برابر محتویات پرونده خواهان آقای الف.ی.فرزند ح. 31ساله شغل آزاد کارگر ساکن اصفهان طی دادخواست تقدیـمی به ریاست محترم دادگاه عمومی حقوقی اصفهان به طرفیت خوانده دعوی همسرش خانم الف.ذ. فرزند م. 28 ساله خانه دار ساکن اصفهان به خواسته فسخ نکاح منعقده فی مابین خود و خوانده دعوی به جهت تدلیس در ازدواج و اینکه همسرم مبتلابه بیماری روانی و داشتن پرونده های روان پزشکی در بیمارستان خ.ن. و ع. بوده و قبل از عقد آن را کتمان و به من نگفته اند و حدود چهار سال و سه ماه از تاریخ عقد می گذرد و هر دو در بلاتکلیفی هستیم و مواقعه صورت گرفته و حاصل آن یک فرزند به نام ز. می باشد که دچار بیماری هماژیم خونی است و گفته که خوانده مرا نیز مورد ضرب وجرح قرارداده است لذا تقاضای رسیدگی نموده و موضوع دادخواست پس از تشریفات ثبت و ارجاع در شعبه محترم 22 دادگاه عمـومی حقـوقی اصفـهان مورد بررسی قرارگرفتـه است در پی استعلام دادگاه درخصوص مطالبه پرونده های بالینی خوانده دعوی در رابطه با شوک الکترونیکی موضوع مسمومیت و غیر آن تمام کپی پرونده مذکور برابر با اصل به دادگاه ارسال شده و ضمیمه اوراق پرونده گردیده است و متعاقبا آقای ع.ر. با وکالت از سوی زوج آقای الف.ی.با تقدیم لایحه ای در بخشی از آن اعلام داشته که زوجه در همان ابتدای زندگی مشترک برابر اعلام زوج موکل از جهت روحی و روانی تعادل نداشته و رفتارهایی مانند کندن مو پرخاشگری غرق در توهـمات بودن گریه کردن فـحاشی و خـودزنـی و حـمله به شوهر داشته. اخیرا زوج متوجه شده که زوجه در سال 85 به علت افسردگی و ناراحتی های روحی و روانی در بیمارستان ن. و ح.ع.(ع) بستری بوده و دارای پرونده خودکشی و مسمومیت است که آن را هنگام عقد کتمان نموده بودند که در صفحات پرونده بالینی منعکس شده است و خوانده با دارو و درمان تحت کنترل است و برابر مدارک و اسناد و تدلیس در امر ازدواج تقاضای فسخ نکاح نموده ضمن آنکه خواستار معرفی وی به پزشکی قانونی شده است. کمیسیون پزشکی با شرکت پنج نفر کارشناس و ملاحظه سوابق پزشکی موجود در مورد خوانده دعوی و ملاحظه اظهارات خواهان و خوانده دعوی و انجام مصاحبه روان پزشکی با زوجه اعلام نموده که زوجه خانم الف.ذ. ع. فرزند م. به علت ابتلاء به اختلال افسردگی دومرتبه در سال های 85 و 89 در بخش روان پزشکی بستری شده و در حال حاضر ازنظر خلقی کنترلی است و بیماری وی برای فرزند مشترک خطرآفرین نیست کپی دادنامه شعبه محترم 22 دادگاه عمومی حقوقی اصفهان مبنی بر حکم به بطلان دادخواست استرداد طفل مشترک به زوج بر اساس نظریه کمیسیون پزشکی ضمیمه اوراق پرونده شده است. در جلسه مورخه 7/12/90 وکیل خوانده اظهار داشته که بررسی سوابق موجود در پرونده های متعدد بیانگر آن است که خواهان از تاریخ 25/5/86 که خوانده را عقد نموده به کرات او را مورد بی مهری و کتک زدن قرارداده و خوانده با بزرگواری از کنار آن ها گذشته و به جهت ادامه زندگی مشترک و جلوگیری از آبروریزی خواهان را تحمل نموده که گواهی های پزشکی قانونی ضمیمه شده و بیماری خوانده در سال 85 و 89 صرفا یک افسردگی بوده که کمیسیون پزشکی نیز گواهی نموده است و بر همین اساس دادخواست استرداد طفل که زوج تقدیم دادگاه نموده بر اساس دادنامه صادره حکم به بطلان آن بر اساس همین نظریه کمیسیون صادرشده است و در حال عقد و حاضر زوجه نیز هیچ مشکلی روحی و روانی که موجب فسخ نکاح گردد نداشته و ندارد و تمام برای فرار از مسیولیت قانونی می باشد. و وکیل زوج نیز گفته که موارد ضرب وجرح وارده به زوجه که پزشکی قانونی گواهی نموده حکمی در مورد آن صادر نشده و نظریه کمیسیون پزشکی در رابطه با موضوع
حضانت طفل مشترک بوده و مضاف بر اینکه قبل از ازدواج زوجه مشکل روحی داشته و مجددا تقاضای فسخ نکاح نموده است زوجه مجددا به پزشکی قانونی معرفی شده و پس از معاینه روان پزشکی و ملاحظه سوابق پزشکی گواهی نموده که وی مبتلا به اختلال افسردگی اساسی راجعه همراه با مشکلات رفتاری است و شروع آن را از سال 85 اعلام نموده است. و با توجه به گواهی صادره وکیل زوج مجددا با تقدیم لایحه و اینکه بیماری یادشده از سال 85 بوده و زوج را مطلع از آن ننموده و تدلیس در ازدواج محقق شده لذا تقاضای فسخ نکاح نموده است. شعبه محترم 22 دادگاه عمومی حقوقی اصفهان پس از بررسی و تحقیقات انجام شده و اعلام ختم جلسه دادرسی به موجب دادنامه شماره 000156 ـ 31/1/91 با توجه به دفاعیات خوانده دعوی (وکیل وی) و محتویات پرونده و اینکه وجود بیماری خوانده مشمول بندهای ماده 1123 1128
قانون مدنی نمی گردد لذا دعوای خواهان را مقرون به واقع ندانسته و مستندا به مفهوم ماده 2 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به رد دعوای فسخ نکاح صادر نموده است. رای دادگاه پس از ابلاغ از سوی زوج آقای الف.ی.با وکالت آقای ع.ر. مورد اعتراض قرارگرفته و با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بعضا تکرار مطالب گذشته و بیان اینکه زوجه برابر اسناد و مدارک موجود به هنگام عقد نکاح شرط سلامت را که عقد متبانیا بر آن واقع گردیده فاقد بوده و رای دادگاه نیز مستند و مستدل نبوده لذا تقاضای تجدیدنظر نموده است. و زوجه نیز در رد تجدیدنظرخواهی با تقدیم لایحه و بیان موردایراد ضرب وجرح قرار گرفتن از سوی زوج و صدور دادنامه در این خصوص و اخراجم از منزل و عدم پرداخت
نفقه و اینکه من متعاقبا
مطالبه مهریه نموده ام و بیماری منتسب به من جزء عیوب موجبه فسخ نکاح نبوده لذا تقاضای تایید دادنامه تجدیدنظر خواسته را نموده است. پرونده در شعبه محترم نهم دادگاه تجدیدنظر استان اصفهان موردبررسی قرارگرفته و آن دادگاه با بررسی محتویات پرونده و اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 0000626 ـ 14/5/91 با عنایت به محتویات پرونده و قطع نظر از اینکه مراتب مورد اعلام از ناحیه زوج از مصادیق فسخ نکاح می باشد یا خیر؟ با ملاحظه تاریخ ازدواج و تاریخ دادخواست فسخ نکاح و اینکه زوج قبل از آن نیز به خاطر بیماری مورد انتساب به زوجه تقاضای استرداد طفل مشترک چهارده ماهه خود را نموده و حکم به بطلان دعوای وی صادرشده که تماما حکایت از اطلاع زوج در رابطه با بیماری زوجه داشته و معذلک اقدام به فسخ و اعمال فوریت آن ننموده لذا با اصلاح مواد قانونی مورد استناد و مندرج در دادنامه و ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه تجدیدنظر خواسته را تایید نموده است. متعاقبا زوج آقای الف.ی.با وکالت آقای ع.ر. در اعتراض به دادنامه فرجام خواسته با تقدیم دادخواست و لایحه پیوست و بیان عدم اطلاع زوج از بیماری زوجه قبل از ازدواج با وی و اقدام به دادخواست پس از اطلاع و ملاحظه نظریه پزشکی و اعمال نمودن فوریت فسخ لذا فرجام خواهی نموده است و زوجه نیز در رد فرجام خواهی وی لایحه ای تقدیم دادگاه کرده و پرونده برای فرجام خواهی به دیوان عالی کشور ارسال و برای بررسی به این شعبه ارجاع شده است.