رای قضایی شماره 9309970908800224

رای قضایی شماره 9309970908800224

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908800224


شماره دادنامه قطعی:
9309970908800224

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/07/19

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
دامنه شمول قاعده عدم پذیرش انکار بعد از اقرار

پیام رای:
قاعده عدم پذیرش انکار بعد از اقرارصرفا درفرضی است که اقرار نزد قاضی صادرکننده رای ادا شده باشد و اقاریر مراحل قبلی مشمول این قاعده نیست.

رای خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده و کیفرخواست مورخه 92/10/8 صادره از دادسرای عمومی و انقلاب شعبه د. آقای م. و. متولد 1367 به اتهام مباشرت در قتل عمدی مرحوم الف. ن.ز. 27 ساله موضوع شکایت اولیاءدم تحت تعقیب کیفری قرار گرفته است ص221. متهم در مراحل اولیه در تحقیقات انتظامی و بازپرسی منکر بزه انتسابی شده نهایتا در مورخه 92/3/14 در دایره آگاهی به این صورت اقرار نموده است مرحوم الف. از چند سال پیش با خواهر من به نام ط. رابطه داشته و به عنوان خواستگار از خواهرم سوء استفاده کرده... قرار گذاشت که شب بعدش همدیگر را ببینیم او را به محله ای بیرون از شهر بردم و به او گفتم که الف. چرا می خواهی با آبروی ما بازی کنی.. .. با من حرفش شد گفت من را به اینجا آورده ای که این حرفها را بزنی و مرا تهدید کرد که اگر پایم به شهر برسد چه کارت می کنم آبرویتان را می برم و هر چه از شما بدانم به همه می گویم. من از او التماس کردم که این کار را نکند بعدش که من دیگر راهی برای خود نمی دیدم رفتم و دوری زدم و برگشتم دوباره به او گفتم که سوار ماشین شود ولی با من گلاویز شد و مجبور شدم با گرز داخل ماشین او را بزنم و بعد او جان داشت برای این که کسی نفهمد رفتم به منزل خودمان یک بیل آوردم و او را خاک کردم. لازم به ذکر است که بعد از ضربه برای اطمینان او را خفه کردم با یک طناب قرمز.. .ص138-143. متهم در بازپرسی اظهار نموده بله قبول دارم من الف. ن.ز. را به قتل رسانده ام ولی به خدا هیچ وقت انگیزه این کار را نداشتم و به علت مسایل ناموسی با این مرحوم درگیر شدم و هرگز فکر نمی کردم این اتفاق بیفتد.. .. داشتیم با هم حرف می زدیم به منطقه ای بیرون از شهر رفتیم آنجا او را از ماشین پیاده کردم به او گفتم الف. الان جز من و تو خدا کسی بین من و تونیست چرا می خواهی با آبروی ما بازی کنی بخواهم هر کاری سرت می آورم و مرحوم الف. عصبانی شد و شروع کرد به فحاشی و کفر کردن و بدو بیراه گفتن و تهدید کردن.. .. و شروع کرد به حرفهای ناموسی و حرفهای تحریک آمیز که تو مرد نیستی اگر مرد بودی نمی گذاشتی من با خواهرت رابطه داشته باشم و همین طور نگاهم کنی و من هم با گرزی که در زیر صندلی ماشین داشتم پایین آمدم و به سر او زدم و بعد از زدن ضربه با هم گلاویز شدیم و گردن هم را فشار دادیم و بعد دستهایش شل شد و ترسیدم با طناب دستها و گردن او را بستم و به سمت خانه رفتم حدود ساعت 5/12 این اتفاق افتاد و رفتم تا یک بیل از خانه بیاورم و او را دفن کنم به خانه رفتم یک بیل آوردم جنازه را حدود چند صد متر جلوتر بردم یک زمین برای دفنش پیدا کردم چاله ای کندم و جنازه را داخل آن گذاشتم و حدود ساعت 3 شب به خانه برگشتم.. .ص149-152 متهم در بازسازی صحنه نیز چگونگی دعوا و درگیری با مقتول و چگونگی قتل و خاک کردن وی را تشریح نموده است ص154 پزشکی قانونی علت فوت را خفگی متعاقب فشار بر عناصر حیاتی گردن توسط جسم قابل انعطاف و عوارض ناشی از آن تعیین نموده است ص205. متهم در آخرین دفاع در بازپرسی اظهار نموده اینجانب قصد کشتن وی را نداشتم ولی با هم در بیابان درگیر شدیم خورد به زمین یقه وی را گرفتم و گردنش را فشار دادم و بعد که فوت کرد علایم حیاتی نداشت با بیل زمین را کندم وی را خاک کردم.. .ص212. متهم در جلسه دادرسی اظهار نموده مقتول خواست با سنگ مرا بزند هرچه گفتم کوتاه نیامد سوییچ ماشین مرا از روی ماشین گرفت و من چوبی را که زیر صندلی بود بیرون آوردم روی سنگی که در دست وی بود و خواست مرا بزند برخورد کرد سنگ خودش به سر وی برخورد و افتاد.. .. سنگی را بالای سر برد که به سر من بزند که بنده چوب را جلوی خودم گرفتم که سنگ به چوب برخورد کرد و به خودش برخورد کرد و افتاد و خون آمد ترسیدم وی را سوار ماشین کردم ببرم و تا نزدیک بیمارستان بردم دوباره گفتم برای این که مشکل بیشتر نشود در آن مسیر یک فرو رفتگی دیدم حدود پانصد متری محل قتل انداختم و وی را رها کردم.. .. شعبه یک دادگاه کیفری استان لرستان پس از رسیدگی طی دادنامه شماره 00026-93/3/12 با اتفاق آراء به شرح آتی انشاء حکم نموده است:
((رای دادگاه))
در خصوص اتهام آقای م. و. با وکالت آقایان ح. ش. و م. م. دایر بر قتل عمدی مقتول به نام آقای الف. ن.ز. با اولیاءدم مقتول به اسامی 1- آقای ف.الف. ن.ز. (پدر مقتول) 2- خانم ش. ب. (مادر مقتول) به نحو مضبوط و منعکس در پرونده ملاحظه می گردد در مورخ 1392/2/29 در ص4 برادر مقتول اعلام مفقودیت برادرش (مقتول به نام الف. ن.ز.) در مورخ 1392/2/24 را اعلام و خواستار رسیدگی گردیده است در مورخ 1392/3/5 در ص13 مراجع انتظامی جسد مقتول را در حدودا 15 کیلومتری جنوب شرقی پاسگاه انتظامی.. . در مزارع کشاورزی کشف نمودند و در ص15 برادر مقتول از آقای الف. و. به لحاظ تهدید به مرگ برادرش مقتول شاکی بوده است در ص18 پدر مقتول به نام ف.الف. ن.ز. اعلام نمود که در مورخه 1392/2/24 مقتول حدود ساعت 10 شب که تلفن وی به شماره.. . زنگ خورد مادر مقتول و خواهر مقتول از وی می پرسند چه کسی است که وی اعلام نموده م. و. است و با شلوار و تی شرت بیرون رفته و مادر مقتول به مقتول گفته که با وی نرود احتمالا تو را بکشد و مقتول می گوید خیر اینها بچه هستند که مرا بکشند و بعد از دو ساعت گوشی وی خاموش شده تا این که چند روز پیش به گوشی وی زنگ زدم و یک نفر ناشناس برداشته است و گفت من از زیر پل پیدا کردم.در ص17 ادامه داد که مقتول با دختر ل. و. به مدت سه سال است که دوست بوده و جهت خواستگاری رفته ولی دختر را ندادند. پدر متهم بنام ن. و. در ص58 اعلام داشته که مقتول خواستگار دخترم بوده ولی من گفتم تو باید اهل مسجد باشی تا دختر به شما بدهم و ادامه داده (شاید دخترش خواهان مقتول بوده باشد ولی حرف اول را وی در خانه می زده است) در ص60 خانم ط.و. اعلام داشت که رابطه دوستانه ما (منظور وی و مقتول) به خاطر این شروع شد که وی داخل خیابان جلویم را می گرفت و می گفت با شما قصد ازدواج دارم تقریبا 3 الی چهار سال پیش بود و یک نفر مزاحم من شده به اسماعیل (مقتول) گفتم رفت و با وی صحبت کرد از آن لحظه رفاقت شروع شد و اصرار می کرد با من ازدواج بکند خانواده اش آمدند جهت خواستگاری من پدرم قبول نکرد و بعد از خواستگاری که رد شد تا مدتی با من صحبت نکرد و یک ماه پیش آخرین باری بود که با مقتول صحبت کرده در ص74 گواهی فوت مقتول اخذ گردیده است. در ص95 و 96 متهم به نام م. و. اعلام داشته که با مقتول رفاقت در حد سلام علیک و احوال پرسی داشته است و چند تماس در اردیبهشت ماه با مقتول داشته ام مرحوم از من تقاضای واسطه گری در امر ازدواج داشته و من هیچ موردی با وی نداشته ام و در مجموع منکر ارتکاب بزه قتل مقتول گردیده است. متهم در ص110 اعلام داشت که الف. با ما نسبت فامیلی دوری دارد و حدود دو سال پیش به خواستگاری خواهرم آمد و ما جواب رد دادیم و درخصوص این که خواهرم قبل از خواستگاری یا بعد از خواستگاری با وی ارتباط داشته اطلاعی نداشته ام و در ص143 متهم اعلام داشت که مقتول با خواهرم رابطه داشته و به عنوان خواستگار از خواهرم سوء استفاده کرده است این پسر سالها به آزار و اذیت خانواده ام پرداخت و خیلی با او حرف زدیم و او را متقاعد کردیم برایش اهمیت نداشت و حتی به جایی رسید که عکس خواهرم را به دیگران نشان داده بود و در ص142 ادامه داد که مقتول را از منزل بیرون آورده تا با وی صحبت کند و نصیحت کند و مقتول به وی گفت من را اینجا آورده ای که این حرفها را بزنی و مرا تهدید کرد اگر پایم به شهر برسد چه کارت می کنم آبرویتان را می برم و هر چه از شما بدانم می گویم بعد من رفتم و دوری زدم و برگشتم دوباره به او گفتم که سوار ماشین شود ولی با من گلاویز شد و مجبور شدم با گرز داخل ماشین او را بزنم بعد او جان نداشت و رفتم منزل بیل آوردم و او را خاک کردم که بعد از ضربه برای اطمینان او را خفه کردم و وکالت نامه وکیل متهم در ص180 منعکس گردید. گواهی حصر وراثت مقتول در ص186 منعکس گردیده است. متهم در ص209 مجددا اقرار به ارتکاب بزه قتل مقتول نموده است و در ص212 ادامه داد که قصد کشتن مقتول را نداشته ولی در اثر عصبانیت از نوع حرفهای مقتول وی را کشته است در ص221 کیفرخواست متهم تهیه و تنظیم گردیده است در جلسه مورخ 1393/3/10 متهم اعلام داشت که مقتول سنگی بالای سر برده که بر متهم ضربه بزند که وی با چوب که در دست داشته جلوی صورت خود گرفته تا از خود دفاع کند که سنگ وی (مقتول) برگشت خورده و به مقتول اصابت نموده و مقتول در اثر آن فوت نموده و اصلا وی مقتول را خفه نکرده و منکر اظهارات سابق خود در مراحل دادسرا بوده و اعلام داشته آن اظهارات در اثر شکنجه بوده ضمنا اعلام داشت نمی داند که خواهرش با مقتول ارتباط خلاف شرع داشته یا خیر و دفاعیات وی (متهم) و وکلای وی و شکایت شکات اخذ گردیده است. علیهذا دادگاه نظربه بررسی دقیق پرونده شکایت شکات (اولیاءدم مقتول) گواهی پزشکی مقتول گواهی انحصار وراثت مقتول اقاریر متهم در مراحل تحقیقات دادسرا و جلسه دادگاه که با گواهی پزشکی واوضاع واحوال کاملا منطبق داشته و با واقع امر تطابق داشته و اینکه عمل ارتکابی متهم نوعا کشنده بود و دفاعیات غیر موثر متهم در جلسه این دادگاه و دفاعیات غیر موثر وکلای متهم کیفرخواست تنظیمی بزهکاریش محرز و ثابت تشخیص مستندا به بند ب ماده 290 و مواد 160- 164- 173- 348- 350- 381- 417 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 حکم بر محکومیت متهم مذکور به قصاص نفس درخصوص قتل عمدی مذکور از طریق به دار آویختن در زندان مرکزی شهرستان خرم آباد پس از قطعیت دادنامه مذکور و استیذان مقام عظمای ولایت آقای خامنه ای (دامه برکاته) و درخواست قصاص از ناحیه اولیاءدم مقتول صادر و اعلام می گردد رای صادره حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دیوان محترم عالی کشور می باشد. دادنامه صادره در مورخه 93/3/28 به آقای م. م. به عنوان وکیل متهم ابلاغ که نامبرده بشرح لایحه تقدیمی بتاریخ 93/4/15 درخواست تجدید نظر نموده است. متقاضی در لایحه تقدیمی اجمالا عنوان نموده قانگذار در بند الف ماده 302 قانون مجازات اسلامی نوع رفتار مجنی علیه را مد نظر قرار داده که دادگاه می بایست با توجه به اوضاع و احوال قضیه نسبت به جرم حدی مقتول تحقیق و رسیدگی می کرد با توجه به اظهارات خواهر متهم ص193 در باب نوع رفتار مجنی علیه و اظهارات مادر و خواهر مقتول انگیزه قتل مشخص و معلوم است و آنچه باعث مرگ مقتول گردیده نوع رفتار و عمل خلاف شرع ایشان می باشد تا جایی که با توجه به تجاوز وی به خواهر متهم بنا به اظهارات در پرونده بچه ای را سقط جنین نموده است که می بایست قضات محترم در این خصوص تحقیقات بیشتری را انجام می دادند و با احضار خواهر متهم و خانواده مقتول نسبت به کشف حقیقت و انگیزه قتل اقدام می شد و با توجه به نقص تحقیقات دادگاه درخصوص معصوم بودن یا عدم معصومیت مجنی علیه بالحاظ رفتار حدی ایشان و همچنین اعتقاد متهم به مهدور الدم بودن مقتول.. . شخص متهم نیز لایحه ای تقدیم و در آن اعلام نموده اینجانب به علت حضور اولیاء دم مقتول و ترس جریحه دار شدن آنها و برملاشدن حیثیت خانوادگی و اسرار خانواده ام نتوانستم حقایق را بیان کنم. آنچه موجب انگیزه قتل توسط اینجانب گردیده رفتار و شیونات مقتول و تجاوز وی به حیثیت خانواده ام وتجاوز به عنف به خواهرم بوده که وی را مستحق قتل می دانستم و در روز واقعه خود مقتول به رفتار خود که انجام داده بود اعتراف کرد و تهدید نمود که اگر به شهر بروم آنها را افشاء می کنم.. . پس از ارسال پرونده به دیوان عالی کشور جهت رسیدگی به این شعبه (6) ارجاع شده است. هییت شعبه در تاریخ بالاتشکیل گردید پس از قرایت گزارش آقای محمد حسین احمدی عضو ممیز وملاحظه اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای م.افرا دادیار دیوان عالی کشور اجمالا مبنی بر ابرام در خصوص دادنامه شماره 00026-1393/3/12 تجدید نظر خواسته مشاوره نموده چنین رای می دهد :

رای شعبه دیوان عالی کشور
با توجه به محتویات پرونده شعبه محترم اول دادگاه کیفری استان لرستان پس از رسیدگی به اتهام م. و. حکم بر قصاص نفس او به جهت قتل عمدی احراز کردن حادثه منجر به فوت الف. ن. را صادر کرده است بنا بر مستندات مذکور در رای (مواد 164 و 173 قانون مجازات اسلامی) طریق احراز اقرار متهم است با آنکه متهم در مراحل دادرسی منکر بزه انتسابی بوده و اقاریر خود در مراحل قبلی را هم توجیه کرده است مضافا بر آن که انکار بعد از اقرار که موجب سقوط مجازات (به جز در زنا و لواط) نیست اقرار عندالحاکم (قاضی صادر کننده رای) است نه اقاریر در مراحل قبلی پرونده و طبعا در صورت احراز از طریق علم نیز می بایست بنا بر تصریح ماده 211 قانون مجازات اسلامی قراین و امارات بین مستند علم در حکم قید می شد تا امکان بررسی آن در این مرجع بود. نتیجتا اعتراض بر محکومیت م. و. به قصاص نفس وارد است لذا با استناد به بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری رای معترض علیه نقض و رسیدگی به همان شعبه محترم ارجاع می گردد.
شعبه 6 دیوان عالی کشور - ریس و مستشار
رحمت اله عروجی - محمد حسین احمدی

قاضی:
محمدافرا , رحمت الله عروجی , محمد حسین احمدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 160 ـ ادله اثبات جرم عبارت از اقرار شهادت قسامه و سوگند در موارد مقرر قانونی و علم قاضی است. تبصره ـ احکام و شرایط قسامه که برای اثبات یا نفی قصاص و دیه معتبر است مطابق مقررات مذکور در کتاب قصاص و دیات این قانون می باشد.

مشاهده ماده 160 قانون مجازات اسلامی

ماده 164 ـ اقرار عبارت از اخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود است.

مشاهده ماده 164 قانون مجازات اسلامی

ماده 173 ـ انکار بعد از اقرار موجب سقوط مجازات نیست به جز در اقرار به جرمی که مجازات آن رجم یا حد قتل است که در این صورت در هر مرحله ولو در حین اجراء مجازات مزبور ساقط و به جای آن در زنا و لواط صد ضربه شلاق و در غیر آنها حبس تعزیری درجه پنج ثابت می گردد.

مشاهده ماده 173 قانون مجازات اسلامی

ماده 348 ـ حق قصاص به شرح مندرج در این قانون به ارث می رسد.

مشاهده ماده 348 قانون مجازات اسلامی

ماده 350 ـ در صورت تعدد اولیای دم حق قصاص برای هر یک از آنان به طور جداگانه ثابت است.

مشاهده ماده 350 قانون مجازات اسلامی

ماده 381 ـ مجازات قتل عمدی در صورت تقاضای ولی دم و وجود سایر شرایط مقرر در قانون قصاص و در غیر این صورت مطابق مواد دیگر قانون از حیث دیه و تعزیر عمل می گردد.

مشاهده ماده 381 قانون مجازات اسلامی

ماده 417 ـ در اجرای قصاص اذن مقام رهبری یا نماینده او لازم است.

مشاهده ماده 417 قانون مجازات اسلامی

ماده 302 ـ در صورتی که مجنی علیه دارای یکی از حالات زیر باشد مرتکب به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمی شود: الف ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است. ب ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط بر اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او نباشد در غیر این صورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است. پ ـ مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود. ت ـ متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (156) این قانون جنایتی بر او وارد شود. ث ـ زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است. تبصره 1 ـ اقدام در مورد بندهای (الف) (ب) و (پ) این ماده بدون اجازه دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود. تبصره 2 ـ در مورد بند (ت) چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم می شود.

مشاهده ماده 302 قانون مجازات اسلامی

ماده 211 ـ علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بین در امری است که نزد وی مطرح می شود. در مواردی که مستند حکم علم قاضی است وی موظف است قرائن و امارات بین مستند علم خود را به طور صریح در حکم قید کند. تبصره ـ مواردی از قبیل نظریه کارشناس معاینه محل تحقیقات محلی اظهارات مطلع گزارش ضابطان و سایر قرائن و امارات که نوعا علم آور باشند می تواند مستند علم قاضی قرار گیرد. در هر حال مجرد علم استنباطی که نوعا موجب یقین قاضی نمی شود نمی تواند ملاک صدور حکم باشد.

مشاهده ماده 211 قانون مجازات اسلامی

ماده 265 ـ بازپرس در صورت جرم بودن عمل ارتکابی و وجود ادله کافی برای انتساب جرم به متهم قرار جلب به دادرسی و در صورت جرم نبودن عمل ارتکابی و یا فقدان ادله کافی برای انتساب جرم به متهم قرار منع تعقیب صادر و پرونده را فوری نزد دادستان ارسال می کند. دادستان باید ظرف سه روز از تاریخ وصول پرونده تحقیقات را ملاحظه و نظر خود را به طور کتبی اعلام کند و پرونده را نزد بازپرس برگرداند. چنانچه مورد از موارد موقوفی تعقیب باشد قرار موقوفی تعقیب صادر و وفق مقررات فوق اقدام می شود.

مشاهده ماده 265 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM