رای قضایی شماره 9309970908600106

رای قضایی شماره 9309970908600106

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970908600106


شماره دادنامه قطعی:
9309970908600106

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/05/05

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
پرداخت مهرالمثل و ارش البکاره در بزه زنا

پیام رای:
پرداخت مهرالمثل و ارش البکاره صرفا در موارد زنای به عنف یا در حکم عنف تجویز گردیده است و به موارد غیر از آن قابل تسری نیست.

رای خلاصه جریان پرونده
حسب محتویات پرونده خانم س.الف. طی شکایتی علیه آقای ح.خ. اعلام نموده که مشتکی عنه با حیله و نیرنگ و فریب و اغفال با وعده ازدواج وی را فریب داده و به امور واهی امیدوار نموده است سپس تحت عنوان مهمانی بنده را به منزل برده و در آن جا با فریب رابطه برقرار نموده است و موجبات ازاله بکارت را فراهم نموده و در این دو هفته بنده را به امید به عقد بعد از ماه صفر امیدوار نموده است و اخیرا متوجه شدم نیات دیگری دارد و تقاضای معرفی به پزشکی قانونی کرده است. شاکیه به پزشکی قانونی.. . معرفی شده است...(مدخوله است)... پرونده به شعبه 1089 مجتمع قضایی ارشاد دادگستری.. . ارجاع شده است. شاکیه خانم س.الف. در دادگاه اظهارداشته: از ح.خ. شکایت دارم که به زور با من نزدیکی داشت و مورد ازاله بکارت قرار گرفتم. در مورد دلیل اجبار و اکراه اظهارداشته: پس از آشنایی و خواستگاری از مادرم مرا به منزل دعوت کرد که مادرش مرا ببیند و بعد که رفتم منزل­شان مادرش رفت بیرون و بعد نمی دانم چه چیزی داخل چایی ریخت که وقتی خوردم مقداری مزه خوبی نداشت و بعد حالم بسیار ناخوش بود و بی حال شدم و قدرت مقاومت نداشتم و به زور مرا مورد تجاوز قرار داد و گواهی پزشکی دارم که مرا زد ولی از ترس یک هفته به مادرم نگفتم. اما کم کم که حالم بد شد و فهمیدم خون ریزی دارم به مادرم گفتم و اکنون آمدم شکایت کردم. سپس دادگاه در خصوص شکایت س.الف. علیه ح.خ. دایر به زنای به عنف و اکراه قرار عدم صلاحیت به شایستگی دادگاه کیفری استان.. . صادر و پس از ارسال پرونده به مرجع اخیرالذکر به شعبه 75 دادگاه کیفری استان.. . ارجاع شده است. در دادگاه کیفری استان شاکیه شکایت خود را از متهم تکرار کرده و در ادامه توضیح داده است که در کارگاه ایشان به اتفاق مادرم کار می کردم که با هم آشنا شدیم و به من اظهار علاقه و محبت کرد و گفت قصدم ازدواج با شماست و بردن وی به منزل به شرح فوق الذکر را بازگو کرده است. ح.خ. در تحقیق به عمل آمده از وی در مورد شکایت شاکیه اظهارداشته: من با خانم الف. دوست بودم ولی تا کنون با ایشان رابطه جنسی برقرار نکرده ام. ادعای ایشان کذب است و خواستار تحقیق در این زمینه هستم. ایشان به منزل ما آمده اند ولی در حضور مادرم در حد 5 دقیقه در حد صرف چایی و معارفه بوده؛ در ابتدا من قصد ازدواج با نام­برده داشتم ولی بعدا که از فریب کاری وی برای اخاذی و بردن آبرویم مطلع شدم قصد اتمام رابطه داشتم که ایشان با تهدید و آبروریزی خواستار اعمال غیرمنطقی و زور نسبت به من شدند. متهم در دادگاه کیفری استان پس از تفهیم اتهام زنای به عنف و اکراه با شاکیه خانم س.الف. در دفاع اظهارداشته: اتهام را قبول ندارم و مطالب قبلی را تکرار کرده است. متهم آقای غ.ب. وکیل دادگستری را به عنوان وکیل خود معرفی کرده است. در جلسه دادرسی مورخه 1392/02/08 نماینده دادستان تقاضای رسیدگی کرده و شاکیه نحوه آشنایی و دوستی با متهم را شرح داده و در مورد تجاوز به­خود مطالب قبلی را تکرار کرده است و اضافه کرده: بعد از این که مادرش بیرون رفت چایی به من داد. من چیزی نفهمیدم. چایی که خوردم نمی دانم چه شد. خودش را به من نزدیک کرد و یک بار با من رابطه جنسی داشت. متهم نیز اتهام را نپذیرفته و نحوه آشنایی خود با آن ها و این که بعد از اجاره کردن کارگاه و راه انداختن آن آگهی استخدام داده و مادر و خاله ایشان آمدند بعد مادرش گفت: دخترم می آید. بعد رابطه دوستی خود را با شاکیه بیان کرده و در مورد نظریه پزشکی قانونی گفته است: من این کار را نکردم. اصل این که رابطه ام به هم بخورد این بود که عمه اش مادرم را تهدید کرد یا پسرت دخترمان را بگیرد. حتما کار کس دیگری بوده که عمه اش زنگ زده که باید ایشان را بگیری و تهدیدم کرد. وکیل متهم نیز اظهارداشته: دفاعیاتش را با لایحه ای تقدیم دادگاه می نماید و این مطلب را اضافه کرده: اقوام این خانم در صدد رضایت بودند درخواست مبلغ پولی کرده اند. ضمنا از شاکیه دادگاه سیوال کرده: علایمی در بدن متهم دیده اند؟ که شاکیه پاسخ داده: بلی جای چاقو در سینه ایشان می باشد. و متهم نیز اظهارداشته: من همیشه در کارگاه با زیر پیراهنی بودم و یقه پیراهن من همیشه باز بود. ایشان همیشه در کارگاه چشمش به من بود و همه شاهد بودند و با من زیاد شوخی می کرد. سپس اکثریت هییت دادگاه پس از اعلام ختم رسیدگی در خصوص اتهام آقای ح.خ. دایر به ارتکاب عمل شنیع زنا با عنف و اکراه با شاکیه خانم س.الف. با التفات به شکایت شاکیه به شرح شکواییه و برگ های بازجویی منعکس در پرونده و نظر به مفاد اظهارات و مدافعات متهم مبنی بر این که من با او دوست بودم و قبول دارم که شاکیه به منزل ما آمده لیکن توقف وی فقط 5 دقیقه به صرف چای بوده است. با وی رابطه جنسی نداشتم و با امعان نظر و مداقه به نظریه پزشکی قانونی که حاکی از ساییدگی توام با کبودی مختصر پرده بکارت وی(شاکیه) می باشد و نظر به این که زمان حدوث ساییدگی پرده بکارت منطبق است با شکایت شاکیه رابطه دوستی طرفین و با عنایت به اظهارات بی شایبه شاکیه و عدم تهافت و تغایر آن با اوضاع و احوال قضیه منعکس در پرونده و نظر به فقد ادله بر عنف و اکراه و توجها به سایر قراین و امارات موجود در پرونده اتهام انتسابی متهم موصوف به میزان ارتکاب عمل شنیع زنا بدون عنف و اکراه و فقدان شرایط احصان از طریق علم متعارف محرز و مسلم است.بنابراین با استناد به قاعده فقهی درا و مواد 88 63 64 49 100 و 105 قانون مجازات اسلامی نام­برده را به یک­صد ضربه تازیانه حدی زنای فاقد شرایط احصان محکوم و از اتهام انتسابی زنای به عنف و اکراه با خانم شاکیه تبریه می شود. پس از ابلاغ رای شاکیه خانم س.الف. با تقدیم لایحه ای به حکم برایت صادره در دادنامه مذکور و نیز عدم تعلق مهریه و ارش البکاره به وی و غ.ب. به وکالت از محکوم علیه نسبت به حکم محکومیت صادره در مورد موکلش اعتراض نموده اند که پرونده برای رسیدگی به اعتراضات به عمل آمده به دیوان عالی کشور و به این شعبه ارجاع گردیده است. لوایح تقدیمی معترضین هنگام شور قرایت خواهد شد.

رای شعبه دیوان عالی کشور
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.خ. با وکالت غ.ب. نسبت به آن قسمت از دادنامه به شماره فوق الذکر صادره از شعبه 75 دادگاه کیفری استان.. . که به موجب آن مشارالیه به اتهام زنای غیرعنف و اکراه فاقد شرایط احصان به تحمل یک­صد ضربه تازیانه حدی محکوم گردیده است؛ با توجه به این که ایراد و اعتراض موثر و موجهی که موجبات نقض دادنامه را ایجاب نماید به عمل نیامده و علم حاصله برای هییت دادگاه با توجه به محتویات پرونده و دلایل مذکور در دادنامه در صدور حکم محکومیت مذکور به نحو و طریق متعارف بوده است. هم چنین تجدیدنظرخواهی خانم س.الف. نسبت به حکم برایت صادره در خصوص متهم فوق الذکر از اتهام زنای به عنف متکی به دلیلی که موجب نقض رای برایت صادره گردد نمی باشد و مطالبه مهرالمثل و ارش البکاره طبق ماده 231 قانون مجازات اسلامی 1392 در موارد زنای به عنف یا در حکم عنف تجویز گردیده حکم ماده مذکور به مانحن فیه قابل تسری نیست لذا اعتراضات به عمل آمده را وارد ندانسته است و با رد آن ها به استناد بند الف ماده 265 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امورکیفری دادنامه تجدیدنظرخواسته را در قسمت های مورد تجدیدنظرخواهی ابرام می نماید.
شعبه 30 دیوان عالی کشور - رییس و عضو معاون
محمد علی کریم پور - اکبری

قاضی:
محمد علی کریم پور , اکبری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 88 ـ درباره اطفال و نوجوانانی که مرتکب جرایم تعزیری می شوند و سن آنها در زمان ارتکاب نه تا پانزده سال تمام شمسی است حسب مورد دادگاه یکی از تصمیمات زیر را اتخاذ می کند: الف ـ تسلیم به والدین یا اولیاء یا سرپرست قانونی با اخذ تعهد به تادیب و تربیت و مواظبت در حسن اخلاق طفل یا نوجوان تبصره ـ هرگاه دادگاه مصلحت بداند می تواند حسب مورد از اشخاص مذکور در این بند تعهد به انجام اموری از قبیل موارد ذیل و اعلام نتیجه به دادگاه در مهلت مقرر را نیز اخذ نماید: 1 ـ معرفی طفل یا نوجوان به مددکار اجتماعی یا روانشناس و دیگر متخصصان و همکاری با آنان 2 ـ فرستادن طفل یا نوجوان به یک موسسه آموزشی و فرهنگی به منظور تحصیل یا حرفه آموزی 3 ـ اقدام لازم جهت درمان یا ترک اعتیاد طفل یا نوجوان تحت نظر پزشک 4 ـ جلوگیری از معاشرت و ارتباط مضر طفل یا نوجوان با اشخاص به تشخیص دادگاه 5 ـ جلوگیری از رفت و آمد طفل یا نوجوان به محل های معین ب ـ تسلیم به اشخاص حقیقی یا حقوقی دیگری که دادگاه به مصلحت طفل یا نوجوان بداند با الزام به انجام دستورهای مذکور در بند (الف) در صورت عدم صلاحیت والدین اولیاء یا سرپرست قانونی طفل یا نوجوان و یا عدم دسترسی به آنها با رعایت مقررات ماده (1173) قانون مدنی تبصره ـ تسلیم طفل به اشخاص واجد صلاحیت منوط به قبول آنان است. پ ـ نصیحت به وسیله قاضی دادگاه ت ـ اخطار و تذکر و یا اخذ تعهد کتبی به عدم تکرار جرم ث ـ نگهداری در کانون اصلاح و تربیت از سه ماه تا یک سال در مورد جرایم تعزیری درجه یک تا پنج تبصره 1 ـ تصمیمات مذکور در بندهای (ت) و (ث) فقط درباره اطفال و نوجوانان دوازده تا پانزده سال قابل اجراء است. اعمال مقررات بند (ث)در مورد اطفال و نوجوانانی که جرایم موجب تعزیر درجه یک تا پنج را مرتکب شدهاند الزامی است. تبصره 2 ـ هرگاه نابالغ مرتکب یکی از جرایم موجب حد یا قصاص گردد درصورتی که از دوازده تا پانزده سال قمری داشته باشد به یکی از اقدامات مقرر در بندهای (ت) و یا (ث) محکوم می شود و در غیر این صورت یکی از اقدامات مقرر در بندهای (الف) تا (پ) این ماده در مورد آنها اتخاذ می گردد. تبصره 3 ـ در مورد تصمیمات مورد اشاره در بندهای (الف) و (ب) این ماده دادگاه اطفال و نوجوانان می تواند با توجه به تحقیقات به عمل آمده و همچنین گزارش های مددکاران اجتماعی از وضع طفل یا نوجوان و رفتار او هر چند بار که مصلحت طفل یا نوجوان اقتضاء کند در تصمیم خود تجدیدنظر نماید.

مشاهده ماده 88 قانون مجازات اسلامی

ماده 63 ـ آیین نامه اجرایی مواد مربوط به نظام نیمه آزادی و آزادی مشروط ظرف شش ماه از تاریخ لازم الاجراء شدن این قانون به وسیله سازمان زندان ها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور تهیه می شود و به تصویب رئیس قوه قضاییه می رسد.

مشاهده ماده 63 قانون مجازات اسلامی

ماده 64 ـ مجازات های جایگزین حبس عبارت از دوره مراقبت خدمات عمومی رایگان جزای نقدی جزای نقدی روزانه و محرومیت از حقوق اجتماعی است که در صورت گذشت شاکی و وجود جهات تخفیف با ملاحظه نوع جرم و کیفیت ارتکاب آن آثار ناشی از جرم سن مهارت وضعیت شخصیت و سابقه مجرم وضعیت بزه دیده و سایر اوضاع و احوال تعیین و اجراء می شود. تبصره ـ دادگاه در ضمن حکم به سنخیت و تناسب مجازات مورد حکم با شرایط و کیفیات مقرر در این ماده تصریح می کند. دادگاه نمی تواند به بیش از دو نوع از مجازات های جایگزین حکم دهد.

مشاهده ماده 64 قانون مجازات اسلامی

ماده 49 ـ قرار تعلیق اجرای مجازات به وسیله دادگاه ضمن حکم محکومیت یا پس از صدور آن صادر می گردد. کسی که اجرای حکم مجازات وی به طورکلی معلق شده است اگر در بازداشت باشد فوری آزاد می گردد.

مشاهده ماده 49 قانون مجازات اسلامی

ماده 100 ـ در جرایم تعزیری قابل گذشت گذشت شاکی یا مدعی خصوصی حسب مورد موجب موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات است. تبصره 1 ـ جرایم قابل گذشت جرایمی می باشند که شروع و ادامه تعقیب و رسیدگی و اجرای مجازات منوط به شکایت شاکی و عدم گذشت وی است. تبصره 2 ـ جرایم غیر قابل گذشت جرایمی می باشند که شکایت شاکی و گذشت وی در شروع به تعقیب و رسیدگی و ادامه آنها و اجرای مجازات تاثیری ندارد. تبصره 3 ـ مقررات راجع به گذشت شاکی در مورد مجازات های قصاص نفس و عضو حدقذف و حدسرقت همان است که در کتاب دوم «حدود» و سوم «قصاص» این قانون ذکر شده است. گذشت شاکی در سایر حدود تاثیری در سقوط و تخفیف مجازات ندارد.

مشاهده ماده 100 قانون مجازات اسلامی

ماده 105 ـ مرور زمان در صورتی تعقیب جرایم موجب تعزیر را موقوف می کند که از تاریخ وقوع جرم تا انقضای مواعد زیر تعقیب نشده یا از تاریخ آخرین اقدام تعقیبی یا تحقیقی تا انقضای این مواعد به صدور حکم قطعی منتهی نگردیده باشد: الف ـ جرایم تعزیری درجه یک تا سه با انقضای پانزده سال ب ـ جرایم تعزیری درجه چهار با انقضای ده سال پ ـ جرایم تعزیری درجه پنج با انقضای هفت سال ت ـ جرایم تعزیری درجه شش با انقضای پنج سال ث ـ جرایم تعزیری درجه هفت و هشت با انقضای سه سال. تبصره 1 ـ اقدام تعقیبی یا تحقیقی اقدامی است که مقامات قضایی در اجرای یک وظیفه قانونی از قبیل احضار جلب بازجویی استماع اظهارات شهود و مطلعان تحقیقات یا معاینه محلی و نیابت قضایی انجام می دهند. تبصره 2 ـ در مورد صدور قرار اناطه مرور زمان تعقیب از تاریخ قطعیت رای مرجعی که رسیدگی کیفری منوط به صدور آن است شروع می شود.

مشاهده ماده 105 قانون مجازات اسلامی

ماده 231 ـ در موارد زنای به عنف و در حکم آن در صورتی که زن باکره باشد مرتکب علاوه بر مجازات مقرر به پرداخت ارش البکاره و مهرالمثل نیز محکوم می شود و درصورتی که باکره نباشد فقط به مجازات و پرداخت مهرالمثل محکوم می گردد.

مشاهده ماده 231 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM