رای قضایی شماره 9409970222400187

رای قضایی شماره 9409970222400187

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9409970222400187


شماره دادنامه قطعی:
9409970222400187

تاریخ دادنامه قطعی:
1394/02/14

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
درخواست طلاق به دلیل ازدواج مجدد زوج

پیام رای:
اگر زوجه با وجود علقه زوجیت بین همسر خود و دیگری به زوجیت دایم وی در آید برای زوج ایجاد حق نمی کند که بدون رضایت همسر یا اخذ اجازه از دادگاه همسر دیگری به صورت دائم یا موقت اختیار کند؛ چرا که با پذیرش آن بند دوازدهم از شروط ضمن عقد لغو خواهد بود.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دادخواست خانم ن. ل.پ. با وکالت آقای ح. الف. ز.س. به طرفیت آقای م. خ. با وکالت آقای ک. ب. به خواسته طلاق. ماحصل خواسته خواهان از این قرار است: در مورخه 1369/12/13 با مهریه دوازده عدد سکه طلای تمام بهار آزادی به عقد ازدواج دایم خوانده در آمده و حاصل زندگی مشترک دو فرزند پسر می باشد. شوهرش در طول بیست وسه سال زندگی مشترک به دلیل سوء ظن و بدبینی افراطی و گفتارهای آزار دهنده در روابط زناشویی و طرح دعاوی کیفری متعدد به هر بهانه ای وی را در عسر و حرج شدید قرار داده و موجبات تنفرش را نسبت به خود فراهم نموده است و از طرفی شوهرش بدون تحصیل رضایت وی اقدام به اختیار نمودن همسر دوم انقطاعی (نود و نه ساله) نموده و بر این اساس بند دوازدهم از شروط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه محقق گردید لذا اجابت خواسته خویش را خواستار شده است. دادگاه ضمن احراز علقه زوجیت دایم بین زوجین مترافعین به موجب تصویر مصدق سند نکاحیه به شماره.. .صادره از دفتر رسمی ثبت ازدواج شماره.. شهرری با عنایت به دادخواست تقدیمی خواهان و با توجه به مفاد تعهدات اخذ شده از خوانده که به عنوان بخشی از مستندات ابرازی خواهان ارایه گردیده و مفهوم مخالف آن ها حکایت از سوء رفتار و سوء معاشرت مکرر خوانده نسبت به خواهان می نماید بگونه ­ای که خوانده به منظور متقاعد نمودن همسرش و گذشت از خواسته خویش (طلاق) به ناچار اقدام به دادن تعهدات اخلاقی مبنی بر داشتن حسن معاشرت و رفتار با همسرش نموده و با عنایت به مفاد شکایت خوانده بر علیه خواهان مبنی بر ارتکاب فعل حرام یک مرحله در دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه 21 تهران که منتهی به قرار منع تعقیب به شماره 920276 مورخ 1392/9/11 گردیده و در مرتبه دیگر به حکایت صفحه 68 پرونده شکایتی بر علیه خواهان مبنی بر معاونت در تهدید به قتل در دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه چهار تهران تنظیم نموده و منتج به نتیجه ای نیز نگردیده و تصویر شکایت مزبور نیز توسط خوانده به این دادگاه ارایه گردیده است که جملگی موید اختلافات مکرر و شدید زوجین در طول زندگی مشترک می نماید که نوعا ادامه و تحمل چنین زندگی همراه با مشکلات عدیده و طاقت فرسایی برای امثال خواهان می باشد و با عنایت به تصویر مصدق سند عادی نکاحیه مندرج در صفحات 7 الی 9 پرونده که حاکی از اختیار نمودن همسر متعه­ ای به عقد نود و نه ساله در مورخه 1389/1/31 توسط خوانده می نماید و اصل موضوع نیز مورد انکار خوانده قرار نگرفته است و علیرغم دفاعیات غیر موجه خوانده و وکیل وی مبنی بر اینکه فلسفه چنین عقدی حلیت در ایاب و ذهاب وکیل نامحرم موقوفه (خانم آن) و مراوده اش در موقوفه با خوانده که از مظان اتهام خلوت کردن با زن نامحرم در شهرستان ساوه در امان باشد بیان گردیده که اولا این ادعای خوانده و وکیل وی با دیگر ادعای آنان مبنی بر بذل الباقی مدت و منحل و باطل شدن عقد نکاح منقطع در تعارض می باشد زیرا اگر مقصود اصلی از فلسفه چنین ازدواجی ایجاد حلیت در ایاب و ذهاب خوانده با وجود زن نامحرم در موقوفه بوده است پس چه انگیزه ای در بذل الباقی مدت و بطلان فوری آن وجود داشته که به نظر دادگاه همانگونه که خواهان و وکیل وی اعلام داشته اند و مستند ابرازی آن در خصوص تاریخ بذل مدت نیز حکایت از آن می نماید حداقل فاصله عقد انقطاعی و بذل مدت یک ماه بوده است و بر این اساس تحقق شرط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه موضوع بند دوازدهم شرعا و قانونا و عرفا محرز و مسلم می باشد ثانیا به نظر این دادگاه به صرف تحقق علقه زوجیت بین خوانده و خانم متعه ای وی بند دوازدهم از شروط ضمن العقد محقق گردیده و عرفا و قانونا و شرعا بر چنین زوجه ای همسر دوم خوانده اطلاق گردیده و بدیهی است مقایسه نمودن چنین عقدی با مورد یا مواردی که مثلا مردی با دختر بچه ای به منظور حصول محرمیت بین وی و یکی از بستگان آن دختر به دلایل مورد نظر اقدام به عقد نکاح موقت ولو به مدت یکساعت می نماید قیاس مع الفارق است و بر این اساس با توجه به عدم تحصیل رضایت خواهان توسط خوانده حق استفاده از شرط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه تحقق یافته است و عدم استفاده از آن در گذشته از ناحیه خواهان دلیلی بر اعلام رضایت زوجه مبنی بر پذیرش چنین ازدواجی یا اسقاط حق خود نمی باشد ثالثا اینکه خواهان حاضر گردیده که با خوانده علیرغم داشتن همسر دیگر ازدواج دایم نماید همانگونه که وکیل خوانده ادعا نموده نمی تواند حق مکتسبه ای برای خوانده ایجاد نماید که پس هر زمانی که بخواهد می تواند ولو بدون رضایت همسر خود یا اخذ اجازه از دادگاه همسر دیگری به صورت دایمی یا انقطاعی اختیار نماید زیرا اگر چنین استنباطی قابل پذیرش باشد پس باید نتیجه آن که لغو بودن بند دوازدهم از شروط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه باشد را نیز بپذیریم و حال آنکه بدیهی است که پذیرش چنین نتیجه ای در نزد هر انسان منصف تا چه رسد به حقوقدان امری غیر قابل پذیرش است. لذا دادگاه با توجه به مراتب فوق و با توجه به اینکه تلاش دادگاه و داوران در خصوص سازش بین طرفین موثر در مقام نبوده و زوجه همچنان اصرار بر طلاق دارد خواسته خواهان را بدلیل وقوع وی در عسر وحرج و تحقق بند دوازدهم از شروط ضمن العقد وارد تشخیص و به استناد ماده 1119 و 1130 قانون مدنی و قاعده فقهی لاضرر و لاضرار فی الاسلام و اینکه شارع حکیم تکلیف بما لایطاق نمی فرماید خوانده را به مطلقه نمودن خواهان ملزم و محکوم می نماید. نوع طلاق با توجه به اینکه زوجه سه عدد سکه از مهریه مافی القباله اش را در قبال طلاق به شوهرش بذل نموده خلع می باشد. رعایت وجود شرایط تحقق صحت اجرای صیغه طلاق به عهده مجری صیغه خواهد بود. با عنایت به تحقق بند دوازدهم از شروط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه زوجه می تواند به یکی از دفاتر رسمی ثبت طلاق مراجعه و با توجه به اینکه طلاق خلعی را انتخاب نموده مهریه خویش (سه عدد سکه) را در حق شوهرش و به وکالت از وی قبول بذل نموده وپس از اجرای صیغه طلاق خلع اصالتا از خود و وکالتا از شوهرش اسناد و دفاتر مربوطه را امضاء نماید. عده این طلاق از تاریخ وقوع آن سه طهر است. اعتبار اجرای حکم صادره از تاریخ ابلاغ دادنامه قطعیت یافته به طرفین برای مراجعه به دفتر ثبت طلاق شش ماه می باشد. زوجه در این پرونده ادعای مالی مطرح ننموده و همچنین فرزندان مشترک طرفین خارج از سن حضانت می باشند لذا دادگاه با تکلیفی مواجه نمی باشد. همچنین به استناد مواد 2 و 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی خوانده به پرداخت دویست و بیست و پنج هزار ریال بابت هزینه دادرسی و پرداخت حق الوکاله وکیل به مبلغ سیصد هزار ریال معادل سی هزار تومان بابت خسارات دادرسی از باب قاعده تسبیب در حق خواهان محکوم می گردد. رای صادره حضوری محسوب و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم محترم تجدیدنظر و پس از آن ظرف بیست روز قابل فرجام خواهی در دیوان محترم عالی کشور می باشد.
رییس شعبه 245 دادگاه عمومی حقوقی تهران - عبدالرضا مهدوی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
درخصوص تجدیدنظرخواهی آقای م. خ. به طرفیت خانم ن. ل.پ. به وکالت آقای ح. الف. ز.س. نسبت به دادنامه شماره 1773 مورخه 1392/12/14 شعبه محترم 245 دادگاه عمومی حقوقی تهران در پرونده کلاسه 1407 مبنی بر صدور حکم طلاق به درخواست زوجه با توجه به مجموع محتویات پرونده و امعان نظر در اوراق و مندرجات آن مفاد لایحه تجدیدنظرخواهی و لوایح دفاعیه طرفین مدلول دادنامه تجدیدنظر خواسته رای صادر شده دادگاه بدوی براساس مستندات موجود در پرونده صادر گردیده و تجدیدنظرخواهی وارد تشخیص داده نمی شود زیرا اولا تجدیدنظر خوانده دلیل طلاق خویش را سوءظن افراطی و اتهام رابطه نامشروع و طرح دعاوی کیفری و گفتارهای آزار دهنده و عدم امنیت جسمانی و نیز سردتر نمودن ارادی کانون خانواده توسط زوج و ازدواج موقت بدون رضایت همسر دایمی اعلام کرده است ثانیا ازدواج موقت تجدیدنظرخواه با خانم آ.ن در مورخ 1389/1/31 با مدت 99 ساله مطابق سند عادی مندرج در پرونده محرز و مسلم می باشد ثالثا زوجین بر اساس سند رسمی ثبت ازدواج به شماره 7103 مورخ 1369/12/13 صادر شده از دفترخانه رسمی ثبت ازدواج.. . حوزه ثبت شهرری به عقد دایم یکدیگر در آمده اند در حالیکه تجدیدنظرخواه با شخص دیگری علقه نکاح دایم داشته است رابعا حاضر شدن تجدیدنظر خوانده به اینکه علیرغم وجود علقه زوجیت بین همسرش با دیگری به زوجیت دایم وی در آید برای زوج ایجاد حق نمی کند که بدون رضایت همسر یا اخذ اجازه از دادگاه همسر دیگری به صورت دایم یا موقت اختیار کند چرا که با پذیرش آن بند دوازدهم از شروط ضمن عقد لغو خواهد بود. لذا این دادگاه تحقق شرط ضمن عقد مندرج در سند رسمی ازدواج در بند دوازدهم آن را محرز و مسلم دانسته و با عنایت به اینکه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجهی که موجبات نقض دادنامه اعتراض شده را فراهم آورد ابراز ننموده است ضمن رد دادخواست تجدیدنظرخواهی رای صادر شده دادگاه بدوی را با استناد به مواد 358 و 368 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی تایید و استوار می کند. این رای ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور خواهد بود.
رییس و مستشار شعبه 24 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
حسین مرادی هرندی - مهدی روحانی

قاضی:
حسین مرادی هرندی , روحانی مریان , مهدوی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1119 - طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند: مثل این که شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد یا سوءرفتاری نماید که زندگانی آن ها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.

مشاهده ماده 1119 قانون مدنی

ماده 1130 - در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود. تبصره - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می گردد: 1 - ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. 2 - اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. 3 - محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر. 4 - ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد. 5 - ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود حکم طلاق صادر نماید.

مشاهده ماده 1130 قانون مدنی

ماده 2 - هیچ دادگاهی نمی تواند به دعوایی رسیدگی کند مگر اینکه شخص یا اشخاص ذی نفع یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی آنان رسیدگی به دعوا را برابر قانون درخواست نموده باشند.

مشاهده ماده 2 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 519 - خسارات دادرسی عبارتست از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و هزینه های دیگری که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است از قبیل حق الزحمه کارشناسی و هزینه تحقیقات محلی.

مشاهده ماده 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 368 - آرای دادگاههای تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر: الف - احکام : احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن طلاق نسب حجر و وقف. ب - قرارهای زیر مشروط به این که اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد. 1 - قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه تجدیدنظر صادر شده باشد. 2 - قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.

مشاهده ماده 368 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM