نظریه مشورتی شماره 2217/95/7

نظریه مشورتی شماره 2217/95/7

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 2217/95/7


شماره نظریه:
2217/95/7

شماره پرونده:
1465-25-95

تاریخ نظریه:
1395/09/06

استعلام
1-چنانچه دادگاه با تقاضای محکوم¬له اعمال ماده 696 قانون مجازات اسلامی را تجویز نموده باشد و در این راستا محکوم¬علیه زندانی با اتمام مجازات عمومی حبس از زندان احضار و اعلام کند که هیچ مالی جهت تادیه دیه یا رد مال ندارد آیا قاضی اجرای احکام می¬تواند وی را تا زمان تادیه یا اخذ رضایت محکوم¬له یا پذیرفته شدن اعسار به زندان معرفی کند و یا اینکه نامبرده مجاز نمی¬باشد و لازم است محکوم بلاقید آزاد و حسب ماده 3و19 قانون نحوه اجرای محکومیت¬های مالی استعلامات لازم از مراجع ذی¬ربط که غالبا پاسخ آنها بعد از چند ماه واصل می¬شود به عمل آورده وسپس درصورت یقین به وجود نداشتن مال محکوم¬علیه آنگاه محکوم را احضار و سپس به زندان معرفی کند؟ 2-در فرض مساله شماره یک چنانچه محکوم¬علیه زندانی نباشد و جهت تادیه رد مال احضار و با وصف ابلاغ احضاریه حاضر نگردد آیا امکان جلب وی و اعزام به زندان در صورت اعلام نداشتن مال ممکن است؟ 3-آیا تکلیف مقرر در ماده490 قانون آئین دادرسی کیفری در خصوص لزوم ابلاغ رای شامل طرفین پرونده است یا لزوما مختص محکوم¬علیه است؟ 4-چنانچه محکوم¬علیه بر مجازات¬های عمومی به رد مال و یا دیه محکوم شده باشد آیا قاضی اجرای احکام علی¬رغم ابلاغ رای به محکوم¬له و عدم حضور در شعبه لازم است که وی را جهت اعلام تمایل به اعمال ماده 696 دعوت کند و یا اینکه اساسا چنین امری جایز نیست./

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
1) الف: مستنبط از بند ب ماده ی 14 قانون مجازات اسلامی 1392 و مواد 226 و 251 قانون آیین دادرسی کیفری 1392 این است که آزادی محکوم علیه ا ی که به پرداخت دیه محکوم شده است منوط به دادن تامین و یا اجرای کامل مجازات می باشد بنابراین؛ گرچه با توجه به ماده ی 541 قانون آیین دادرسی کیفری قاضی مجری حکم باید به محکوم له ابلاغ نماید تا ظرف سه ماه تصمیم خود را درباره ی اجرای حکم اعلام کند بنابراین در فرض سوال قاضی اجرای احکام می تواند وی را تا زمان تادیه یا اخذ رضایت محکوم له یا پذیرفته شدن اعسار به زندان معرفی کند و صرف انقضای مهلت پرداخت دیه و عدم درخواست محکوم له مجوز آزادی محکوم علیه نمی باشد. ب: با توجه به اینکه رد مال ماهیتا امری حقوقی است و مجازات نمی باشد لذا از شمول ماده ی 251 قانون آیین دادرسی کیفری1392 خارج و بالنتیجه با عنایت به ماده ی 518 قانون موصوف پس از اتمام مدت حبس محکوم علیه موجب قانونی جهت ادامه ی بازداشت محکوم علیه وجود ندارد. 2) نظر به ماده ی 22 قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی که درخصوص نحوه ی اجرای رد مال حاکمیت دارد لذا در این فرض سوال درخصوص امکان جلب محکوم علیه مطابق مقررات قانونی نحوه ی اجرای محکومیت های مالی رفتار می گردد. 3) هر چند مطابق ماده 380 قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 و اصلاحات و الحاقات بعدی دادنامه به طرفین یا وکیل آنان و دادستان باید ابلاغ شود ولکن منظور از ابلاغ رای کیفری در ماده 490 این قانون که ناظر به آرای محکومیت قطعی است لزوم ابلاغ قبلی رای مزبور به محکوم علیه از سوی دفتر دادگاه مربوطه و قبل از ارسال پرونده جهت اجرای حکم محکومیت است ولذا مادام که رای قطعی یاد شده به محکوم علیه ابلاغ نشده باشد امکان اجرای رای مزبور از سوی قاضی اجرای احکام کیفری وجود نخواهد داشت. بدیهی است که ابلاغ رای قطعی فوق الذکر به محکوم له مطابق ماده 380 قانون فوق الذکر به عمل خواهد آمد و از شمول ابلاغ موضوع ماده 490 قانون صدرالذکر خارج است. 4) با توجه به اینکه اعمال ماده ی 3 قانون نحوه ی اجرای محکومیت های مالی از حقوق قانونی محکوم له است و اعمال آن به صراحت ماده ی اخیرالذکر منوط به تقاضای ایشان است لذا در فرض سوال قاضی اجرای احکام کیفری با تکلیفی مواجه نیست./

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 696 ـ هرگاه با قطع تمام زبان حس چشایی از بین برود فقط دیه قطع زبان پرداخت می شود و اگر با قطع بخشی از زبان چشایی از بین برود یا نقصان یابد درصورتی که چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت زبان باشد هرکدام از ارش چشایی و دیه زبان که بیشتر باشد باید پرداخت شود و اگر چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت از زبان نباشد ارش چشایی و دیه زبان جداگانه باید پرداخت شود مگر اینکه از دیه کامل بیشتر باشد که در این صورت فقط به میزان دیه کامل پرداخت می شود و اگر با جنایت بر غیرزبان چشایی از بین برود یا نقصان پیدا کند دیه یا ارش آن جنایت بر ارش چشایی افزوده می گردد.

مشاهده ماده 696 قانون مجازات اسلامی

ماده 490 ـ آراء کیفری در موارد زیر پس از ابلاغ به موقع اجراء گذاشته می شود: الف ـ رای قطعی که دادگاه نخستین صادر می کند. ب ـ رایی که در مهلت قانونی نسبت به آن واخواهی یا درخواست تجدید نظر یا فرجام نشده باشد یا درخواست تجدید نظر یا فرجام آن رد شده باشد. پ ـ رایی که مرجع تجدید نظر آن را تایید یا پس از نقض رای نخستین صادر کرده باشد. ت ـ رایی که به تایید مرجع فرجام رسیده باشد.

مشاهده ماده 490 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 226 ـ متهمی که در مورد او قرار کفالت یا وثیقه صادر می شود تا معرفی کفیل یا سپردن وثیقه به بازداشتگاه معرفی می گردد؛ اما در صورت بازداشت متهم می تواند تا مدت ده روز از تاریخ ابلاغ قرار بازپرس نسبت به اصل قرار منتهی به بازداشت یا عدم پذیرش کفیل یا وثیقه اعتراض کند. تبصره ـ مرجع صادرکننده قرار و رئیس یا معاون زندان مکلفند تمهیدات لازم را به منظور دسترسی متهم به افرادی که وی برای یافتن کفیل یا وثیقه گذار معرفی می کند فراهم کنند و هر زمان متهم کفیل یا وثیقه معرفی نماید هرچند خارج از وقت اداری باشد درصورت وجود شرایط قانونی مرجع صادرکننده قرار یا قاضی کشیک مکلف به پذیرش آن هستند.

مشاهده ماده 226 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 251 ـ هرگاه متهم یا محکوم علیه در مواعد مقرر حاضر شود یا پس از آن حاضر و عذر موجه خود را اثبات کند با شروع به اجرای حبس و تبعید یا اقامت اجباری و با اجرای کامل سایر مجازات ها و یا صدور قرارهای منع و موقوفی و تعلیق تعقیب تعلیق اجرای مجازات و مختومه شدن پرونده به هر کیفیت قرار تامین و نظارت قضایی لغو می شود. تبصره ـ در صورت الغاء قرار تامین یا نظارت قضایی این امر بلافاصله به مراجع مربوط اعلام می شود.

مشاهده ماده 251 قانون آیین دادرسی کیفری

ماده 380 ـ دادنامه به طرفین یا وکیل آنان و دادستان ابلاغ می شود و در صورتی که رای دادگاه حضوری به طرفین ابلاغ شود دادن نسخه ای از رای یا تصویر مصدق آن به طرفین الزامی است. در اینصورت ابلاغ مجدد ضرورت ندارد. تبصره 1 ـ مدیر دفتر دادگاه مکلف است حداکثر ظرف سه روز پس از امضای دادنامه آن را برای ابلاغ ارسال نماید. تبصره 2 ـ در جرایم منافی عفت چنانچه دادنامه حاوی مطالبی باشد که اطلاع شاکی از آن حرام است و همچنین در جرایم علیه امنیت داخلی و خارجی کشور ابلاغ دادنامه حضوری بوده و ذی نفع می تواند از مفاد کامل رای اطلاع یافته و از آن استنساخ نماید.

مشاهده ماده 380 قانون آیین دادرسی کیفری

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM