رای قضایی شماره 9209970222500800

رای قضایی شماره 9209970222500800

مجموعه کامل آرای قوه قضاییه

رای قضایی شماره 9209970222500800


شماره دادنامه قطعی:
9209970222500800

تاریخ دادنامه قطعی:
1392/06/25

گروه رای:
حقوقی

نوع مرجع:
دادگاه تجدیدنظر استان

عنوان رای:
مطالبه هزینه شارژ ساختمان از ناحیه موجر

پیام رای:
هرگونه بدهی بابت شارژ ساختمان (هزینه استفاده از آسانسور جهت باربری و غیره) متعلق به ساختمان بوده و صرفا از طریق مدیر یا مدیران ساختمان قابل مطالبه است.

رای دادگاه بدوی
خواسته خواهان ها آقای ل. ن. ی و ص. ش. با وکالت خانم الف.ر. به طرفیت خوانده آقای ح. الف. با وکالت آقای م.ر.ز. عبارت است از محکومیت خوانده به پرداخت وجه التزام ناشی از عدم تخلیه از تاریخ 20/3/91 لغایت 25/7/91 به مبلغ 000/000/768 ریال و نیز مبلغ 000/015/38 ریال بابت هزینه ساختمان از قبیل شارژ و غیره با احتساب خسارات دادرسی. اینک دادگاه با توجه به محتویات پرونده و نظر به اینکه تاریخ مقرر له قرارداد اجاره مستند دعوی برای تخلیه مورخ 20/3/91 بوده است اما عملا مورد اجاره در تاریخ 3/8/91 تخلیه شده است و نظر به اینکه حسب بند 8 از قرارداد اجاره وجه التزام و ضمانت اجرای عدم تخلیه در تاریخ مقرر روزانه شش میلیون ریال می باشد و با عنایت به اینکه دلیلی بر پرداخت هزینه های مورد اجاره از قبیل شارژ و غیره ارایه نکرده است لذا دادگاه دعوی خواهان را صحیح و وارد تشخیص مستندا به ماده 10 و 219 و 220 و 230 و 975 قانون مدنی و مواد 198 و 519 قانون آیین دادرسی مدنی حکم بر محکومیت خوانده به پرداخت مبلغ ـ /000/015/806 ریال بابت اصل خواسته و نیز پرداخت مبلغ 300/120/16ریال به عنوان هزینه دادرسی و نیز پرداخت حق الوکاله وکیل مطابق تعرفه مربوطه در حق خواهان صادر و اعلام می نماید رای صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر در دادگاه تجدید نظر استان تهران است.
رییس شعبه 111 دادگاه عمومی حقوقی تهران ـ مسعودی

رای دادگاه تجدیدنظر استان
تجدیدنظرخواهی ابرازی از ناحیه آقایان م.ر.ز. و ش.ن. به وکالت از تجدیدنظرخواه آقای ح. الف. به طرفیت تجدیدنظر خواندگان 1) آقای ل. ن. و 2) خانم ص. ش. و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره 01082 مورخ 28/12/91 شعبه 111 محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر صدور حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 000/015/806 ریال بابت اصل خواسته مشتمل بر تقاضای محکومیت خوانده بدوی (تجدیدنظرخواه) به پرداخت وجه التزام ناشی از عدم تخلیه عین مستاجره موضوع قرارداد عادی اجاره 12/12/89 و از تاریخ 20/3/91 لغایت 25/7/91 به مبلغ 000/000/768 ریال (از قرار روزانه شش میلیون ریال) و با احتساب مبلغ 000/015/38 ریال بابت هزینه ساختمان از قرار شارژ و غیره (جمعا مبلغ 000/015/806 ریال) و نیز مبلغ 300/120/16 ریال به عنوان هزینه دادرسی و نیز پرداخت حق الوکاله وکیل خواهان بدوی و کلا له و در حق مشارالیه (تجدیدنظرخوانده) اشعار داشته مالا وارد و موجه بوده و دادنامه در وضعیت اصداری قابلیت و استعداد تایید و استواری را نداشته و به علت مباینت با موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده مستلزم نقض می باشد زیرا : اولا مطابق بند 8 ذیل ماده 5 قرارداد اجاره عادی شماره 11452 مورخ 12/12/89 مقرر گردیده : چنانچه مستاجر مورد اجاره را راس تاریخ انقضاء تخلیه کامل ننماید و یا به هر دلیلی از تسلیم آن به موجر خودداری ورزد موظف و مکلف است روزانه مبلغ 000/000/6 ریال به عنوان اجرت المثل ایام تصرف و بعد از اتمام قرارداد به موجر بپردازد و در دنباله خسارت یادشده را ناشی از تاخیر تخلیه (اجرت المثل) دانسته بنابراین آنچه که به عنوان ضمانت عدم تخلیه عین مستاجره موردتوافق و اراده انشایی طرفین واقع شده صرفا به عنوان «اجرت المثل»; ایام تصرف خارج از مهلت قرارداد بوده که در دعوی مطروحه بدوی به کلی مغفول باقی مانده زیرا در دادخواست حاوی دعوی یادشده (برگ 12 و 13 پرونده) وکیل خواهان و بدون توجه به ماهیت و عنوان شرط مقرر در ستون خواسته تقاضای محکومیت خوانده به پرداخت وجه التزام (به نحو صحیح نگارش نیافته) ناشی از عدم تخلیه پس از انقضاء مدت اجاره و به قرار روزانه مبلغ 000/000/6 ریال از تاریخ 20/3/91 تا زمان تخلیه را نموده و در دنباله و در برگ دوم دادخواست نیز همچنان محکومیت خوانده به پرداخت وجه التزام (ازنظر ادبی به همین نحو نگارش یافته) مقرر تا زمان تخلیه را مورد استدعا قرار داده و به ترتیب یادشده به علت عدم مطابقت خواسته با شرط قراردادی یادشده که انحصارا در قالب مطالبه اجرت المثل و از باب خسارت ناشی از تاخیر تخلیه عین مستاجره قرارگرفته فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده که مورد مداقه قرار نگرفته ثانیا : به علت نقیصه و نارسایی یادشده بوده که وکیل مرقوم در لایحه تقدیمی که متاسفانه به ثبت دفتر مرجع بدوی نرسیده و حتی مقید به دستور ثبت نیز نگردیده و فقط در صدر آن مقید به تاریخ 23/12/91 از سوی وکیل مذکور شده و معلوم نمی باشد چگونه ضمیمه سابقه و در برگ های46 و 47 ضبط گردیده وکیل مذکور ضمن افزایش خواسته و به مدت 6 روز دیگر از تاریخ تقدیم دادخواست و به ماخذ روزانه شش میلیون ریال خواسته را به میزان 000/000/36 ریال افزایش داده که صرف نظر از نامعلوم بودن تاریخ هزینه دادرسی و نیز تمبر مالیاتی وکالتی را به آن میزان ایداع و پرداخت نداشته و صرفا در همین لایحه خواسته موکل خویش را مطالبه اجرت ایام تصرف پس از انقضای مدت اجاره (به جای اجرت المثل) اعلام داشته و علی رغم مفاد لایحه یادشده در جلسه رسیدگی 23/12/91 (صورت جلسه مندرج در برگ 55) خواسته را به شرح دادخواست تقدیمی احاله و ارجاع نموده و هیچ گونه تذکری نسبت به لایحه مرقوم و تغییر بخشی از عنوان خواسته و افزایش آن ننموده بنابراین و با فرض آنکه لایحه مذکور قبل از جلسه رسیدگی 23/12/91 تقدیم شده باشد مورد استناد وکیل خواهان در جلسه مرقوم واقع نشده و مفاد آن فاقد منشا اثر قانونی خواهد بود بنابراین و در وضعیت مبینه خواسته دعوی مرقوم فاقد موقعیت قانونی و به علت عدم انطباق با قرارداد اجاره استنادی و بند 8 ذیل ماده 5 آن غیرقابل استماع بوده است. ثالثا : پیرامون شارژ ساختمان و هزینه های مصرفی ادعایی اختلاط آن ها با یکدیگر به هیچ وجه صحیح و اصولی نبوده زیرا هرگونه بدهی بابت شارژ ساختمان (هزینه استفاده از آسانسور جهت باربری و غیره) متعلق به ساختمان بوده و صرفا از طریق مدیر یا مدیران مجاز قابل مطالبه می باشد و شخص خواهان های بدوی در مطالبه آن هیچ گونه نفع قانونی نداشته و سایر هزینه های ادعایی نیز به تفکیک معین و مشخص نگردیده و در وضعیت مبینه نیز این بخش از خواسته به علت ذی نفع نبودن خواهان در مطالبه بخشی از آن و منجز و معین نبودن در بخش دیگر (به ترتیب بدهی راجع به هزینه های عمومی شارژ ساختمان و هزینه های مصرفی برق ـ آب ـ گاز و تلفن) فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده و با عنایت به آنکه ارکان مطالبه خسارت قراردادی از باب وجه التزام و نیز از باب اجرت المثل کاملا با یکدیگر تفاوت داشته و ارکان هر یک مختص به خود و با دیگری متفاوت بوده و خواسته دعوی بدوی به هیچ وجه با شرط قراردادی مندرج دربند 8 ذیل ماده 5 قرارداد اجاره استنادی مطابقتی نداشته و در بخش دیگر نیز به ترتیب مبینه قابلیت استناد نداشته لذا دادگاه با توجه به مراتب معنونه مارالذکر دعوی تجدیدنظرخواهی مطروحه را وارد و موجه دانسته و مستندا به ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و رعایت ماده 356 ناظر به مواد 2 3 و بندهای 4 7 8 9 و 10 ذیل ماده 84 و مواد 89 و 349 قانون پیش گفته ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته درنتیجه قرار رد (عدم استماع) دعوی بدوی خواهان ها آقای ل. ن. ی و خانم ص. ش. را صادر و اعلام می دارد. رای دادگاه قطعی است.
مستشاران شعبه 25 دادگاه تجدیدنظر استان تهران
طاهری ـ موحدی

قاضی:
مسعودی , طاهری , حمیدرضاموحدی

منبع
سامانه ملی آرای قضایی

مواد مرتبط با این رای

ماده 10 - قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آن را منعقد نموده اند در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد نافذ است.

مشاهده ماده 10 قانون مدنی

ماده 219 - عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آن ها لازم الاتباع است مگر این که به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود.

مشاهده ماده 219 قانون مدنی

ماده 220 - عقود نه فقط متعاملین را به اجرای چیزی که در آن تصریح شده است ملزم می نماید بلکه متعاملین به کلیه ی نتایجی هم که به موجب عرف و عادت یا به موجب قانون از عقد حاصل می شود ملزم می باشند.

مشاهده ماده 220 قانون مدنی

ماده 230 - اگر در ضمن معامله شرط شده باشد که در صورت تخلف متخلف مبلغی به عنوان خسارت تادیه نماید حاکم نمی تواند او را به بیشتر یا کمتر از آنچه که ملزم شده است محکوم کند.

مشاهده ماده 230 قانون مدنی

ماده 975 - محکمه نمی تواند قوانین خارجی و یا قراردادهای خصوصی را که بر خلاف اخلاق حسنه بوده و یا به واسطه ی جریحه دار کردن احساسات جامعه یا به علت دیگر مخالف با نظم عمومی محسوب می شود به موقع اجرا گذارد اگر چه اجرای قوانین مزبور اصولا مجاز باشد.

مشاهده ماده 975 قانون مدنی

ماده 358 - چنانچه دادگاه تجدیدنظر ادعای تجدیدنظرخواه را موجه تشخیص دهد رای دادگاه بدوی را نقض و رای مقتضی صادر می نماید. در غیر این صورت با رد درخواست و تایید رای پرونده را به دادگاه بدوی اعاده خواهد کرد.

مشاهده ماده 358 قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM