رای قضایی شماره 9309970907000499

رای قضایی شماره 9309970907000499

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970907000499


شماره دادنامه قطعی:
9309970907000499

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/08/18

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
اسقاط حق تجدیدنظرخواهی

پیام رای:
حق تجدیدنظرخواهی به جهت آمرانه بودن غیرقابل اسقاط است و چنانچه شخصی حق تجدیدنظر خود را اسقاط کرده باشد در مهلت باقی مانده می تواند درخواست تجدیدنظر کند.

رای خلاصه جریان پرونده
در پرونده کلاسه 93300513 شعبه سوم دادگاه عمومی حقوقی اسفراین آقای الف.ع. دادخواستی بطرفیت آقای س.ق. به خواسته صدور حکم بر خلع ید از یک قطعه زمین مقوم به 51000000 ریال با احتساب خسارت دادرسی تقدیم دادگاه نموده ضمن دادخواست توضیح داده مالک ثبتی یک و نیم هفتم از دو سوم از 3/5 سه و نیم مشاع از مدار پنجاه وچهار سهم آب و اراضی برج پلاک.. . اصلی قطعه یک اسفراین بخش.. . بجنورد می باشد کپی سند مالکیت هم پیوست است ولی خوانده تصرف ملک بنده را نموده به استناد ماده 308 از قانون مدنی در جلسه 6/9/91 خواهان به شرح خواسته تقاضای رسیدگی نموده لایحه ای تقدیم به شماره 1254 و 333 مورخه 6/9/91 ثبت و پیوست پرونده شده آقای سید ش ق. به وکالت از خوانده اظهار داشت از خواهان سوال شود ملک چند قطعه است در چه سالی خریداری نموده خواهان اظهار داشت مدت 20 سال است خریده است سند عادی دارم ارایه می دهم از ب.ع. خریدم سند رسمی 75890-4/6/91 دفترخانه.. . اسفراین را نیز ارایه داده است وکیل خوانده در ادامه اظهار داشت سند ارایه شده خواهان مشاع است و اعلام نموده در طول 5 سال تصرفی نداشته تقسیم نامه ای بین وراث اجداد آن هایی که سند انتقال صوری تنظیم نموده اند وجود ندارد دعوی ایشان قابل استماع نمی باشد به عبارتی دعوی باید بطرفیت کلیه مالکین مشاعی مطرح شود که ازاین جهت مورد ایراد است دوم دعوی کیفری به موضوع جعل و تبانی برای بردن مال غیر در دادسرا مطرح گردیده دعوی جلب شخص ثالث بطرفیت اشخاصی که برابر اسناد عادی با موکل بیع نمودند حتی اثبات و صحت عقد بیع آن ها هم از شعبه دوم حقوقی صادر و قطعی گردید در ظرف مهلت قانونی ارایه خواهد شد سوم لازم به توضیح است ضمن اینکه موکل در پلاک.. .. روستای برج مالک قهری می باشد از افرادی ازجمله ب.ع. و ورثه آن با تبانی خواهان تمامی ملکی که به موکل فروخته شده بود را به دیگران فروخته اند که گواهی خواهان در آن پرونده ارایه شده حال مجددا درصدد تبانی برای بردن مال موکل از املاک که قهری و از دیگر مالکین مشاعی خریداری کردند می باشد. دادگاه با کیفیت فوق ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 300846-11/9/91 با این استدلال که دعوی بطرفیت همه مالکین مشاعی اقامه نشده قرار عدم استماع صادر می نماید پس از تجدیدنظرخواهی وکیل خواهان پرونده به شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر خراسان شمالی ارجاع به کلاسه 9300513 ثبت شده این شعبه طی دادنامه شماره 301119-8/11/91 با نقص رای تجدیدنظرخواسته پرونده را برای رسیدگی ماهیتی به دادگاه بدوی صادرکننده رای منقوض ارجاع داده است. در جلسه 30/4/92 وکیل خواهان اظهار داشت تا قبل از اجرای حکم موضوع دادنامه 400798-10/10/90 ملک در تصرف موکل بوده است حدود دو سال است خوانده آن را تصرف نموده ولی قبل از آن در تصرف موکل بوده است لذا با توجه به سند عادی و سند رسمی مالکیت موکل محرز است وکیل خوانده اظهار داشت خواهان دعوی را مبهم اعلام کرده تا زمانی که اعلام حدود نشود خواسته قابل دفاع نیست چرا که مالکیت موکل هم قهری است و هم خریداری از اشخاص است که صحت مبایعه نامه در دادگاه ثابت شده است. پاسخ ثبت به شماره وارده 3300624-92/6/6 حاکی ست سابقه ای از مالکیت آقایان الف.ع. و س.ق. در پلاک.. . اصلی برج قطعه یک اسفراین بخش.. . بجنورد مشاهده نشده است مدرکی دال بر مالکیت ثبتی و رسمی ارایه نشده است. دادگاه پس از استماع اظهارات وکلای طرفین قرار تحقیق و معاینه محلی صادر می نماید. پاسخ ثبت از وضعیت ثبتی ملک به بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب اسفراین چنین است عطف به شماره 881455-2/12/88 برابر پرونده ثبتی 53-53-5 نسبت به دو سهم یک چهارم سهم از مدار 54 سهم آب و اراضی مشاع برج پلاک.. . اصلی قطعه یک اسفراین در سال 1312 از طرف م.ق. درخواست ثبت به عمل آمده آگهی نوبتی آن منتشر تجدید حدود به عمل نیامده سپس مالک فوت نموده برای حصر وراثت شماره 544/19 - 12/9/64 دادگاه اسفراین وراثت.. . جریان ثبتی به دبیرخانه ماده 147 اعلام شده است. دادگاه در تاریخ 5/10/92 قرار تحقیق و معاینه محل را اجرا نموده گواهان 1- آقای ح.الف. 88 ساله اظهار داشت زمین مورد اختلاف توسط آقای م.الف. برادرم و آقای ب.ع. که عمویم می باشد به آقای م.ق. فروخته شده و از سالیان سال هم در تصرف وی می باشد خواهان حقی ندارد.2-آقای م.غ. 51 ساله اهل و ساکن اسفراین اظهار داشت ملک قالی شویی که در ضلع شمالی ملک می باشد متعلق به بنده است من از آقای ب.ع. و برادران خریداری نموده ام از سال 72 من شاهد بودم ملک در تصرف آقای ع بود تا دو سال پیش و از آن به بعد کشت شده است از آقای ب.ع. شنیدم می گفت این قسمت را به آقای ع دادم. 3-آقای پ.ر. 42 ساله اظهار داشت حدود دو سال پیش من به اتفاق ایشان آمدیم که ق.در این ملک خربزه و هندوانه کشت کرده بود ملک هم جوار که در ضلع غربی ملک می باشد را نیز آقای ق به آقای ح فروخته که سنگ شکن زده اند. 4-آقای سید ق.ق. فرزند م.ق.84 ساله اظهار داشت ملک مورددعوی از سالیان قبل در تصرف آقای م.ق. بود.زمانی که این ملک را م ق.خرید مجرد بود در سپاه دانش کار می کرد. 5-آقای م.ش. فرزند ش 62 ساله اظهار داشت در ضلع شرقی ملک باغ دارم ملک موصوف را چندین بار خودم شخم زدم ملک متعلق به آقای ع بوده حدود 20 سال پیش آقای ع خریده دو سال پیش سند رسمی زده. 6-آقای ع.ر. 70 ساله در همسایگی ملک مورد اختلاف ملک دارم ملک مورد اختلاف را آقای ب.ع. فروخت به آقای م.ق. یک سال هم من اجاره ای کشت کردم چون تصرف نداشته و نکاشتم سوگند می خورم ملک متعلق به م.ق. است الف.ع. هم به عنوان مستاجر کشت می کرد تا زمانی که ب.ع. بود حرفی نزدند پس از فوت وی ادعای مالکیت نموده.7-آقای ج.الف. 47 ساله حدود سی چهل سال است با ق. همسایه بودم و ملک هم جوار آقای م.ق. بودیم- ملک را آقای م.ق. کشت می کرده. 8- آقای ش57 ساله اظهار داشت 8 سال پیش با تقاضای آقای الف.ن. اینجا را شیار کردم نمی دانم ایشان مالک بود یا مستاجر. 9-آقای ح.الف. 60 ساله اظهار داشت قبلا ملک متعلق به ب.ع. بوده می گفتند فروخته است به ق. حالا هر کس سند دارد مال آن است.10-آقای م.الف. 58 ساله بنده از سال 68 اطلاع دارم که آقای ق. کشت و کار می کرده و چاه هم زد و سیم برقش هم ما دادیم قرار بود ق. بالاتر از آن را مرغداری بزند که نشد. دادگاه با کیفیت فوق و ملاحظه دادنامه های اسنادی و لوایح طرفین ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 300223-31/2/93 ضمن انعکاس خواسته خواهان و خلاصه جریان پرونده و ایرادات شکلی و دفاع ماهیتی وکیل خوانده با توجه به اجرای قرار معاینه و تحقیق محلی با توجه به اظهارات شهود که اکثریت قریب به اتفاق ایشان بر مالکیت خوانده (اینکه نامبرده از سالیان گذشته بر رقبه موصوف تصرف داشته است) شهادت داده اند. نظر به اینکه سند رسمی تقدیمی خواهان به نحو مشاع می باشد حسب مدارک تقدیمی خوانده و اظهارات مطلعین محل سند خواهان شامل ملک مورد تصرف خوانده نمی باشد و نامبرده از قریب چند سال گذشته در ملک موصوف مالکیت و تصرف داشته است علی هذا دادگاه دعوی خواهان را نسبت به خوانده موصوف وارد ندانسته به استناد مواد 230 و 348 قانون آیین دادرسی مدنی و مفهوم مخالف مواد 30-35 و 1257 قانون مدنی حکم بر بطلان دعوی خواهان صادر مینماید این رای در تاریخ 19/3/93 به وکیل خواهان ابلاغ شده در تاریخ 7/4/93 از رای مذکور فرجام خواهی نموده به شرح دادخواست با استناد به سند عادی و سند رسمی و استشهادیه محلی و تایید آن از سوی شورای اسلامی و دادنامه 300352 مورخ 9/5/90 در پرونده 900302 مبنی بر صدور حکم بر اثبات عقد بیع و اقرار ورثه فروشنده در لایحه تقدیمی و رد دعوی اثبات مالکیت فرجام خوانده که مدعی خرید ملک از مرحوم ب.ع. شده بود به موجب دادنامه شماره 853/163-31/5/78 در پرونده 76/1086 شعبه 3 حقوقی اسفراین و رد شکایت فرجام خوانده در پرونده کلاسه 75/297 شعبه اول حقوقی اسفراین که شکایت فروش مال غیر وی رد شده است که هر دو رای دلیل بر سبق تصرف موکل در اراضی موضوع دعوی می باشد لازم به ذکر است که در پرونده 73/673 شعبه 3 حقوقی اسفراین نیز فرجام خوانده دعوی تصرف عدوانی علیه آقای ب.ع. مطرح که به دلیل احراز عدم سبق تصرف شاکی (آقای ق.) حکم برایت آقای ع صادرشده است (پیوست 7) با عنایت به مواد فوق الذکر و نظر به اینکه به موجب ماده 73 قانون ثبت اسناد و املاک استنکاف از اعتبار دادن به اسناد ثبت شده توسط قاضی دادگاه بدوی تخلف و قابلیت تعقیب را دارد نظر به آراء متعدد علیه فرجام خوانده و تحقیقات به عمل آمده تصرف فرجام خوانده فاقد وجاهت قانونی است تقاضای نقض رای فرجام خواسته را دارم. فرجام خوانده در لایحه تقدیمی اشعار داشته خواهان با تبانی ورثه مرحوم ع و ش که آراء آن به پیوست پرونده می باشد مبادرت به فروش چند قطعه زمین موکل نموده اند متاسفانه نتوانسته به دلایلی از دست قانون فرار کنند حال مجدد درصدد تحصیل همین زمین برآمدند این ها یک بار محصول زمین موکل را در سال 88 درو کردند بعد مدعی خرید از ق.الف. شدند حال اگر ایشان این زمین را از مرحوم ع که در سال 75 فوت نموده خریدند چرا در لوایح و در مرحله تحقیقات و لایحه تقدیمی اعلام کردند به دستور آقای ع محصول را درو کردند لازم به ذکر است آقایان چند قطعه زمین موکل را که از مرحوم ب.ع. خریداری کرده بود را به اشخاص ثالث 1-م.غ. قالی شویی 2- میزانی به کارخانه پوست در سال های گذشته فروخته اند. متاسفانه دادگاه محترم در رای پیوستی اعلام نموده بودند که آقای ب.ع. مالکیتی در ملک اخیرالذکر نداشته تا به موکل بفروشد پس چگونه آنان علی رغم اینکه تمام مالکیت خود را سه مرتبه فروخته اند بتواند سند را بنام دامادشان انتقال دهد برابر تحقیقات به عمل آمده همگی دلالت بر تصرف موکل دارد ایضا موکل برابر دادنامه قطعی به خواسته اثبات مالکیت و اثبات وقوع عقد بیع و استعلام ثبتی ضمن مالکیت قهری از سه نفر دیگر خریداری و از همان زمان در تصرف دارد مورد دیگر اینکه خواهان خود به عنوان گواه آقای ع در زمان فروش املاک موکل توسط آقای ع به دادگاه حاضر و گواهی دادند که 4 هکتار از زمین متعلق به آقای ق است که به صورت نصفه کاری به ایشان داده چگونه ممکن است خودش در آن زمان قسمت پایین زمین را که به غیر (م.غ.) فروخته اند را به عنوان گواه حاضر و اعلام نمودند متعلق به موکل است حال مدعی مالکیت می باشد در ضمن آقای الف.ع. با سوءاستفاده از خواهان با قولنامه های جعلی از اشخاص که فوت نموده اند املاک موکل را به غیر واگذار و هر بار به جهت عدم سوءنیت این بار هم تبریه می شود با انتقال سهم الارث خود مدعی شدند مرحوم ب.ع. آن را فروخته این در حالی است که خود وراث اقرار به فروش ملک قبلا توسط پدرشان نموده اند مضافا اینکه مرحوم ب.ع. ملکی برای ایشان باقی بماند و در کلاسه پرونده 91825 وراث به صراحت اقرار بر فروش ملک توسط پدرشان به موکل در سال 49 نموده اند کپی برابر اصل آن را در بازپرسی تقدیم می گردد لذا آنان مالکیتی نداشته تا خلع ید قابل استماع باشد پرونده با کیفیت فوق به دیوان عالی کشور ارسال به این شعبه ارجاع به کلاسه فوق ثبت شده است.
هیات شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردیده پس از قرایت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رای می دهد:

رای شعبه دیوان عالی کشور
نظر به اینکه تاریخ ابلاغ دادنامه فرجام خواسته به آقای ح.س. وکیل فرجام خواه در مورخه 19/3/93 (برگ 84 پرونده) می باشد و تاریخ تقدیم دادخواست به شماره وارده 933200111 مورخه 7/4/93 قبل از قطعیت دادنامه بدوی و داخل در مهلت تجدیدنظرخواهی ثبت گردیده لذا هرچند وکیل تجدیدنظرخواه در ستون فرجام خواسته با اسقاط تجدیدنظرخواهی اقدام به فرجام خواهی نموده لیکن صرف نظر نمودن از تجدیدنظرخواهی در مهلت مقرر قانونی تجدیدنظرخواهی به این معنا نیست که برای دیوان عالی کشور ایجاد صلاحیت نماید زیرا در زمان انصراف از فرجام خواهی و قبل از مهلت مقرر بیست روزه هنوز دادنامه بدوی قطعیت نیافته تا حسب ماده 367 از قانون آیین دادرسی مدنی قابلیت فرجام خواهی داشته باشد لذا به علت آمره بودن قانون اسقاط حق تجدیدنظرخواهی موجب زوال این حق در مهلت باقیمانده نمی گردد. لذا این شعبه با کیفیت فوق فاقد صلاحیت رسیدگی به علت عدم شمول ماده استنادی می باشد پرونده به دادگاه محترم تجدیدنظر استان خراسان شمالی ارسال می شود.
شعبه 10 دیوان عالی کشور ـ مستشار
عبدالله پور ـ میرمجیدی

قاضی:
سیدحجت اله میرمجیدی , هادی عبداله پور

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 308 - غصب استیلاء بر حق غیر است به نحو عدوان. اثبات ید بر مال غیر بدون مجوز هم در حکم غصب است.

مشاهده ماده 308 قانون مدنی

ماده 30 - هر مالکی نسبت به مایملک خود حق همه گونه تصرف و انتفاع دارد مگر در مواردی که قانون استثنا کرده باشد.

مشاهده ماده 30 قانون مدنی

ماده 35 - تصرف به عنوان مالکیت دلیل مالکیت است مگر این که خلاف آن ثابت شود.

مشاهده ماده 35 قانون مدنی

ماده 1257 - هرکس مدعی حقی باشد باید آن را اثبات کند و مدعی علیه هر گاه در مقام دفاع مدعی امری شود که محتاج به دلیل باشد اثبات امر برعهده او است.

مشاهده ماده 1257 قانون مدنی

ماده 230 - در دعاوی مدنی ( حقوقی) تعداد و جنسیت گواه همچنین ترکیب گواهان با سوگند به ترتیب ذیل می باشد: الف - اصل طلاق و اقسام آن و رجوع در طلاق و نیز دعاوی غیر مالی از قبیل مسلمان بودن بلوغ جرح و تعدیل عفو از قصاص وکالت وصیت با گواهی دو مرد. ب - دعاوی مالی یا آنچه که مقصود از آن مال می باشد از قبیل د ین ثمن مبیع معاملات وقف اجاره وصیت به نفع مدعی غصب جنایات خطائی و شبه عمد که موجب دیه است با گواهی دو مرد یا یک مرد و دو زن. چنانچه برای خواهان امکان اقامه بینه شرعی نباشد می تواند با معرفی یک گواه مرد یا دو زن به ضمیمه یک سوگند ادعای خود را اثبات کند. درموارد مذکور در این بند ابتدا گواه واجد شرایط شهادت می دهد سپس سوگند توسط خواهان ادا می شود. ج - دعاوی که اطلاع بر آنها معمولا دراختیار زنان است از قبیل ولادت رضاع بکارت عیوب درونی زنان با گواهی چهار زن دو مرد یا یک مرد و دو زن. د - اصل نکاح با گواهی دو مرد و یا یک مرد و دو زن.

مشاهده ماده 230 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 348 - جهات درخواست تجدیدنظر به قرار زیر است : الف - ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه. ب - ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود. ج - ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی. د - ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای ه- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی. تبصره - اگر درخواست تجدیدنظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد درصورت وجود جهات دیگر مرجع تجدیدنظر به آن جهت هم رسیدگی می نماید.

مشاهده ماده 348 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 367 - آرای دادگاههای بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر: الف - احکام: 1 - احکامی که خواسته آن بیش از مبلغ بیست میلیون (000 000 20) ریال باشد. 2 - احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن طلاق نسب حجر وقف ثلث حبس و تولیت. ب - قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد. 1 - قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد. 2 - قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.

مشاهده ماده 367 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 73 - قضات و مامورین دیگر دولتی که از اعتبار دادن به اسناد ثبت شده استنکاف نمایند در محکمه ی انتظامی یا اداری تعقیب می شوند و در صورتی که این تقصیر قضات یا مامورین بدون جهت قانونی باشد و به همین جهت ضرر مسلم نسبت به صاحبان اسناد رسمی متوجه شود محکمه ی انتظامی یا اداری علاوه بر مجازات اداری آن ها را به جبران خسارات وارده نیز محکوم خواهد نمود.

مشاهده ماده 73 قانون ثبت اسناد و املاک

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM