهد و با توجه به اینکه خوانده موکله را از بکارت خارج نموده؛ از این قضیه سوءاستفاده می کند و در طول مدت یک سال تماس حضوری و تلفنی با موکله نداشته و چون اوضاع مالی موکله و والدینش چندان مساعد نمی باشد جهت تامین مخارج خویش در یک کارگاه شیرینی پزی مشغول به کار می باشد بابت نفقه و مهریه پرونده جداگانه تشکیل شده و حاضر است چهار سکه از مهریه اش را در ازاء طلاق بذل نماید. به سبب عسروحرج تقاضای صدور حکم طلاق دارد. وکیل زوج خوانده در پاسخ بیان نموده: موکل بنده اظهار می نماید که به همسر و زندگی اش علاقه مند می باشد و اینکه در حال حاضر از یکدیگر جدا زندگی می کنند به این دلیل است که هنوز در دوره عقد است و به اصطلاح مراسم عروسی برگزار نشده و زیر یک سقف نرفته اند و زوجه به دلیل مشکلاتی که در اخلاق و رفتار داشته سر ناسازگاری با موکل دارد به این دلیل موکل فقط قصد تادیب و اصلاح کردن ایشان برای زندگی را دارند و حاضر نیست خانمش را به دلیل علاقه مند بودن طلاق دهد و مبلغ یارانه ماهیانه را به حساب خانم واریز نموده که مدارکش موجود است و الان نیز آمادگی دارد نفقه ایشان را پرداخت نماید. س: آیا منزلی برای زوجه فراهم کردید؟ ج: خیر زوج شرایط شروع زندگی مشترک را در حال حاضر ندارد در صورت حل اختلافات اقدام به شروع زندگی مشترک خواهد کرد. زوجه اظهار می دارد حاضر نیستم با همسرم زندگی کنم. دادگاه مبادرت به ارجاع امر به داوری نموده آقای م.ح. به عنوان داور زوجه و آقای ع.ع. به عنوان داور زوج معرفی گردیده اند. داور زوجه طی نظریه کتبی به دادگاه اعلام داشته زوجه در حال حاضر در طلاق عاطفی به سر برده و اصرار به طلاق و جدایی دارد. داور زوج نیز اعلام نموده که زوج حاضر به ادامه زندگی مشترک با زوجه بوده و اختلافات عمیقی که به جدایی منجر شود وجود ندارد. از دادگاه درخواست ارشاد طرفین برای صلح و سازش و ادامه زندگی دارد. دادگاه ختم دادرسی را اعلام و به شرح دادنامه شماره 2102 مورخ 1392/11/9 و با استدلال به اینکه با عنایت به محتویات پرونده استماع اظهارات طرفین به خصوص اظهارات وکیل زوج دایر بر اینکه علی رغم گذشت سه سال از عقد شرایط شروع زندگی مشترک را فراهم ننموده و زوجین اختلاف داشته اند و نظر به اینکه سعی و تلاش دادگاه و مساعی داوران در جهت اصلاح ذات البین موثر واقع نگردیده است لهذا دادگاه مستندا به ماده 1130 قانون مدنی و مواد 26 و 33 قانون حمایت خانواده عسروحرج زوجه را محرز دانسته و حکم به الزام زوج به مطلقه نمودن زوجه صادر نموده است زوجه می تواند با بذل چهار عدد سکه از مهریه خویش خود را به طلاق خلع مطلقه نماید. ضمنا با توجه به طرح دعوای جداگانه در خصوص مهریه و نفقه دادگاه در این خصوص فارغ از رسیدگی می باشد. مدت اعتبار رای شش ماه از تاریخ قطعیت است. پس از ابلاغ رای صادره خانم م.ح. به وکالت از زوج محکوم علیه با تقدیم دادخواست تجدیدنظر نسبت به آن اعتراض نموده و در لایحه تقدیمی اجمالا اعلام داشته: موکل در جلسه دادرسی نیز بیان داشته حاضر به جدایی از همسرش نمی باشد و خواهان ادامه زندگی مشترک است. زوجه بنای ناسازگاری با موکل داشته و در منزل پدری به سر می برد. با وجود درخواست های مکرر موکل از ایشان همچنان از برگشت و تمکین خودداری می نماید. متاسفانه قاضی محترم دادگاه بدون توجه به اظهارات زوج و نظریه داور وی به لحاظ عسروحرج زوجه اقدام به صدور رای طلاق کرده درصورتی که عسروحرجی وجود ندارد و مسبب خودش است که با وجود درخواست های مکرر موکل حاضر به برگشت و ادامه زندگی مشترک نبوده و سر ناسازگاری دارد تقاضای نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را دارم. پس از تبادل لوایح و وصول پاسخ وکیل تجدیدنظرخوانده اجمالا دایر به اینکه پس از سپری شدن مدت کوتاهی از وقوع عقد زوج با موکله ناسازگاری داشته و با سوء رفتار و معاشرت وی را مورد آزار و اذیت جسمی و روحی قرار داده و وکیل زوج در جلسه دادرسی اعلام داشته که موکلش آمادگی و شرایط زندگی زیر یک سقف و برپایی جشن عروسی ندارد و قادر به پرداخت نفقه و مخارج زندگی مشترک نمی باشد پرونده به مرجع تجدیدنظر ارسال گردیده است. شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران نسبت به تجدیدنظرخواهی رسیدگی و به شرح دادنامه شماره 300 مورخ 1393/3/22 با رد تجدیدنظرخواهی وکیل زوج به استناد ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. پس از ابلاغ رای تجدیدنظر خانم م.ح. به وکالت از زوج محکوم علیه با تقدیم دادخواست فرجامی نسبت به آن اعتراض و در لایحه تقدیمی با تکرار مطالب مرحله تجدیدنظرخواهی اجمالا اعلام داشته که زوج به همسر و زندگی اش علاقه مند است و برای منصرف کردن زوجه از موضوع طلاق و برگرداندن ایشان به زندگی مشترک به منزل پدری همسرش مراجعات مکرری داشته و زوجه قبول نکردند. زوج در جلسه دادگاه و در حضور قاضی به صراحت اعلام نموده که همسر و زندگی اش را دوست دارد و به هیچ عنوان حاضر به طلاق نمی باشد و لکن دادگاه به صرف اعلام زوجه مبنی بر اینکه موکل به ایشان نفقه و خرجی نمی دهد رای بر طلاق صادر نموده درصورتی که در خصوص عدم پرداخت نفقه از سوی موکل دادنامه ای صادر نگردیده و هیچ دلیلی ارایه نشده است و صدور رای به علل واهی موجب تزلزل بنیان خانواده می گردد تقاضای نقض دادنامه فرجام خواسته را دارد. پس از تبادل لوایح و وصول پاسخ وکیل زوجه فرجام خوانده اجمالا دایر بر اینکه فرجام خواه در دادگاه اعلام داشته بنده فعلا آمادگی برپایی جشن عروسی و زندگی مشترک با زوجه زیر یک سقف را ندارم و بارها اقدام به ضرب و شتم و کتک کاری موکله نموده و نفقه و خرجی زوجه را پرداخت نکرده است و صرف بیان دوست داشتن زوجه کفایت نمی کند پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.

رای شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی وکیل زوج محکوم علیه آقای م.ع. نسبت به دادنامه شماره 300 مورخ 1393/3/22 شعبه 13 دادگاه تجدیدنظر استان مازندران که در تایید رای بدوی شماره 2102 مورخ 1392/11/9 شعبه هشتم دادگاه عمومی حقوقی شهرستان آمل اصدار یافته و به موجب آن با احراز عسروحرج زوجه حکم به الزام زوج به طلاق زوجه صادر شده است موجه و در خور پذیرش می باشد زیرا اولا: حسب مقررات ماده 1130 قانون مدنی و تبصره الحاقی آن احراز عسروحرج بایستی در موارد مصرح قانونی و یا موارد غیرمصرحی که مصادیق آن مشخص باشد صورت گیرد و بیان کلی عسروحرج زوجه کفایت نمی کند عسروحرج امری استثنایی و خلاف اصل می باشد صرف داشتن اختلاف نظر و یا عدم برپایی مراسم عرفی عروسی دلیل عسروحرج نیست. ثانیا: حسب مفاد ماده 1129 قانون مدنی عدم پرداخت نفقه از سوی زوج در صورتی موجب طلاق زوجه خواهد بود که استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرا حکم صادره از محکمه در این خصوص و الزام وی به آن محقق شود که در مانحن فیه نه تنها چنین نبوده و حکم قطعی از دادگاه در خصوص ترک انفاق زوج صادر نشده و عدم امکان اجرای آن محرز نگردیده است بلکه زوج در دادگاه اعلام آمادگی برای حل اختلاف و پرداخت نفقه زوجه نموده است. ثالثا: زندگی مشترک زوجین طرف دعوی هنوز شروع نشده و ادعای سوء رفتار و معاشرت زوج مقرون به دلایل کافی نیست و چنین به نظر می رسد که به نوعی بین طرفین لجبازی وجود دارد که با ارشاد دادگاه قابل رفع است و عسروحرج بیشتر در دوران زندگی مشترک زوجین مطرح می گردد که به جهات اساسی موجب غیر قابل تحمل بودن زندگی مشترک برای زوجه می گردد. لهذا رای فرجام خواسته با موازین شرعی و مقررات قانونی انطباق ندارد و به استناد بندهای 2 و 5 ماده 371 و بند ج ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه دیگر (هم عرض) دادگاه تجدیدنظر استان مازندران ارجاع می شود.
رییس و عضو معاون شعبه 42 دیوان عالی کشور
علیزاده- خان بیگی

قاضی:
علیزاده , خان بیگی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1130 - در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود. تبصره - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می گردد: 1 - ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. 2 - اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. 3 - محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر. 4 - ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد. 5 - ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود حکم طلاق صادر نماید.

مشاهده ماده 1130 قانون مدنی

ماده 1129 - در صورت استنکاف شوهر از دادن نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه و الزام او به دادن نفقه زن می تواند برای طلاق به حاکم رجوع کند و حاکم شوهر را اجبار به طلاق می نماید. همچنین است در صورت عجز شوهر از دادن نفقه.

مشاهده ماده 1129 قانون مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 401 - پس از نقض رای دادگاه در دیوان عالی کشور رسیدگی مجدد به دادگاهی که به شرح زیر تعیین می گردد ارجاع می شود و دادگاه مرجوع الیه مکلف به رسیدگی می باشد: الف - اگر رای منقوض به صورت قرار بوده و یا حکمی باشد که به علت نقص تحقیقات نقض شده است رسیدگی مجدد به دادگاه صادرکننده آن ارجاع می شود. ب - اگر رای به علت عدم صلاحیت دادگاه نقض شده باشد به دادگاهی که دیوان عالی کشور صالح بداند ارجاع می گردد. ج - در سایر موارد نقض پرونده به شعبه دیگر از همان حوزه دادگاه که رای منقوض را صادر نموده ارجاع می شود و اگر آن حوزه بیش از یک شعبه دادگاه نداشته باشد به نزدیکترین دادگاه حوزه دیگر ارجاع می شود.

مشاهده ماده 401 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 26ـ در صورتی که طلاق توافقی یا به درخواست زوج باشد دادگاه به صدور گواهی عدم امکان سازش اقدام و اگر به درخواست زوجه باشد حسب مورد مطابق قانون به صدور حکم الزام زوج به طلاق یا احراز شرایط اعمال وکالت در طلاق مبادرت می کند.

مشاهده ماده 26 قانون حمایت از خانواده

ماده 33ـ مدت اعتبار حکم طلاق شش ماه پس از تاریخ ابلاغ رای فرجامی یا انقضای مهلت فرجام خواهی است. هرگاه حکم طلاق از سوی زوجه به دفتر رسمی ازدواج و طلاق تسلیم شود در صورتی که زوج ظرف یک هفته از تاریخ ابلاغ مراتب در دفترخانه حاضر نشود سر دفتر به زوجین ابلاغ می کند برای اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفترخانه حاضر شوند. در صورت عدم حضور زوج و عدم اعلام عذر از سوی وی یا امتناع او از اجرای صیغه صیغه طلاق جاری و ثبت می شود و مراتب به زوج ابلاغ می گردد. در صورت اعلام عذر از سوی زوج یک نوبت دیگر به ترتیب مذکور از طرفین دعوت به عمل می آید. تبصره ـ دادگاه صادر کننده حکم طلاق باید در رای صادر شده بر نمایندگی سردفتر در اجرای صیغه طلاق در صورت امتناع زوج تصریح کند.

مشاهده ماده 33 قانون حمایت از خانواده

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM