رای قضایی شماره 9109970238000863

رای قضایی شماره 9109970238000863

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9109970238000863


شماره دادنامه قطعی:
9109970238000863

تاریخ دادنامه قطعی:
1391/07/25

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
لزوم تقاضای دادسرا جهت صدور حکم بابت جنبه عمومی

پیام رای:
صدور حکم بابت جنبه عمومی جرم ضرب و جرح عمدی منوط به تقاضای دادسرا در کیفرخواست صادره است.

رای دادگاه بدوی
حسب کیفرخواست دادسرای عمومی ناحیه چهار تهران آقای الف. فرزند ج. متهم است به ایراد ضرب و جرح عمدی منجر به شکستگی دست چپ آقای م. دادگاه با عنایت به شکایت شاکی خصوصی موادی شهادت شهود و نظرات پزشکی قانونی و دفاعیات بلاوجه متهم بزه منتسب را محرز و مسلم می داند لذا مستندا به ماده 614 قانون مجازات اسلامی [متهم] به تحمل دو سال حبس تعزیری محکوم می گردد و در خصوص دیه صدمات مستندا مواد 295 302 442 و 495 قانون مجازات اسلامی به پرداخت 8 صدم دیه کامله یک نفر انسان بابت شکستگی استخوان زنداسفل ساعد دست چپ و 3صدم دیه کامله بابت ارش آسیب نسج نرم اطراف محل مذکور در حق مجنی علیه آقای م. ظرف مهلت یک سال از تاریخ وقوع جنایت محکوم می گردد. النهایه به لحاظ فقدان سابقه محکومیت کیفری محکومیت به حبس مستندا به ماده 25 قانون مجازات اسلامی به مدت سه سال تعلیق می گردد و در صورت عدم ارتکاب بزه در مدت تعلیق محکومیت از سجل کیفری وی محو خواهد شد. رای صادر شده حضوری محسوب و ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.
رییس شعبه 1081 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ طالبی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی آقای الف. فرزند ج. به طرفیت آقای م. از دادنامه شماره 97 مورخ 4/12/91 شعبه 1081 دادگاه عمومی جزایی تهران متضمن محکومیت وی به تحمل دو سال حبس که به مدت سه سال تعلیق گردیده است و تادیه دیات مقدره به اتهام ضرب و جرح عمدی منجر به شکستگی دست چپ آقای ب. از جهت ارایه رضایت رسمی شماره 19698 مورخ 11/3/91 دفترخانه 507 حوزه ثبتی تهران قطع نظر از اینکه جهت تجدیدنظرخواهی با هیچ یک از شقوق احصاء شده در ماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری انطباق ندارد در مورد حبس اعلامی نظر به اینکه در کیفرخواست صادره از جهت جنبه عمومی تقاضای مجازات نشده و به ماده قانونی اشاره نگردیده دادگاه فراتر از اختیارات قانونی خود عمل نموده این قسمت از رای نقض و به استناد اصل 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تبریه می شود در مورد دیات تعیینی نظر به رضایت استنادی و قابل گذشت بودن موضوع دیه ضمن نقض این قسمت از دادنامه به استناد بند ب ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری به استناد بند 2 ماده 6 و ماده 179 قانون آیین دادرسی کیفری رای موقوفی تعقیب صادر می گردد. این رای قطعی است.
رییس شعبه 55 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
اصلان پور ـ اشرف مظفری

قاضی:
حسین طالبی , اصلان پور , اشرف مظفری

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 614 ـ قطع و از بین بردن تمام زبان کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده موجب دیه کامل است لکن اگر بعدا معلوم شود که لال بوده است مازاد بر یک سوم دیه مسترد می شود.

مشاهده ماده 614 قانون مجازات اسلامی

ماده 295 ـ هرگاه کسی فعلی که انجام آن را برعهده گرفته یا وظیفه خاصی را که قانون بر عهده او گذاشته است ترک کند و به سبب آن جنایتی واقع شود چنانچه توانایی انجام آن فعل را داشته است جنایت حاصل به او مستند می شود و حسب مورد عمدی شبه عمدی یا خطای محض است مانند این که مادر یا دایه ای که شیر دادن را برعهده گرفته است کودک را شیر ندهد یا پزشک یا پرستار وظیفه قانونی خود را ترک کند.

مشاهده ماده 295 قانون مجازات اسلامی

ماده 302 ـ در صورتی که مجنی علیه دارای یکی از حالات زیر باشد مرتکب به قصاص و پرداخت دیه محکوم نمی شود: الف ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب سلب حیات است. ب ـ مرتکب جرم حدی که مستوجب قطع عضو است مشروط بر اینکه جنایت وارد شده بیش از مجازات حدی او نباشد در غیر این صورت مقدار اضافه بر حد حسب مورد دارای قصاص و یا دیه و تعزیر است. پ ـ مستحق قصاص نفس یا عضو فقط نسبت به صاحب حق قصاص و به مقدار آن قصاص نمی شود. ت ـ متجاوز و کسی که تجاوز او قریب الوقوع است و در دفاع مشروع به شرح مقرر در ماده (156) این قانون جنایتی بر او وارد شود. ث ـ زانی و زانیه در حال زنا نسبت به شوهر زانیه در غیر موارد اکراه و اضطرار به شرحی که در قانون مقرر است. تبصره 1 ـ اقدام در مورد بندهای (الف) (ب) و (پ) این ماده بدون اجازه دادگاه جرم است و مرتکب به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم می شود. تبصره 2 ـ در مورد بند (ت) چنانچه نفس دفاع صدق کند ولی از مراتب آن تجاوز شود قصاص منتفی است لکن مرتکب به شرح مقرر در قانون به دیه و مجازات تعزیری محکوم می شود.

مشاهده ماده 302 قانون مجازات اسلامی

ماده 442 ـ اگر مرتکب به سبب حرکت یا غیر آن موجب شود که قصاص بیش از جنایت انجام شود قصاص کننده ضامن نیست و اگر قصاص کننده یا فرد دیگری موجب زیاده باشد حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می شود.

مشاهده ماده 442 قانون مجازات اسلامی

ماده 495 ـ هرگاه پزشک در معالجاتی که انجام می دهد موجب تلف یا صدمه بدنی گردد ضامن دیه است مگر آنکه عمل او مطابق مقررات پزشکی و موازین فنی باشد یا این که قبل از معالجه برائت گرفته باشد و مرتکب تقصیری هم نشود و چنانچه اخذ برائت از مریض به دلیل نابالغ یا مجنون بودن او معتبر نباشد و یا تحصیل برائت از او به دلیل بیهوشی و مانند آن ممکن نگردد برائت از ولی مریض تحصیل می شود. تبصره 1– در صورت عدم قصور یا تقصیر پزشک در علم و عمل برای وی ضمان وجود ندارد هر چند برائت اخذ نکرده باشد. تبصره 2 ـ ولی بیمار اعم از ولی خاص است مانند پدر و ولی عام که مقام رهبری است. در موارد فقدان یا عدم دسترسی به ولی خاص رئیس قوه قضاییه با استیذان از مقام رهبری و تفویض اختیار به دادستان های مربوطه به اعطای برائت به طبیب اقدام می نماید.

مشاهده ماده 495 قانون مجازات اسلامی

ماده 25 ـ محکومیت قطعی کیفری در جرایم عمدی پس از اجرای حکم یا شمول مرور زمان در مدت زمان مقرر در این ماده محکوم را از حقوق اجتماعی به عنوان مجازات تبعی محروم می کند: الف ـ هفت سال در محکومیت به مجازات های سالب حیات و حبس ابد از تاریخ توقف اجرای حکم اصلی ب ـ سه سال در محکومیت به قطع عضو قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده بیش از نصف دیه مجنی علیه باشد نفی بلد و حبس تا درجه چهار پ ـ دو سال در محکومیت به شلاق حدی قصاص عضو در صورتی که دیه جنایت وارد شده نصف دیه مجنی علیه یا کمتر از آن باشد و حبس درجه پنج تبصره 1 ـ در غیر موارد فوق مراتب محکومیت در پیشینه کیفری محکوم درج می شود لکن در گواهی های صادره از مراجع ذیربط منعکس نمی گردد مگر به درخواست مراجع قضایی برای تعیین یا بازنگری در مجازات تبصره 2 ـ در مورد جرایم قابل گذشت در صورتی که پس از صدور حکم قطعی با گذشت شاکی یا مدعی خصوصی اجرای مجازات موقوف شود اثر تبعی آن نیز رفع می شود. تبصره 3 ـ در عفو و آزادی مشروط اثر تبعی محکومیت پس از گذشت مدت های فوق از زمان عفو یا اتمام مدت آزادی مشروط رفع می شود. محکوم در مدت زمان آزادی مشروط و همچنین در زمان اجرای حکم نیز از حقوق اجتماعی محروم می گردد.

مشاهده ماده 25 قانون مجازات اسلامی

ماده 240 ـ قرار بازداشت متهم باید فوری نزد دادستان ارسال شود. دادستان مکلف است حداکثر ظرف بیست و چهار ساعت نظر خود را به طور کتبی به بازپرس اعلام کند. هرگاه دادستان با قرار بازداشت متهم موافق نباشد حل اختلاف با دادگاه صالح است و متهم تا صدور رای دادگاه در این مورد که حداکثر از ده روز تجاوز نمی کند بازداشت می شود.

مشاهده ماده 240 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 257 ـ شخص بازداشت شده باید ظرف شش ماه از تاریخ ابلاغ رای قطعی حاکی از بی‏گناهی خود درخواست جبران خسارت را به کمیسیون استانی متشکل از سه نفر از قضات دادگاه تجدید نظر استان به انتخاب رئیس قوه قضاییه تقدیم کند. کمیسیون در صورت احراز شرایط مقرر در این قانون حکم به پرداخت خسارت صادر می کند. در صورت رد درخواست این شخص می تواند ظرف بیست روز از تاریخ ابلاغ اعتراض خود را به کمیسیون موضوع ماده (258) این قانون اعلام کند.

مشاهده ماده 257 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 179 ـ متهمی که بدون عذر موجه حضور نیابد یا عذر موجه خود را اعلام نکند به دستور بازپرس جلب می شود. تبصره ـ در صورتی که احضاریه ابلاغ قانونی شده باشد و بازپرس احتمال دهد که متهم از احضاریه مطلع نشده است وی را فقط برای یکبار دیگر احضار می نماید.

مشاهده ماده 179 قانون آیین دادرسی کیفری

اصل 37 ـ اصل برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر این که جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.

مشاهده ماده 37 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM