آقای ع.ب. به طرفیت خانم ز.ر. با وکالت خانم م.الف. دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش در تاریخ 2/11/88 در دادگاه عمومی مهدیشهر سمنان مطرح نموده است وکیل با استناد به سند نکاحیه 3123 ـ 4/11/63 که دلالت بر وجود رابطه زوجیت فی مابین موکلش و خوانده داشته است و تذکر اینکه حاصل زندگی مشترک 3 فرزند می باشد مستندا به ماده 1133
قانون مدنی صدور حکم بر خواسته مطروحه را خواستار گردیده است دادگاه وقت جهت رسیدگی تعیین نموده است در جلسه دادرسی مورخ 21/7/89 وکیل زوج گفته است
مهریه را به نرخ روز به موکل پرداخت می نماید تا پایان سال 89
نفقه را پرداخت کرده است حسب شروط ضمن عقد نیز اقدام خواهد شد زوجه حضور نداشته است قرار داوری صادر نموده است. وکیل زوج در لایحه ای تصویر مصدق فیش های واریزی بابت
نفقه خوانده در سال 87 و 88 تا تاریخ 5/1/88 تقدیم نموده است (اوراق 31 الی41 پرونده) زوج داور خود را معرفی نموده زوجه نیز داورش را معرفی کرده است. داور زوجه در برگ های 73 و 74 پرونده اعلام شد داور زوج در برگ 69 پرونده اعلام نظر نموده است. در جلسه دادرسی 5/7/90 خوانده حاضر نبوده اظهارات وکیل خواهان و شخص خواهان منعکس شده که گفته اند حـاضر به پرداخت مهـریه به نرخ روز بوده و
نفقه را تاکنون طبق فیش های پیوست واریز و پرداخت نموده اند در منزل مشترک ساکن هستند اموال زوج صرفا گلخانه می باشد و کارگاه هم
اجاره ای است کل
جهیزیه در اختیار زوجه می باشد شماره حساب واریز
نفقه بانک ص.م.. ........ می باشد سابقا از طریق پست واریزشده است در لایحه ای زوجه گفته است از تاریخ 1/1/83
نفقه معوقه به او پرداخت نشده باید زوج طبق نظر کارشناس تودیع نماید و زوج باید نیمی از دارایی خویش را که شامل یک باب کارگاه و متعلقات تحت پلاک ثبتی 823/2877 بخش 3 مهدیشهر و شش دانگ یک قطعه زمین تحت پلاک ثبتی 381/2877 بخش 3 مهدیشهر و هفت واحد گلخانه درختی با تجهیزات و یک دستگاه خودرو ال 90 (تندر) و یک باب منزل مسکونی مسکن مهر و دیگر اموال و دارایی است قبل از اجرای صیغه
طلاق به اینجانب واگذار نماید نسبت به مدارک ارایه شده زوج و وکیلش و پرداختی های ادعایی او اظهار انکار شدید نموده است چون مدت هفت سال است خواهان با اختیار نمودن زن دیگری او و فرزندش را رها کرده است و
نفقه ای پرداخت ننموده است. لذا
درخواست مهریه و حقوق سی ساله خویش را که در زندگی مشترک دارد نموده است دادگاه از بانک صادرات مربوطه دو مورد هویت صاحب حساب شماره.. ..... استعلام نموده است در برگ 137 پرونده واریزی های صورت گرفته به حساب پس انداز خانم ز.ر. از کارت.. ...... به نام ع.ب. 8 فقره اعلام شده است دادگاه برای تعیین
اجرت المثل ایام زوجیت استحقاقی زوجه قرار کارشناس صادر نموده است نظر کارشناس در برگ 140 و 141 پرونده پیوست گردیده است دادگاه با اعلام ختم دادرسی به شرح دادنامه 91/1237گواهی عدم امکان سازش صادر نموده است و نوع
طلاق را با فرض اجرای صیغه
طلاق رجعی دانسته زوج حق رجوع به زوجه را دارد و مکلف به پرداخت
نفقه در ایام عده در حق زوجه می باشد و حق اخراج زوجه را از منزل مشترک ندارد و مکلف به
پرداخت مهریه زوجه به نرخ روز به مبلغ 000/000/231 ریال می باشد و مکلف به پرداخت مبلغ 000/460/95 ریال به عنوان
نفقه معوقه از تاریخ 1/1/83 تا 10/7/91 برابر نظر کارشناسی در حق زوجه می باشد که رقم مذکور با کسر دریافتی های زوجه که جمعا 000/200/28 ریال بوده است محاسبه شده است و زوج را به پرداخت ماهیانه یک میلیون و هشت صد هزار ریال تا زمان
طلاق از تاریخ 10/7/91 ملزم نموده است در مورد
جهیزیه چون دلیلی بر اینکه
جهیزیه نزد زوج باشد ارایه نشده دادگاه خود را فارغ از اظهارنظر دانسته چون زوجه را مستحق تبصره 6 ماده واحده دانسته زوج را ملزم به پرداخت یک صد و پنجاه میلیون ریال بابت اجرت المثل در حق او طبق نظر کارشناس نموده است که باید نقدا هنگام اجرای صیغه
طلاق پرداخت گردد مگر با رضایت زوجه ؟ از این رای زوجه تجدیدنظرخواهی نسبت به آن قسمت از رای نموده که دادگاه در مورد نصف کلیه اموال و دارایی زوج که مورد درخواست او بوده و این اموال را در طول زوجیت خریداری نموده است اظهارنظر ننموده دادگاه تجدیدنظر به شرح دادنامه 1547/910 مورخ 26/12/91 چون درخصوص مسایل مالی و حق حقوق زوجه اعم از
مهریه و اجرت المثل نیز اظهارنظر شده و اعتراض مشارالیها به دادنامه در مورد نصف اموال و دارایی تحصیل شده می باشد که با عنایت به اینکه درخصوص مسایل مالی موضوع تبصره 6 ماده واحده قانون اصلاح مقررات
طلاق دادگاه بدوی اظهارنظر نموده و زوج را به پرداخت یک صد و پنجاه میلیون ریال بابت
اجرت المثل ایام زوجیت محکوم نموده بنابراین مطالبه نصف اموال قابل جمع با اجرت المثل مورد حکم نمی باشد علی هذا از توجه به جامع اوراق پرونده بدوی و تحقیقات و اقدامات معموله در آن مرحله از رسیدگی از ناحیه معترض اعتراض خاص و موجهی که موجبات فسخ رای صادره را ایجاب نماید به عمل نیامده و رای صادره از توجه به جهات و مبانی مندرج در آن با هیچ یک از جهات و شقوق ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی نیز قابل انطباق به نظر نمی رسد و از حیث رعایت و اصول رسیدگی نیز فاقد ایراد و اشکال موثر قانونی بوده لذا با رد اعتراض معترض دادنامه تجدیدنظر خواسته تایید می گردد اکنون از این رای خانم ز.ر. فرجام خواهی نموده که هنگام شور لایحه وی با گزارش پرونده قرایت می شود.