در تاریخ 9/7/91 آقای غ.ش. به طرفیت همسرش خانم ت.ج. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه
طلاق به دلیل اختلافات فی مابین تقدیم نموده که در شعبه 253 دادگاه خانواده تهران ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد. جلسه اول دادرسی به تاریخ 24/7/91 با حضور زوجین تشکیل گردید. خواهان اظهار داشت خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است. سه دانگ بنام وی کرده ام
مهریه اش را دادم دارای همسر دیگر هستم که از آنان دو دختر دارم از خوانده فرزندی ندارم سه سال است به منزل پدرش رفته و اصلا حاضر به زندگی نیست اجرت المثل را اجرا گذاشت و الزام به تمکین شده است نمی توانم زندگی کنم رای دادگاه در پرونده هست که ناشزه شناخته شده است خوانده اظهار داشت حاضر به
طلاق نیستم من بدون دلیل از منزلش نرفتم چون شاهد نداشتم حکم علیه من است آن شب که رفتم به قصد کشت مرا زده است و پدرم مرا برد ولی چون همسر جوان تر از من گرفت مرا نمی خواهد فرزندی نداریم
مهریه را اقدام کردم و گرفتم از
جهیزیه من چیزی نمانده است غیر از یک تخته فرش و یک سرویس چینی و یک سرویس بلور ناقص مانده و مابقی تخریب شده است. سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نموده و داور منتخب زوج و داور منصوب زوجه هر یک نظریه کتبی خود دال بر عدم سازش طرفین را تقدیم نموده اند و سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 1464ـ11/9/91 پس از ذکر مقدمه ای از چگونگی اقامه دعوی و اظهارات بعدی زوجین با اعلام اینکه قانونا اختیار
طلاق با مرد بوده و مساعی دادگاه و تلاش داوران در اصلاح ذات البین موثر واقع نشده لذا خواسته خواهان را وارد تشخیص و به استناد مواد 1133 و 1143 و 1144
قانون مدنی و ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به
طلاق گواهی عدم امکان سازش بین زوجین جهت اجرای صیغه
طلاق صادر و با توجه به وضعیت سنی زوجه نوع
طلاق را باین یایسه اعلام داشته است و در خصوص حقوق مالی زوجه چون خوانده
مهریه خویش را حسب دادنامه شماره 1648ـ 27/7/89 شعبه 237 دادگاه خانواده تهران جداگانه اقدام نموده دادگاه مواجه با تکلیفی نیست و چون حسب اظهار خوانده از
جهیزیه وی یک تخته فرش و یک سرویس چینی و یک سرویس بلور ناقص باقیمانده است خواهان ملزم به استرداد این وسایل به خوانده می باشد و چون حسب دادنامه استنادی خواهان که به موجب آن زوجه به تمکین از زوج محکوم شده دادنامه صادره دلالت بر عدم تمکین و ناشزه بودن زوجه دارد لذا دادگاه وی را مستحق
نفقه یا اجرت المثل یا نحله نمی داند. پس از ابلاغ رای صادره زوجه نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه 60 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موضوع رسیدگی و طی دادنامه شماره 56ـ92 مورخ 26/1/92 اعتراض تجدیدنظرخواه را غیرموجه تشخیص و ضمن رد آن دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید نموده است. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 23/4/92 به زوجه ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 12/5/92 با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجام خواهی نموده که پس از تبادل لوایح و وصول پرونده به دیوان عالی کشـور جهـت رسیدگی به این شعبه ارجاع گردیده است لوایح طرفین به هنگام شور قرایت می گردد.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرایت گزارش آقای حسن عباسیان عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد: