نشست قضایی شماره 1400-8085

نشست قضایی شماره 1400-8085

مجموعه کامل نشست های قضایی

نشست قضایی شماره 1400-8085


کد نشست:
1400-8085

تاریخ برگزاری:
1399/07/15

برگزار شده توسط:
استان بوشهر/ شهر دشتی

موضوع:
عدم اظهارنظر دادسرا نسبت به برخی از موارد شکایت اعلامی در پرونده سرقت

پرسش:
در پرونده سرقت اگر پس از صدور حکم محکومیت متهم و ابلاغ رای توسط دادگاه محکوم له ادعا کند که نسبت به تمام موضوع تحقیقات مقدماتی صورت نگرفته باشد و دادگاه هم بر اساس همان تحقیقات رسیدگی و رای صادر نماید و محکوم له پس از ابلاغ رای توسط دادگاه این ادعا را نماید چه اقدامی متصور می باشد؟

نظر هیئت عالی:
فرض پرسش ظاهرا از مصادیق اعتراض شاکی نسبت به تصمیمات نهایی در دادسرا و نیز رای صادره در دادگاه است که دارای جهات و موارد گوناگونی است و چنانچه منظور شاکی اعتراض به عدم اظهارنظر دادسرا نسبت به برخی از موارد شکایت اعلامی در تصمیم نهایی باشد باید درخواست خود را به مقام ذیربط قضایی در دادسرا اعلام نماید تا در این خصوص بررسی و اظهارنظر نماید و ارسال پرونده به دادگاه کیفری نافی این بررسی نخواهد بود؛ ولکن چنانچه شاکی مدعی عدم اظهارنظر دادگاه نسبت به مواردی باشد که در کیفرخواست آمده است در اینصورت مرجع بررسی در رسیدگی به این تقاضا دادگاه کیفری ذیربط خواهد بود.

نظر اکثریت:
در تمامی امور جزایی اصل بر این می باشد که دادسرا تحقیقات مقدماتی را انجام و پس از تکمیل با صدور قرار متناسب و کیفرخواست پرونده را جهت صدور رای به دادگاه صالح بفرستد مگر در مواردی که در صلاحیت مستقیم دادگاه باشد و دادگاه هم باید ضمن صدور حکم یا قرار یا پس از آن اعم از اینکه مبنی بر برایت یا محکومیت یا موقوفی تعقیب باشد در مورد اشیاء و اموال که وسیله ارتکاب جرم بوده یا در اثر جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال یا برای استعمال اختصاص یافته است باید رای مبنی بر استرداد ضبط یا معدوم شدن آن صادر نماید. بنابراین مستند به مواد 148 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 92 ماده 215 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و ماده 667 قانون مجازات اسلامی کتاب پنجم مجازاتهای تعزیری مصوب 75 باید در پرونده های سرقت هم مال مسروقه توسط دادگاه عینا یا قیمتا و یا مثل را به مالک مسترد نماید و در این فرض چون رفتار واحد تحت عنوان سرقت می باشد و حال ممکن است در این رفتار واحد اموال متعددی به سرقت رفته باشد که دادسرا به آن توجه نکرده و متعاقبا دادگاه هم بدون توجه به این مهم نسبت به آن رای صادر نموده است و به اصحاب دعوا ابلاغ شده است. بنابراین دادگاه با صدور حکم و ابلاغ فارغ از رسیدگی است و نظر به اینکه در این موضوع دادگاه هم رسیدگی ماهوی نموده است لذا مشمول امر مختومه یا قضاوت شده می باشد و امکان نقض تحقیقات و ارسال به دادسرا جهت تکمیل تحقیقات هم فراهم نیست. همچنین نمی توان به خاطر یک رفتار که قبلا رسیدگی شده است ولی در این رفتار اموال متعددی سرقت شده است و دادگاه به آن توجه نکرده است مجددا طرح شکایت نمود. بنابراین تنها راه اقدام از طریق تنظیم دادخواست استرداد در دادگاه حقوقی است.

نظر اقلیت:
با توجه به اینکه در این پرونده چون رای از ابهام برخوردار می باشد باید با ارسال پرونده وفق مقررات ماده 497 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 با اصلاحات بعدی باید اقدام گردد.

مبحث:
آیین دادرسی کیفری

منبع:
سامانه نشست های قضایی


مواد مرتبط با این نشست قضایی

ماده 148 ـ بازپرس در صورت صدور قرار منع موقوفی یا ترک تعقیب باید درباره استرداد و یا معدوم کردن اشیاء و اموال مکشوفه که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده از جرم تحصیل شده حین ارتکاب استعمال شده و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین تکلیف کند. در مورد ضبط این اموال یا اشیاء دادگاه تکلیف آنها را تعیین می کند. بازپرس مکلف است مادام که پرونده نزد او جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیای مذکور را صادر کند: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ – از اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم شود. تبصره 1 ـ در تمام امور کیفری دادگاه نیز باید ضمن صدور رای نسبت به استرداد ضبط و یا معدوم کردن اشیاء و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند. تبصره 2 ـ متضرر از تصمیم بازپرس یا دادگاه در مورد اشیاء و اموال موضوع این ماده می تواند طبق مقررات اعتراض کند هر چند قرار بازپرس یا حکم دادگاه نسبت به امر کیفری قابل اعتراض نباشد. در این مورد مرجع رسیدگی به اعتراض نسبت به تصمیم بازپرس دادگاه و نسبت به تصمیم دادگاه دادگاه تجدید نظر استان است.

مشاهده ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 497 ـ رفع ابهام و اجمال از رای با دادگاه صادرکننده رای قطعی است اما رفع اشکالات مربوط به اجرای رای با رعایت موازین شرعی و قانونی با قاضی اجرای احکام کیفری است که رای زیر نظر او اجراء می شود.

مشاهده ماده 497 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 662 ـ قطع و از بین بردن اندام تناسلی مرد تا ختنه گاه و یا بیشتر از آن موجب دیه کامل است و در کمتر از ختنه گاه به نسبت ختنه گاه محاسبه و به همان نسبت دیه پرداخت می شود. تبصره 1 ـ در این حکم تفاوتی بین اندام کودک جوان پیر عقیم و شخصی که دارای بیضه سالم یا معیوب یا فاقد بیضه است وجود ندارد. تبصره 2 ـ هرگاه با یک ضربه تا ختنه گاه از بین برود و سپس مرتکب یا شخص دیگری باقیمانده یا قسمتی دیگر از اندام تناسلی را از بین ببرد نسبت به ختنه گاه دیه کامل و در مقدار بیشتر ارش ثابت است. تبصره 3 ـ هرگاه قسمتی از ختنه گاه را شخصی و قسمت دیگر از ختنه گاه را شخص دیگری قطع کند هر یک به نسبت مساحتی که از ختنه گاه قطع کرده اند ضامن می باشند و چنانچه شخصی قسمتی از ختنه گاه را قطع کند و دیگری باقیمانده ختنه گاه را به انضمام تمام یا قسمتی از اندام تناسلی قطع کند نسبت به جنایت اول دیه به مقدار مساحت قطع شده از ختنه گاه و نسبت به جنایت دوم بقیه دیه و ارش مقدار زائد قطع شده از اندام تناسلی ثابت است.

مشاهده ماده 662 قانون مجازات اسلامی

ماده 667 ـ قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای ملحق به مرد موجب دیه کامل است. قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای مشکل یا ملحق به زن موجب ارش است.  

مشاهده ماده 667 قانون مجازات اسلامی

ماده 215 ـ بازپرس یا دادستان در صورت صدور قرار منع یا موقوفی تعقیب باید تکلیف اشیاء و اموال کشف شده را که دلیل یا وسیله ارتکاب جرم بوده و یا از جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص داده شده است تعیین کند تا حسب مورد مسترد ضبط یا معدوم شود. در مورد ضبط دادگاه تکلیف اموال و اشیاء را تعیین می کند. همچنین بازپرس و یا دادستان مکلف است مادام که پرونده نزد وی جریان دارد به تقاضای ذینفع و با رعایت شرایط زیر دستور رد اموال و اشیاء مذکور را صادر نماید: الف ـ وجود تمام یا قسمتی از آن اشیاء و اموال در بازپرسی یا دادرسی لازم نباشد. ب ـ اشیاء و اموال بلامعارض باشد. پ ـ جزء اشیاء و اموالی نباشد که باید ضبط یا معدوم گردد. در کلیه امور جزایی دادگاه نیز باید ضمن صدور حکم یا قرار یا پس از آن اعم از اینکه مبنی بر محکومیت یا برائت یا موقوفی تعقیب متهم باشد در مورد اشیاء و اموالی که وسیله ارتکاب جرم بوده یا در اثر جرم تحصیل شده یا حین ارتکاب استعمال و یا برای استعمال اختصاص یافته است باید رای مبنی بر استرداد ضبط یا معدوم شدن آن صادر نماید. تبصره 1 ـ متضرر از قرار بازپرس یا دادستان یا قرار یا حکم دادگاه می تواند از تصمیم آنان راجع به اشیاء و اموال مذکور در این ماده شکایت کند و طبق مقررات در دادگاه های جزایی شکایت خود را تعقیب و درخواست تجدیدنظر نماید هر چند قرار یا حکم دادگاه نسبت به امر جزائی قابل شکایت نباشد. تبصره 2 ـ مالی که نگهداری آن مستلزم هزینه نامتناسب برای دولت است یا موجب خرابی یا کسر فاحش قیمت آن می گردد و حفظ مال هم برای دادرسی لازم نیست و همچنین اموال ضایع شدنی و سریع الفساد حسب مورد به دستور دادستان یا دادگاه به قیمت روز فروخته می شود و وجه حاصل تا تعیین تکلیف نهایی در صندوق دادگستری به عنوان امانت نگهداری می گردد.

مشاهده ماده 215 قانون مجازات اسلامی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM