رای قضایی شماره 9309970909900372

رای قضایی شماره 9309970909900372

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970909900372


شماره دادنامه قطعی:
9309970909900372

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/08/28

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
تاثیر شرط عدم عزل وکیل بر عقد وکالت

پیام رای:
چنانچه در ضمن عقد وکالت شرط بلاعزل بودن وکیل شود این امر اثری بر لزوم عقد ندارد بلکه همچنان عقد وکالت جایز و وکیل قابل عزل است.

رای خلاصه جریان پرونده
در تاریخ 10/7/91 آقای غ د. با وکالت مع الواسطه آقای الف.ف. دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور حکم به طرفیت خانم س.ب. تسلیم دادگستری جاجرم نموده است که به شعبه اول دادگاه های حقوقی آن شهرستان ارجاع شده است. وکیل خواهان توضیح داده است طرفین برابر سند رسمی(18045-89/4/6) ازدواج نموده اند و نتوانسته اند زندگی خوب داشته باشند زوج به زوجه وکالت بلاعزل با حق توکیل غیر داده است تا خود را مطلقه نماید( زوجه به وی از ناحیه زوج وکالت داده است تا تقدیم دادخواست نماید) لذا تقاضای صدور حکم طلاق دارم. دادگاه طرفین را دعوت نموده است. جلسه دادگاه در تاریخ 17/10/91 با حضور وکیل مع الواسطه خواهان و شخص خوانده تشکیل شد و وکیل خواهان ادعا را تکرار نمود و به مسیله وکالت مع الواسطه اشاره نموده است. زوجه گفت: من سه سال است با خواهان ازدواج کردم هنوز عروسی نکردیم. فرزند نداریم و خواهان به من وکالت داد تا خود را مطلقه کنم و مهریه 314 سکه بهار آزادی می باشد که از ایشان می خواهم و نفقه ایام گذشته را نیز می خواهم که نه میلیون تومان می باشد. دادگاه وقت رسیدگی را تجدید نموده و حضور زوج را ضروری دانسته است. جلسه دادگاه در تاریخ 9/12/91 با حضور زوج و زوجه تشکیل شد و زوج گفت: من قبول ندارم و نمی خواهم طلاق بدهم و من وکالت دادم هر وقت که بی احترامی کردم ایشان برود طلاق بگیرد. خوانده گفت: من می خواهم طلاق بگیرم و من مهریه ام را می خواهم و حاضر نیستم با ایشان زندگی کنم. وکیل گفت ایشان بنده را از وکالت عزل ننمود و من در حدود اختیارم تقاضای مطلقه شدن زوجه را دارم. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 1038-16/12/91 با این استدلال زوج(موکل) خود شخصا اعلام نموده است که من راضی به طلاق نیستم و عقد وکالت یک عقد جایز است. طبق ماده 449 قانون مدنی به لفظ و فعلی که دلالت بر فسخ وکالت باشد وکالت فسخ می شود و بلاعزل بودن وکالت ضمن همین عقد جایز می باشد با فسخ آن وکیل عزل می شود و چون زوجه دلیلی برای تقاضای طلاق ندارد و زوج راضی به طلاق نیست لذا دعوی وی را غیر وارد تشخیص حکم به بطلان دعوی صادر کرده است. از این رای توسط وکیل زوج به وکالت از زوج تجدیدنظرخواهی شده است و پرونده به شعبه اول دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی ارجاع شده است. خلاصه ایراد وکیل این است که زوج به من وکالت بلاعزل داده و وکالت قابل عزل نمی باشد و مورد از موارد ماده 449قانون مدنی مورد استناد دادگاه نیست و مخالفت بر طلاق دلیل بر عزل وکالت نیست تقاضای نقض رای را دارم. دادگاه طرفین را دعوت نمود در جلسه مورخ 16/4/92 طرفین و وکیل مذکور آمدند زوج گفت من وکالت در طلاق ندادم این وکالت را دادم که ایشان برگردد سر زندگی و خوش رفتار باشد. اصلا وکالت در طلاق در کار نبود. وکیل گفت وی رفت دفترخانه در قبال مختومه شدن همه پرونده ها این وکالت را داده است و وکالت بلاعزل می باشد. خانم س.گفت طبق وکالت نامه اجازه طلاق دارم. دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر کرد. داوران تعیین شد وکیل و زوجه توفیق در سازش نداشته اند. دادگاه با اعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 478-15/5/92 با استناد به وکالت نامه بلاعزل با نقض رای بدوی رای به طلاق زوجه با بذل یک سکه به عنوان طلاق خلع صادر نموده است. از این رای توسط زوج فرجام خواهی شد و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. مطالب طرفین تکرار مطالب گذشته می باشد.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرایت گزارش آقای ج.الهی عضو ممیز و اوراق پرونده و دادنامه شماره 478-15/5/92 فرجام خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به محتویات پرونده های بدوی و تجدیدنظر و مستندات ابرازی دادنامه فرجام خواسته مخدوش است زیرا: موضوع وکالت نامه مورد استناد وکالت در طلاق توسط زوج به زوجه و حق توکیل به غیر است. با عنایت به اینکه وکالت عقد جایز و وکیل قابل عزل می باشد (ماده 678 قانون مدنی) و بلاعزل بودن آن ضمن عقد لازم خارج از عقد وکالت صورت نگرفته بلکه ضمن همین عقد وکالت صورت گرفته نیز قابل عزل می باشد. و برابر ماده 683 قانون مدنی هرگاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی که منافی با وکالت باشد بجا آورده باشد مثل اینکه مالی را برای فروش آن وکالت داد خود بفروشد وکالت منفسخ می شود. در ما نحن فیه زوج به زوجه وکالت داده است تا خود را مطلقه کند. یا وکیل بگیرد تا از طرف زوج او را مطلقه نماید. قبل از انجام وکالت زوج از مطلقه نمودن زوجه منصرف شد و به دادگاه اعلام نموده درواقع اصل وکالت را فسخ نموده است و وکیل را با این عمل عزل کرده است و عزل هم همانطور که قاضی محترم بدوی بیان داشته همانند فسخ با هر لفظ فعلی محقق می شود دیگر این که وکیل با این وجود چه حقی در ادامه انجام وکالت دارد و حتی حق تجدیدنظرخواهی با عزل عملی از وی سلب شده چگونه از ناحیه زوج تجدیدنظرخواهی نسبت به رایی می کند که به نفع زوج صادرشده است. علی هذا با نقض رای فرجام خواسته پرونده برای رسیدگی به شعبه دیگر از دادگاه تجدیدنظر استان خراسان شمالی محول می شود.
مستشار شعبه 26 دیوان عالی کشور ـ عضو معاون
الهی ـ ربانی نژاد

قاضی:
الهی , محمد ربانی نژاد

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 449 - فسخ به هر لفظ یا فعلی که دلالت بر آن نماید حاصل می شود.

مشاهده ماده 449 قانون مدنی

ماده 678 - وکالت به طرق ذیل مرتفع می شود: 1 - به عزل موکل؛ 2 - به استعفای وکیل؛ 3 - به موت یا جنون وکیل یا موکل.

مشاهده ماده 678 قانون مدنی

ماده 683 - هر گاه متعلق وکالت از بین برود یا موکل عملی را که مورد وکالت است خود انجام دهد یا به طور کلی عملی که منافی با وکالت وکیل باشد به جا آورد مثل این که مالی را که برای فروش آن وکالت داده بود خود بفروشد وکالت منفسخ می شود.

مشاهده ماده 683 قانون مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM