رای قضایی شماره 9309970220700263

رای قضایی شماره 9309970220700263

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9309970220700263


شماره دادنامه قطعی:
9309970220700263

تاریخ دادنامه قطعی:
1393/03/27

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
تغییر خواسته از خلع ید به تسلیم مبیع

پیام رای:
تغییر نحوه دعوا یا خواسته در صورتی ممکن است که با دعوای طرح شده مربوط بوده و منشا واحدی داشته باشد بنابراین تغییر خواسته از خلع ید به تحویل مبیع صحیح نیست چون دعوای خلع ید ناشی از التزامات غیر قراردادی یعنی غصب است ولی دعوای تحویل مبیع ناشی از الزام قراردادی است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص دعوی آقای ع.ق. با وکالت آقای ح. به طرفیت ق.م. با وکالت ثانویه خانم الف. به خواسته خلع ید از پلاک قطعه هفتم تفکیکی از پلاک 2217 فرعی از 3526 اصلی بخش 3 تهران که در جلسه اول دادرسی وکیل خواهان خواسته خود را به تحویل مبیع تغییر داده است مبادا اینکه خواهان مدعی شده است به موجب سند مالکیت تقدیمی مالکیت شش دانگ آپارتمان به پلاک ثبتی مرقوم را بر عهده دارد لیکن خوانده عدوانا آن را تصرف کرده است خوانده در پاسخ به دعوی مطروحه اظهار داشته است که مالک اولیه ملک بوده که به موجب مبایعه نامه شماره 11768 مورخ 24/2/85 آن را به خواهان فروخته است لیکن بخش عمده ثمن معامله را دریافت ننموده است بنا به مراتب دادگاه با توجه به جامع اوراق و محتویات پرونده نظر به اینکه سند مالکیت تقدیمی خواهان مالک پلاک مرقوم بوده است و خوانده مکلف بوده تا ملک را تحویل وی نماید و ادعای خوانده مبنی بر عدم تحویل ثمن مسموع نیست چراکه وی می تواند از طرق قانونی نسبت به اخذ ثمن و خسارات وارده اقدام نماید و عدم پرداخت بخشی از ثمن در مانحن فیه دلیلی بر عدم تحویل مبیع تلقی نمی شود بنا به مراتب مذکور دادگاه دعوی مطروحه را حمل بر صحت تشخیص و مستندا به ماده 10-219-220 و 362 قانون مدنی و مواد 515-519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر تحویل آپارتمان مورداشاره به انضمام خسارت دادرسی در حق خواهان را صادر و اعلام می نماید. رای صادره ظرف 20 روز قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 11 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ کریم زاده

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای ح.ت. و خانم م.الف. به وکالت از آقای ق.م. به طرفیت آقای ع.ق. با وکالت آقای ع.ح. نسبت به دادنامه ی شماره ی 9209770227100545 -6/6/1392 صادره از شعبه ی 11 دادگاه عمومی حقوقی تهران که به موجب آن حکم به تحویل یک باب آپارتمان به پلاک ثبتی قطعه هفتم تفکیکی از پلاک 2217 فرعی از 3526 اصلی بخش 3 تهران از ناحیه تجدیدنظرخواه به تجدیدنظر خوانده اصداریافته است نظر به دادخواست تجدیدنظرخواهی و لوایح متبادله بین طرفین پرونده و با توجه به این بر اساس مقررات ماده 98 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379 تعیین نحوه ی دعوی یا خواسته در صورتی ممکن است که با دعوای طرح شده مربوط بوده و منشا واحدی داشته باشد درحالی که دعوی خلع ید ناشی از التزامات غیر قراردادی یعنی غصب است ولی دعوی تحویل مبیع ناشی از الزام قراردادی است بنا به مراتب این دو دعوی واجد منشا واحد نمی باشد لذا دادگاه دادنامه ی تجدیدنظر خواسته را درخور نقض می داند و با استناد به مواد 2 348 358 365 همان قانون دادنامه ی تجدیدنظر خواسته را نقض می نماید و قرار رد دعوی خواهان بدوی (تجدیدنظر خوانده) را صادر و اعلام می دارد رای صادره قطعی است.
رییس شعبه 7 دادگاه تجدیدنظر استان تهران ـ مستشار دادگاه
کوهکن ـ شریعت

قاضی:
کریم زاده , کوهکن , شریعت

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 10 - قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.

مشاهده ماده 10 قانون مدنی

ماده 219 - عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آن ها لازم الاتباع است مگر این که به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود.

مشاهده ماده 219 قانون مدنی

ماده 220 - عقود نه فقط متعاملین را به اجرای چیزی که در آن تصریح شده است ملزم می نماید بلکه متعاملین به کلیه ی نتایجی هم که به موجب عرف و عادت یا به موجب قانون از عقد حاصل می شود ملزم می باشند.

مشاهده ماده 220 قانون مدنی

ماده 362 - آثار بیعی که صحیحا واقع شده باشد از قرار ذیل است: 1 - به مجرد وقوع بیع مشتری مالک مبیع و بایع مالک ثمن می شود؛ 2 - عقد بیع بایع را ضامن درک مبیع و مشتری را ضامن درک ثمن قرار می دهد؛ 3 - عقد بیع بایع را به تسلیم مبیع ملزم می نماید؛ 4 - عقد بیع مشتری رابه تادیه ثمن ملزم می کند.

مشاهده ماده 362 قانون مدنی

ماده 515 - خواهان حق دارد ضمن تقدیم دادخواست یا در اثنای دادرسی و یا به طور مستقل جبران خسارات ناشی از دادرسی یا تاخیر انجام تعهد یا عدم انجام آن را که به علت تقصیر خوانده نسبت به اداء حق یا امتناع از آن به وی وارد شده یا خواهد شد همچنین اجرت المثل را به لحاظ عدم تسلیم خواسته یا تاخیر تسلیم آن از باب اتلاف و تسبیب از خوانده مطالبه نماید. خوانده نیز می تواند خسارتی را که عمدا از طرف خواهان با علم به غیر محق بودن در دادرسی به او وارد شده از خواهان مطالبه نماید. دادگاه در موارد یادشده میزان خسارت را پس از رسیدگی معین کرده و ضمن حکم راجع به اصل دعوا یا به موجب حکم جداگانه محکوم علیه را به تادیه خسارت ملزم خواهد نمود. در صورتی که قرارداد خاصی راجع به خسارت بین طرفین منعقد شده باشد برابر قرارداد رفتار خواهد شد. تبصره 1 - در غیر مواردی که دعوای مطالبه خسارت مستقلا یا بعد از ختم دادرسی مطرح شود مطالبه خسارتهای موضوع این ماده مستلزم تقدیم دادخواست نیست. تبصره 2 - خسارت ناشی از عدم النفع قابل مطالبه نیست و خسارت تاخیر تادیه در موارد قانونی قابل مطالبه می باشد.

مشاهده ماده 515 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 519 - خسارات دادرسی عبارتست از هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل و هزینه های دیگری که به طور مستقیم مربوط به دادرسی و برای اثبات دعوا یا دفاع لازم بوده است از قبیل حق الزحمه کارشناسی و هزینه تحقیقات محلی.

مشاهده ماده 519 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

ماده 98 - خواهان می تواند خواسته خود را که در دادخواست تصریح کرده در تمام مراحل دادرسی کم کند ولی افزودن آن یا تغییر نحوه دعوا یا خواسته یا درخواست درصورتی ممکن است که با دعوای طرح شده مربوط بوده و منشا واحدی داشته باشد و تا پایان اولین جلسه آن را به دادگاه اعلام کرده باشد.

مشاهده ماده 98 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM