پیرو گزارش مورخ 1/2/1393 در تاریخ 29/2/1391 خانم س.س. به استناد تصاویر مصدق رونوشت سند ازدواج شماره 4705-18/5/1375 دفتر ازدواج و شناسنامه دادخواستی به خواسته صدور حکم
طلاق به طرفیت آقای م.ر. تقدیم و توضیح می دهد به موجب سند ازدواج در تاریخ 18/5/1375 با خوانده ازدواج نمودم که حاصل آن یک دختر می باشد به علت عسر و حرج ادامه زندگی ممکن نیست با تقدیم دادخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم وفق خواسته را دارم آقای ض.پ. وکیل پایه یک مرکز امور مشاوران حقوقی قوه قضاییه با تقدیم وکالت نامه خود را وکیل زوجه معرفی می کند شعبه 235 دادگاه عمومی خانواده تهران به موضوع رسیدگی و در تاریخ 11/3/1392 با حضور طرفین و وکیل خواهان تشکیل جلسه داده خواهان اظهار می دارد مدت 15 سال شوهرم مرا میزند و فحاشی می کند من فـقط اخیرا از او شکایت کردم یک فرزند دختر مشترک داریم که 16 ساله است از
مهریه ام که 350 عدد سکه بهار آزادی است 250 عدد آن را بذل می کنم نسبت به بقیه بعدا اقدام می کنم و در مورد سایر حقوق مالی ادعایی ندارم زوج اظهار می دارد ادعای او را قبول ندارم و او را نزدم و
طلاق نمی دهم زنم مدت دو سال است که پرستار مادرش می باشد زنم محکوم به تمکین شده ولی باز به خانه نیامده است وکیل زوجه اظهار می دارد زوج موکل را بارها مورد ایراد ضرب قرار داده که اخیرا شکایت کرده و پرونده کلاسه 920028 شعبه 1126 دادگاه کیفری تهران مورد استناد است زوج از حکم تمکین سوءاستفاده کرده و رفته به دادگاه تقاضای ازدواج مجدد نموده که موکل پس از صدور رای مطلع شده و نسبت به آن در پرونده کلاسه 91/1527 شعبه 236 خانواده اعتراض کرده که در حال رسیدگی است و در صورت لزوم برای اثبات سوء رفتار زوج تقاضای استماع شهادت شهود می شود دادگاه پس از استماع اظهارات طرفین 1- قرار ارجاع امر به داوری را صادر می کند 2- در مورد سوء رفتار زوج از مددکار اجتماعی می خواهد از کسان و بستگان زوجین تحقیق شود 3- از دادسرای محل طرح شکایت زوجه علیه زوج و تصویر قرار نهایی و گواهی پزشکی را مطالبه می کند داور زوجه در صفحه 17 پرونده نظر خود را تقدیم می کند آقای ح.ی. وکیل پایه یک مرکز امور حقوقی قوه قضاییه با تقدیم وکالت نامه خود را وکیل زوج معرفی می نماید حسب تصویر مصدق رای شماره 692-18/5/1388 شعبه 239 دادگاه عمومی خانواده تهران زوجه محکوم به تمکین از زوج می شود و طی رای غیابی شماره 1933-29/11/1391 شعبه 239 دادگاه مذکور دادگاه به زوج طی حکمی اجازه ازدواج مجدد می دهد که طی لایحه وکیل خوانده رای مذکور تقدیم دادگاه می شود داور زوج هم در صفحه 33 نظر خود را به دادگاه ارایه می نماید مددکار اجتماعی در تاریخ 23/2/1392 به دادگاه اعلام می کند به محل اقامت خوانده مراجعه نمودم از چند نفر از همسایگان تحقیق نمودم یک نفر از آن ها گفت حدود یک سال است که زوجین در اینجا ساکن هستند زوج شغلی ندارد و مواد مصرف می کند دایما برای مصرف مواد به منزل ما میاید زوج با زوجه دعوا نموده و سروصدا شد حتی دیدم زوجه دستش روی چشم او بود در نتیجه صاحب خانه آن ها را از خانه با تخلیه آن بیرون کرده و زوجه با دخترش تنها در خیابان بودند و همسایگان قبلی زوجین اظهار داشتند زوج معتاد و بیکار است و زوجه با پرستاری مادرش کمک مالی دریافت می کند و زندگی خود را با فرزندش اداره می نماید زوج مرتب زنش را تهدید می کند یک بار خواست دخترش را بزند که او فرار کرد دادگاه پایان رسیدگی را اعلام و طی رای شماره 430-29/3/1392 با شرح دعوای خواهان و احراز رابطه زوجیت فی مابین اصحاب دعوا و نظرات داوران و تحقیقات انجام شده از سوی مددکاری اجتماعی مبنی بر سوء رفتار زوج نسبت به زوجه و عدم
پرداخت اجاره منزل که منتهی به تخلیه آن شده و عدم مدافعات موجه خوانده دعوای خواهان را وارد دانسته و به استناد مواد 1119- 1130
قانون مدنی و بند 2 شرط ضمن العقد سند نکاحیه و مواد 27 و 28 قانون حمایت خانواده مصوب 1/12/1391 مجلس شورای اسلامی حکم
طلاق زوجه را صادرواعلام می دارد و به خواهان اجازه می دهد وفق ماده 26 قانون حمایت خانواده به یکی از دفاتر رسمی
طلاق مراجعه و با استفاده از وکالت اعطایی ضمن عقد نکاح و بذل تعداد 250 سکه بهار آزادی و قبول بذل نسبت به اجرای صیغه
طلاق از نوع خلع نوبت اول اقدام نماید و عـده طـلاق را سه طهر اعلام می کند و توضیح می دهد وفق ماده 29 قانون حمایت خانواده زوجه نسبت به سایر حقوقی مالی خود ادعایی ننموده و فرزند مشترک از مدار
حضانت خارج می باشد رای صادره به استناد مواد 330 -334 -336 (قانون آیین دادرسی مدنی سال 1379) غیابی ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل واخواهی می باشد وفق ماده 33 قانون حمایت خانواده جدید اعتبار رای شش ماه پس از تاریخ ابلاغ رای فرجام خواهی می باشد و زوجه مکلف است وفق ماده 31 قانون یادشده گواهی عدم بارداری را به دفترخانه ارایه نماید و وفق ماده 32 همان قانون صیغه
طلاق باید در حضور سردفتر انجام شود و در صورت عدم حضور زوج یا امتناع وی در اجرای صیغه
طلاق سردفتر نمایندگی در اجرای صیغه
طلاق را خواهد داشت پس از ابلاغ رای زوج نسبت به آن تقاضای واخواهی می کند دادگاه در تاریخ 1/5/1392 در وقت فوق العاده تشکیل جلسه داده و توضیح می دهد سهوا رای حضوری غیابی اعلام شده نظر به حضور خوانده در جلسات دادرسی رای حضوری می باشد و طی رای شماره 663-2/5/1392 اصلاحی دادنامه شماره 430-29/3/1392 در مورد دعوای خانم س.س. و آقای م.ر. را حضوری اعلام می کند آقای ی.پ. وکیل پایه یک دادگستری خود را طی لایحه مورخ 3/6/1392 وکیل آقای م.ر. صرفا جهت مطالعه پرونده معرفی می کند (ص 56 پرونده) آقای ح.ی. وکیل آقای م.ر. طی لایحه تقدیمی تقاضای نقض رای دادگاه نخستین را می نماید و نسبت به رای شماره 430-29/3/1392 تجدیدنظرخواهی می نماید شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران به موضوع رسیدگی و طی رای شماره 1047-30/6/1392 نسبت به رای شماره 00430-29/3/1392 و رای اصلاحی شماره 663 -2/5/1392 شعبه 235 دادگاه عمومی خانواده را تایید و استوار می نماید رای در تاریخ سوم مهر یک هزار و سیصد و نود و دو با تمام حروف به آقای ح.ی. وکیل آقای م.ر. ابلاغ می شود همچنین رای مذکور در تاریخ چهارم مهرماه یک هزار و سیصد و نود و دو به آقای ی.پ. وکیل آقای م.ر. نیز ابلاغ می گردد (صفحات 108 و 109 پرونده) دفتر شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران طی گواهی مورخ 18/8/1392 (ص 113 پرونده) اعلام می نماید رای شماره 1047/30/6 -92 در تاریخ سوم مهرماه نود و دو به احد از وکلای تجدیدنظرخواه آقای م.ر. بنام ح.ی. ابلاغ و در تاریخ 4/7/1392 به وکیل دیگر تجدیدنظرخواه بنام آقای پ. و در تاریخ 4/7/1392 به خانم س.س. ابلاغ گردید آقای م.ر. طی لایحه مورخ 2/9/92 به شعبه 45 دادگاه تجدیدنظر استان تهران اعلام می کند وکیل خود را در صفحه 74 پرونده عزل نمودم و تقاضای ابلاغ رای صادره را می نماید که دادگاه به دفتر دستور می دهد مراتب عزل را به وکیل م.ر. ابلاغ و رای صادره هم به اصیل ابلاغ شود و دفتر دادگاه در تاریخ 17/9/1392 ذیل رای صادره شماره 1047-30/6/1392 را به آقای م.ر. ابلاغ می نماید آقای م.ر. در تاریخ 4/10/1392 نسبت به آن فرجام خواهی می کند که پرونده پس از تبادل لوایح به دیوان عالی کشور ارسال و برای رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد لازم به توضیح است که آقای م.ر. طی نامه ثبت شده شماره 1103-10/6/1392 آقای ح.ی. را از وکالت عزل می نماید و طی اخطاریه مراتب عزل وکیل برای آقای ح.ی. ارسال می شود ولی معلوم نیست در چه تاریخی مراتب عزل وکیل به نامبرده ابلاغ شده است (صفحات 73 و 74 پرونده) «رای شعبه»; (نظر به مندرجات پرونده و ارسال اعلام عزل وکیل از سوی فرجام خواه و قطع نظر از عدم اعاده اخطاریه ابلاغ شده به وکیل معزول اعتراض فرجام خواه با توجه به مندرجات پرونده و رسیدگی های به عمل آمده وارد نیست و رای دادگاه بنا به جهات و دلایل منعکس در آن و رعایت تشریفات دادرسی و گزارش مددکار اجتماعی در خصوص سوء رفتار زوج نسبت به زوجه مخالف قانون نمی باشد فلذا به استناد ماده 370 قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال 1379 رای فرجام خواسته نتیجتا ابرام و پرونده اعاده می گردد) در تاریخ 13/5/1393 آقای م.ر. درخواستی به خواسته اعاده دادرسی به طرفیت خانم س.س. نسبت به رای شماره 9309970907200092 در پرونده کلاسه 9209980200500257 شعبه دوازدهم دیوان عالی کشور تقدیم شعبه محترم 235 دادگاه عمومی خانواده یک می نماید که در ذیل نامه مورخ مذکور دادگاه می نویسد (( بسمه تعالی دفتر پرونده به دادگاه صادرکننده حکم ارسال کنید)) که دفتر دادگاه یادشده طی نامه شماره 500281-14/5/1393 به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع می گردد.
هییت شعبه در تاریخ بالا تشکیل است پس از قرایت گزارش آقای قدرت اله طیبی عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین اتخاذ تصمیم می نماید: