رای قضایی شماره 9209970908100277

رای قضایی شماره 9209970908100277

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970908100277


شماره دادنامه قطعی:
9209970908100277

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/08/18

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
شعبه دیوان عالی کشور

عنوان رای:
تعیین وظایف مالی والدین نسبت به فرزندان بالغ غیررشید در حکم طلاق

پیام رای:
هر چند به محض رسیدن اطفال به سن بلوغ آنها از حضانت والدین خارج می شوند و به اختیار خود می توانند نزد هر یک از والدین زندگی کنند اما درصورت وقوع طلاق میان والدین تعیین تکلیف والدین نسبت به اطفال مشترک منتفی نگردیده مادام که فرزندان به سن رشد قانونی نرسیده اند دادرس باید وضعیت فرزندان مشترک را از حیث نفقه و سایر وظایف قانونی معین نماید.

رای خلاصه جریان پرونده
به حکایت دادخواست خانم ز.ق. به طرفیت آقای ع.ق. به خواسته صدور حکم طلاق (صدور گواهی عدم امکان سازش) مستندا به کلاسه پرونده اجرایی 890173 مطروحه در شعبه 12 دادگاه خانواده و عسروحرج ناشی از جدایی به استناد شرایط عقدنامه که در مشروحه دادخواست ابراز نموده به موجب سند ازدواج 5913 مورخ 4/11/1373 دفتر.. . شیراز با زوج خوانده دعوی ازدواج نموده و ثمره زندگی دو فرزند می باشد ( م. متولد 9/6/1375 و س. متولد 22/8/1377) به خاطر علاقه به تداوم زندگی مدارا نموده و متاسفانه باعث سوءاستفاده ایشان شده در چند نوبت مورد توهین و تهمت های واهی و بی اساس قرارگرفته که باعث زیر سوال رفتن موقعیت اجتماعی ام شده چندی قبل مرا مورد تهمت های خود قرار داده و روانه زندان نموده بیست روز در حبس بودم لذا ادامه زندگی مشترک با ایشان میسر نمی باشد درخواست صدور حکم طلاق غیابی به لحاظ عسر و حرج را دارم. این دادخواست ثبت دادگستری اهواز شده 891282ـ 25/12/89 و به شعبه 12 محاکم خانواده ارجاع شد. جلسه اول 27/1/1390 ص 16و17 با حضور متداعیین تشکیل خواهان اظهار داشت مدت دو سال جدا از یکدیگر زندگی می کنیم و دارای دو فرزند م. 15 ساله س. 12 ساله که نزد ایشان است چون دست بزن داشت و بی احترامی می کرد چندین پرونده برایم تشکیل داده و مرا به زندان انداخت مدعی شده بود که بنده از ایشان پول برده و پرونده دیگر در رابطه نامشروع علیه بنده شکایت نموده نمی توانم با ایشان زندگی کنم قبلا دادخواست طلاق دادم رد شد. آیا می شود با چنین شخصی دیگر زندگی نمود؟ مدتی خرجی و نفقه نداده است. نزد پدرم زندگی می کنم با عسر و حرج زندگی می کنم مهریه ام را گرفته ام. خوانده پاسخ داده با طلاق مخالفم مبلغ 21 میلیون و پانصد هزار تومان از بنده پول برده رابطه نامشروع داشته است بازداشت بوده است مهریه اش را داده ام. مدت بیست ماه فراری است جدا از یکدیگر هستیم درصورتی که پول و حق وحقوقم را بدهد طلاقش می دهم. سپس خواهان اظهار داشت مردی که این طور تهمت بزند چطوری می توانم برگردم با ایشان زندگی کنم سپس زوج اظهار داشت در حال حاضر جلب ایشان را گرفته ام و در دادگاه مامور آورده ام تا ایشان را جلب نمایم و پولم را بدهد. ص 91 دادگاه قرار ارجاع امر به داوری صادر آقای ج.ق. داور زوج و خانم ف.خ. از طریق دایره معاضدت قضایی به سبب اعلام زوجه به عنوان داور زوجه انتخاب داور زوجه ص 22 با اشعار به اینکه (با توجه به مشکلات پیش آمده بین آنان و اصرار از زوجه به طلاق و روبرو نشدن با زوج نظریه داوری را مبنی بر عدم امکان سازش تقدیم دادگاه می نماید) داور زوج ص 18 اشعار نموده ( زوج حاضر به طلاق نبوده و نمی باشد زوجه مهریه اش را کامل گرفته) تصویر نامه معرفی به زندان به اسباب امتناع از پرداخت محکوم به در 27/1/1390 و آزادی در 29/1/1390 ص 26 به همین مضمون با تاریخ 17/8/89 ص 27 و آزادی در 7/9/1389 ص 28 و نیز در وقت فوق العاده 26/2/1390 قرار استماع شهادت شهود صادر ص 30 در تاریخ 8/4/1390 جلسه رسیدگی برقرار ص 33 زوجین جلسه اول را تکرار ( زندگی جدای از یکدیگر ـ ترک نفقه ـ طلاق به سبب عسر و حرج ـ تشکیل پرونده رابطه نامشروع ـ تشکیل پرونده در رابطه با پول و به زندان انداختن) ( در حال رسیدگی پرونده رابطه نامشروع ـ رفتن از خانه زوجه ـ بردن پول اینجانب ـ زندان افتادن ـ درصورتی که پولم را بدهد طلاقش می دهم والا با طلاق مخالف هستم) سپس دادگاه از شاهد خواهان در برگ جداگانه تحقیق و خواهان اظهار داشت فعلا در مورد جهیزیه ادعایی ندارم در مورد نفقه چون محکوم به تمکین شده ام تعلق نگرفته است لذا در امور مالی فعلا ادعایی نداریم درخواست طلاق باین را دارم به لحاظ سوء رفتار شوهرم درخواست اعمال وکالت امر طلاق را دارم. از آقای ح.ط. فرزند ر. 1343 کاسب تحقیق شده اظهار داشته حدود 6 یا 7 ماه خواهان را از طریق همسرم می شناسم مدتی در زندان بود ایشان را به وکیل معرفی کردم پس از آزادی از زندان از زندگی طرفین خبر ندارم و بعدازآن ارتباطی باهم نداشتم فقط می دانم که شوهر این خانم او را به زندان انداخته و سعی کردم از زندان آزاد شود گواهی کارشناس امور پزشکی مبنی بر فقدان حاملگی ص 38 و گواهی زندان مبنی بر اینکه در اجرای ماده دو نحو اجرای محکومیت های مالی در مورخ 27/1/1390 به زندان معرفی و 29/1/1390 از این زندان آزادشده ص 39 دادگاه ختم رسیدگی را اعلام طی دادنامه شماره 00462ـ 3/5/1390 با اشعار به مشروحه فوق در ابتدای رای استنتاج نموده ( باملاحظه دادنامه 00251 که به موجب آن دادخواست خواهان به صدور حکم طلاق رد گردید نظر به اینکه خواهان درخواست اعمال وکالت به لحاظ تحقق شروط ضمن عقد مندرج در نکاحیه را نموده که به امضای طرفین رسیده و خوانده نیز در خصوص تشکیل پرونده های متعدد در رابطه عناوین سرقت اموال از خوانده و بازداشت و به حبس انداختن خواهان و تشکیل پرونده رابطه نامشروع را تصدیق نموده لذا دادگاه تحقق شرط دوم از شرایط ضمن العقد مندرج در سند نکاحیه طرفین را محرز دانسته و سوء رفتار زوج به حدی است که امکان ادامه زندگی برای زوجه غیرقابل تحمل است. مستندا به ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و مواد 1312 و 1321 و 1324 و 232و237و1119 قانون مدنی و ماده 4 قانون ازدواج و ماده 9 قانون حمایت خانواده گواهی عدم امکان سازش بین طرفین را صادر و به خواهان اجازه می دهد به یکی از دفاتر ثبت طلاق مراجعه و پس از اجرای صیغه طلاق با اعمال وکالت حاصل از تحقق شرط ضمن العقد نسبت به ثبت رسمی آن اقدام نماید و اسناد و دفاتر مربوطه را اصالتا و نیز به وکالت بوده است از شوهرش امضاء نماید نوع طلاق به لحاظ اینکه زوجه مهریه اش را دریافت نموده رجعی است و عده آن از تاریخ وقوع طلاق سه ماه می باشد رعایت وجود شرایط صحت اجرای صیغه طلاق به عهده مجری صیغه طلاق خواهد بود در این پرونده زوجه ادعای مالی علیه شوهرش مطرح ننموده فرزندان مشترک کبیر هستند لذا از این جهات دادگاه مواجه با تکلیف نمی باشد اعتبار اجرای این گواهی از تاریخ ابلاغ دادنامه قطعی به طرفین برای مراجعه به دفتر ثبت طلاق سه ماه خواهد بود رای صادره حضوری و ظرف بیست روز قابل تجدیدنظرخواهی است با تجدیدنظرخواهی زوج شعبه ششم محاکم تجدیدنظر استان خوزستان و تبادل لوایح و معرفی وکیل آقای ف.الف. از سوی خانم خواهان و ارجاع به بدوی و ممیزی در مواعد ابلاغ از سوی دادگاه تجدیدنظر طی دادنامه شماره 01553ـ 9/11/1390 چنین اشعار شده ( در مهلت مقرر قانونی خوانده به رای صادره اعتراض و پرونده جهت رسیدگی به اعتراض وی به این شعبه ارجاع گردیده دادگاه با توجه به صورت جلسه دادگاه: بدوی و اظهارات طرفین و اینکه زوج در آن جلسه اعلام کرده حکم جلب زنم را گرفته ام و با توجه به وجود اختلاف میان طرفین اعتراض وی را وارد ندانسته ضمن رد اعتراض مستندا به ماده 358 ق.آ.د.م. رای تجدیدنظر خواسته را تایید می نماید.
از این رای (زوجین) متداعیین پرونده فرجام خواهی نموده اند ابلاغ رای 21/11/1390 به آقای ق. ص 13 فرجام خواهی در 2/12/1390 و ابلاغ رای 13/11/1390 به وکیل زوجه ص 12 و فرجام خواهی در 3/12/1390 شد.
در مشروحه خواهان بدوی (زوجه) که به وسیله وکیلش مطرح شده ایرادشده به اینکه رای بر مبنای عسر و حرج صادرشده قید رجعی بودن طلاق اساس حکم را متزلزل می کند چراکه زوج مخالف طلاق است و هر آن بخواهد رجوع می کند لذا منتهی به بیهوده شدن تلاش موکله می گردد اگر بحث بذل باشد موکله اجرت المثل خود را بذل و همچنین مبلغ پانصد هزار ریال از مهریه را به زوج بذل می کند.
در مشروحه خوانده بدوی (زوج) ایرادشده خواهان دلیل و مدرکی دال بر اینکه از سوی همسرش مورد ایراد ضرب وجرح قرارگرفته یا نفقه ای به وی پرداخت نشده معرفی ننموده به صرف حکم جلب وی و عدم استرجاع مال نمی تواند از مصادیق عسر و حرج باشد هیچ گونه قصوری در جهت تحقق شرایط ضمن عقد انجام ندادم تا به استناد ماده 1119 ق.م. گواهی عدم امکان سازش صادر شود و اینکه حق رجوع با زن است یا مرد در عنوان طلاق رجعی بودن در حکم.

