رای قضایی شماره 9209970222001347

رای قضایی شماره 9209970222001347

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970222001347


شماره دادنامه قطعی:
9209970222001347

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/09/30

گروه رای:
کیفری

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
رد مال در فرض انتقال مال غیر با سند رسمی

پیام رای:
در مواردی که مال غیر با سند رسمی منتقل شده باشد رد مال منتفی و مستلزم طرح دادخواست در دادگاه حقوقی صالح است.

رای دادگاه بدوی
در خصوص اتهام 1) آقای س.ق. فرزند ج. و 2) خانم ف.ر. فرزند الف. و 3) آقای م.ک. فرزند ع. (هر سه فاقد تامین کیفری) ردیف های اول و دوم دایر به مشارکت در انتقال دادن مال غیر و متهم ردیف سوم دایر به انتقال گرفتن مال غیر موضوع 51 درصد ملک پلاک ثبتی 32 و.. ./67 واقع در قریه ولنجک شمیران بخش.. . تهران متعلق به شاکی آقای ح.ه. اجمالا با این توضیح که علی رغم این که متهم ردیف اول به وکالت از آقای الف.م. و متهم ردیف دوم طی قـرارداد عـادی مورخ 26/11/89 ملک مزبـور را به انضمام 51 درصد از سهام شرکت ع. جمعا به مبلغ بیست و دو میلیارد و چهارصد میلیون تومان به شاکی واگذار و انتقال داده و بابت ملک موصوف مبلغ سه میلیارد تومان طی چند فقره چک دریافت نموده است مجددا و بدون اذن و اجازه شاکی نامبرده متهم ردیف اول و دوم کل شش دانگ ملک مزبور را در تاریخ 21/4/90 طی سند صلح شماره 1192 تنظیمی در دفترخانه 971 تهران به متهم ردیف سوم که بازرس وقت شرکت فوق الذکر بوده و از موضوع اطلاع داشته انتقال می دهند دادگاه با توجه به مفاد کیفرخواست شماره 000503-10/3/91 صادره از سوی دادسرای ناحیه 2 تهران شکایت شاکی با وکالت خانم ف.گ. وکیل دادگستری با وکالت مع الواسطه خانم م.ز. وکیل دادگستری ملاحظه مستندات تقدیمی از جمله قرارداد عادی انتقال مورخ 26/11/89 (صفحه 42) چک های پرداخت شده توسط شاکی (صفحات 30 و 31) تفویض وکالت رسمی متهم ردیف اول به شاکی (صفحه 33) پاسخ استعلام وضعیت ثبتی ملک (صفحه 56) اظهارات شهود و مطلعین (صفحات 16 17 و 19) آگهی های آخرین تغییرات شرکت ع. سهامی خاص تصویر مکاتبات متهم ردیف دوم با بانک مسکن شعبه سهروردی مبنی بر تقاضای انتقال ملک (صفحه 29) پاسخ استعلام از بانک (صفحات 52 و 53) و استعلام از دفترخانه 971 (صفحه 57) و سایر قراین موجود در پرونده و این که متهمین علی رغم ابلاغ قانونی در دادگاه حضور نیافته و دفاعی ننموده اند لذا بزهکاریشان محرز است و مستندا به ماده یک قانون مجازات انتقال مال غیر و ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشا و اختلاس و کلاهبرداری هر یک از متهمان نامبرده را به تحمل یک سال حبس تعزیری و پرداخت مبلغی معادل ارزش تقریبی ملک موصوف (سه میلیارد تومان) به عنوان جزای نقدی در حق دولت محکوم می نماید. رد مال انتقال یافته نیز به دلیل تنظیم سند رسمی مستلزم طرح دادخواست حقوقی در مرجع صالح است. اما در خصوص اعتـراض خانم م.ز. وکیل دادگستـری به وکالت از آقای ح.ه. نسبت به قرار منع تعقیب مورخ 7/3/91 صادره از سوی شعبه 6 بازپرسی دادسرای ناحیه 2 تهران راجع به شکایت معترض نامبرده علیه متهمین فوق الذکر مبنی بر جعل سند و استفاده از سند مجعول موضوع نامه شماره 232/ب/90-4/4/90 خطاب به بانک مسکن شعبه سهروردی دادگاه با بررسی اوراق پرونده نظر به این که معترض نامبرده دلیل موجهی که موجب نقض قرار معترض عنه گردد ارایه نکرده است و دلایل اثباتی کافی بر اصل وقوع بزه های مذکور وجود ندارد. لذا مستندا به بند "ن" ماده سه قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب ضمن رد اعتراض وی قرار مورد اعتراض را تایید می نماید. رای صادره در مورد محکومیت متهمین غیابی و ظرف ده روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در این دادگاه سپس به مدت بیست روز قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر استان تهران و در مورد اعتراض به قرار منع تعقیب قطعی است.
رییس شعبه 1175 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ پورعبداله
در خصوص واخواهی 1- آقای م.ق. و 2- خانم ف.ر. و 3- آقای م.ک. هر سه با وکالت آقای ع.م. وکیل دادگستری و ردیف های اول و سـوم بـا وکالت خانـم ف.ک. وکـیل قـوه قضاییه نسبـت به دادنامه غیابی شماره 522-29/6/91 صادره از این دادگاه که به موجب آن ردیف های اول و دوم به اتهام مشارکت در انتقال دادن مال غیر و متهم ردیف سوم به اتهام انتقال گرفتن مال غیر (51% از ملک پلاک ثبتی.. . و.. ./67 بخش 11 تهران) موضوع شکایت اولیه آقای ح.ه. با وکالت خانم پ.ب. و آقای ح.ح. هر یک از واخواهان نامبرده به تحمل یک سال حبس تعزیری و پرداخت مبلغ سه میلیارد تومان جزای نقدی در حق دولت محکوم گردیده اند؛ دادگاه با بررسی مجدد اوراق پرونده و استماع دفاعیات طرفین هر چند شاکی (واخوانده) نامبرده متعاقبا طی لایحه ای که به شماره 1501818-14/7/92 ثبت دفتر دادگاه گردیده مراتب رضایت قطعی و منجز خود را اعلام نموده است. لیکن به لحاظ غیـر قـابل گذشت بودن موضـوع از جهـت جنبه عمـومی نظـر به این که اولا به عقیده دادگاه اصل وقوع بزه انتقال مال غیر با توجه به مفاد قرارداد عادی مورخه 26/11/89 و صلح نامه رسمی مورخه 21/4/90 محرز بوده و ادعای فسخ قرارداد عادی مذکور به صرف ارسال اظهارنامه در این خصوص موجه نیست. ثانیا دخالت واخواه ردیف دوم (خانم ف.ر.) در حد مباشرت در ارتکاب بزه مذکور با توجه به پاسخ استعلام ثبتی مضبوط در برگ 57 پرونده محرز است و صرف نظر از این که مشارالیها در هیچ یک از مراحل تحقیق و رسیدگی در دادسرا و دادگاه حاضر نگردیده این ادعای وکیل مدافعشان که نامبرده آگاهی از موضوع قرارداد قبلی نداشته قابل پذیرش نیست زیرا با فرض اعطاء قبلی وکالت رسمی تام الاختیار توسط ایشان به متهم ردیف اول (آقای م.ق.) که تصویر از آن در برگ 34 پرونده مضبوط است. این سیوال منطقی وجود داشته که چرا خود متهم ردیف اول برای امضاء سند صلح رسمی اقدام ننموده است. علاوه بر این که با وجود فاصله زمانی کوتاه میان تاریخ توکیل متهم ردیف دوم به متهم ردیف اول با زمان قرارداد عادی مورخه 26/11/89 و با فرض این که علی الاصول در امور وکالتی وکیل گزارش اقدامات را به موکل می دهد و نامبردگان رابطه زوجیت رسمی و قانونی نیز داشته اند لذا مشارالیها به صورت متعارف نسبت به موضوع آگاهی داشته است. ثالثا اگر چه بزهکاری واخواه ردیف دوم نیز محرز است اما این ایراد وکیل مدافعشان که دخالت نامبرده در حد معاونت در جرم بوده نه مباشرت موجه می باشد زیرا همان گونه که از پاسخ استعلام ثبتی نیز استفاده می شود در قرارداد رسمی صلح حقوق که موجب انتقال مال غیر گردیده صلح کننده (مصالح) خانم ف.ر. بوده و متهم ردیف اول فقط در حد تسهیل موجبات و آمریت دخالت داشته است. رابعا در مورد واخواه ردیف سوم اگرچه دخالت مادی وی در انتقال گرفتن ملک موضوع اتهام از طریق پذیرش موضوع صلح و امضاء سند رسمی تنظیمی در این خصوص محرز است. اما با توجه به دفاعیات مکرر وی مبنی بر عدم اطلاع از قرداد قبلی واگذاری ملک به شاکی و فقدان دلایل اثباتی کافی بر آگاهی و سوء نیت نامبرده و این که سمت بازرسی وی در شرکت ع. و حتی آگاهی اجمالی وی از قرارداد قبلی منعقده میان شاکی و آقای الف. نمی تواند دلالت قطعی بر آگاهی وی از معامله ملک موضوع شکایت داشته باشد لذا بزهکاری نامبرده مسلم نیست. بنابراین مستندا به مواد 177 (بند الف) و 217 و 218 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری و مواد 19-37-38-126-127 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 و با رعایت اصل شرعی و قانونی برایت اولا دادنامه واخواسته را از جهت محکومیت آقای م.ک. نقض و رای به برایت وی از اتهام انتسابی صادر می نماید. ثانیا دادنامه موصوف را از جهت محکومیت آقای م.ق. و خانم ف.ر. ضمن تغییر عنوان اتهامی آقای الف. از مشارکت در انتقال دادن مال غیر به معاونت در آن و تقلیل دو درجه ای مجازات حبس و جزای نقدی وی به تحمل هفت ماه حبس تعزیری و پرداخت دویست میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت و ضمن تخفیف محکومیت خانم ف.ر. (به لحاظ اعلام گذشت شاکی) فقط از حیث جزای نقدی از مبلغ سی میلیارد ریال به مبلغ پانصد میلیون ریال تایید می نماید. رای صادره ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر استان تهران است.
رییس شعبه 1175 دادگاه عمومی جزایی تهران ـ پورعبدالله

رای دادگاه تجدیدنظر استان
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای دکتر ع.م. به وکالت از آقای م.ق. و خانم ف.ر. نسبت به دادنامه شماره 920693 مورخ 23/7/92 صادره از شعبه 1175 دادگاه عمومی جزایی تهران که در مقام تایید توام با تخفیف رای غیابی شماره 522 مورخ 29/6/91 صادره از همان دادگاه که به موجب آن آقای م.ق. به اتهام معاونت در انتقال دادن مال غیر موضوع شکایت آقای ح.ه. به تحمل هفت ماه حبس تعزیری و پرداخت دویست میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت و خانم ف.ر. نیز به اتهام انتقال مال غیر به تحمل یک سال حبس تعزیری و پرداخت مبلغ پانصد میلیون ریال جزای نقدی در حق دولت با لحاظ تخفیف با توجه به گذشت شاکی محکوم گردیده اند. اولا اعتراض تجدیدنظرخواه در مورد محکومیت خانم ف.ر. را وارد ندانسته چرا که دلایل علیه وی کافی است و ایراد و اعتراض موثری که موجب نقض رای معترض عنه گردد ابراز و اقامه نگردیده است لذا مستندا به بند الف ماده 257 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تایید و استوار می نماید. ثانیا اعتراض آقای م.ق. از حیث محکومیت به جزای نقدی را وارد دانسته چرا که مطابق بند ت ماده 127 قانون مجازات اسلامی مصوب 1/2/92 مجازات معاون چنانچه در شرع یا قانون مجازات دیگری تعیین نشده باشد یک یا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی بوده که ناظر بر مجازات حبس است نه کمتر از هر دو مجازات حبس و جزای نقدی لذا مستندا به ماده 250 همان قانون و تبصره 4 ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب با حذف مجازات جزای نقدی این قسمت از دادنامه بدوی با اصلاح مذکور تایید و استوار می گردد. این رای قطعی است.
مستشاران شعبه 20 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
رضایی ـ آروین

قاضی:
پورعبدالله , رضا آروین , مهدی رضایی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 19 ـ مجازات های تعزیری به هشت درجه تقسیم می شود: درجه 1 ـ حبس بیش از بیست و پنج سال ـ جزای نقدی بیش از یک میلیارد (1.000.000.000) ریال ـ مصادره کل اموال ـ انحلال شخص حقوقی درجه 2 ـ حبس بیش از پانزده تا بیست و پنج سال ـ جزای نقدی بیش از پانصد و پنجاه میلیون (550.000.000) ریال تا یک میلیارد (1.000.000.000) ریال درجه 3 ـ حبس بیش از ده تا پانزده سال ـ جزای نقدی بیش از سیصد و شصت میلیون (360.000.000) ریال تا پانصد و پنجاه میلیون (550.000.000) ریال درجه 4 ـ حبس بیش از پنج تا ده سال ـ جزای نقدی بیش از یکصد و هشتاد میلیون (180.000.000) ریال تا سیصد و شصت میلیون (360.000.000) ریال ـ انفصال دائم از خدمات دولتی و عمومی درجه 5 ـ حبس بیش از دو تا پنج سال ـ جزای نقدی بیش از هشتاد میلیون (80.000.000) ریال تا یکصد و هشتاد میلیون (180.000.000)ریال ـ محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از پنج تا پانزده سال ـ ممنوعیت دائم از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی ـ ممنوعیت دائم از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی درجه 6 ـ حبس بیش از شش ماه تا دو سال ـ جزای نقدی بیش از بیست میلیون (20.000.000) ریال تا هشتاد میلیون (80.000.000) ریال ـ شلاق از سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه و تا نود و نه ضربه در جرایم منافی عفت ـ محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از شش ماه تا پنج سال ـ انتشار حکم قطعی در رسانه ها ـ ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال ـ ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال ـ ممنوعیت از اصدار برخی از اسناد تجاری توسط اشخاص حقوقی حداکثر تا مدت پنج سال درجه 7 ـ حبس از نود و یک روز تا شش ماه ـ جزای نقدی بیش از ده میلیون (10.000.000) ریال تا بیست میلیون (20.000.000) ریال ـ شلاق از یازده تا سی ضربه ـ محرومیت از حقوق اجتماعی تا شش ماه درجه 8 ـ حبس تا سه ماه ـ جزای نقدی تا ده میلیون (10.000.000) ریال ـ شلاق تا ده ضربه تبصره 1 ـ موارد محرومیت از حقوق اجتماعی همان است که در مجازات های تبعی ذکر شده است. تبصره 2 ـ مجازاتی که حداقل آن منطبق بر یکی از درجات فوق و حداکثر آن منطبق با درجه بالاتر باشد از درجه بالاتر محسوب می شود. تبصره 3 ـ در صورت تعدد مجازات ها مجازات شدیدتر و درصورت عدم امکان تشخیص مجازات شدیدتر مجازات حبس ملاک است. همچنین اگر مجازاتی با هیچ یک از بندهای هشت گانه این ماده مطابقت نداشته باشد مجازات درجه هفت محسوب می شود. تبصره 4 ـ مقررات این ماده و تبصره های آن تنها جهت تعیین درجه مجازات است و تاثیری در میزان حداقل و حداکثر مجازات های مقرر در قوانین جاری ندارد. تبصره 5 ـ ضبط اشیاء و اموالی که در ارتکاب جرم به کار رفته یا مقصود از آن به کارگیری در ارتکاب جرم بوده است از شمول این ماده و بند (ب) ماده (20) خارج و در مورد آنها برابر ماده (215) این قانون عمل خواهد شد. در هر مورد که حکم به مصادره اموال صادر می شود باید هزینه های متعارف زندگی محکوم و افراد تحت تکفل او مستثنی شود.

مشاهده ماده 19 قانون مجازات اسلامی

ماده 37 ـ در صورت وجود یک یا چند جهت از جهات تخفیف دادگاه می تواند مجازات تعزیری را به نحوی که به حال متهم مناسب تر باشد به شرح ذیل تقلیل دهد یا تبدیل کند: الف ـ تقلیل حبس به میزان یک تا سه درجه ب ـ تبدیل مصادره اموال به جزای نقدی درجه یک تا چهار پ ـ تبدیل انفصال دائم به انفصال موقت به میزان پنج تا پانزده سال ت ـ تقلیل سایر مجازات های تعزیری به میزان یک یا دو درجه از همان نوع یا انواع دیگر

مشاهده ماده 37 قانون مجازات اسلامی

ماده 38 ـ جهات تخفیف عبارتند از: الف ـ گذشت شاکی یا مدعی خصوصی ب ـ همکاری موثر متهم در شناسایی شرکاء یا معاونان تحصیل ادله یا کشف اموال و اشیاء حاصله از جرم یا به کار رفته برای ارتکاب آن پ ـ اوضاع و احوال خاص موثر در ارتکاب جرم از قبیل رفتار یا گفتار تحریک آمیز بزه دیده یا وجود انگیزه شرافتمندانه در ارتکاب جرم ت ـ اعلام متهم قبل از تعقیب یا اقرار موثر وی در حین تحقیق و رسیدگی ث ـ ندامت حسن سابقه و یا وضع خاص متهم از قبیل کهولت یا بیماری ج ـ کوشش متهم به منظور تخفیف آثار جرم یا اقدام وی برای جبران زیان ناشی از آن چ ـ خفیف بودن زیان وارده به بزه دیده یا نتایج زیانبار جرم ح ـ مداخله ضعیف شریک یا معاون در وقوع جرم تبصره 1 ـ دادگاه مکلف است جهات تخفیف مجازات را در حکم خود قید کند. تبصره 2 ـ هرگاه نظیر جهات مندرج در این ماده در مواد خاصی پیش بینی شده باشد دادگاه نمی تواند به موجب همان جهات مجازات را دوباره تخفیف دهد.

مشاهده ماده 38 قانون مجازات اسلامی

ماده 126 ـ اشخاص زیر معاون جرم محسوب می شوند: الف ـ هرکس دیگری را ترغیب تهدید تطمیع یا تحریک به ارتکاب جرم کند یا با دسیسه یا فریب یا سوء استفاده از قدرت موجب وقوع جرم گردد. ب ـ هرکس وسایل ارتکاب جرم را بسازد یا تهیه کند یا طریق ارتکاب جرم را به مرتکب ارائه دهد. پ ـ هرکس وقوع جرم را تسهیل کند. تبصره ـ برای تحقق معاونت در جرم وحدت قصد و تقدم یا اقتران زمانی بین رفتار معاون و مرتکب جرم شرط است. چنانچه فاعل اصلی جرم جرمی شدیدتر از آنچه مقصود معاون بوده است مرتکب شود معاون به مجازات معاونت در جرم خفیف تر محکوم می شود.

مشاهده ماده 126 قانون مجازات اسلامی

ماده 127 ـ در صورتی که در شرع یا قانون مجازات دیگری برای معاون تعیین نشده باشد مجازات وی به شرح زیر است: الف ـ در جرایمی که مجازات قانونی آنها سلب حیات یا حبس دائم است حبس تعزیری درجه دو یا سه ب ـ در سرقت حدی و قطع عمدی عضو حبس تعزیری درجه پنج یا شش پ ـ در جرایمی که مجازات قانونی آنها شلاق حدی است سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش ت ـ در جرایم موجب تعزیر یک تا دو درجه پایین تر از مجازات جرم ارتکابی تبصره 1 ـ در مورد بند (ت) این ماده مجازات معاون از نوع مجازات قانونی جرم ارتکابی است مگر در مورد مصادره اموال انفصال دائم و انتشار حکم محکومیت که مجازات معاون به ترتیب جزای نقدی درجه چهار شش و هفت است. تبصره 2 ـ در صورتی که به هر علت قصاص نفس یا عضو اجراء نشود مجازات معاون بر اساس میزان تعزیر فاعل اصلی جرم مطابق بند (ت) این ماده اعمال می شود.

مشاهده ماده 127 قانون مجازات اسلامی

ماده 22 – (طبق ماده 570 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در رابطه با امور کیفری نسخ شده است) رسیدگی دادگاه تجدیدنظر استان به درخواست تجدیدنظر از احکام قابل تجدیدنظر دادگاههای عمومی جزائی و انقلاب وفق مقررات قانونی آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب 28/6/1378 کمیسیون قضائی و حقوقی مجلس شورای اسلامی با حضور دادستان یا یکی از دادیاران یا معاونان وی به عمل می آید و در مورد آراء حقوقی وفق قانون آئین دادرسی مربوط خواهد بود. تبصره 1 – اگر در دادگاه تجدیدنظر متهم بی گناه شناخته شود حکم بدوی فسخ و متهم تبرئه می گردد هر چند که درخواست تجدیدنظر نکرده باشد و در این صورت اگر متهم در زندان باشد فورا آزاد می شود. تبصره 2 – هرگاه دادگاه تجدیدنظر پس از رسیدگی محکوم علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند ضمن تایید حکم بدوی مستدلا می تواند مجازات او را تخفیف دهد هرچند که محکوم علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. تبصره 3 – در امور کیفری موضوع مجازاتهای تعزیری یا بازدارنده مرجع تجدیدنظر نمی تواند مجازات مقرر در حکم بدوی را تشدید کند مگر اینکه دادستان یا شاکی خصوصی درخواست تجدیدنظر کرده باشد. تبصره 4 – اگر حکم تجدیدنظر خواسته از نظر محاسبه محکوم به یا خسارات یا تعیین مشخصات طرفهای دعوا یا تعیین نوع و میزان مجازات و تطبیق عمل با قانون متضمن اشتباهی باشد که به اساس حکم لطمه ای وارد نسازد مرجع تجدیدنظر با اصلاح حکم آن را تایید می نماید و تذکر لازم را به دادگاه بدوی خواهد داد.

مشاهده ماده 22 قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM