درتاریخ 1391/1/20 خانم فرجام خواه دادخواستی مبنی بر تقاضای صدور حکم
طلاق به طرفیت آقای فرجام خواه تسلیم دادگستری قم نموده که به شعبه19 دادگاه عمومی ارجاع شده است. خلاصه توضیح خواهان این است : درسال 1387 باخوانده ازدواج نمود ودارای یک فرزند می باشند از آنجاییکه زوج سوء اخلاق و رفتاردارد ومرا مورد تهدید وفحاشی وکتک کاری قرار میدهد دارای گواهی پزشکی هستم و وی پرونده کیفری دارد معتاد هست بی کار هست
نفقه نمی دهد محکوم بپرداخت
نفقه شد. تقاضای
طلاق دارم. دادگاه طرفین را دعوت نمود. جلسه دادگاه در مورخ 1391/3/9 تشکیل شد. طرفین حاضر شدند. خواهان ضمن تکرار مطالب دادخواست اضافه کرد زوج بخاطر
مهریه وچاقو کشی در زندان است واعتیاد دارد وپارسال در کمپ حدود یک ماه خوابیده است ومن در خانه پدرم هستم و پدر و مادر مساعدت کردند. زوج گفت: یارانه دست خودش هست یکی دوماه بخاطر چاقو کشی درزندان بودم اعتیاد ندارم قبلا حشیش و شیشه مصرف می کردم ولی حالا مصرف نمی کنم من درزندان هستم چگونه
نفقه بدهم
طلاق نمی دهم. دادگاه قرار ارجاع امر بداوری صادر کرد و طرفین داور معرفی کردند داوران موفق به سازش بین طرفین نشدند و داور زوج گفت : اگر زوجه
مهریه را بذل کند و زوج
طلاق بدهد بهتر است. دادگاه بااعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 480 – 1391/3/28 رای به
طلاق زوجه صادر نموده است بااین استدلال که بندهای اول ونهم از شروط ضمن عقد محقق شده است به این معنا که زوج درباره عدم پرداخت
نفقه ضمن اقرار به عدم پرداخت عدم توانایی پرداخت را هم بعلت اینکه درزندان است اعلام نموده و گفته من درزندان هستم چه جوری
نفقه پرداخت کنم و به جرم چاقو کشی در زندان است. از این رای توسط زوج تجدیدنظر خواهی شد و پرونده به شعبه 5 دادگاه تجدیدنظر استان قم ارجاع شده است. خلاصه ایراد زوج این است : 1- این جانب نه معتادم و نه سابقه اعتیاد دارم. اینکه سابقه کمپ دارم در سربازی بود یکی از سربازان مواد در جیب من گذاشت مرا به کمپ فرستادند. 2- دررابطه با سابقه چاقو کشی با بچه محله ها دعوی کرده بودم آنها چاقو کشیدند من دفاع کردم ودوماه بلاتکلیف در زندان بودم و تبریه شدم و بند 9 عقدنامه اصلا تحقق نیافته است. 3- ایشان مرا بخاطر
مهریه به زندان انداخت از یک طرف مرا به زندان انداخت واز یک طرف
نفقه میخواهد. زوجه در پاسخ به تجدیدنظر خواهی زوج ضمن ضمیمه نمودن احکام حقوقی درباره مطالبه
نفقه وصدور حکم بپرداخت
نفقه علیه زوج وکیفری مربوط به ترک انفاق که زوج به تحمل 8 ماه حبس و 30 ضربه شلاق محکوم شده است. بیان داشت که زوج دارای محکومیت وتحت نظر در کمپ می باشد. دادگاه طرفین را دعوت نمود. جلسه دادگاه درتاریخ 1391/6/5 تشکیل شد طرفین حاضر شدند. زوج گفت یکبار حشیش مصرف کردم 6 یا 7 سال پیش از ازدواج و معتاد نیستم سابقه محکومیت خودزنی داشته ام درسال 86 وتبریه شدم بقیه مطالب تکرار مطالب دادخواست است. زوجه گفت : زوج معتاد به شیشه بود والآن هم می کشد ومدرکی جز پرونده کمپ ندارم نسبت به چاقو کشی محکوم شد وبقیه مطالب تکرار مطالب گذشته است. دادگاه دستور داد زوج به پزشکی قانونی معرفی شود زوج بجای پزشکی قانونی به آزمایشگاه پزشکی درمان بهداری معرفی شده است پاسخ این بودکه آقای ر. ق.ز. از نظر اعتیاد به تریاک و مشتقاتش منفی است واین آزمایش فقط یک ماه اعتبار داردوکیل زوجه طی لایحه ای ضمن تکرار مطالب گذشته زوجه به دادنامه شماره 1313 صادر شده از شعبه 115 کیفری.. ...قم اشاره کرده که زوج بابت سوء رفتار وترک انفاق به مدت یک سال حبس وپرداخت
نفقه گذشته محکوم شده است. ودوفقره اجراییه نیز درباره
نفقه صادرشده است. دادگاه تجدیدنظر بااعلام ختم رسیدگی طی دادنامه شماره 615 – 1391/7/12 مفادا بااین استدلال که در محکومیت کیفری زوج زوجه خود شاکی بوده ومحکومیت زوج باعلم قاضی حاصل شده است واعتیاد هم آزمایشگاه اعلام نموده است که منفی می باشد وبند 1 عقد نامه هم محقق نشده زیرا عدم پرداخت
نفقه بعلت درزندان بودن زوج است ودر زندان بودنش هم با اقدام زوجه بوده است. شروط محقق نشده بانقض رای بدوی حکم به بطلان دعوی زوجه صادر نموده است. ازاین رای توسط زوجه فرجام خواهی شد و پرونده به این شعبه ارجاع شده است. ایراد فرجام خواه وپاسخ فرجام خوانده تکرار مطالب گذشته می باشد. هییت این شعبه باملاحظه پرونده و قرایت گزارش تهیه شده توسط عضوممیز و مشاوره چنین رای میدهد.