نظریه مشورتی شماره 7/97/3192

نظریه مشورتی شماره 7/97/3192

مجموعه کامل نظریات مشورتی

نظریه مشورتی شماره 7/97/3192


شماره نظریه:
7/97/3192

شماره پرونده:
97-3/1-3192

تاریخ نظریه:
1398/02/16

استعلام

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه
الف- با عنایت به ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی و ماده 1 قانون نحوه اجرای محکومیت¬های مالی 1394 در صورتی¬که محکوم¬به عین معین باشد باید عین محکوم¬به از محکوم¬علیه اخذ و به محکوم¬له تحویل شود اما اگر احراز گردد عین معین تلف شده یا به آن دسترسی نیست با استفاده از ملاک ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی دادگاه قیمت اموال مزبور را در صورت عدم تراضی از طریق کارشناسی تعیین و چنانچه محکوم¬علیه از پرداخت قیمت آنها امتناع کند اعمال مقررات ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت¬های مالی 1394 بلامانع خواهد بود. ب- ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی 1394 با عنایت به مواد 1 و 22 آن قانون  فقط ناظر به مواردی است که طبق حکم قطعی دادگاه محکوم علیه محکوم به پرداخت مالی شده باشد چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم یا دیه که اگر تادیه نکند و مالی هم از وی در دسترس نباشد در صورت تقاضای محکوم له و با رعایت سایر شرایط مقرر در قانون به دستور دادگاه حبس می شود. ولی در فرض مطروحه با توجه به اینکه حکم دادگاه ناظر به محکومیت خوانده به انجام عمل معینی است نه پرداخت وجه نقد و محاسبه قیمت انجام عملی که محکوم علیه از اجرای آن امتناع دارد در اجرای ماده 47 قانون اجرای احکام مدنی است لذا وصول هزینه های انجام عمل موضوع ماده 47 یاد شده از شمول ماده 3 قانون صدرالذکر خارج است ج- ماده 3 قانون یاد شده با عنایت به مواد 1 و 22 آن قانون  فقط ناظر به مواردی است که طبق حکم قطعی دادگاه محکوم علیه محکوم به پرداخت مالی شده باشد چه به صورت استرداد عین یا قیمت یا مثل آن و یا ضرر و زیان ناشی از جرم یا دیه که اگر تادیه نکند و مالی هم از وی در دسترس نباشد در صورت تقاضای محکوم له و با رعایت سایر شرایط مقرر در قانون به دستور دادگاه حبس می شود. ولی در فرض مطروحه با توجه به اینکه حکم دادگاه ناظر به محکومیت خوانده به خلع ید است نه  پرداخت وجه نقد و مطالبه اجرت المثل در اجرای ماده 48 قانون اجرای احکام مدنی است لذا وصول اجرت المثل موضوع ماده 48 یاد شده از شمول ماده 3 قانون صدرالذکر خارج است د- اولا عبارت هزینه¬های اجرایی مذکور در ماده 4 قانون نحوه اجرای محکومیت¬های مالی مصوب 1394 منصرف از نیم عشر اجرایی است زیرا نیم عشر اجرایی از حقوق دولتی است که هیچ گاه محکوم¬علیه را نمی¬توان به لحاظ عدم پرداخت آن به ویژه به درخواست محکوم¬له که در آن (نیم عشر) ذی نفع نیست بازداشت نمود. ثانیا در مورد سایر هزینه¬های اجرایی که مشمول بند 2 ماده 158 قانون اجرای احکام مدنی است نظر به اینکه پرداخت این هزینه¬ها علی¬الاصول بر عهده محکوم¬علیه است واگر وی از پرداخت آن خودداری کند محکوم¬له می¬پردازد و از مال توقیف شده کسر می¬شود بنابراین در فرض سوال اگر پیش از شروع به اجرا محکوم¬علیه مالی معرفی کند چون هنوز از سوی محکوم¬له هزینه ای صورت نگرفته است و علی¬الاصول خود محکوم¬علیه متعاقبا آن را پرداخت می¬کند به نظر  می¬رسد اگر مال معرفی شده تکافوی هزینه¬های اجرایی احتمالی که ممکن است محکوم¬علیه پرداخت نکند و محکوم¬له به جای وی پرداخت کند ندهد نمی¬توان به این علت محکوم¬علیه را بازداشت نمود. ضمن اینکه در برخی موارد اصولا ممکن است اجرا مستلزم هزینه¬ای از این نوع نباشد. اما اگر به عنوان مثال پس از شروع به اجرا نسبت به مالی که تنها تکافوی بخشی از محکوم¬به را می دهد و محکوم¬له به لحاظ امتناع محکوم¬علیه از پرداخت هزینه اجرایی آن را پرداخت نموده است و اکنون محکوم¬علیه مال دیگری معرفی نموده که مجموعا تکافوی محکوم¬به را می¬¬نماید به نظر می¬رسد با توجه به نص ماده 4 یاد شده مال مزبور باید تکافوی هزینه های اجرایی که محکوم¬له پرداخت کرده است نیز بنماید در نتیجه بازداشت محکوم-علیه تنها در قبال  هزینه های اجرایی پرداخت شده از سوی محکوم¬له امکان پذیر است و نه هزینه اجرایی احتمالی آتی.

منبع
اداره کل حقوقی قوه قضاییه

مواد مرتبط با این نظریه مشورتی

ماده 46 ـ اگر محکوم به عین معین بوده و تلف شده و یا به آن دسترسی نباشد قیمت آن با تراضی طرفین و در صورت عدم تراضی به وسیله دادگاه تعیین و طبق مقررات این قانون از محکوم علیه وصول می شود و هر گاه محکوم به قابل تقویم نباشد محکوم له می تواند دعوی خسارت اقامه نماید.

مشاهده ماده 46 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 47 ـ هر گاه محکوم به انجام عمل معینی باشد و محکوم علیه از انجام آن امتناع ورزد و انجام عمل به توسط شخص دیگری ممکن باشد محکوم له می تواند تحت نظر دادورز ( مامور اجرا) آن عمل را وسیله دیگری انجام دهد و هزینه آن را مطالبه کند و یا بدون انجام عمل هزینه لازم را به وسیله قسمت اجرا از محکوم علیه مطالبه نماید. در هر یک از موارد مذکور دادگاه با تحقیقات لازم و در صورت ضرورت با جلب نظر کارشناس میزان هزینه و معین می نماید. وصول هزینه مذکور و حق الزحمه کارشناس از محکوم علیه به ترتیبی است که برای وصول محکوم به نقدی مقرر است. تبصره ـ در صورتی که انجام عمل توسط شخص دیگری ممکن نباشد مطابق ماده 729 آیین دادرسی مدنی انجام خواهد شد.

مشاهده ماده 47 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 48 ـ در صورتی که در ملک مورد حکم خلع ید زراعت شده و تکلیف زرع در حکم معین نشده باشد به ترتیب زیر رفتار می شود: اگر موقع برداشت محصول رسیده باشد محکوم علیه باید فورا محصول را بردارد والا دادورز ( مامور اجرا) اقدام به برداشت محصول نموده و هزینه های مربوط را تا زمان تحویل محصول به محکوم علیه از او وصول می نماید. هرگاه موقع برداشت محصول نرسیده باشد اعم از این که بذر روییده یا نروییده باشد محکوم له مخیر است که بهای زراعت را بپردازد و ملک را تصرف کند یا ملک را تا زمان رسیدن محصول به تصرف محکوم علیه باقی بگذارد و اجرت المثل بگیرد. تشخیص بهای زراعت و اجرت المثل با دادگاه خواهد بود و نظر دادگاه در این مورد قطعی است.

مشاهده ماده 48 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 158 ـ هزینه های اجرایی عبارت است از: 1 ـ پنج درصد مبلغ محکوم به بابت حق اجرای حکم که بعد از اجراء وصول می شود. در دعاوی مالی که خواسته وجه نقد نیست حق اجراء به ماخذ بهای خواسته که در دادخواست تعیین و مورد حکم قرار گرفته حساب می شود مگر این که دادگاه قیمت دیگری برای خواسته معین نموده باشد. 2 ـ هزینه هایی که برای اجرای حکم ضرورت داشته باشد مانند حق الزحمه خبره و کارشناس و ارزیاب و حق حفاظت اموال و نظائر آن.

مشاهده ماده 158 قانون اجرای احکام مدنی

ماده 3ـ اگر استیفای محکوم به از طرق مذکور در این قانون ممکن نگردد محکوم علیه به تقاضای محکوم له تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت محکوم له حبس می شود. چنانچه محکوم علیه تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمی شود مگر اینکه دعوای اعسار مسترد یا به موجب حکم قطعی رد شود. تبصره 1ـ چنانچه محکوم علیه خارج از مهلت مقرر در این ماده ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خود را اقامه کند هرگاه محکوم له آزادی وی را بدون اخذ تامین بپذیرد یا محکوم علیه به تشخیص دادگاه کفیل یا وثیقه معتبر و معادل محکوم به ارائه نماید دادگاه با صدور قرار قبولی وثیقه یا کفیل تا روشن شدن وضعیت اعسار از حبس محکوم علیه خودداری و در صورت حبس او را آزاد می کند. در صورت رد دعوای اعسار به موجب حکم قطعی به کفیل یا وثیقه گذار ابلاغ می شود که ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ واقعی نسبت به تسلیم محکوم علیه اقدام کند. در صورت عدم تسلیم ظرف مهلت مذکور حسب مورد به دستور دادستان یا رئیس دادگاهی که حکم تحت نظر آن اجراء می شود نسبت به استیفای محکوم به و هزینه های اجرائی از محل وثیقه یا وجه الکفاله اقدام می شود. در این مورد دستور دادگاه ظرف مهلت ده روز پس از ابلاغ واقعی قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر است. نحوه صدور قرارهای تامینی مزبور مقررات اعتراض نسبت به دستور دادستان و سایر مقررات مربوط به این دستورها تابع قانون آیین دادرسی کیفری است. تبصره 2ـ مقررات راجع به تعویق و موانع اجرای مجازات حبس در خصوص کسانی که به استناد این ماده حبس می شوند نیز مجری است.

مشاهده ماده 3 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی

مرجع خدمات حقوقی وکیلیک

VAKILIK.COM