رای شعبه دیوان عالی کشور
فرجام خواهی متداعیین (زوجین ـ زوجه و خواهان دعوی بدوی خانم ز.ق. با وکالت آقای ف.الف.ـ زوج و خوانده دعوی بدوی آقای ع.ق.) نسبت به دادنامه شماره 1553ـ 9/11/1390 شعبه ششم محاکم تجدیدنظر استان خوزستان اجمالا وارد است و سبب نقض نقص تحقیقات و اقدامات است 1ـ در جلسه اول 27/1/1390 و عنوان خواسته خواهان در دادخواست از حیث سبب استیضاح نگردیده که سبب دعوی عسر و حرج موضوع ماده 1130 قانون مدنی است یا تخلف از شرایط ضمن عقد موضوع ماده 1119 قانون مدنی و ماده چهار قانون ازدواج مصوب 1310 هرچند اسباب متعدد نیز ضمن یک دعوی و دادخواست ممکن است لکن وضوح قضیه لازم است ( توجها به تبصره الحاقی 19/8/1381 به ماده 1133 قانون مدنی) 2ـ تحقیق در حول اسباب خواسته ضرورت دارد و رای مستند و مستدل شود ماده 9 ق.ت.د.ع 1 و اصل 166 ق.ا الف ـ در خصوص ترک نفقه باوجود اعلام زوجه در مورخ 27/1/1390 ص 16و17 و لکن تنافی آن با اظهارات 8/4/1390 ص 33 وی به اینکه (در مورد نفقه چون محکوم به تمکین شده ام تعلق نگرفته است) معلوم شود پرونده ای بوده از ناحیه هرکدام از زوجین در خصوص تمکین یا مطالبه نفقه و رای نهایی آن چه بوده است؟ بـ در خصوص رابطه نامشروع مورد اعلام طرفین تصویر دادنامه بدوی و تجدیدنظر مصدق شده و یا خلاصه نویسی شود و رای نهایی آن نفیا یا اثباتا مور استیضاح واقع شود ج ـ در خصوص ایراد ضرب وجرح عمدی مورد اعلام خواهان نامبرده استیضاح شده درصورتی که منتهی به رای نهایی قضایی شده و یا اسناد پزشکی قانونی یا شهودی در بین است ( با عنایت به اینکه صرف اقربیت از موارد حرج شناخته نمی شود) از اقارب زوجین ( شهادت فرزندان علیه پدر مسموع نیست) تحقیق صورت گیرد دـ زوج خوانده دعوی نسبت به موردی ذیل نیز استیضاح شود.
1ـ با توجه به اینکه در جلسه دادرسی رسما نسبت رابطه نامشروع به همسرش داده (جلسه اول 27/1/1390 ص 16و17 رابطه نامشروع داشته است) و یکی از عناوینی که خواهان (زوجه) چه در دادخواست و چه در جلسات رسیدگی بدان استناد نموده تعدد تشکیل پرونده و تهمت است چگونه با توجه به تبصره ماده 1130 ق.م. که تصریح دارد (عسر و حرج موضوع این ماده عبارت از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد چگونه با نشر اتهام و عنوان آن در جلسه دادرسی تحمل آن برای همسرش مشکل نباشد و با مشقت همراه نباشد دلیل وی چیست و چه توجیهی قضایی دارد هـ ـ مددکاری اجتماعی (زن) از دو فرزند در خصوص وضعیت خود فرزندان اخذ توضیح نمایند وـ از متداعیین خواسته شود کلیه احکام قضایی نسبت به یکدیگر را معرفی دارند و در صورت عدم تمکن دادگاه احکام قضایی استنادی را راسا مطالبه نماید.
2ـ با توجه به قانون اصلاح مقررات طلاق مصوب 28/8/1371 مجمع تشخیص مصلحت نظام در تبصره 2 ( با توجه به کلیه شروط ضمن عقد و مطالب مندرج در اسناد ازدواج جمهوری اسلامی ایران حل وفصل مسایل مالی با امضاء حکمین شوهر و زن مطلقه) و در تبصره 3ـ اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر موکل به تادیه حقوق شرعی و قانونی زوجه (اعم از مهریه نفقه جهیزیه غیره آن) به صورت نقدی باشد مگر در طلاق خلع یا مبارات در حد آنچه بذل شده و یا رضایت زوجه یا صدور حکم قطعی اعسار شوهر از پرداخت حقوق فوق الذکر این امور با توجه به صراحت قانون تبصره های 3و6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب 3/6/1373 مجمع تشخیص مصلحت نظام ناظر بر آن است که به صورت قطعی قبل از طلاق تعیین تکلیف شود و ابراز خواهان در جلسه رسیدگی دادگاه بدوی 8/4/1390 ص 33 به اینکه فعلا در مورد جهیزیه ادعایی ندارم ـ در امور مالی فعلا ادعایی ندارم صایب و موجه نیست دادرسان پرونده باید تعیین تکلیف نمایند مضافا به صراحت صدر اصل 21 قانون اساسی (دولت موظف است حقوق زن که در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید) در قانون الحاقی یک تبصره به ماده 336 قانون مدنی الحاقی 9/5/1381 به نحو اطلاق چه دعوی وسیله زوج یا زوجه اقامه شود برخوردار از اجرت المثل در موارد دستور زوج و با عدم قصد تبرع زن انجام شده باشد مقرر نموده که ناسخ اخیر تبصره 6 قانون اصلاح مقررات طلاق که مشعر بود (در غیر این صورت هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن از وظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد به ترتیب زیر عمل می شود) حکم تبصره ماده 336 الحاقی به قانون مدنی نیز مطابق تبصره 6 ماده واحده اصلاح مقررات طلاق و تفسیر آن باید قبل از صدور رای به اجبار زوج به طلاق تعیین تکلیف شود. (با افتراض تحقق عسر و حرج و یا تخلف از شرایط ضمن العقد)
4ـ در تبصره 2 ماده واحده اصلاح مقررات طلاق (علی فرض خروج از حضانت اطفال و بلوغ آنان) تعیین تکلیف والدین نسبت به اطفال مشترک منتفی نگردیده مادام که به رشد قانونی نرسیده اند دادرسان باید وضعیت فرزندان مشترک را از حیث نفقه و سایر وظایف قانونی تعیین تکلیف نمایند هرچند با خروج از حضانت ماندن نزد هریک از والدین با اختیار آن هاست.
5ـ در دعاوی طلاق مورد درخواست زن نوع طلاق باین است ( مواد 1146 و 1147 قانون مدنی) مجرد کراهت نوع طلاق را تعیین می کند چه عنوان آن اجبار به طلاق مقرر در ماده 1130 ق.م. باشد و چه عنوان آن طلاق حاکم مقرر در فتاوی معاصرین از فقها امامیه باشد امساک از تعیین نوع طلاق (باین ـ رجع) متضمن معلق نهادن موارد حق رجوع در موارد مجاز به رجوع خواهد بود ( هرچند نوع طلاق غیر مدخوله و طلاق سوم ششم نهم و.. .. حق رجوع در آن منتفی و کراهت در این موارد تعیین کننده نوع طلاق نخواهد بود) لذا این امر نافی آن مسیولیت دادرسان در موارد مجاز حق رجوع نخواهد بود که نوع طلاق را تعیین کنند.
6ـ در موارد مجاز حق رجوع که ملازمه با تعیین نوع طلاق دارد و نوع طلاق ملازمه با کراهت هر یک از زوجین دارد و تحقق نوع طلاق که زن متقاضی آن است منوط به مقادیری بذل دارد زیرا نوعیت طلاقی که زن درخواست نموده منوط به بذل و یا فدیه است مادام که از باب عسر و حرج و یا تخلف از شـرط و یا عـجز از تـامین نفـقات زن حاکم زوج را اجبـار به طلاق می نماید و چه عنوان آن را طلاق حاکم تلقی شود به سبب قواعد فقهی (مایحتاج الی الحاکم شهید اول کتاب القواعد و الفواید ج ا ص 405) (الولایه فی کل حسبه لحاکم الشرع او ماذونه ـ کاشف الغطاء کتاب تحریر المجله ج 2 ص 107 و نراقی کتاب عواید الایام ص 3 بدون وقوع بذل مقداری از مهریه که اختیار آن با زن متقاضی است نوعیت طلاق تقرر نمی یابد ( به خلاف طلاقی که زن دلیلی بر عسر و حرج و تخلف از شرط ندارد با اعطاء فدیه به زوج موافقت او را بر ایقاع طلاق جلب می نماید) در این گونه از موارد که زن متقاضی طلاق است نوع طلاق باین است و تلقی آن از سوی دادگاه به عنوان طلاق رجعی مخالف موازین قانونی و قواعد شرعی است لذا در افتراض تحقق سبب و دلیل طلاق باید نوع طلاق باین مقررشده و مقادیر بذل را با حق اختیار زوجه تعیین نمایند. بنا به جهات مرقوم رای فرجام خواسته نقض به سبب نقایص تحقیقی و تمهیدی به استناد بندهای 2 و3 و 5 ماده 371 ق.آ.د.م. و بند الف ماده 401 و به تجویز بند الف ماده 405 ق.آ.د.م. به همان دادگاه صادرکننده رای (شعبه ششم محاکم تجدیدنظر استان خوزستان) ارجاع که متعاقب اعمال تمهیدات و تحقیقات در ثانی تاسیس رای نمایند.
رییس شعبه 21 دیوان عالی کشور ـ مستشار
اخوان ملایری ـ حسینی طباطبایی

قاضی:
علی اخوان ملایری , حسینی طباطبایی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 1312 - احکام مذکور در فوق در موارد ذیل جاری نخواهد بود: 1 - در مواردی که اقامه ی شاهد برای تقویت یا تکمیل دلیل باشد مثل این که دلیلی بر اصل دعوی موجود بوده ولی مقدار یا مبلغ مجهول باشد و شهادت بر تعیین مقدار یا مبلغ اقامه گردد 2 - در مواردی که به واسطه ی حادثه ای گرفتن سند ممکن نیست از قبیل حریق و سیل و زلزله و غرق کشتی که کسی مال خود را به دیگری سپرده و تحصیل سند برای صاحب مال در آن موقع ممکن نیست 3 - نسبت به کلیه ی تعهداتی که عادتا تحصیل سند معمول نمی باشد مثل اموالی که اشخاص در مهمانخانه ها و قهوه خانه ها و کاروانسراها و نمایشگاه ها می سپارند و مثل حق الزحمه ی اطبا و قابله همچنین انجام تعهداتی که برای آن عادتا تحصیل سند معمول نیست مثل کارهایی که به مقاطعه و نحو آن تعهد شده اگر چه اصل تعهد به موجب سند باشد 4 - در صورتی که سند به واسطه ی حوادث غیرمنتظره مفقود یا تلف شده باشد 5 - در موارد ضمان قهری و امور دیگری که داخل در عقود و ایقاعات نباشد.

مشاهده ماده 1312 قانون مدنی

ماده 1321 - اماره عبارت از اوضاع و احوالی است که به حکم قانون یا در نظر قاضی دلیل بر امری شناخته می شود.

مشاهده ماده 1321 قانون مدنی

ماده 1324 - اماراتی که به نظر قاضی واگذار شده عبارت است از اوضاع و احوالی در خصوص مورد و در صورتی قابل استناد است که دعوا به شهادت شهود قابل اثبات باشد یا ادله ی دیگر را تکمیل کند.

مشاهده ماده 1324 قانون مدنی

ماده 232 - شروط مفصله ذیل باطل است ولی مفسد عقد نیست: 1 - شرطی که انجام آن غیر مقدور باشد. 2 - شرطی که در آن نفع و فایده نباشد. 3 - شرطی که نامشروع باشد.

مشاهده ماده 232 قانون مدنی

ماده 237 - هرگاه شرط در ضمن عقد شرط فعل باشد اثباتا یا نفیا کسی که ملتزم به انجام شرط شده است باید آن را به جا بیاورد و در صورت تخلف طرف معامله می تواند به حاکم رجوع نموده تقاضای اجبار به وفای شرط بنماید.

مشاهده ماده 237 قانون مدنی

ماده 1119 - طرفین عقد ازدواج می توانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمن عقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند: مثل این که شرط شود هر گاه شوهر زن دیگر بگیرد یا در مدت معینی غایب شود یا ترک انفاق نماید یا بر علیه حیات زن سوءقصد یا سوءرفتاری نماید که زندگانی آن ها با یکدیگر غیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه و صدور حکم نهایی خود را مطلقه سازد.

مشاهده ماده 1119 قانون مدنی

ماده 1130 - در صورتی که دوام زوجیت موجب عسر و حرج زوجه باشد وی می تواند به حاکم شرع مراجعه و تقاضای طلاق کند. چنانچه عسر و حرج مذکور در محکمه ثابت شود دادگاه می تواند زوج را اجبار به طلاق نماید و در صورتی که اجبار میسر نباشد زوجه به اذن حاکم شرع طلاق داده می شود. تبصره - عسر و حرج موضوع این ماده عبارت است از به وجود آمدن وضعیتی که ادامه ی زندگی را برای زوجه با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد و موارد ذیل در صورت احراز توسط دادگاه صالح از مصادیق عسر و حرج محسوب می گردد: 1 - ترک زندگی خانوادگی توسط زوج حداقل به مدت شش ماه متوالی و یا نه ماه متناوب در مدت یک سال بدون عذر موجه. 2 - اعتیاد زوج به یکی از انواع مواد مخدر و یا ابتلاء وی به مشروبات الکلی که به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و امتناع یا عدم امکان الزام وی به ترک آن در مدتی که به تشخیص پزشک برای ترک اعتیاد لازم بوده است. 3 - محکومیت قطعی زوج به حبس پنج سال یا بیشتر. 4 - ضرب و شتم یا هرگونه سوءرفتار مستمر زوج که عرفا با توجه به وضعیت زوجه قابل تحمل نباشد. 5 - ابتلای زوج به بیماری های صعب العلاج روانی یا ساری یا هر عارضه ی صعب العلاج دیگری که زندگی مشترک را مختل نماید. موارد مندرج در این ماده مانع از آن نیست که دادگاه در سایر مواردی که عسر و حرج زن در دادگاه احراز شود حکم طلاق صادر نماید.

مشاهده ماده 1130 قانون مدنی

ماده 1133 - مرد می تواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید. تبصره - زن نیز می تواند با وجود شرایط مقرر در مواد 1119 1129 و 1130 این قانون از دادگاه تقاضای طلاق نماید.

مشاهده ماده 1133 قانون مدنی

ماده 336 - هر گاه کسی بر حسب امر دیگری اقدام به عملی نماید که عرفا برای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتا مهیای آن عمل باشد عامل مستحق اجرت عمل خود خواهد بود مگر این که معلوم شود که قصد تبرع داشته است. تبصره ـ چنانچه زوجه کارهایی را که شرعا به عهده وی نبوده و عرفا برای آن کار اجرت المثل باشد به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود دادگاه اجرت المثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم می نماید. (الحاقی بموجب قانون الحاق یک تبصره به ماده 336 قانون مدنی مصوب 24/11/1385(

مشاهده ماده 336 قانون مدنی

ماده 1146 - طلاق خلع آن است که زن به واسطه ی کراهتی که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر می دهد طلاق بگیرد اعم از این که مال مزبور عین مهر یا معادل آن و یا بیشتر و یا کمتر از مهر باشد.

مشاهده ماده 1146 قانون مدنی

ماده 1147 - طلاق مبارات آن است که کراهت از طرفین باشد ولی در این صورت عوض باید زائد بر میزان مهر نباشد.

مشاهده ماده 1147 قانون مدنی

ماده 9- دفتر دارایی دفتری است که تاجر باید هر سال صورت جامعی از کلیه دارایی منقول و غیر منقول و دیون و مطالبات سال گذشته خود را به ریز ترتیب داده در آن دفتر ثبت و امضاء نماید و این کار باید تا پانزدهم فروردین سال بعد انجام پذیرد.

مشاهده ماده 9 قانون تجارت

ماده 371 - در موارد زیر حکم یا قرار نقض می گردد: 1 - دادگاه صادر کننده رای صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته باشد و در مورد عدم رعایت صلاحیت محلی وقتی که نسبت به آن ایراد شده باشد. 2 - رای صادره خلاف موازین شرعی و مقررات قانونی شناخته شود. 3 - عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا در صورتی که به درجه ای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد. 4 - آرای مغایر با یکدیگر بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد. 5 - تحقیقات انجام شده ناقص بوده و یا به دلایل و مدافعات طرفین توجه نشده باشد.

مشاهده ماده 371 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM