در تاریخ 1392/9/2 آقای ع.ج. به وکالت از طرف آقای ر.گ. به طرفیت خانم الف. س. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش جهت اجرای صیغه
طلاق تقدیم نموده که در شعبه 245 دادگاه خانواده تهران ثبت و مورد رسیدگی قرار می گیرد. آقای ض.پ. وکیل پایه یک و مشاور حقوقی با تقدیم وکالت نامه از جانب زوجه اعلام وکالت نموده است. در جلسه دادرسی مورخ 1392/11/12 که با حضور وکلای طرفین و نیز خوانده تشکیل گردیده وکیل خواهان اظهار داشت خواسته موکل به شرح دادخواست تقدیمی می باشد خوانده با
مهریه 114 عدد سکه تمام بهار آزادی به عقد دایم موکل درآمده است حاصل زندگی مشترک دو فرزند یکی دختر 7 ساله به نام ص. و یک پسر سه ساله به نام الف. می باشد به دلیل عدم تفاهم اخلاقی موکل حاضر به ادامه زندگی با خوانده نمی باشد بر این اساس موکلم شش ماه است که زندگی مشترک را ترک نموده است البته تا ماه قبل
نفقه همسرش را پرداخت نموده است منزلی که خوانده هم اکنون در آن سکونت دارد نصف آن به نام خوانده و نصف دیگر آن به نام فرزند مشترک به نام الف. می باشد. خوانده اظهار داشت بنده خواستار
طلاق نیستم اگر شوهرم قصد
طلاق دارد باید تمام
مهریه مافی القباله و هم چنین
نفقه ایام عده به مبلغ یک میلیون تومان و نیز اجرت المثل ایام زندگی مشترک را که با خواست شوهرم کارهای منزل را انجام داده ام پرداخت نماید در خصوص تا نصف دارایی ادعایی ندارم. شوهرم شش ماه است که زندگی مشترک را ترک نموده است
حضانت فرزندان مشترک را می خواهم و عهده دار می شوم ولی
نفقه آنان را باید شوهرم پرداخت نماید.
جهیزیه نیز در تصرف خودم می باشد وکیل خوانده اظهار داشت دفاعیات به شرح مطالبی است که موکلم بیان داشتند وکیل خواهان دوباره گفته است که موکلم با پرداخت مبلغ ده میلیون ریال بابت
نفقه ایام عده موافق می باشد. سپس دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر نمود وکیل خوانده داور موکل خود را معرفی نموده و به درخواست وکیل خواهان از طرف دادگاه از طریق واحد داوری برای زوج داور منصوب گردید و داوران منتخب زوجه و منصوب زوج هریک نظریه کتبی خود را تقدیم داشته اند که حاکی از عدم حصول سازش بین طرفین می باشد سپس دادگاه جهت تعیین میزان اجرت المثل استحقاقی زوجه و میزان
نفقه فرزندان مشترک موضوع را به کارشناس ارجاع نموده و کارشناس منتخب دادگاه به شرح برگ 40 پرونده نظریه کتبی خود را تقدیم و طی آن میزان اجرت المثل زوجه از سال 1380 تاکنون را مجموعا به مبلغ 146500000 ریال و
نفقه ماهیانه فرزند مشترک به نام ص. را مبلغ دو میلیون ریال و
نفقه فرزند دیگر به نام الف. را ماهیانه یک میلیون و چهارصد هزار ریال تعیین و اعلام نموده است. نظریه کارشناس به وکلای طرفین ابلاغ شد اعتراضی نسبت به آن در پرونده مشهود نیست سرانجام دادگاه با اعلام ختم رسیدگی به موجب دادنامه شماره 474- 1393/3/31 با اعلام اینکه مساعی دادگاه و تلاش داوران در اصلاح ذات البین موثر واقع نشده و زوج همچنان اصرار بر
طلاق دارد به استناد ماده 1133
قانون مدنی و قاعده فقهی «ال
طلاق بید من اخذ بالساق» و ماده 26 قانون حمایت خانواده مصوب سال 1391 گواهی عدم امکان سازش بین زوجین جهت اجرای صیغه
طلاق از نوع رجعی صادر و اعتبار گواهی صادره را سه ماه از تاریخ ابلاغ دادنامه قطعیت یافته جهت مراجعه به یکی از دفاتر رسمی ثبت
طلاق اعلام و زوج را مکلف نموده که تمام
مهریه مافی القباله زوجه را قبل از اجرای صیغه
طلاق نقدا پرداخت و همچنین با توجه به نظریه کارشناس مبلغ چهارده میلیون و ششصد و پنجاه هزار تومان بابت اجرت المثل ایام زندگی مشترک و نیز با توجه به توافق طرفین مبلغ ده میلیون ریال بابت
نفقه ایام عده قبل از اجرای صیغه
طلاق در حق زوجه پرداخت نماید.
جهیزیه زوجه حسب الاقرار در تصرف زوجه بوده و دادگاه در این خصوص با تکلیفی مواجه نیست. زوجین دارای دو فرزند مشترک به اسامی ص. هفت ساله و الف. سه ساله می باشند که
حضانت فرزند سه ساله به زوجه تا سن هفت سالگی سپرده می شود و حسب نظریه کارشناس زوج باید بابت
نفقه وی ماهیانه یک میلیون و چهارصد هزارریال پرداخت نماید.
حضانت فرزند دیگر به زوج سپرده می شود و حق ملاقات با فرزندان مشترک برای زوجین از غروب روز پنج شنبه تا غروب روز جمعه هر هفته به مدت 24 ساعت محفوظ می باشد در صورت موافقت زوج مبنی بر سپردن
حضانت فرزند مشترک به نام ص. به زوجه
نفقه وی با توجه به نظریه کارشناس مبلغ دو میلیون ریال تعیین می شود و پرداخت آن به عهده زوج می باشد پس از ابلاغ رای صادره زوجه نسبت به آن تجدیدنظرخواهی نموده که پس از طی تشریفات قانونی شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موضوع رسیدگی طی دادنامه شماره 981- 1393مورخ 1393/6/12 اعتراض تجدیدنظرخواه را غیر وارد تشخیص و ضمن رد آن دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید نموده است. دادنامه اخیرالذکر در تاریخ 1393/6/26 به زوجه ابلاغ شد و نامبرده در تاریخ 1393/7/8 با تقدیم دادخواست و لایحه فرجامی نسبت به آن فرجام خواهی نموده که نسخه ثانی دادخواست و ضمایم آن به زوج فرجام خوانده ابلاغ شد ولی لایحه جوابیه ای از ایشان در پرونده مشهود نیست. پرونده پس از وصول به دیوان عالی کشور به این شعبه ارجاع گردیده است. لایحه فرجامی به هنگام شور قرایت می گردد.