1-اولا: تکلیف قانونی مقرر در قسمت اخیر ماده 242 آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 تا زمانی که حکم صادره قطعی و لازم الاجرا نشده باشد به قوت خود باقی است. ثانیا: تکلیف مقرر در قسمت اخیر ماده 242 قانون آئین دادرسی کیفری 1392 با توجه به ا
طلاق موجود و مفاد تبصره یک ماده فوق الذکر متوجه مقام قضائی است که پرونده امر نزد وی مطرح می باشد؛ ولو آنکه منتهی به صدور حکم (غیرقطعی) شده باشد و صرف صدور حکم از سوی دادگاه یا صدور قرار نهائی از سوی دادسرا مادام که پرونده نزد آن ها مطرح باشد موجب اسقاط تکلیف مقرر قانونی نسبت به متهمی که حکم قطعی و لازم الاجرا در خصوص وی وجود ندارد نمی گردد. 2 و 3-اولا: ماده 242 قانون آئین دادرسی کیفری مصوب 1392 احکامی را در خصوص قرار بازداشت موقت و سایر قرارهای منتهی به بازداشت پیش بینی کرده است که این موارد را میتوان در فروض زیر بیان کرد: الف: حداکثر مدت قرار بازداشت موقت در جرایم موجب مجازات سلب حیات دو سال و در سایر جرایم یک سال است و در جرایم موجب مجازات سلب حیات مانند قتل عمدی پس از انقضای مهلت بازداشت موقت امکان ادامه بازداشت متهم با قرارهای کفالت و وثیقه وجود دارد. ب: در مواردی که مجازات قانونی جرم حبس باشد حبس نیز دارای حداقل وحداکثر باشد مدت بازداشت متهم چه با قرار بازداشت موقت و چه با سایر قرارها بیش از حداقل مجازات قانونی نخواهد بود که در این موارد با توجه به بند 1 فوق مدت بازداشت موقت بیش از یک سال نیست. بنابراین اگر مجازات جرمی 2 تا 10 سال حبس باشد میتوان متهم را یک سال با قرار بازداشت موقت و یک سال دیگر با قرار کفالت یا وثیقه بازداشت نمود. ج: در مواردی که مجازات قانونی جرم غیر از حبس باشد یا مجازات حبس فاقد حداقل باشد از شمول ماده 242 خارج است و اتخاذ تصمیم در مورد نوع قرار تامین با لحاظ اصول کلی مربوط به قرارهای تامین و از جمله اصل تناسب تامین با قاضی خواهد بود. لازم به ذکر است که تبصره 1 ماده 242 صرفا ناظر بر نحوه محاسبه مدت بازداشت متهم در دادسرا و دادگاه و نیز محاسبه مدت بازداشت ناشی از قرار بازداشت موقت و سایر قرارهای منتهی به بازداشت در هریک از فروض فوق است و متضمن حکم جداگانهای نمیباشد. ثانیا: مقصود مقنن در وضع مقررات ذیل ماده 242
قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی مبنی بر عدم بازداشت متهم بیش از حداقل حبس مقرر در قانون آزادی بلاقید وی نیست زیرا برابر مواد 217 و بعد قانون فوق الذکر متهم مادام که دلایلی دال بر ارتکاب جرم علیه وی وجود دارد باید تحت قرار تامین کیفری باشد اما هرگاه وی درحد نصاب مقرر در ذیل این ماده در بازداشت باشد بازپرس باید قرار تامینی را که منتهی به بازداشت وی شده است با توجه به وضعیت وی به نحوی تخفیف دهد که زمینه آزادی وی فراهم شود. بدیهی است قرارهای التزام موضوع بندهای الف تا ث ماده 217 قانون مارالذکر به طور طبیعی زمینه آزادی متهم را فرهم می سازد و اگر وی از پذیرش آن امتناع کند ضمانت اجراهای مقرر در تبصره یک ماده 217 قانون یاد شده اعمال می گردد. ثالثا: در جرائمی که علاوه بر الزام محکوم علیه به رد مال مجازات قانونی حبس می باشد ملاک محاسبه حداکثر مدت بازداشت متهم حداقل حبس مقرر در قانون برای آن جرم است و بازداشت متهم مازاد بر آن فاقد مجوز قانونی است. 4-عبارت "به هر حال مدت بازداشت متهم نباید از حداقل مجازات حبس مقرر در قانون برای آن جرم تجاوز کند" مذکور در ماده 242 و نیز ذیل ماده یادشده صریح در آن است که بازپرس باید قرار تامین منتهی به بازدشت را به نحوی تخفیف دهد که زمینه آزادی متهم فراهم آید و این که اجرای نص قانون ممکن است برخلاف حقوق سایر اشخاص باشد موجب آن نیست تا در برابر نص اجتهاد کرد. بدیهی است رفع نواقص قانون بر عهده مقنن است و عقیده بر نقص آن مجوز رفتاری خلاف قانون نخواهد بود و مفروض آن است که قانونگذار با لحاظ مصالحی قانون را وضع کرده است./ب ه